به گزارش خط نیوز به نقل از فصلنامه علمی- پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، در سالهای اخیر واژه «هلال شیعی» از سوی عبدالله دوم پادشاه اردن، مطرح شد که در خلال آن خطر قدرت گرفتن شیعیان را در منطقه مطرح کرد.
به عقیده آنها جمهوری اسلامی ایران میتواند، با اعمال نفوذ طبیعی در میان شیعیان عراق، تحولات ژئوپلتیک خاورمیانه را هدایت کرده و موازنه قدرت را به نفع شیعیان و علیه منافع آمریکا و اسرائیل تغییر دهد.
هلال شیعی اصطلاحی است که بیشتر از سوی کسانی که در صدد القای خطر شدت یافتن روابط شیعیان عراق با شیعیان خارج از عراق خصوصاً ایران است، استفاده میشود.
عبدالله دوم پادشاه اردن، در کاربردی «شیعه هراسانه» از آن برای بیان تمایلات ایراندوستانه شیعیان عراق استفاده کرد، پس از او حسنی مبارک در مصر و ملک عبدالله در عربستان سعودی، از جمله کسانی بودند که خطر هلال شیعی را در منطقه مطرح کردند. (ابراهیمی، ۱۳۸۳؛ نصر، ۱۳۸۳)
ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، در دسامبر سال ۲۰۰۴ م در گفتگو با روزنامه واشنگتن پست هنگام دیدارش از آمریکا اصطلاح هلال شیعی را مطرح کرد.
کاربرد این واژه، مقارن با به قدرت رسیدن شیعیان در انتخابات عراق، پس از حمله ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۳ م به این کشور بود.
بر این اساس به قدرت رسیدن شیعیان در عراق، تکمیلکننده هلالی از حوزههای نفوذ شیعی بود که کشورهای لبنان، سوریه، عراق، ایران، پاکستان و افغانستان را در بر میگرفت؛ به این معنا که نه تنها در ایران، شیعیان در قالب جمهوری اسلامی و در لبنان در مقام جنبشی مقتدر و پیشرو، بلکه در عراق و سوریه نیز که دولت را در اختیار دارند، از جایگاه تعیینکنندهای در منطقه برخوردار هستند. ( پوراحمدی، ۱۳۸۳)
دشمنان اسلام به خوبی میدانستند که شکلگیری دومین حکومت شیعی در منطقه از سوی شیعیان عراق، بیش از همه موجب تقویت جمهوری اسلامی ایران و همپیمانان منطقهای او از جمله حزبالله لبنان و سوریه خواهد شد.
مقصود از شیعه در هلال شیعی تنها شیعیان امامیه نیست بلکه منظور جریانی مذهبی است که در یک امتداد جفرافیایی و بخشهای وسیعی از هند، پاکستان، تمام ایران، اکثریت عراق و بحرین، شرق عربستان سعودی، قسمتهای مهمی از ترکیه، لبنان، سوریه و آفریقا حضور دارند.
فرقههای شیعی مطرح در این محدوده جغرافیایی علاوه بر شیعیان دوازدهامامی شامل گروههای اسماعیلیه، زیدیه، علویان سوریه و بکتاشیه ترکیه نیز میشوند.
امتداد جفرافیایی مذکور، فضای فرهنگی یکپارچهای را شامل میشود.
نگرانی اعراب از تقویت شیعه در منطقه خاورمیانه و ادعای شکلگیری هلال شیعی از سوی برخی از حکام عرب گرچه با نیاتی آغشته به تضعیف ایران و گسترش ایرانهراسی همراه بود، اما نمیتوان آن را یکسره غلط پنداشت.
قدرتیابی شیعیان در عراق بعد از انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۵ م موازنه قوا در منطقه را برهم زد.
این جابهجایی مرزهای قدرت، البته نه میان تشیع و تسنن که در دو قطبی «تشیع ـ حکام عرب» رخ داد.
از دیدگاه این اندیشه، نفوذ تاریخی ایران بر شیعیان خاورمیانه عاملی برای اختلال امنیت سیاسی منطقه خاورمیانه محسوب میشود و باورمندان به این اندیشه، به شدت بر استفاده از این واژه اصرار دارند.
منظور از بیان این هلال، ایرانهراسی است تا بتوانند کشورهای منطقه را از ایران دور کنند؛ کشوری که مهمترین خاستگاه علوم و مشی سیاسی و اجتماعی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت گرامی آن حضرت است.
