به گزارش خط نيوز، پیشبینی کارشناسان حوزه انرژی و تحلیلگران بینالمللی این بود که با آغاز تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران در 13 آبان(4 نوامبر) و واکنش ایران، قیمت نفت در بازارهای جهانی افزایش پیدا کرده و به احتمال زیاد قیمت نفت به حدود 100 دلار در هر بشکه میرسد و این مسئله دولت آمریکا را تحت فشار قرار خواهد داد.
آمریکا در موعد مقرر تحریمهای ضد ایرانی را اعمال کرد، اما در معاملات بازار جهانی انرژی، قیمت نفت برای نخستین بار از ماه آوریل به زیر ۷۰ دلار رسید.
بلومبرگ-18 آبان- در گزارشی نوشت:«در معاملات بازار جهانی انرژی هر بشکه نفت برنت دریای شمال 69/9 دلار به فروش رسید که نسبت به روز قبل ۷۵ سنت کاهش داشته است. نفت آمریکا نیز ۹۳ سنت کاهش یافته و به زیر ۶۰ دلار رسید و 59/74 دلار قیمتگذاری شد».
به گزارش پایگاه رسمی سازمان کشورهای صادرکننده نفت اوپک، هر بشکه نفت تولیدی این سازمان در آخرین مبادلات بازار جهانی انرژی 70/68 دلار قیمتگذاری شد.
یکی از علل اصلی کاهش قیمت نفت علیرغم تحریمهای نفتی علیه ایران، واکنش انفعالی دولت و بیعملی دستگاه دیپلماسی در مقابل گستاخی آمریکا است.
جای خالی واکنش متقابل!
فلسفه اصلی اقدام متقابل، تاثیرگذاری بر رفتار طرف مقابل و وادار کردن آن به عقبنشینی و یا حداقل منصرف کردن آن از زیادهخواهیهای بیشتر است.متاسفانه در سالهای اخیر این رویکرد در رفتار دولت روحانی در مواجهه با آمریکا و همپیمانان واشنگتن مشاهده نشد و واکنش دولت در نهایت از انتقاد لفظی فراتر نرفت!
از سوی دیگر واکنش متقابل به صورت علنی و آشکار اعلام میشود تا از بیشترین میزان تاثیرگذاری برخوردار باشد. اما متاسفانه این رویکرد هیچگاه در واکنشهای دولت روحانی مشاهده نشد.
در حال حاضر آمریکا و اروپا با اجرای ترفند نخنما اما پرکاربرد «پلیس خوب- پلیس بد» در حقیقت تقسیم کار انجام دادهاند. آمریکا فشارهای خود را نسبت به ایران افزایش داده و در مقابل کشورهای اروپایی تلاش میکنند در شرایطی که ایران تحت فشار است با ایران وارد مذاکره شوند تا نتیجه دلخواه هر دو گروه حاصل شود. طرف غربی در پی دائمی کردن توافق هستهای و اضافه کردن توان موشکی و قدرت منطقهای ایران به مفاد برجام است. برنامه اصلی این است که ایران را به مسیری هدایت کنند که آن سرش برجامی دیگر است. برجامی که هدف از آن تعمیم «اقدامات نقد در مقابل وعدههای نسیه» در دیگر مولفههای قدرت ایران است.
در همین رابطه امانوئل ماکرون رئیسجمهور فرانسه-مهر 97- در مصاحبه با فرانس 24 گفته بود:«احاطه کردن ایران با یک سیاست الزامآور، همان چیزی است که من همواره بر آن تاکید دارم. برای من راهبرد با ایران بر چهار مبنا است؛ حفظ توافق هستهای، توان مدیریت فعالیت هستهای ایران پس از سال ۲۰۲۵ (پایان برجام)، کنترل فعالیت موشکهای بالستیکی ایران و توان مقابله با نفوذ ایران در منطقه. من هیچگاه دربرابر ایران سادهلوح و زودباور نبودم اختلاف نظر ما با آمریکا بر سر شیوه رفتاری ماست».
