ساعت ۱۰ صبح روز چهارشنبه۲۳ مهر ماه در خیابان ۲۲ بهمن شهر اصفهان، جوانی موتوری به صورت زنی جوان که در ماشینش نشسته اسید می پاشد. خبر مخابره می شود. رسانه ها طبیعتا آن را پوشش می دهند. به فاصله چند دوباره همین سناریو تکرار می شود. جوانی با موتور،پشت چراغ قرمز، اسید پاشی روی صورت یک زن جوان. رسانه ها یک کمی حساس می شوند. و سه باره این سناریو تکرار می شود. و چهار باره...
رسانه ها اما از این جا به بعد دو دسته می شوند. دسته اول رسانه هایی که مثل معمول خبر را مخابره می کنند، که این عده اکثر رسانه ها را تشکیل می دهند. و دسته دوم رسانه هایی که در تمام اخبارشان چند کلید واژه را پی می گیرند. ترس، وحشت، زنان بدحجاب، امر به معروف و نهی از منکر...
شرق چهار پنج روز تیتر یک و دو خود را به این موضوع اختصاص می دهد. اعتماد تیتر عاطفی می زند: چشمان من را برگردانید...
در فضای مجازی هم ایسنا میدان داری می کند. یمین و یسار را برای محکومیت ماجرا بر خط می کند. حتی تا لحظه تنظیم خبر حدود هفتاد تا خبر درباره اسید پاشی اصفهان زده. یکی از خبرها را که باز می کنی با یک گزارش مفصل و مبسوط روبرو هستی. گزارشی که اصلا شبیه گزارش های معمولی نیست، که اتفاقا برابری می کند با داستان های علمی تخیلی. ایسنا در ابتدای گزارشش نوشته: " "ندا- م" ۲۷ ساله مورد اسید پاشی قرار میگیرد، بدون اینکه بداند گناهش چیست و چه کسی با او خصومت داشته است؟ شماره پدر ندا را از باشگاه یوگایی که زمانی به آنجا میرفته پیدا میکنیم. صدای خنده و حرف زدن خانمها از اتاق باشگاه به سالن میآید، بیگمان روزی صدای خنده ندا هم از این اتاق شنیده میشده، خندهای که به گفته پدرش دو هفته است به طور کامل بر لبهای دختر و خانوادهاش خشکیده است."
فردا صبح اعتماد و شرق و آرمان و آفتاب یزد روی صفحه اصلی شان خبر را کار می کنند. دقیقا با همان کلید واژه ها: وحشت، بدحجابی، امر به معروف و نهی از منکر...
تیترها به شدت وحشت برانگیز است و حساسیتزا. طبیعی است که این جور حادثه ها بخاطر ابعاد ضد انسانی و وحشیانه بودنش، و صد البته بخاطر طعمه قرار دادن مردم عادی و به خصوص زنان خیلی زود برای مردم مهم می شود. به خصوص آن که یک کمی هم زرد نویسی اضافه اش شود. و دقیقا همین اتفاق می افتد.
مردم، حادثه اصفهان را آن طوری که رسانه های اخیر روایت کرده اند باور می کنند. و می ترسند. و وحشت می کنند. در شبکه های اجتماعی همه به هشدار می دهند. حتی اخبار سه سال پیش مربوط به اسید پاشی بین مردم دست به دست می چرخد. حالا دیگر همه رسانه ها و شبکه های اجتماعی و محافل خانوادگی دارند روی این موضوع مانور می دهند و اسید پاشی می شود تیتر یکِ مردم در روزهای اخیر...
دولت به سرعت به موضوع ورود می کند. وزیر بهداشت به عیادت می رود و چشمان دختر را معاینه می کند. فردایش حتی خانم رئیس محیط زیست هم- لابد برای بررسی ابعاد زیست محیطی این ماجرا!- به عیادت می رود. معاون زنان رئیس جمهور به عیادت می رود. در کمتر موضوعی این قدر پیگیری از طرف دولت دیده می شود اما لااقل این کارها درست کن خوبی برای رسانه ها هستند و می توانند به مردم این را نشان دهند که دولت خیلی ناراحت است و خیلی متاسفیم و این حرفها!
