کد مطلب: 71562
سه شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۲۲
پرده برداری از دیکتاتوری و خودبرتربینی سلبریتیها/ صداوسیما برای همه مردم است آقای جوان نه فقط برای آرتیستها!
آرتیست خدا نیست و این شاید مهمترین نکتهای است که سلبریتیهای ایرانی هیچگاه درک نکردهاند. نگاه آنها به مردم نگاه ارباب رعیتی است و از نظر آنها مردم تنها تا زمانی اهمیت دارند که به عنوان مخاطب ازآثار تولید شده آنها استفاده کنند.
سخنان رامبد جوان در مورد صداوسیما در برنامه اینترنتی فوتبال ۳۶۰ پرده جدیدی از اعتماد به نفس بیش از حد سلبریتیها را عیان کرد. رامبد جوان در قسمتی از این گفتگو ضمن ابراز تمایل نسبت به حضور در تلوزیون، میگوید: «صداوسیما مال ما است و به مدیران ربطی ندارد». این جمله در عین حالیکه نشان از نگاه تبخترآمیز و تمامیتخواهانه رامبد جوان دارد، این حقیقت که سلبریتیها دریافتهاند که هیچ رسانهای جایگزین تلوزیون نخواهد شد و فاصله گرفتن از تلوزیون به معنی غرق شدن در امواج انزوا را هم برملا میسازد.
به گزارش رجانیوز؛ در این کلیپ کوتاه منتشر شده از حضور رامبد جوان در برنامه فوتبال ۳۶۰، او درباره کار کردن دوباره در فضای صداوسیما ابراز تمایل میکند و در پاسخ به سوال فردوسیپور که آیا شرایط کار در تلویزیون دوباره مهیا خواهد شد میگوید: «تلویزیون مال ما است و به مدیران ربطی ندارد؛ مدیران میآیند و میروند. هیچ مدیری نبوده که ماندگار شود؛ این آرتیستها هستند که میمانند. حوزههایی مانند سینما، تلوزیون و موسیقی مال ما است و این بدیهی است. الان دست عدهای افتاده که به زودی باید آن را تحویل دهند.
رامبد جوان برخلاف همصنفیهای خود درک درستی از فضای رسانهای ایران دارد و میداند که در بازار پیام، تقریبا هیچ چیز نمیتواند جای تلویزیون را بگیرد و بسترهای دیگر انتشار پیام هیچگاه تاثیر و ضریب نفوذ تلویزیون را نخواهند داشت، هرچند بسترهای دیگر ارقام میلیاردی برای تولیدکنندگان آثار هنری خرج میکنند اما هرگز همپای صداوسیما نخواهند شد و پذیرفتن این دستمزدهای میلیاردی و پشت کردن به صداوسیما چیزی جز انزوا و پایان مسیر هنری را برای او به ارمغان نمیآورد و به همین دلیل است که او نسبت به بازگشتن به تلوزیون ابراز امیدواری میکند.
اما سخنان رامبد جوان از یک دیکتاتوری و خود برتربینی سلبریتیها پرده برمیدارد. او صداوسیما و فضای فرهنگی را مال خود و همکارانش میداند و حتی این موضع را آنقدر بدیهی میداند که مخالفت با آن مساوی با بیعقلی منتقد میشود. جوان احتمالا فراموش کرده است که چندی قبل دوستان و همصنفهایش میگفتند که اسمهایی مانند سلبریتی را از ما بردارید، ما سلبریتی نیستیم؛ ما خودِ خودِ مردمیم. اما امروز رامبد جوان خود را از دسته مردم و از دسته مدیران جدا میکند و فرهنگ را متعلق به آرتیستها میداند، به نحوی که گویا این فضا را از پدرانشان به ارث بردهاند. کسانی که روزی خودشان را «خودِ خودِ مردم» مینامیدند، امروز میخواهند سرمایهای که متعلق به همه مردم با هر نوع نگاهی است را تصاحب کرده و خود را صاحبانش معرفی کنند.
از سوی دیگر رامبد جوان اثرگذاری مدیران در فضای فرهنگی را کاملا نفی میکند درحالی که به کرات ثابت شده است که گاهی یک مدیر کارآمد در یک نهاد فرهنگی با ریلگذاری خود تا سالها به فعالیتهای فرهنگی جهت میدهد حتی زمانی که خود در مقام و منصب نباشد. چنین اتفاقی در صداوسیما کاملا مشهود است چراکه برخی از طرحها و فیلمنامههای سریالهایی که روانه آنتن شدند، نشئتگرفته از ایده مدیرانی بودند که سالها قبلتر مسئولیت داشتند.
آرتیست خدا نیست و این شاید مهمترین نکتهای است که سلبریتیهای ایرانی هیچگاه درک نکردهاند. نگاه آنها به مردم نگاه ارباب رعیتی است و از نظر آنها مردم تنها تا زمانی اهمیت دارند که به عنوان مخاطب ازآثار تولید شده آنها استفاده کنند و کسی هم حق دخالت و نقد آثار آنها را ندارد حتی مدیرانی که فرماندهان میدان فرهنگ به شمار میروند.