ضعیفترین تیم اقتصادی مدیریت کشور را برعهده گرفته است
به بهانه انداختن مشکلات اقتصادی کشور به گردن آمریکا!/ فقط آمریکا مقصر است؟
11 بهمن 1397 ساعت 11:45
برخی نباید تفسیر نادرست کنند، امروز مشکلات ما عمدتا به فشار آمریکا و اذناب آنها در این کشور برمیگردد، کسی نباید بهجای محکوم کردن آمریکا، دولت خدمتگزار یا نظام بزرگ اسلامی را مورد سرزنش قرار دهد.
گروه سیاسی جهان نيوز: روحانی در سخنان خود در کنار مرقد مطهر و شریف امام راحل، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران گفت: «برخی نباید تفسیر نادرست کنند، امروز مشکلات ما عمدتا به فشار آمریکا و اذناب آنها در این کشور برمیگردد، کسی نباید بهجای محکوم کردن آمریکا، دولت خدمتگزار یا نظام بزرگ اسلامی را مورد سرزنش قرار دهد. آمریکا در مبارزه اخیرش با ملت ایران که از دیماه سال گذشته شروع شد از لحاظ سیاسی، حقوقی، بینالمللی، منطقهای و جنگ روانی در داخل کشور، شکست خورده و همچنین از لحاظ اقتصادی هم با همت مردم، ایستادگی و ایثار مردم قطعا دچار شکست میشود.» وی خاطرنشان کرد: «همه دنیا بهجز چند کشور در این مبارزه اخیر آمریکا و تهاجم آنها علیه عزت ملت ایران از این کشور پشتیبانی و آمریکا را محکوم کردند، آمریکا تنها بدعهد نسبت به ایران نیست.» رئیسجمهوری بیان کرد: «اشتباه آمریکا یک، دو یا سه مورد نیست، کسی نگوید دولت ایران برابر دیگران به مذاکره نشست، اما پیشبینی نمیکرد که یکی از آنها بعد از دو سال صداقت، امانتداری و وفای به عهد خود را زیر پا بگذارد.» ضعیفترین تیم اقتصادی مدیریت کشور را برعهده گرفته است رحمان سعادت،اقتصاددان و عضو هیاتعلمی گروه اقتصاد دانشگاه سمنان: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره دشمنی و عداوتها نسبت به ایران وجود داشته و یکی از ابزار مورد استفاده دشمنان، تحریم بوده است؛ بنابراین تحریم پدیده جدیدی در کشور نیست، اما باید به این نکته توجه کرد که مردم در انتخابات سال 92 به دولتی رای دادند تا با عمل به وعدههای خود، اقتصاد کشور را در شرایط تحریم از هرگونه آسیبی مصون دارد، اما معتقدم ناکارآمدی تیم اقتصادی دولت بهقدری بوده که نتوانسته اقتصاد کشور را برای روزهای تحریم بیمه کند. دولت با انتخابهای اشتباه و انتصاب برخی مدیران نالایق بر امور اقتصادی کشور، شرایط کنونی کشور را پدید آورد و این شرایط هیچ ارتباطی به تحریمها و دشمنیهای آمریکا علیه ایران ندارد. اگر دولت بخواهد ناکارآمدی خود را در پوشش تحریمها توجیه کند، بیشک ضربه مهلکی به اقتصاد کشور وارد کرده است. به جرات میتوان گفت ضعیفترین تیم اقتصادی در دولت دوازدهم، برسرکار آمد که هیچکدام کارنامه موفقی در مدیریت اقتصادی کشور برجای نگذاشتند و اکنون مردم تاوان اشتباهات سیاستگذاران را باید بپردازند. شرایط کنونی اقتصادی را نمیتوان بهعنوان «مشکلات اقتصادی» بیان کرد بلکه باید از آن به «شرایط اورژانسی» تعبیر شود. بدیهی است وقتی شرایط به وضعیت اورژانسی میرسد باید قویترین تیمهای متخصص تا قبل از آنکه اقتصاد کشور به کما برود، اقتصاد را احیا کنند. ریشه مشکلات کشور برجام نبود حیدر مستخدمینحسینی، اقتصاددان و کارشناس مدیریت: اشکال اساسی از جایی