این مفهوم از یکسو نشاندهنده افزایش وزن شیعیان در عرصه سیاست بینالملل و خاورمیانه است و از سوی دیگر نوعی جهتدهی به حساسیتهای منفی فضای رسانهای به شمار میرود.
نقش هلال شیعی در ژئوپلیتیک خاورمیانه
ظهور انقلاب اسلامی در ایران و روی کار آمدن حکومت شیعی در این کشور، این فرصت را در اختیار اندیشه سیاسی شیعه قرار داده است تا بتواند الگوی ایدئولوژیکی خود را گسترش دهد، اما گسترش این اندیشه از یک سو به عوامل مختلف منطقهای بهویژه فعالیتهای غربیها و آمریکا و از سوی دیگر تأمین شدن شیعیان منطقه، چه از لحاظ سیاسی و چه اقتصادی مانند مادری دلسوز از جانب ایران بستگی دارد. ( عزتی، ۱۳۸۴؛ فاضلینیا، ۱۳۸۵الف)
تحولات اخیر در عراق و روی کار آمدن دولت شیعی که دولتمردان آن سالها در ایران ساکن بودهاند و به نوعی خود را مدیون ایرانیان میدانند؛ پیروزیهای حزبالله لبنان در جنگ ۳۳ روزه علیه اسرائیل که مستقیماً با ایران در ارتباط است؛ پیروزیهای شیعیان بحرین در عرصههای سیاسی این کشور و سرانجام اقدامات حوثیها در یمن، همگی نشان میدهد که شکلگیری هلال شیعی از جنبه مثبت آن ـ که بر اثر پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ آغاز شده است ـ متوقف نشده و در حال تکامل و پیشرفت است. (جمالی، ۱۳۸۶)
منظور از هلال شیعی
منظور از هلال شیعی بیشتر جنبهای عینی و جغرافیایی دارد. دشمنان تشیع از اتصال مذهبی جغرافیایی شیعیان در کشورهای عربی منطقه میترسند.
درحالیکه از دیگر جنبههای مهم انسانی آن از جمله قابلیت الگوسازی و تبدیل شدن به یک شاخص، کمتر سخن به میان میآورند.
آنان بعد از انتخابات پارلمانی ۲۰۰۵ عراق از قدرت یافتن ایران ترس داشتند بدون آنکه اثرات هلال شیعی و قدرت شیعیان در منطقه را بر عرصه داخلی خود برآورد کرده باشند. بر این اساس به نظر میرسد اشتباه فاحش در فهم مؤلفههای انسانی هلال شیعی و صرفاً بیان ژئوپلیتیکی از آن، عاملی مهم در عدم برنامهریزیهای آنان برای شهروندان خود شده است. (مجتهدزاده، ۱۳۷۹: ۲۳)
یکی از مهمترین اعتراضات مردمی به حکام عرب، درجا زدنهای سیاسی و اقتصادی در مقابل غرب است.
دیروز این حاکمان از الگو گرفتن ملتهای عرب از شیعیان میترسیدند و برای مقابله با آن تلاش میکردند اما نگاه مرزمحور و تلاش برای استفاده از این ابزار برای گسترش ایرانهراسی و شیعههراسی، نه تنها آنان را به اهداف خود نرساند بلکه موجب شد تا تفکر مقاومت در مقابل ظالم در میان مردم عرب نفوذ کرده و با شعلهور شدن آتش در تونس، غالب این کشورها در حال تحول قرار گیرند.
حکام عرب از هلال شیعی دم زدند اما نتوانستند بفهمند که بیان غرضورزانه از آن، روزی قرص ماه اسلام را در منطقه نمایان خواهد ساخت و شیعه و سنی در کنار یکدیگر به مقابله با سیاستهای ذلتآور آنان اعتراض خواهند کرد.
بحرین نمونه عینی چنین مواردی است. ( حاجی یوسفی، ۱۳۸۸)
هدف از هلال شیعی
هلال شیعی ابزاری بود تا آمریکا با تمسک جستن به آن، به هدف اولیه خود که همان حضور بلندمدت در منطقه خلیج فارس و در قلب این منطقه، یعنی عراق است، دست یابد تا از این طریق به اهداف اصلی ذکر شده خود در منطقه برسد.