حضور دولت ماجرا را برای مردم مهم تر می کند. طبیعتا وقتی که چند نفر از کابینه رأساً به ماجرا ورود می کنند، هر کسی هم که تا امروز دنبال ماجرا نبود، از امروز پیگیر موضوع می شود. جالب این است که خط موضع گیری حضرات دولتی هم دقیقاً همان کلیدواژه ها را دارد: امر به معروف و نهی از منکر، بد حجابی، ترس، وحشت...
موضوع هر روز تندتر می شود و مردم هر روز پیگیر تر. حالا با این مدل جوسازی رسانه ای که دولت و برخی رسانه ها پیگیرش هستند، آن هایی هم که نمی ترسیدند وحشت زده می شوند...
هر چه قدر اما سرچ می کنی که توی این اخبار دلیل و مدرکی درباره ارتباط موضوع به حزب اللهی ها، یا ارتباط موضوع با امر به معروف و نهی از منکر یا بدحجابی قربانیان حادثه پیدا کنی هیچی نیست. حضرات رسانه ای یک مورد سند و مدرک هم درباره کلیدواژه ایشان ارائه نکرده اند. دستگاه قضا هم به موضوع ورود می کند و رسماً اعلام می کند هنوز هیچکدام از این موارد نه اثبات شده اند و نه مدرکی درباره شان هست.
حالا ضد انقلاب هم با تمام جهاز رسانه ای ش وارد شده. اما رسانه های وطنی مذکورالذکر همچنان پیگیر همان خط هستند. شرق تیتر می زند: طرح حمایت از آمران ایراد اساسی دارد و زیرش درباره ستاد رسیدگی به اسیدپاشی می نویسد.
و حالا رئیس جمهور به ماجرا وارد می شود. اول دستور شخصی برای پیگیری سریع و قاطع ماجرا می دهد. بعد در صحبت های خود در زنجان صراحتا سناریوی اسید پاشی را به امر به معروف و نهی از منکر گره می زند و می گوید: "مبادا با شعار "امر به معروف" نا امنی آغاز شود."
تعحب می کنی. حالا فرضا اگر رسانه ها برای چهار تا کلیک اضافی و منافع حزبی دارند این کارها را می کنند، رئیس جمهور چرا دارد در این زمین بازی می کند؟ آن هم در حالی که ورود رئیس جمهور هیچ نفعی به جز افزایش التهاب اجتماعی و داغ شدن کاسه این آش نمی کند. و فردا صبح تمام همان رسانه ها سخنان تند و تیز رئیس جمهور را تیتر یک می کنند. آتش داغ تر می شود. رئیس مجلس به موضوع ورود می کند و از نامردی سیاسی حرف می زند. می گوید اینکه این اتفاق را به یک حزب و گروه منتسب می کنند یک دستاویز است و یک نامردی آشکار سیاسی است.
رئیس دستگاه قضا بعنوان مسئول کل این موضوع هم به ماجرا وارد می شود و می گوید نه تنها مدرکی در دست نیست، بلکه انتساب این موضوع به امر وبه معروف، عجیب است.
نمایندگان اصفهان، صراحتا ارتباط موضوع با آمران به معروف را رد می کنند.
رئیس جمهور اما آرام نمی نشیند و دوباره سخنرانی می کند! این بار می گوید: تا بازداشت اسیدپاشان از پا نخواهیم نشست! و دوباره فردا صبح است و تیتر یک همان روزنامه ها و بیشتر شدن وحشت اجتماعی...
و داستان هنوز ادامه دارد؛ اما...
