کد مطلب: 68962
سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۰۲
در این سالهای رفته بر ما، کم وعده نشنیدهایم؛ وعدههای رنگارنگ، دلربا، جذاب، اغوا کننده که دورنمای آن یکی است؛ تزریق امید و خبر از بهبود نسبی اوضاع.
از آوردن پول نفت بر سر سفرههای مردم گرفته تا باز کردن قفلها با کلید تدبیر و امید و گشایش اقتصادی با برجام، گوشهای از وعدههای داده شدهاند که به مرز تحقق نرسیدند و همین امر، انتظاراتی را در جامعه پدیدار کرده که باید محتاطتر و دست به عصاتر رفتار کرد.
دولت کنونی با این پیشینه و ذهنیت جامعه در خصوص این وعدهها، باید به گونهای رفتار کند که در مسیر پیشینیان خود حرکت نکند و برای این امر نیاز به درک واقعیات موجود دارد؛ واقعیاتی که لمس و روبرو شدن با آنها، لازمه و پیشنیاز عرصه سیاست و سیاستورزان است.
بهرهمندی از این خصیصه است که میتواند موانع موجود را صورتبندی و برای حل هر کدام از آنها چارهاندیشی کند و جای بسی تعجب است که گذشتگان در جهتی حرکت کردند و وعده دادند که شاید تناسبی با شرایط موجود مقاطع خود نداشت و این مسئله، شاید چنان ضربهای بر پیکره اعتماد عمومی وارد کرد که شاید بمب و موشکهای دشمن نتوانست؛ به واقع خروجی و اثر این وعدههای کمتر عمل شده، اعتمادزدایی بخشی از جامعه بود که دولت کنونی از پیشینیان خود به ارث برده و همین اعتماد زدایی است که میدان عمل سیاستگذار و حکمران را به شدت محدود میکند و در این فضا و شرایط، هر اقدامی که نیاز به حمایت عمومی است با خلاء پشتوانه اجتماعی مواجه میشود.
حال در این بستر چه باید کرد؟ باید همچنان وعدههای رنگارنگ را به جامعه هبه کرد یا با ترسیم واقعیتهای موجود، انتظارات را تعدیل و منطقی کرد؟ میدانیم و میفهمیم، میدان اقدام و عمل ایران گرفتار تروریسم اقتصادی و تحریم، محدودتر از برهههای دیگر است و قطعاً در این فضا نمیتوان و نباید سطح انتظارات را افزایش داد. باید جامعه را با موانع و تگناهای موجود مواجه کرد و نمیتوان مژدهای را داد که رسیدن به آن نشدنی و یا بسیار اندک است.
برای لمس بهتر این گزاره، به شرایط کنونی اشاره کنیم. سیر افزایش نرخ ارز از ابتدای امسال تا کنون، به صورت تصاعدی بوده و در حال حاضر که به وضعیتی رسیده که قابل کنترل نیست و هر روز سقفهای قیمتی جدیدی خلق میشود. حال بررسی کنیم که در این بازه زمانی، متولیان امر و مسئولان چند بار خبر از آزاد شدن پولهای بلوکه شده ایران در کرهجنوبی دادهاند؟
میدانیم و درک میکنیم که با توجه به واقعیتهای موجود، امکان صحت و سقم این قسم از خبرها بسیار اندک است و باید دید چرا سعی بر ایجاد انتظارات کاذب تلاش میشود؟
اگرچه سیاستمدار میداند و درک میکند که توسل به این امر امکان کاهش التهابات ارزی را دارد و قطعاً در شرایط عادی این اقدام قابل دفاع است، اما در بستری که امکان فروریختن دیوار اعتمادها و تبدیل شدن وعدهها به سراب وجود دارد، این تنفسهای مصنوعی دردی را دوا نخواهد کرد. باید با واقیعت موجود مواجه شد، جامعه را از آن آگاه کرد و برای حل چالشها و رفع موانع موجود جنگید.