ایالات متحده برای دستیابی بهتر و راحتتر به منافع سابق و همیشگی خود در منطقه و در نتیجه در عرصه جهانی، از هلال شیعی به مثابه یک ابزار استفاده کرده و میکند.
هدف عربستان سعودی نیز از مطرح کردن طرح تهدید هلال شیعی، مقابله با فشارهای داخلی و خارجی برای انجام اصلاحات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی داخلی است.
عربستان با دستمایه قرار دادن این استراتژی و نیز با دخالت در امور داخلی عراق و تشدید منازعات و درگیریهای داخلی در این کشور ـ بنا به اعتراف مقامات آمریکایی ـ توانست آمریکا را در منجلاب عراق، فرو برد و با این حربه، از فشارهای خردکننده از سوی آمریکا در روزهای اولیه پس حوادث ۱۱ سپتامبر علیه خود رهایی یابد. (دهشیری، ۱۳۸۳)
دغدغههای استراتژیک آمریکا و اسرائیل درباره مؤلفه تشیع در خاورمیانه
مهمترین هدف راهبردی ایالات متحده آمریکا، از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون این بود که جنبشهای بنیادگرای شیعه را در دهه ۸۰ کنترل و مهار کند. به همین دلیل، با بهرهگیری از صدام و ویژگیهای شخصیتی او، جنگی میان دو کشور شیعه (ایران و عراق) به راه انداخت و طی هشت سال جنگ عراق با ایران، کمکهای فراوانی برای برآورده شدن این اهداف انجام داد؛ اما اکنون موضوع تشیع در عراق و خاورمیانه، به یکی از مهمترین موضوعات استراتژی امنیت ملی آمریکا تبدیل شده است. (پوراحمدی، ۱۳۸۶)
تصمیمگیران کاخ سفید معتقدند که تلاشهای متمادی آمریکا برای مهار دوگانه ایران و عراق، پس از براندازی رژیم بعثی عراق، وارد مرحله پیچیدهتری شده است.
بر این اساس، برکناری صدام حسین، تنها قسمتی از سناریوی «جورج بوش» بوده و اکنون کنترل کشوری چون عراق که دو سوم جمعیت آن را شیعیان تشکیل میدهند، مشکلتر شده است؛ چراکه جمهوری اسلامی ایران میتواند با اعمال نفوذ طبیعی در میان شیعیان عراق، تحولات ژئوپلتیک خاورمیانه را هدایت کرده و موازنه قدرت را به نفع شیعیان و علیه منافع آمریکا و اسرائیل تغییر دهد. (جاودانی مقدم، ۱۳۸۷)
مقامات آمریکا با اشاره به اظهارات پادشاه اردن چنین ادعا میکنند:
در کنار ایران و عراق که دارای اکثریت جمعیت شیعه هستند، کشورهای لبنان و بحرین به دلیل جمعیت زیاد شیعی و سوریه با حاکمیت اقلیت شیعیان علوی و گروه شیعیان عربستان سعودی به دلیل سکونت در مناطق نفت خیز، با شکل دادن به «هلال شیعه»، تحولات ژئوپلتیکی را از خلیج فارس تا مدیترانه تحت تأثیر قرار میدهند. (عزتی، ۱۳۸۰)
در حقیقت، سران آمریکا و اسرائیل با برجستهسازی مفهوم «هلال شیعه»، انحراف اذهان تصمیمگیران عرب را از مسئله اصلی، یعنی «اسرائیل» پیمیگیرند و نگرانی آنها را نسبت به حاکمیت ایدئولوژی شیعه تحت رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران در منطقه تحریک میکنند.
چنانکه باید اذعان داشت، آنها از سوی دیگر، برجستهسازی و نهادینه شدن مفاهیمی چون هلال شیعی را در تعارض با الزامات طرح خاورمیانه میدانند و این موضوع متناقضنمایی است که آمریکا در حل آن با مشکل روبهرو است؛ به این معنا که برای تضعیف جمهوری اسلامی و به طریق اولی «اسلام سیاسی»، از نوعی که کشور ما ادعای ام القرایی آن را دارد، تلاش میکند مخاطرات واهی شکلگیری هلال شیعی و نهادینه شدن آثار آن در تحولات منطقهای را همواره به کشورهای منطقه، بهویژه عربهای سنی گوشزد کند و از سوی دیگر میداند که طرح هرگونه الگوی رفتاری در کنار طرح خاورمیانه بزرگ، به تضعیف و استحاله الزامات این طرح منجر خواهد شد.