دروغی به نام حفظ برجام
«ماجا کوچیجانکیک» سخنگوی اتحادیه اروپا در مسائل خارجی مدعی شد که این اتحادیه تلاشها برای حفظ برجام را در هفتههای گذشته شدت بخشیده است.
در روزهای گذشته مقامات اروپایی در اظهارات جداگانه تاکید کردند که ایران باید به تعهدات خود در برجام پایبند باشد.
از سوی دیگر، «یوکیا آمانو» مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بیانیهای اعلام کرد که ایران در حال اجرای تعهدات هستهای خود ذیل برجام است. ضروری است که ایران اجرای کامل این تعهدات را ادامه دهد.
برجام از ابتدا نامتوازن بود و به «اقدامات نقد ایران در مقابل وعدههای نسیه طرف مقابل» خلاصه شد. حال طرف اروپایی با طلبکاری تاکید دارد که ایران باید بدون هیچ واکنشی نسبت به عهدشکنی و گستاخیهای آمریکا و بدون چشم داشت همچنان تعهدات خود- محدودیتهای برجامی- را یکطرفه ادامه دهد!
متاسفانه دولتمردان با ارسال پالس اشتباه و با تعریف و تمجید از طرف اروپایی و تاکید بر اجرای یکطرفه تعهدات برجامی، طرف مقابل را به گستاخی بیشتر تشویق می کنند.
در طول مذاکرات هستهای در دولت یازدهم (دولت اول روحانی) چه آنها که غیرت فناوری ملی در عرصه هستهای را داشتند و چه آنها که به این سرمایه بزرگ ملی بهای لازم را نمیدادند، در یک نکته مشترک بودند و آن اینکه در پسِ همه امتیازهایی که واگذار میشود، باید تحریمها لغو شود.
اما برجام نهتنها به لغو تحریمها منجر نشد، بلکه با قوانینی همچون آیسا و کاتسا 2017 (مادر تحریمها) زیرساخت تحریمها را گستردهتر و گستاخی آمریکا را نیز افزونتر کرد.
نگاهی به روند اقدامات اتحادیه اروپا در رابطه با تضمین منافع اقتصادی ایران پس از خروج امریکا از برجام به خوبی نشان میدهد که این اتحادیه، در حال وقتکشی است و ضرورت دارد ایران اقدام متقابل صورت دهد.
تعدیل تعهدات برجامی
کارشناسان معتقدند که ایران باید در واکنش به وقتکشی اروپا و در پاسخ به ترفند «پلیس خوب-پلیس بد»، تعهدات برجامی خود را تعدیل کند.
طبق بند 36 برجام در صورت عدم پایبندی طرف مقابل به تعهدات، «حق ایران» است که توقف کلی یا جزیی به تعهدات خود بدهد. این «حق» باید تثبیت و به طرف اروپایی تفهیم شود که اجازه ندارد در حالی که یک طرف از زیر بار تعهدات خود شانه خالی کرده، برای ایران تعیین تکلیف کند.
به عبارت دیگر، امروز باید هم برای سه کشور اروپایی و هم برای تمام جامعه جهانی تبیین شود که علیرغم انجام کامل تعهدات از سوی ایران، رفتار امریکا بسیار فراتر از مصداق عدم پایبندی اساسی به برجام است و لذا طبق بند 36 برجام توقف کلی یا جزیی اجرای تعهدات، حق ایران است. نباید طرف مقابل برجام را نقض کند و طلبکار هم شود.
باید این مسئله برای اروپا مسجل شود که هر گونه تأخیر بیشتر در انجام اقدامات عملی، هزینههای دشواری را در پی خواهد داشت.
در حال حاضر تعدیل معنادار تعهدات ایران در ذیل برجام (به عنوان واکنشی حداقلی) میتواند گشایشی در این وضعیت ایجاد کند تا دولت بتواند با نقد کردن این آخرین امتیاز قابل دریافت در ذیل این معامله و نیز انجام مبادلات بانکی، وضعیت ارزی و اقتصادی کشور را هم تا حدودی بهبود بخشد.
ادامه حضور ایران در برجام یعنی باج به آمریکا و کاهش قیمت نفت.