واقعاً این موضوع مربوط به جریان سیاسی خاصی است؟ اگر مربوط است پس چرا مطبوعه ها و خبرگزاری های وحشت آفرین، هیچ سند و مدرکی در این رابطه ارائه نمی کنند؟
چرا از اتفاق ناجوانمردانه ای مانند اسید پاشی دستاویز سیاسی ساخته می شود تا فرضا قانون مربوط به امر به معروف و نهی از منکر که حالا در مجلس در حال تصویب است متوقف شود؟ یعنی جان و زندگی و آبروی قربانیان بی گناه این موضوع هم برای جریان رسانه ای مذکور خط قرمز به حساب نمی آید؟
یعنی خط سازی رسانه ای با این هجم از دروغ و نیرنگ هم برای حضرات خط قرمز به حساب نمی آید؟
یعنی این حد از گفتمان سازی دروغین، در خصوص موضوعی که اتفاقا مشکوک به خط گیری از دستگاه های اطلاعاتی بیگانه است کار شریف و صادقانه ای است؟
در این که این اتفاقات تماماً در جنجال آفرینی و بی اخلاقی رسانه های مذکور در حال وقوع است شکی نیست اما سئوال اصلی این است که چرا دولت در حال هیزم جمع کردن برای این آتش سیاه است؟
چرا دولت به انحای مختلف دارد در این بی اخلاقی، با رسانه های مذکور همراهی می کند؟
شگفت آن که نه تنها اعضای کابینه، بلکه شخص شخیص رئیس جمهور نیز در این موضوع رأساً ورود کرده و با سخنرانی های جنجالی خویش، بهترین خوراک رسانه ای را برای رسانه های دروغ گوی داخلی و کارتل های دروغ گو و ضد نظام خارجی فراهم کرده. یعنی رئیس جمهور، منافع "جمهور" را در این سخنرانی ها و این رفتارها رعایت کرده است؟ چه لزومی دارد در موضوعی که به هیچ عنوان ابعاد جنایی آن مشخص نشده، رئیس جمهور مملکت در آن یک طرفه ورود کرده و آن را به جریانی خاص مربوط سازد؟
یعنی بهتر نیست رئیس جمهور در موضوعات مهم تری که تمام ابعاد آن نیز مشخص و مبرهن است این چنین ورود کند؟
بهتر نیست اظهار نظر صریح رئیس جمهورِ حقوق دان در رابطه با خلأهای موجود قانونی در رابطه با اسید پاشی و لزوم اصلاح آن باشد؟
بهتر نیست جناب روحانی درباره مسئله بنزین وارداتی و هزینه های هنگفت مادی و معنوی این موضوع بر اقتصاد و مقوله تولید ملی سخن بگویند؟
بهتر نیست رئیس جمهور، در خصوص دروغ بزرگ دولت و جنجال سازی عظیم وزیر علوم در خصوص بورسیه ها هم وارد ماجرا شوند و از ملت عذرخواهی کنند؟
بهتر نیست حضرت مستطاب روحانی درباره دستگیری دانه درشت های اقتصادی دستور قاطع و سریع بدهند و در آن موضوع هم تا حصول نتیجه از پا هم ننشینند؟!
بهتر نیست جناب روحانی درباره آینده مذاکرات هسته ای، و افق تاریکی که به اذعان دو طرف پیش رو داریم، اظهار نظر قاطع کنند؟
بهتر نیست مفهوم خروج از رکود را درباره برایمان تشریح کنند؟!
شایسته نیست رئیس جمهور درباره عملکرد سئوال برانگیز و دیکته پر غلط وزارت ارشاد در این یک سال سخن بگوید؟
یعنی این ها برای این مملکت مهم تر، حیاتی تر و قراگیرتر از موضوع مشکوک اسیدپاشی نیست؟
طبیعتا مردمی که اکنون- به حق- درباره سناریوی اسیدپاشی اصفهان حساس شده اند، درباره مسئله هسته ای، موضوع بنرین وارداتی، عملکرد وزارت ارشاد، موضوع رکود اقتصادی و ده ها مورد دیگر نیز حساسیت های فراوانی دارند. اما مشخص نیست چرا هیچ کس از دولتی ها درباره این موضوعات متاثر نمی شود!
البته در دولتی که به این راحتی درباره ۳۷۰۰ دانشجوی بورسیه دروغ گویی می شود و حتی شخص رئیس جمهور هم به طرز شگفت آوری در این سناریو همراهی می کند و در دولتی که رئیس جمهور با جمله "بورسیه و ما ادراک ما البورسیه" هم مجلس را متهم می کند و هم سناریوی دروغ سازی رسانه ای را همراهی می کند انتظاری نیست که در این مورد هم رفتار بهتری اتخاذ کند.
همه این ها به جای خود: دولت به کنار، قرار نیست هیئت نظارت بر مطبوعات در برابر این همه دروغ و اتهام افکنی که چندین روز است توسط جریان رسانه های مذکور در حال پیگری است حداقل واکنشی نشان دهد؟