کد مطلب: 17508
جمعه ۲۱ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۹:۲۳
کشاندن پای روحانی به فضاسازی جدید منافقین
مهدی محمدی
خبرسازی جدید منافقین درباره وجود یک تأسیسات هستهای مخفی در ایران و به میان کشیدن پای حسن روحانی بهعنوان یکی از بانیان این تأسیسات کذایی را باید اعلام جنگ صهیونیستها به دولت منتخب در ایران دانست.
کسانی که ظرف سالهای گذشته با مسائل امنیت ملی درگیر بودهاند بهخوبی میدانند که رژیم صهیونیستی اصلیترین حامی، منبع تغذیه، سیاستگذار و طراح پسصحنه گروهک منافقین است. از این حیث، هیچ کشوری در جهان به پای رژیم جعلی اسرائیل نمیرسد. زمانی که منافقین در لیست گروههای تروریستی آمریکا و اروپا قرار داشتند، سران آنها آزادانه به اسرائیل سفر میکردند و از مشورتهای اطلاعاتی، رسانهای و عملیاتی ردههای مختلف این رژیم برخوردار بودند. بخش اعظم بودجه گروهک تروریستی نفاق هم همواره توسط صهیونیستها تأمین شده است. سخاوت اسرائیلیها در مقابل این گروهک چنان بوده که گاه برخی محافل آمریکایی هم از این متعجب میشدند که چگونه این گروهک برای یک سخنرانی چند دقیقهای به برخی مقامهای سابق آمریکایی رشوههای چند صد هزار دلاری پیشنهاد میکند یا در روزنامهای مانند نیویورک تایمز بهیکباره یک صفحه تمام را میخرد و برای خود آگهی تبلیغاتی چاپ میکند.
پیوند اسرائیل با گروهک نفاق، وقتی به پرونده هستهای ایران برسیم، بسیار عمیقتر میشود. از لحاظ اطلاعاتی صهیونیستها تغذیه کنندگان اصلی این گروهک درباره خبرهای گاه و بیگاهی هستند که ظرف یک دهه گذشته درباره برنامه هستهای ایران منتشر و ادعا کردهاند که این خبرها از جنبههای پنهان برنامه هستهای ایران پرده برمیدارد. البته فرآیند خبرسازی و جعل سند اسرائیلیها علیه برنامه هستهای ایران در واقع فرآیندی بسیار بزرگتر و پیچیدهتر از آن است که بار آن فقط بهعهده منافقین گذاشته شده باشد، فیالمثل اکنون دیگر برای همه طرفهای درگیر با موضوع روشن است که بخش بزرگی از اسنادی را که آژانس ادعا میکند از منابع آزاد به دست آورده و نشان دهنده وجود یک برنامه هستهای نظامی در ایران است اسرائیلیها جعل کردهاند. روزنامه گاردین چندی پیش احتیاط و پردهپوشی را کنار گذاشت و بهصراحت گفت که این ارزیابی اکنون کاملاً فراگیر شده و ادعاهای آژانس درباره برنامه هستهای ایران را تحت الشعاع قرار داده است.
بااینحال، نقش منافقین در این فرآیند همواره برجسته بوده و احتمالاً تا آینده قابل پیشبینی همینطور هم باقی خواهد ماند. منافقین روز پنجشنبه گذشته ادعا کردند که یک تأسیسات هستهای محرمانه نزدیک شهر دماوند یافتهاند که معدن شرق یا کوثر نام دارد. تا اینجای کار چندان عجیب نبود چرا که هم ایران و هم دیگر طرفهای مرتبط با موضوع هستهای ایران دیگر به خبرسازیهای گاه به گاه این گروهک که عمدتاً با انگیزه جلوگیری از اوت شدن کامل یا جذب منابع مالی و جلب توجه رسانهای انجام میشود عادت کردهاند. نکتهای که این بار قصه را کمی متفاوت میکرد این بود که منافقین ادعا کرده بودند که حسن روحانی رییس جمهور منتخب ایران نقش اصلی را در برپاسازی این تأسیسات ایفا کرده است. این مهم نیست که این خبرسازی تا چهحد باید جدی گرفته شود چرا که منافقین عملاً حتی از جعل یک خبر بدون تناقض هم عاجزند و در حالی ادعا کردهاند روحانی در ساخت این تأسیسات دخیل بوده است که یادشان رفته در زمان مورد ادعای آنها یعنی سال ۲۰۰۶ روحانی مسئولیت پرونده هستهای ایران را به علی لاریجانی تحویل داده بود و اساساً دیگر در جمع تصمیم گیرندگان این موضوع قرار نداشت.
آنچه مهم است این است که این گروهک میخواسته بههرنحو ممکن روحانی را درگیر یک مسئله دارای حساسیت برای غرب بکند. گفتیم که منافقین بهویژه در امور مربوط به پرونده هستهای ایران بدون اجازه اسرائیلیها آب هم نمیخورند بنابراین این که در خبرسازی جدید آنها سخنی از حسن روحانی به میان آمده معنایی جز این ندارد که صهیونیستها پس پرده نقشهای دارند.