برای مثال آنها ارتباط طبیعی میان جمهوری اسلامی ایران و احزاب و گروههای شیعه عراقی را با عنوان دخالت ایران در عراق مطرح میکنند تا از یک سو، چهره نظام جمهوری اسلامی ایران را در میان کشورهای مسلمان منطقه مخدوش سازند و از سوی دیگر، زمینههای اعمال فشار بیشتر بر شیعیان عراق را میسر سازند. (توال، ۱۳۷۹)
آمریکا در چهارچوب سیاست تثبیت منطقهای خود درصدد سرکوب هستههای مقاومت و جریان اصیل بیداری اسلامی است اما تحولاتی که در سالهای اخیر رخ داد سیاستمداران آمریکایی را با مشکل مهم افزایش قدرت سیاسی شیعیان منطقه مواجه کرد.
دیک چنی در سفری که به عربستان داشته است بر این نکته تأکید کرد که اگر عربستان با آمریکا همکاری نکند هلال شیعی در منطقه، قدرت اعراب را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
از نظر سران کاخ سفید و اسرائیل، وجود کشور مسلمان و نیرومندی چون ایران، میان دو منبع انرژی (خزر و خلیج فارس) که ۶۸ درصد منابع انرژی جهان را به خود اختصاص داده است، برای استراتژی، منافع و امنیت ملی غرب در قرن بیست و یکم خطرناک است. (دیکی، ۱۳۸۲)
شکلگیری هلال شیعی
همانطور که اشاره شد پادشاه اردن در اظهارات بیپرده خود چنین وانمود کرده که: «کشورهای عربی سنیمذهب، از سوی هلال شیعی محاصره شدهاند».
به نظر وی «هلال شیعی از ایران شروع و در این اواخر با حاکمیت شیعیان بر عراق تداوم یافته و از اقلیت علوی حاکم بر سوریه گرفته تا لبنان که با افزایش روزافزون جمعیت شیعه مواجه است، همه این کشورها را دربر میگیرد». (هویدی، ۱۳۸۵)
این در حالی است که مذهب تشیع برخلاف میل دشمنان، با الهام از مکتب امام حسین(علیه السلام) در حال گسترش روز افزون است و یکی از کانونهای مکتب تشیع، عراق است.
قدرت گرفتن شیعیان در حاکمیت عراق ساخت، توازن مذهبی و مؤلفه قدرت در منطقه را برهم زده به طوری که قدرتهای بزرگ منطقه و جهان، بهویژه آمریکا و اسرائیل را از این وضعیت ناخشنود ساخته است.
بر این اساس ایجاد نوعی فشار برای محدود کردن قدرت شیعیان قابل پیشبینی است؛ امری که بارها تصمیمسازان کاخ سفید به آن مبادرت ورزیدهاند.
حاکمیت شیعیان در عراق، در معادلات سیاسی آمریکا و اسرائیل از پیچیدگی زیادی برخوردار است؛ زیرا مشارکت فعال آنها موجب شده، تصمیمگیران اصلی بازی «خاورمیانه بزرگ»، با تحریک اقوام کرد از یک سو و اعراب سنی از سوی دیگر، هشدار به شیعیان و تهدید به تجزیه عراق ضمن ایجاد نظام توازن قوا در عراق، تلاش کنند تحولات سیاسی این کشور را در آینده به نفع خود جهتدهی کنند.
آنها کشورهای منطقه را علیه ایران، سوریه، لبنان و حاکمیت شیعه عراق تحریک میکنند تا نگرانیهای استراتژیک رژیم صهیونیستی را بر طرف سازند. (توال، ۱۳۷۹)
درگیری گسترده آمریکا در عراق و اوجگیری قیام شیعیان در اعتراض به حضور اشغالگران آمریکایی و نهایتاً اخراج آنها از عراق، رویکرد جدیدی را فراروی مطالعات استراتژیک تصمیمگیران ایالات متحده درباره نقش تشیع در منطقه خاورمیانه گشوده است.