شروع شد که موضوع برجام در دولت یازدهم شکل گرفت و مذاکرات درخصوص توافق هستهای انجام شد. متاسفانه مهمترین اشتباه دولت در آغاز مذاکرات برجام این بود که دولت تمام تخممرغهای اقتصادی خود را در یک سبد بهنام برجام قرار داد و در نتیجه از برنامهریزی اقتصادی در حوزههای مختلف جا ماند. دولت بهجای پرداختن به موضوعاتی مانند اصلاح ساختارهای بازارهای کشور، اصلاح نظام بانکی و بیمهای، تمرکز بر بهبود فضای کسبوکار، هدایت درست بازار طلا و ارز و بهطور کلی پرداختن به مشکلات داخلی کشور، همه راهها را بهسوی برجام سوق داد و همه امور را معطوف به اجرای برجام کرد. همین سیاست نادرست موجب شد زمان از دست برود و فرصتهای طلایی یکی پس از دیگری سوخت شود. اما متاسفانه برجام نتوانست بر مشکلات کشور فائق آید، چراکه ریشه مشکلات جای دیگری غیر از برجام بود. لذا با تصور وجود یک دشمن فرضی و انداختن همه مشکلات به گردن او، چالشهای اقتصادی کشور همچنان به قوت خود باقی ماند. همه عوامل خارجی و داخلی در بروز بحران اقتصادی دخیل است علیاکبر نیکواقبال، عضو هیاتعلمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران:درمورد تاثیرپذیری اقتصاد کشور از مولفههای بیرونی، نظرات متفاوتی ارائه میشود؛ عدهای معتقدند سیاستگذاریهای داخلی و سوءمدیریتی اصلیترین عامل بروز بحران اقتصادی است و عدهای نیز تحریمها را عامل مهم در این راستا میدانند؛ اما معتقدم که هر دو عامل در کنار هم دستبهدست هم داده و مشکلات کنونی کشور را پدید آوردهاند. اگر دولت پس از اجرای برجام و لغو تحریمهای دور گذشته تلاش خود را معطوف به حل مشکلات داخلی میکرد تا بهواسطه رفع موانع داخلی بتوان از فرصت برجام برای ارتباطات خارجی بهره برد، اکنون شدت اثر اتفاقات رخداده کمتر از این بود.به بیان بهتر باید گفت بروز یک بحران، دستاورد یک عامل مشخص نیست بلکه مجموعهای از عواملی است که هرکدام به شرایط قبل و بعد از خود بهصورت زنجیروار متصل است. اما در این میان نباید از نقش مدیریت در این زنجیره غافل شد. براساس نظریه سیستمها، باید مجموعهای از چند پارامتر مهم و اساسی حل و فصل شود تا کل مساله قابل حل باشد. درواقع باز کردن یک گره به این معنا نیست که همه گرهها باز شده است. دولت توان اصلاح ساختار اقتصادی کشور را ندارد وحید شقاقیشهری، اقتصاددان و عضو هیاتعلمی دانشگاه خوارزمی تهران:مقام معظم رهبری پس از اعمال تحریمهای سال 90، سیاستهای اقتصاد مقاومتی را ابلاغ کردند. هدف از ابلاغ این سیاستها این بود که مدیران، اقتصاد کشور را برابر آسیبهای وارده مقاوم کنند و با تدابیر خود، کشور را از وابستگی به اقتصاد نفتی نجات دهند. درواقع قرار بود دولتمردان با اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی کشور را در مقابل تکانهای داخلی و خارجی استوار سازند، اما متاسفانه دولت یازدهم سیاستهای ابلاغی را جدی نگرفت و در نتیجه اکنون کشور تاوان بیتوجهی دولت به مقاومسازی اقتصاد را پس میدهد. پرواضح است که آمریکا با شناخت اقتصاد ایران از نقاط ضعف آن استفاده کرده و از همان نقطه ضربات خود را به اقتصاد کشور وارد میکند؛ از وابستگی کشور به نفت، عدم توسعه شرکای تجاری، وابستگی به برخی کشورهای