کد مطلب: 44391
دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۱۰
تعیین بفرمایید برای کدامشان شکرگزار باشیم؟!
دولت که پیشتر سعی میکرد عواید برجام را جزو بدیهیات بداند، از جایی به بعد سعی کرد کارکرد برجام را به غیب و غافل حواله بدهد و به این سمت حرکت کرد که حالا اگر برجام نبود چه بر سر کشور میآمد و به سمت گزارههای مطلقا اثباتناپذیری چون وقوع جنگ یا عدم امکان صادرات نفت و... رفت؛ راهبردی که خود دولتمردان هم میدانند خیلی کارکردی در توجیه افکار عمومی ندارد.
به گزارش خط نیوز، محمد زعیمزاده طی بادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت:
1- اینکه جناب روحانی در جمع مردم قزوین بدون در نظر گرفتن حال مخاطبان و شاخصههای کلان اقتصادی و البته نتایج نظرسنجیها، از شرایط اقتصادی اعلام رضایت میکند و از دیگران میخواهد خدا را به واسطه تدبیر دولت در اداره کشور شکر کنند، در وهله اول این پیام را دارد که اولا دیگر قرار نیست از برجام چیزی عاید اقتصاد کشور شود و همانگونه که محمدجواد ظریف در نیویورک گفته بود «برجام نه ماه است و نه خورشید و حتی نتوانسته زمینه مبادلات پولی ایران را با اروپا برقرار کند»؛ ثانیا خروجی تدبیر کابینه کهنسال و بازنشسته دولت برای اقتصاد کشور همین است که میبینید و نباید توقع دیگری از این دولت داشته باشید.
2- نکته دیگر در این سخنرانی جناب روحانی و البته چند سخنرانی اخیر، عدول جدی از وعدههای انتخاباتی و تلاش برای توجیه و توضیح همین اوضاع موجود است، گویا جناب روحانی فراموش کرده وعده دولت به مردم «ایجاد رونق اقتصادی و گشایش در حوزه کسبوکار آنها از طریق بستن با کدخدا بوده است»؛ فارغ از اینکه شاید دولت در ابتدای کار تصویر درستی از مدیریت در فضای کلان کشور نداشت و از سر بیتجربگی وعده حل 100 روزه مشکلات را میداد که البته این با ترکیب خود کابینه کهنسال دولت، قابل جمع نیست اما امروز در شروع سال چهارم دولت، استدلال به این سبک واقعا خندهدار است. در این میان جناب روحانی حتی نمیتواند برخی توجیهاتی را که روسای جمهور قبلی برای فرار از پاسخ به مساله کارآمدی بعضا به آنها متمسک میشدند بیاورد؛ باید دولت روحانی را سوبسیدیترین دولت بعد از انقلاب دانست که از طرف حاکمیت بیشترین یارانهها و رانتهای سیاسی در حوزه سیاست خارجی و البته سیاست داخلی به آن تعلق گرفته است. اینکه دولت پس از گذشت 3 سال امروز بدیهیات را توجیه میکند خود نشان از ناکارآمدی دولت در 2 حیطه دارد؛ اول اینکه در حوزه برجام تقریبا رفع تحریمی اتفاق نیفتاده است، دوم در داخل هم با این کابینه کهنسال جناب روحانی هیچ افق روشنی پیش رو نیست.
3- جناب روحانی از معجزه دولت در اداره کشور با نفت 40 دلاری میگوید؛ اینجا یک سوال مبنایی پیش میآید: چرا هر بار زمانی که ادبیات تریبونهای رسمی دولت به سمت شهید خواندن رئیسجمهور یهودی آمریکا یا برادر خواندن رژیم کودککش سعودی میرود، کاهش قیمت نفت شروع میشود و هرگاه ادبیات انقلابی و محکم در تریبونهای رسمی کشور دنبال میشود شاهد اوجگیری قیمت نفت هستیم؟ اینکه قیمت نفت در سالهای اخیر روند رو به نزول داشته قطعا یکی از عواملش سیاستهای اعلامی و اعمالی منطقهای دولت یازدهم بوده است، در واقع مدیر پروژه شکست قیمت نفت در داخل خود دولت جناب روحانی است و حالا اینکه دولت این شکست را سعی میکند به عنوان یک پیروزی طرح کند از آن طنزهای تلخ روزگار است.
4- اداره کشور با نفت 40 دلاری تجربهای است که بارها در کشور اتفاق افتاده، حتی کشور سالها با نفت 10 و 15 دلاری هم اداره شده است اما چرا دولت درباره شاخصههای این سیاق اداره کردن چیزی نمیگوید؟! چرا از خیمه سنگین رکود بر اقتصاد کشور چیزی نمیگوید؟! چرا از ضریب جینی و افزایش فاصله طبقاتی حرفی به میان نمیآورد؟! چرا از کاهش سرمایهگذاری خارجی در کشور بهرغم سر دادن شعارهای پر طمطراق ارتباط با دنیا خبری در رسانهها نیست؟! چرا از اعداد و ارقام کار و بیکاری خبری نیست؟ا و حتی برای آنکه کسی نفهمد وضعیت چقدر بحرانی است، گزینه بیکاری از سرشماری هم حذف میشود! اینکه جناب روحانی از مردم میخواهد از جهت تدبیر دولت در اداره کشور، بهر طاعت، راکع و ساجد شده و دست به قنوت و سر به مهر راهی جانماز شوند، کاش حداقل مشخص کند برای کدامیک از این شاخصهها شکرگزاری کنند؛ فقط برای اینها شکرگزار باشند یا آنچه اطرافشان از تعطیل شدن کارخانهها و بیکار شدن قوم و خویش خود میبینند؟ فقط به خاطر اعداد و ارقام شاکر باشند یا خزانه خالی را که از آن حقوق نجومی پرداخت میشود هم مدنظر قرار دهند؟ به خاطر حقوق 57 میلیونی ذخیرههای انقلاب و بهرهمندان از سفرههای انقلاب شاکر باشند یا استرس هر ماهه حذف یارانهها؟ حالا هم که معلوم شده دولت میخواهد کسری بودجهاش را با زدن قیود ناعادلانه بر تحصیل دانشجویان جبران و این قشر عمدتا بیدرآمد را بدهکار دولت کند!
5- دولت که پیشتر سعی میکرد عواید برجام را جزو بدیهیات بداند، از جایی به بعد سعی کرد کارکرد برجام را به غیب و غافل حواله بدهد و به این سمت حرکت کرد که حالا اگر برجام نبود چه بر سر کشور میآمد و به سمت گزارههای مطلقا اثباتناپذیری چون وقوع جنگ یا عدم امکان صادرات نفت و... رفت؛ راهبردی که خود دولتمردان هم میدانند خیلی کارکردی در توجیه افکار عمومی ندارد.