در این راستا با توجه به نگرانیهای استراتژیک آمریکا در مورد تأثیر تحولات عراق بر مسائل نفت و امنیت اسرائیل، ایجاد ساختار حکومتی فدرال در عراق و دادن نقش بیشتر به کردها، به عنوان یک راه حل اساسی برای مهار و کنترل شیعیان، در نظر گرفته شده است. (بینا، ۱۳۸۶)
به اعتقاد سردمداران وهابی وابسته به آمریکا و اسرائیل، حاکمیت علویان در سوریه که متحد ایران هستند، نمونه عینی و مهمی برای تشکیل هلال شیعی در منطقه است.
آنان عقیده دارند قیام شیعیان در یمن و ارتقای تأثیرگذاری شیعهتباران پاکستانی و افغانی در حکومتهایشان، از نشانههای توسعه شیعه و هلال شیعی است.
البته نباید فراموش کرد که مرکز هلال شیعی و ژئوپولتیک آن، کشور جمهوری اسلامی ایران است و سیاست مدنظر ایران نیز بر پایه وحدت میان مسلمانان و ایجاد انسجام و نزدیکی شیعه و سنی است.
طرح هفته وحدت در داخل کشور و نامیدن جمعه آخر ماه مبارک رمضان به روز قدس در عرصه بینالمللی و حمایت این کشور از حزبالله و حماس در منازعات منطقهای گویای رویکرد حکومت جمهوری اسلامی ایران است؛ بنابراین در مجموع میتوان چنین مطرح کرد که طرح ایده هلال شیعی از منظری میتواند مثبت ولی از دیدگاه دیگر میتواند منفی و دستاویزی برای اعمال فشار منطقهای و بینالمللی بر کشورهای دربرگیرنده آن بهویژه ایران باشد؛ زیرا طرح آن ممکن است وزن شیعیان را افزایش دهد، ولی موضعگیری نادرست میتواند به ماهیت حضور فعال شیعیان آسیب برساند و کشورهای عربی منطقه را در ذیل حمایتهای آشکار و پنهان جهان غرب در مقابل شیعیان قرار دهد.
اما نباید از این موضوع غافل شد که حفظ انسجام کشورهای شیعی میتواند تأثیر عمیقی بر تحولات منطقه بگذارد.
هلال شیعی و نگرانی دشمنان
نگرانی دشمنان از شکلگیری هلال شیعی را میتوان مشتمل بر این موارد دانست:
۱. از آنجا که ژئوپلیتیک شیعه در منطقه از قدرت بالایی برخوردار است لذا نگاه جمعی به آنان برخی نکات حائز اهمیت را داراست. در حقیقت، موقعیت جغرافیایی استقرار شیعیان یا ژئوپلیتیک شیعه در منطقه خاورمیانه، کمربند استراتژیک اقتصادی و سیاسی در منطقه محسوب میشود؛ زیرا شیعیان در قلب بزرگترین منطقه نفتخیز خاورمیانه که ۷۵ درصد از ذخایر نفتی جهان را در اختیار دارد، قرار گرفتهاند.
اکثریت شیعیان ایران، عراق و آذربایجان بر ۳۰ درصد ذخایر نفت دسترسی دارند که اگر قسمت شیعه نشین شرق عربستان سعودی به این ارقام اضافه شود، این مقدار به ۵۰ درصد میرسد.
بنابراین شیعیان عرب به همراه ایران میتوانند اکثر منابع خلیج فارس را به کنترل خود درآورند. (جاودانی مقدم و گوهری، ۱۳۸۷: ۱۴۷)
پیروزی شیعیان بعد از انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۵ در عراق به عنوان دومین دولت شیعی در منطقه خلیج فارس، فصل جدیدی در معادلات امنیتی و سیاسی خاورمیانه و احیای هویت شیعیان منطقه بود.
شیعیان عربستان سعودی و بحرین خوشبین بودند که حکومت شیعه در عراق دولتهای آنها را ملزم به اصلاحات جدی خواهد کرد تا موقعیت آنها را در دولت ارتقا بخشد. (نکاست، ۱۳۸۸: ۱۳)
۲. اعتراضات شیعیان منطقه که موجب بحرانی شدن شرایط کشورهای مرتجع عرب گردید.
به خصوص آنکه شیعیان، ۷۰ درصد کارکنان شاغل در میادین نفتی عربستان را تشکیل میدادند، این مسئله موجب نگرانی مفرط آل سعود گشت.
۳. تداوم فعالیتهای هستهای ایران در سایه دستیابی به چرخه سوخت هستهای، پیشرفتهای ایران در صنایع دفاعی و نظامی و توسعه تکنولوژیک و علمی این کشور.
