به گزارش خط نیوز، برنامه تلوزیونی «حذف و اضافه» که عصر هر پنج شنبه با موضوع بررسی وضعیت دانشگاه ها و جنبش دانشجویی به طور زنده از شبکه سوم سیما پخش می شود و طی مدت کوتاهی نیز توانسته توجه بسیاری از دانشجویان را جلب کند، در آخرین برنامه خود که عصر پنج شنبه ۱۳ آذر ماه پخش شد با حضور امیرحسین ثابتی مسئول اسبق سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و حسین نقاشی دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشگاه تهران به روی آنتن رفت.
در این مناظره که طرفین درباره «علل رکود جنبش دانشجویی» سخن می گفتند، اگر چه قرار بود تا بخش خبری ساعت ۱۸.۴۵ که به اخبار ورزشی اختصاص دارد، برنامه ادامه داشته باشد اما ساعت ۱۸.۲۵ در حالی که حداقل ۲۰ دقیقه به پایان برنامه فرصت باقی بود، مجری ناگهان از دو طرف مناظره خواست تا صحبت های پایانی خود را برای مخاطبان مطرح کنند!
این در حالی است که در دقایق کوتاهی که هر یک از طرفین به بیان صحبت های خود پرداخته بودند، ثابتی با انتقاد شدید از خفقان دانشگاه ها در زمان هاشمی، دولت اصلاحات را مقصر سیاست زده کردن و سو استفاده از دانشجویان دانست و با انتقاد از تصمیم های غلط دولت های مختلف در بستن فضای دانشگاه ها، به فضای بسته کنونی دانشگاه ها در دولت یازدهم پرداخت و گفت: «در دولت حقوقدانان آقای روحانی تا کنون سه بار در دانشگاه حضور داشته ولی هنوز یک دانشجوی منتقد نتوانسته در مقابلشان صحبت کند یا آقای ظریف چند رو پیش به دانشگاه علامه طباطبایی رفتند ولی یک دانشجو حتی یک سؤال کتبی هم نتوانست از ایشان بپرسد.»
بلافاصله بعد از این سخنان و در حالی که نقاشی ادامه سخنان خود را آغاز کرد و هنوز هیچ یک از محورهای اصلی سخنانش را کامل نکرده بود، ناگهان صدای تیتراژ برنامه شنیده شد و مجری نیز با اعلام اینکه فرصت برنامه تمام شده است، برنامه را پایان داد.
در این هنگام نقاشی با «بهت» فقط به مجری برنامه نگاه کرد و ثابتی نیز با بیان اینکه «جا دارد گلایه کنم از صدا و سیما که هنوز ظرفیت برگزاری یک مناظره دانشجویی یک ساعته را ندارد» اعتراض خود را نسبت به ناتمام گذاشتن این مناظره اعلام داشت.
به نظر می رسد همچنان علاوه بر ممنوعیت نقد عملکرد دولت یازدهم در عرصه سیاست خارجی و توافق ژنو در رسانه ملی، نقد عملکرد دولت در برخی موضوعات دیگر نیز جزو خطوط قرمز نانوشته صدا و سیما محسوب می شود که قطعا با ادامه این روند، رسانه ملی بیشترین هزینه را در افکار عمومی متحمل خواهد شد.
در پایان متن این مناظره آمده است :
در ابتدا حسین نقاشی عضو مجمع ادوار انجمن اسلامی با بیان سابقه شکلگیری تشکلهای دانشگاهی و انجمن اسلامی در دوران پهلوی گفت: حکومت پهلوی دانشگاه را به منظور پرورش مدیران آینده نظام حاکم تاسیس کرد و انتظار آن را داشت که دانشگاه یک محیط تحت امر آنها باشد. اما در همان ایام و به علت شدت استبداد موجود، جریانات دانشجویی با گرایشات مختلف فکری و سیاسی شکل گرفت که منجر به خروج دانشگاه، از یک مجموعه تحت امر شده و اعتراضهایی را علیه نگاه مستبدانه موجود در فضای شکل داد.
وی با اشاره به حضور جریانات فکری مختلف در دانشگاهها افزود: در فضای آن دوره به طور عمده چند جریان فعال بود. یک جریان را گروههای لاییک و مارکسیستی ایجاد کرده بودند. جریانی که به نوعی به تفکرات حکومت پهلوی نزدیک بود. در مقابل عدهای از جوانان مسلمان نیز تشکیلاتی را ترتیب دادند که اگرچه در ابتدا به صورت محدود در فضای دانشگاه فعالیت میکردند، اما بعدها انجمن اسلامی دانشجویان و کتابخانههای اسلامی دانشگاه تهران را راه اندازی کردند. این انجمنها و به طور خاص انجمن اسلامی دانشگاه تهران نهادی با رویکرد فرهنگی مذهبی بود که رفتهرفته و با نزدیک شدن به تحولات سیاسی مربوط به نهضت ملی شدن صنعت نفت در دوران محمد مصدق، رویکردی سیاسی پیدا کرد. و وقایعی همچون ۱۶ آذر به سیاسیتر شدن آن سرعت بخشید.
عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه تهران افزود: رویکرد کلی پیشینیان ما در انجمنهای اسلامی یک نگاه بینابینی بود. به طوری که علاوه بر مقابله با گروههای لاییک و مارکسیست، با جریانهای مذهبی نیز زاویه داشتند و با اسلام خواهی سنتی آن دوران نیز مقابله میکردند. با این وجود، دین باوری، عدالت طلبی و دموکراسی خواهی ملی و مقابله با سلطه را در جای جای تحرکات این فعالان دانشجویی میتوان مشاهده کرد. وی اضافه کرد: با فراگیری شدن آهنگ انقلاب در ایران، انجمن اسلامی مانند سایر گروهها به صف انقلاب پیوست به طوری که نقش این تشکیلات در شکلگیری انقلاب اسلامی، استقرار و استمرار آن نیز کاملاً مشهود است.
وی با اشاره به شرایط فعلی دانشگاههای کشور افزود: اما امروز به واسطه شرایطی که در دوران دولت نهم و دهم بر فضای دانشگاهی ما حاکم شد، به شدت شاهد ضعف نهادهایی هستیم که در دوران قبلتر به وجود آمده بود. ما در دوران دولت هفتم و هشتم نهادهایی مانند کانون فرهنگی، نشریات دانشجویی، گروهها و تشکلات سیاسی داشتیم و فضا از لحاظ سیاسی، فرهنگی و صنفی بسیار پر نشاط و فعال بود. بسیاری از روزنامه نگاران برجسته امروز از فعالان نشریات دانشجویی همان دوران هستند. ولی متأسفانه در دولتهای نهم و دهم فضای سیاسی کشور به سمتی رفت که منجر به بسته شدن فضای سیاسی و فرهنگی در دانشگاه و تعلیق و تعطیلی مستمر کانونها و نشریات دانشجویی شد. به گونهای که عملا عرصه در اختیار قشر نزدیک به گفتمان اصولگرایی و گفتمان دولت نهم و دهم قرار گرفت.
امیرحسین ثابتی عضو مجمع ادوار بسیج دانشجویی در ادامه این مناظره گفت: بنده تا حدودی با این نکته موافقم که سیاستهای غلط مدیریتی باعث رکود فعلی در فضای دانشگاهها شده است. اما به نظرم باید کمی کلانتر به موضوع نگاه کرد. به نظر من سه عامل اصلی در مورد شرایط فعلی دانشگاهها وجود دارد. اولین نکته به سیاستهای بعضا غلط دولتها که از دوران بعد از خاتمه جنگ تاکنون ادامه داشته، برمیگردد.
وی افزود: من معتقدم فضایی که پس از جنگ و در دوران دولت هاشمی ایجاد شد، به حدی بسته بود که رهبر انقلاب طی یک سخنرانی در سال ۱۳۷۲ فرمودند: «خدا لعنت کند دستهایی که تلاش میکند تا دانشجویان ما را غیر سیاسی کنند.» ایشان در آن سخنرانی توضیح میدهند که سیاسی شدن یک دانشجو به این معنا نیست که شعار فلان حزب را بدهد. بلکه منظور این است که دانشجو باید تحلیل سیاسی داشته باشد.
ثابتی گفت: یک مثال جالبی هم میزنند که در هر کشوری اگر دانشمندترین آنها، تحلیل سیاسی نداشته باشند، با یک آبنبات ترش فریب میخورند و حتی علم آنها هم به سرانجامی که میخواهند نمیرسد. بعد از آن سخنرانی مقام معظم رهبری همه شاهد بودیم که کمی فضا باز شد و اجازه فعالیت بیشتری به دانشجویان داده شد.
وی ضمن اشاره به فضای سیاسی-فرهنگی در دوران اصلاحات گفت: دومین عامل شکلدهی شرایط فعلی جنبش دانشجویی در دوم خرداد ۷۶ رخ داد که به موازات باز شدن فضای سیاسی کشور از دانشجو به عنوان ابزار و آلت دست استفاده شد. مثلاً در سال ۷۶ دفتر تحکیم وحدت نشستی را در تبریز برگزار میکند. در آنجا فردی که در حال حاضر یکی از تئوری پردازان جریان اصلاحات است، می گوید: « شما مبلغ افکاری هستید که ما به شما میگوییم و هرچه که ما به شما میگوییم را باید منتشر کنید» معنی ساده این حرف این است که شما به عنوان یک دانشجو چیزی نمیفهمید و باید کسی شما را تغذیه کند. نتیجه این رویکرد نیز وقایع ۱۸ تیر و سرخوردگی جریان حامی خاتمی و اصلاحات است. شاهد عینی این اتفاق هم شانزده آذر ۸۳ رخ میدهد.
وی اضافه کرد: خاتمی ۱۶ آذر هر سال به دانشگاه میرفت و جمعیت زیادی میآمد و مورد استقبال واقع میشد اما آن سال، افرادی که تا پیش از این درود بر خاتمی میگفتند، شعار «دروغ نگو خاتمی» را سر داده بودند. چون خاتمی نتوانسته بود مطالبات دانشجویان را برآورده کند.