محدود در حوزه تجارت، وارداتمحور بودن اقتصاد ایران و از نقاط فراوان دیگری که دولت باید در فرصتهای از دست رفته آنها را تقویت میکرد. همه اتفاقاتی که سال 90 در اقتصاد کشور رخ داد بار دیگر تکرار شده در حالی که در پنج سال گذشته فرصت مناسبی برای تقویت ساختارهای اقتصادی کشور وجود داشت. بیتردید اگر اقتصاد کشور مقاوم شده بود، وضعیت کنونی کشور اینگونه نبود. بهنظر میرسد دولت جرات و توان اصلاح ساختاری نظام اقتصادی کشور را ندارد و از این رو ناتوانی خود را تحت پوشش تحریمها توجیه میکند. بخش عمدهای از مشکلات کشور سالیان سال است که وجود دارد و ارتباطی به بیرون مرزها ندارد. وقتی دولت حاضر نیست با فساد و رانت مبازره کند، وقتی حاضر نیست اصلاحات نهادی انجام دهد و وقتی توانایی شفافسازی ندارد، اقتصاد کشور روزبهروز شکنندهتر میشود. در انتخاب مدیران کشور به خطا رفتهایم ابوالقاسم حکیمیپور، اقتصاددان و عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه: متاسفانه مسئولان کشور از مردم و بطن جامعه فاصله زیادی گرفتهاند. در شرایطی دیده میشود برخی روسایجمهور در کشورهای توسعهیافته، با وسایل نقلیهعمومی یا خودروی شخصی به محل کار خود، دانشگاه یا میان مردم میروند، دولتمردان ما حتی از مهمترین اتفاقاتی که در سطح جامعه رخ میدهد، بیاطلاع هستند، لذا گمان میکنم در انتخاب مدیران کشور به خطا رفتهایم. دولت در فروردینماه امسال نرخ دلار را به صورت دستوری 4200 تومان اعلام کرد. سپس 18 میلیارد دلار ارز دولتی در اختیار کسانی قرار گرفت که نهتنها هیچگونه وارداتی انجام ندادند بلکه ارز دولتی را در بازار آزاد و به نرخ روز فروختند. آن عده هم که با ارز دولتی، اجناسی را به کشور وارد کردند، با دپو در انبارها به طمع کسب سود بیشتر، موجب ایجاد آشفتگی در بازار کشور شدند. آیا این موارد، دستاورد تحریم است؟ آیا افزایش بیکاری، فقر، افزایش قیمتها و هزاران مشکل داخلی کشور، زاییده تحریمهای آمریکاست؟ وقتی با دستور وزیر، قیمت خودروهای داخلی 60درصد افزایش مییابد، آیا چنین سوءمدیریتی ناشی از تحریمهای آمریکاست؟ معتقد هستم بسیاری از دولتمردان و بهخصوص شخص رئیسجمهور هیچگاه در جریان تحولات اقتصادی در لایههای مختلف جامعه نیستند. نکته قابلتوجه اینکه وقتی مشکلات اقتصادی افزایش مییابد و رئیسجمهور به واسطه بیتدبیری و سوءمدیریت تیم اقتصادی خود از مردم عذرخواهی نمیکند، چگونه میتوان به بهبود اوضاع اقتصادی کشور امیدوار بود؟ مگر نه این است که عذرخواهیکردن بابت اشتباهات، جزئی از فرهنگ مدیریتی است. نقش «مدیریت» در دولت یازدهم چیست؟ بیژن عبدی، اقتصاددان و استاد دانشگاه: با روی کارآمدن دولت یازدهم، دولتمردان همواره عملکرد اقتصادی دولت گذشته (دولت دهم) را محکوم کرده و با عناوینی مانند کاهش فروش نفت، افزایش میزان تورم، افزایش بیکاری، گرانی در دولت دهم، بیتدبیری دولت گذشته را عامل مشکلات عمده اقتصادی دانستند، اما اکنون همان کسانی که به عملکرد دولت دهم خرده میگرفتند و انتقاد میکردند، اقتصاد کشور را با بیتدبیری خود به شرایطی بدتر از گذشته رساندهاند. باید از دولتمردان پرسید چطور زمانی که پای بهرهبرداریهای سیاسی در میان بود، مدیریت دولتهای گذشته را به باد انتقاد گرفتید اما مشکلات کنونی را ماحصل تحریمهای آمریکا میدانید؟ کشور در دورههای گذشته نیز دچار تحریمهای چهبسا شدیدتر نیز بود، اما از نگاه دولتهای یازدهم و دوازدهم همه مشکلات اقتصادی نتیجه بیتدبیری و سوءمدیریت دولتمردان گذشته بوده است. یادمان نرفته است زمانی که دولت یازدهم تلاش میکرد برجام را به جامعه ایران تحمیل کند، حل همه مشکلات اقتصادی را مشروط به تحقق برجام میدانست، اما وقتی با اجرای برجام همچنان مشکلات اقتصادی کشور لاینحل باقی ماند، دولت نگاه خود را به برجام تغییر داد و حل اختلافات سیاسی را هدف اصلی برجام عنوان کرد. دولت در سالهای اخیر بارها وعده داد که با اجرای برجام، دروازههای کشور روی جهان باز خواهد شد و اقتصاد ایران به دوران شکوفایی خود میرسد. بنابراین اگر قرار بود با اجرای برجام وضعیت کشور بهبود پیدا کند، تاکنون این اتفاق رخ داده بود، اما وقتی کشور در شرایط اقتصادی خوبی قرار ندارد و گرانی و تورم بیداد میکند، میتوان نتیجه گرفت سوءمدیریت و ناتوانی در بهرهبرداری از فرصتها، مشکلات کنونی کشور را رقم زده است. تاریخ کشور نشان میدهد در دوران هشتسال دفاع مقدس، وضعیت کشور بهمراتب از حال حاضر وخیمتر بود؛ همه کشورها مقابل ایران قرار داشتند، تولید داخل بهشدت ضعیف شده بود و حتی برای ادامه مقابله با دشمن، فشنگ و سیمخاردار نیز از طریق واردات تامین میشد، اما مدیریت درست و کارآمد، رضایتمندی عمومی را بههمراه داشت. به جرات میتوان گفت دولت به بهانه تحقق برجام 6 سال از وقت خود و مردم را تلف کرد، تولید داخل را به نابودی کشاند، صنایع داخلی ورشکسته و بیکاری و فقر روزبهروز بیشتر شد. آیا میتوان آمریکا و تحریمها را عامل همه این مشکلات دانست؟ اگر قرار است با رفع تحریمها اوضاع بهبود یابد و با اعمال تحریمها شرایط نامساعد شود، پس نقش مدیریت دولت در این میان چیست؟ اقتصاد ایران بهمثابه دملهای چرکین است داوود سوری، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه صنعتیشریف:گمان نمیکنم وجود فساد گسترده در کشور یا افزایش بیحد و اندازه نقدینگی یا بیانضباطی پولی و مالی دولت نشاتگرفته از تحریمهای آمریکا باشد. اینکه ناتوانیها و سوءمدیریتهای خود را به گردن دیگران بیندازیم و اقدامات آنها را عامل اصلی وضعیت اقتصادی کشور بدانیم، دور از انصاف است و نشان از بیتدبیری مدیران دارد. آنچه میتوان درمورد شرایط کنونی کشور گفت این است که اوضاع کشور همانند دملهای چرکینی است که با کوچکترین فشاری سر باز میکند و اطراف خود را آلوده میسازد؛ لذا بهنظر میآید، شیطنتهای آمریکا علیه ایران بهانه خوبی برای فرار از بار مسئولیت نیست. اینگونه رفتارها صرفا نوعی فرافکنی است. دولتمردان، مقصران اصلی بحران اقتصادی کشور پرویز جاوید، عضو انجمن اقتصاددانان ایران: با توجه به اوضاع اقتصادی کشور باید گفت سهم دولت در بروز این شرایط بیش از 75درصد و سهم تحریمها کمتر از 25درصد است. بهعبارت دیگر دولت در به وجود آمدن بحرانهای اقتصادی کشور نقش اصلی را بازی میکند؛ چراکه رئیسجمهور و تیم اقتصادی او هیچگونه استراتژی مشخصی برای مدیریت کشور در نظر ندارند، همین امر موجب میشود برای مثال مدیریت سازمان برنامهوبودجه به شخصی سپرده میشود که هیچ عملی در حوزه برنامهریزی ندارد. آیا اقتصاد کشور با وجود چنین مدیرانی میتواند اوضاعی بهتر از این داشته باشد؟ من اعتقادی به تاثیرگذاری تحریمها بر اقتصاد کشور ندارم و بر این باورم که خودتحریمی و تحریمهای داخلی بیش از هر امر دیگری بر اقتصاد کشور تاثیر میگذارد. ناگفته نماند تحریمهای داخلی نیز نشاتگرفته از ناآگاهی و نداشتن علم مدیریت در حوزههای مختلف است. در این میان صحبتهای اینچنینی رئیسجمهور و مقصردانستن آمریکا در به وجود آمدن شرایط کنونی کشور، بیشتر شبیه یک لطیفه است تا واقعیت! وقتی شخصی بدون در اختیار داشتن یک برنامه مدون و اساسی و تنها با شعار، رای مردم را جلب میکند، بدیهی است که اوضاع بهتر از این نخواهد بود. اقتصاد کشور سیاستزده است نارسیس امینرشتی، اقتصاددان و عضو هیاتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی: متاسفانه فضای کنونی جامعه ما فضایی است که بهشدت بیاعتمادی به دولت و در آن موج میزند و متاسفانه مدیران کشور نیز روزبهروز بر این بیاعتمادی دامن میزنند. باید بپذیریم اکنون کشور بیش از آنکه از دشمنان خارجی متحمل خسارت و زیان شود، از برخی افراد داخلی ضربه میخورد. کشور ما یک کشور سیاستزده است که مسائل ریز و درشت آن تحتتاثیر مسائل و جناحبندیهای سیاسی قرار میگیرد.بهتر است اینگونه بیان شود که مساله اقتصاد ایران تنها به خود اقتصاد ارتباط ندارد، چراکه اقتصاد در ایران جزء فرآیندهای سیاسی قرار میگیرد، لذا زمانی که تصمیمی در سیاست گرفته میشود، اقتصاد نیز ناخواسته تحتالشعاع قرار میگیرد. مدیریت اقتصادی کشور باید بهدور از هرگونه شعارزدگی، جناحبندی و سیاستزدگی تنها به فکر حل مشکلات اقتصادی کشور باشد در غیر این صورت در نبود تحریمها نیز وضع بر همین منوال پیش خواهد رفت. تدبیر درستی برای مدیریت کشور اندیشیده نشده سیدمرتضی افقه، اقتصاددان و عضو هیاتعلمی دانشکده اقتصاد دانشگاه اهواز: اوضاع حال حاضر کشور نتیجه بیتدبیری دولتها در سه دهه گذشته است، چراکه دولتهای گذشته و همچنین دولت کنونی نتوانستهاند کشور را از وابستگی به نفت برهانند. در یک دهه اخیر فرصتهای طلایی بسیاری در کشور حیفومیل شد که درصورت تدبیر درست و بهرهبرداری صحیح از آن میتوانست پایههای اقتصادی کشور را مقاوم کند. معتقدم در نظام سیاسی فعلی، دولت بهعنوان قوه مجریه تنها 30 درصد قدرت مانور و تاثیرگذاری بر اقتصاد کشور را دارد و قوه مقننه و قضائیه نیز در به وجود آمد ساختار کنونی بههمان اندازه نقش دارند. بدیهی است تحریم بر هر کشوری که اعمال شود، تاثیر خود را بر اقتصاد کشور خواهد گذاشت، اما باید دید چرا تحریمهای ایران تا این اندازه میتواند تاثیرگذار باشد؟ در پاسخ به این سوال باید گفت در سالهای اخیر بهرغم شعارهای فراوانی که سر داده شده، اما هرگز تدبیر درستی برای مدیریت کشور اندیشیده نشد. تا زمانی که اقتصاد کشور وابستگی شدید به نفت دارد، کوچکترین اتفاقات نیز میتواند آسیبهای جدی به کشور وارد کند. متاسفانه دولت دوازدهم، دولت مقتدر با وزرای کارآمد برای مدیریت کشور نبوده است.
کد مطلب: 57440
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcjyxei.uqeaxzsffu.html