۴. پیروزی حزبالله لبنان در جنگ ۳۳ روزه علیه اسرائیل.
۵. قیامهای شیعیان یمن و سرنگونی علی عبدالله صالح.
۶. قیامهای شیعیان بحرین علیه آلخلیفه.
این موارد موجب شد تا حکام عرب از بازیابی هویتی شیعیان و برهم خوردن نظم سنتی منطقه احساس نگرانی کنند؛ به طوری که پادشاه اردن در اواخر دسامبر سال ۲۰۰۴ گفته بود:
اگر احزاب یا سیاستمداران طرفدار ایران بر دولت جدید عراق مسلط شوند یک هلال جدید شامل جنبشها یا حکومتهای مسلط شیعه از ایران تا عراق، سوریه و لبنان ظاهر خواهد شد که موجب برهم زدن موازنه قوای موجود میان شیعه و سنی شده و چالش جدیدی برای منافع آمریکا و متحدانش خواهد بود... . (Wright, ۲۰۰۴)
چند ماه بعد در سپتامبر سال ۲۰۰۵ م وزیر خارجه عربستان سعودی در سفر به آمریکا از نگرانی دولت متبوعش در مورد آن چیزی که وی آن را تحویل عراق به ایران در نتیجه حمله آمریکا به این کشور نامید سخن راند.
سپس در آوریل سال ۲۰۰۶ میلادی رئیس جمهور مصر در مصاحبه با شبکه العربیه ضمن این ادعا که بیشتر شیعیان ساکن کشورهای عربی به ایران وفادارترند تا کشور خود، مدعی شد شیعیان عراق تحت نفوذ ایران قرار دارند. (حاجی یوسفی، ۱۳۸۸: ۱۵۹)
این اظهارات نهایتاً منجر به ورود یک اصطلاح جدید به ادبیات سیاسی و ایدئولوژیکی خاورمیانه شد. اگر چه هلال شیعی با ژئوپلیتیک شیعه که قبلاً توسط فرانسوا توال مطرح شده بود، قرابتهایی داشت اما نمیتوان آنها را از نظر مفهومی منطبق دانست. بعدها مباحث مرتبط با هلال شیعی توسعه پیدا کرد.
البته روزی که مرتجعان عرب، ترس از هلال شیعی را گوشزد کردند، در خط ترسیمی فرضی هرگز به مخیله آنها خطور نمیکرد که سوریه هم به تفکر سیاسی شیعی که آزادگی و عدالت و خودباوری و استقلال و شوریدن بر صهیونیستها و متجاوزان و مقاومت از مؤلفههای اصلی آن است و در انقلاب اسلامی ایران تجلی یافت ـ روی آورد و به سرعت به ایران نزدیک شود. هرچند میگفتند و میترساندند، اما در عالم واقع، چنین روزی را تصور نمیکردند.
منابع و مآخذ
ابراهیمی، شهروز، ۱۳۸۳، «عربستان و سیستم قدرت در خلیج فارس»، فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره ۳، سال هفتم، پاییز۸۳.
برنابلداچی، سیروس، ۱۳۸۵، «هلال شیعی و ژئوپلیتیک خاورمیانه»، پگاه حوزه، شماره ۱۹۲، مهر۸۵.
بینا، ۱۳۸۶، «اهداف واشنگتن از معرفی ایران به عنوان خطر»، روزنامه جمهوری اسلامی، ۵/۱۰/۱۳۸۶.
پوراحمدی، حسین، ۱۳۸۳، «اقتصاد سیاسی بینالملل و تهاجم آمریکا به عراق»، فصلنامه راهبرد دفاعی، شماره ۳، سال دوم، بهار۸۳.
ـــــــــــــــ ، ۱۳۸۶، اقتصاد سیاسی بینالملل و تغییرات قدرت آمریکا: از چند جانبهگرایی هژمونیک تا یکجانبهگرایی افول، تهران، مرکز پژوهشهای علمی مطالعات استراتژیک خاورمیانه.
توال، فرانسوا، ۱۳۷۹، ژئوپولیتیک شیعه، ترجمه دکتر علیرضا قاسمآقا، تهران، نشر آمن (با همکاری مرکز مطالعات و تحقیقات اندیشه سازان نور).