وی در ادامه افزود: باوجود وجود همه سیاستهای غلطی که در دوران روسای جمهور سابق و حتی دولت روحانی وجود دارد، که در غالب این موارد، تنگ نظری مدیران میانی باعث بروز همچین مسائلی میشود، بحث تغییر نسلها نیز مطرح است.
وی گفت: من معتقدم که تفاوت معناداری در کنشها و علائق و دغدغههای نسل دهه شصت و هفتاد وجود دارد. علاوه بر این مثلاً دانشجویی را فرض کنید که تازه وارد دانشگاه شده و در کنار درس خواندن باید برای تأمین شهریه دانشگاه خود، کار هم بکند. به نظر من خرده گرفتن در مورد عدم فعالیت سیاسی یا فرهنگی دانشجویان ما، بدون در نظر گرفتن این مسائل کمی به دور از انصاف است.
در بخش دوم صحبتهای خود با اشاره به فضای باز سیاسی در دوران اصلاحات گفت: ما هیچگاه نباید همزمان با باز شدن فضای سیاسی کشور، گروههای مختلفی که در نقطه مقابل تحکیم وحدت و انجمن اسلامی بودند، در دانشگاه شکل گرفت. در آن دوران به معنای واقعی کلمه تضارب آرا وجود داشت وی افزود: ما نباید از دادن آزادی به فضای دانشگاهی و فضای عام کشور مأیوس شویم. هر وقت که از آزادی مأیوس شدیم و فضا را بستیم، فعالیتها رنگ و یوی دیگری به خود گرفت.
وی اضافه کرد: هرچه قدر فرایند آزادی طولانیتر شود، مسلماً جریانهایی که به هر دلیلی میخواهند فضا را تند کنند، به واسطه اقتضائات موجود، معتدل میشوند. امروز و در فضای دانشگایی کشور یک محدودیت سیاسی و فرهنگی وجود دارد. چون در حال حاضر ما ۴+۱ اتحادیه دانشجویی داریم که تنها گفتمان اصولگرایی را در دانشگاهها ترویج میکنند ولی در جناح مقابل اندک فضایی برای حضور دانشجویان اصلاح طلب و تحول خواه وجود ندارد.
به گفته نقاشی، در سالهای اخیر با فشارهای سیاسی و امنیتی بی سابقه، بسیاری از دفاتر انجمن اسلامی در دانشگاههای سراسر کشور تعطیل یا تعلیق شد. و حتی با اینکه دولت تغییر کرده است، اما میبینیم که همچنان فضای فرهنگی و سیاسی کشور به مسیر اعتدال بازنگشته است.
ثابتی در ادامه و در پاسخ به عدم وجود آزادی سیاسی گفت: به نظرم بهتر است اصل بحث را بر روی مبانی ببریم، و از مباحث پیش پا افتاده عبور کنیم. این مباحث در همه دورهها وجود داشته است. وی افزود: در همین دولت هم وجود دارد. روحانی تا کنون سه بار در دانشگاه حضور داشته ولی هنوز یک دانشجو نتوانسته در مقابلشان صحبت کند یا ظریف چند رو پیش به دانشگاه علامه طباطبایی رفتند ولی یک دانشجو حتی یک سؤال کتبی هم نتوانست از ایشان بپرسد. من فکر میکنم این فضای امنیتی معضلی است که تمام دولتها درگیر آن هستند. که لازمه آن دو نکته است. اول این که مسئولان درک کنند اگر دانشجو حرفی بزند، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. دیگر آنکه دانشجو هم باید بفهمد که حق ندارد تحت عنوان آزادی هرچیزی که خواست بگوید.
ثابتی در ادامه افزود: ما در ایران به خصوص ایران پس از انقلاب، تقابل دو گفتمان را داریم. یکی گفتمان اسلامگرا و دیگری گفتمان لیبرال. ممکن است عدهای که مدعی نمایندگی جریان اسلامی هستند، همه ظواهر مربوط به اسلامی بودن را داشته باشند اما میبنیم که در عمل، معیارها و اقدامات آنها لیبرال است. در مقابل این گروه، طیفی از دانشجویان مسلمان هستند که به لحاظ ماهوی با گروه اول اختلافات جدی دارند.
وی افزود: بنده معتقدم، آقای نقاشی نمایندگی همان جریان لیبرال را بر عهده دارند. بحث بنده هم هیچگاه این نبوده که این جریانات نباید در کشور وجود داشته باشد، بلکه حق این افراد است که هرطور که خواستند فکر کنند و موضع بگیرند. اما اختلافات از آنجا شروع میشود که ما مدعی میشویم که ما پیرو خط امام(ره) هستیم و این انحصار را صرفاً برای خودمان قائل هستیم. چون در دهه ۶۰ و پس از انقلاب میبنیم که تندترین مواضع نسبت به امام(ره) و خط امام(ره) از سوی جریانات مشخصی صورت میگیرد.