در واقع فهم اینکه ماجرا چیست اصلاً دشوار نیست. اسرائیل از همان روز نخست انتخاب حسن روحانی بهعنوان رییس جمهور ایران عصبیترین واکنشها را نشان داد. در اروپا و آمریکا بودند کسانی که گفتند امیدوارند روحانی به میدان آمده باشد تا گذشته خود را تکرار و مجدداً برنامه هستهای ایران را بهنام اعتمادسازی متوقف کند و به همین دلیل گوشه و کنار در مواردی روی خوشی هم به او نشان دادند اما در اسرائیل قصه کاملاً متفاوت بود. صهیونیستها از همان ساعت اول همچون ماتمزدگان تأسف خود را از این اتفاق در ایران ابراز کردند و از روز ۲۵ خرداد به این سو درباره ایران سخن نگفتهاند الّا اینکه این عصبانیت از لابهلای کلام آنها هویدا بوده است.
اینکه چرا اسرائیل مطلقاً به روحانی روی خوش نشان نداد و با روی کار آمدن او بسیار رادیکال برخورد کرد چند دلیل مهم دارد:
۱ ــ صهیونیستها حس میکنند رییس جمهور بودن کسی مانند روحانی که احتمالاً بهسمت انعطاف در مقابل غرب حرکت خواهد کرد و شفافیت بیشتری را درباره برنامه هستهای ایران خواهد پذیرفت، توان دروغ سازی و جعل سند آنها درباره این برنامه را بهنحو اساسی ضربهپذیر میکند. از دید آنها وقتی کسی در ایران سر کار باشد که خود داوطلبانه بگوید خواهان شفافیت بیشتر است، دیگر کار برای طرفی چون اسرائیل که همچنان مدعی است یک جنبه نظامی در برنامه هستهای ایران وجود دارد بسیار سخت خواهد شد.
۲ ــ دومین علت این برآشفتگی این است که اسرائیلیها تصور میکنند لحن ملایم و دور از حاشیه سازی روحانی توان آنها برای تهدید نمایی ایران و اجماع سازی در جامعه جهانی بر ضد آن را کاهش خواهد داد. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم جعلی اسرائیل زمانی گفته بود روزی نیست که حداقل با رهبر یکی از کشورهای جهان درباره خطر برنامه هستهای ایران حضوری یا تلفنی مذاکره نکند. حالا اسرائیلیها نگرانند که رهبران جهان دیگر چندان علاقهای برای گوش دادن به ادعاهای آنها درباره ایران نداشته باشند.
۳ ــ از همه مهمتر، اسرائیل نگران است که حضور حسن روحانی غرب را برای ارائه پیشنهادهای بهتر به ایران خصوصاً در حوزه کاهش تحریمها وسوسه کند و رژیم تحریم ــ که بهگفته وزیر خارجه انگلیس مدتهای طولانی برای اعمال آن زحمت کشیده شده ــ سست شود. برای اسرائیل تحریم ایران از همهچیز حتی از ساخته نشدن سلاح هستهای توسط ایران هم مهمتر است. اساساً اسرائیلیها کل بساط سندسازی و عملیات روانی و مذاکره و تهدید و سروصدا درباره برنامه هستهای ایران را به این دلیل به راه انداختهاند که بتوانند جهان را متقاعد کنند که باید هرچه بیشتر ایران را بهلحاظ اقتصادی تحت فشار گذاشت. برای اسرائیل در نهایت براندازی نظام و رویارو قرار گرفتن مردم و نظام است که اهمیت دارد نه برنامه هستهای که خود بهتر از هرکسی میدانند ادعاها درباره غیرصلحآمیز بودن آن تا چه حد بیپایه است.
به این ۳ دلیل اسرائیلیها روحانی را برای راهبرد خود خطرناک میدانند و این احتمال بهزودی منجر به شکلگیری شکافی جدید میان آنها از یکسو و اروپا و آمریکا از سوی دیگر خواهد شد که مایلند از فرصت روی کار آمدن فردی چون روحانی استفاده کنند و ایران را مجدداً در مسیر اعتمادسازی قرار بدهند.
خبرسازی از سوی منافقین ــ بخوانید اسرائیل ــ درباره دست داشتن روحانی در تأسیس یک تأسیسات مخفی اتمی آغاز رویارویی شیخ حسن روحانی و صهیونیستهاست. اسرائیل تصور میکند روحانیبازی اگرچه ممکن است امتیازهایی بدهد ولی بازی لولوسازی از برنامه هستهای ایران را مختل میکند و به همین دلیل ظاهراً تصمیم گرفته شده است که چهره او بهعنوان یک فرد متمایل به تعامل با غرب مورد حمله قرار گیرد و تصویری جایگزین آن شود که میگوید روحانی پسپرده خود یکی از سازندگان سلاح هستهای در ایران است.
هرچقدر خوشبینی اروپا و آمریکا برای روحانی یک تهدید است، او باید بدبینی اسراییلیها را برای خود فرصت بداند. آغاز سمپاشی اسرائیل علیه او علامت خوبی است و باید قدر آن را دانست. روحانی باید در هر معادلهای که مینویسد یک پارامتر منفی به نام اسرائیل را دخیل کند.