جاودانی مقدم، مهدی و ابوذر گوهری، ۱۳۸۷، «استراتژی آمریکا در قبال جهان تشیع، استراتژی آمریکا در قبال جهان اسلام، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام.
جمالی، جمال، ۱۳۸۶، «هلال شیعی و هژمونی آمریکا»، فصلنامه شیعهشناسی، شماره ۲۰، زمستان۸۶.
حاجی یوسفی، امیر، ۱۳۸۸، «هلال شیعی و فرصتها و تهدیدها برای جمهوری اسلامی ایران، اعراب و آمریکا»، دو فصلنامه دانش سیاسی، سال پنجم، شماره اول، بهار و تابستان۸۸.
خلیلی، اسدالله، ۱۳۸۱، روابط ایران و آمریکا، بررسی دیدگاه نخبگان آمریکایی، تهران، انتشارات مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر، چ اول.
دهشیری، محمدرضا، ۱۳۸۳، «بررسی مقایسهای راهبرد امنیتی ایالات متحده و اتحادیه اروپایی در خلیج فارس پس از ۱۱ سپتامبر»، فصلنامه سیاست دفاعی، سال ۱۲، شماره ۴۸.
دیکی، کریستوفر، ۱۳۸۲، «۱۱ سپتامبر و دولتمردان ریاض»، ترجمه مسعود سلیمی، روزنامه ابرار، ۱۳/۶/۱۳۸۲.
عزتی، عزتالله، ۱۳۸۰، ژئوپولیتیک در قرن بیست و یکم، تهران، سازمان سمت.
ـــــــــــــــ ، ۱۳۸۴، «تحولات ژئوپلیتیک قرن ۲۱ و جایگاه ایران در آن»، ژئوپلیتیک، ویژه نامه دومین کنگره انجمن ژئوپلیتیک ایران، زمستان۸۴.
فاضلینیا، نفیسه، ۱۳۸۵الف، «ژئوپولیتیک شیعه و مسئله امنیت ملی ایران»، شیعه شناسی، سال چهارم، شماره ۱۳، بهار۸۵.
ـــــــــــــــ ، ۱۳۸۵ب، «علل نگرانی غرب از انقلاب اسلامی (با تأکید بر عنصر ژئوپلیتیک شیعه)»، علوم سیاسی، شماره ۳۶، زمستان۸۵.
مجتهدزاده، پیروز، ۱۳۷۹، ایدههای ژئوپولیتیکی و واقعیتهای ایرانی، تهران، نشر نی.
معین الدینی، جواد، ۱۳۸۵، «دگرگونی ژئوپلیتیک خاورمیانه و امنیت خلیج فارس»، اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره ۲۲۵ و ۲۲۶، خرداد و تیر۸۵.
نصر، سید ولیرضا، ۱۳۸۳، «پیامدهای منطقهای تجدید حیات شیعه در عراق چیست؟»، ترجمه وحید رضا نعیمی، همشهری دیپلماتیک، شماره ۳۴، ۵ دی.
نکاست، اسحاق، ۱۳۸۸، شیعیان در جهان عرب مدرن، ترجمه ارسلان قربانی شیخ نشین، نشر دانشگاه امام صادق.
هویدی، فهمی، ۱۳۸۶، «هلال شیعی و ستاره داوود»، ترجمه فرزان شهیدی؛ باشگاه اندیشه، ۲۶/۷/۱۳۸۵.
Wright, Robin and Baker, Peter, ۲۰۰۴, “Leaders Warn against forming religious state”, Washington Post, ۸ December.
http://abna.ir/data.asp?lang=۱&Id=۱۷۷۳۷۱
http://jahannews.com/vdce۷f۸w۷jh۸pwi.b۹bj.html سرویس بینالملل جهان نیوز
http://menber-alhewar.com
http://mowjsiyasi.blogfa.com/post-۳۶.aspx
http://payegah۳۱۳.blogfa.com/post-۳۹.aspx پایگاه مهدیه
http://tabank.ir/pages/?cid=۱۲۰۵۹
www.antiwar.com/article.php?articleid=۹۳۹۸-۴۰k
www.asriran .com/pages/?cid=۵۲۱۴۵
www.asriran.com/fa/news
www.asriran.com/Fa/pages/?cid=۵۲۱۴۹
www.npr.org/templates/story/story.php?storyid=۱۲۳۴۹۸۹۰