فتنه‌گران به اصحاب جمل نزديک ترند تا به ابن‌ملجم

30 مرداد 1392 ساعت 12:14

خط نیوز؛ این مطلب از سلسله مطالب منتشره در بخش باشگاه اندیشه خط نیوز می باشد و انتشار آن به معنی تایید گردانندگان سایت نمی باشد. آنچه در این بخش منتشر می شود در راستای فرمایشات رهبر معظم انقلاب مبنی ایجاد کرسیهای آزاد اندیشی است.


حجت الاسلام والمسلمين احمد ابوترابي: هر چند ماه مبارک رمضان ماه سعه صدر و رحمت و مغفرت الهي و همدلي مؤمنين است(۱) اما، با اين همه، در يکي از مهم‌ترين دعاهاي اين ماه يعني دعاي افتتاح مي‌خوانيم: «اللهم اني افتتح الثناء بحمدک ... و أيقنت انک انت ارحم الراحمين في موضع العفو و الرحمه و اشد المعاقبين في موضع النکال و النقمه(۲).»

«بار الها! همانا ثناي تو را با سپاس تو آغاز مي‌کنم... و يقين دارم که در جايگاه بخشش و رحمت، تو بخشنده‌ترين بخشايندگاني و در مقام مجازات و انتقام، سخت‌گيرترين مجازات کننده‌اي.»

بي حساب نيست که خواندن اين دعاي شريف و در واقع، يادآوري مضامين عالي آن، در هر شام ماه مبارک رمضان براي مؤمنين استحباب دارد.

البته اين صفت به خداي متعال اختصاص ندارد چه آن‌که قرآن کريم، پيامبر عظيم الشأن صلي ا... عليه و آله و مؤمنين را نيز به سبب داشتن اين ويژگي مي‌ستايد و مي‌فرمايد: «محمد رسول ا... و الذين آمنو معه اشداء علي الکفار رحماء بينهم... ليغيظ بهم الکفار...(۳)» «محمد(ص) پيامبر خدا و ايمان آوردندگاني که با ايشان هستند با کافران سخت‌گير و با اهل ايمان با رحمت و مهرباني بر خورد مي‌کنند ... تا اين‌که کافران را به خشم آورند...»

و تنها کافران نيستند که بايد با آن‌ها با شدت برخورد کرد بلکه خداي متعال پيامبر خود را مأمور مي‌کند که با منافقين نيز جهاد کند و با آن‌ها برخوردي سخت و قاطع داشته باشد: «يا ايها النبي جاهد الکفار و المنافقين واغلظ عليهم»(۴)

برخوردهاي شديد به کافران و منافقان نيز اختصاص ندارد بلکه قرآن کريم دستور مي‌دهد با متجاوزان هر چند مؤمن هم باشند برخورد شود تا نسبت به حق و قانون سر تسليم فرود آوردند. «و ان طائفتان من المؤمنين إقتتلوا فأصلحوا بينهما فإن بغت احداهما علي الآخري فقاتلو التي تبغي حتي تفيء الي امرا... ...»(۵)

قرآن کريم از گروه ديگري نيز نام مي‌برد که جامعه اسلامي را به آشوب مي‌کشانند و به جان و مال و ناموس مردم تعرض مي‌کنند. اين گروه را قرآن کريم «محارب» و «مفسد في الارض» ناميده و براي آن‌ها مجازات‌هاي سختي در نظر مي‌گيرد چه آن‌که مي‌فرمايد:

«انما جزاء الذين يحاربون ا... و رسوله و يسعون في الارض فساداً ان يقتّلوا أو يصلبوا أوتقطع ايديهم و ارجلهم من خلاف او ينفون في الارض ذلک لهم خزي في الدنيا و لهم في الآخره عذاب عظيم...(۶).» «جز اين نيست که کساني که با خدا و پيامبر او به جنگ بر مي‌خيزند و براي فساد در زمين تلاش مي‌کنند، سزاي آن‌ها اين است که کشته شوند و يا به دار آويخته گردند و يا دستان و پاهاي آن‌ها به‌صورت معکوس جدا شوند و يا به تبعيد فرستاده شوند تا خواري و ذلتي برايشان در دنيا باشد و در آخرت عذابي بزرگ دارند» تنها راه نجات اين گروه از اين گونه مجازات‌ها اين است که پيش از شکست و مغلوب شدن از راه خود برگردند چه آن‌که مي‌فرمايد: «الا الذين تابوا من قبل ان تقدرو عليهم فاعلموا ان ا... غفور رحيم(۷)»

در روايات معصومين عليهم السلام مصداق اين آيات شريفه را کساني مي‌دانند که با شورش، جان و مال و ناموس مردم را مورد تعرض قرار مي‌دهند. بزرگان فقه آشکارا بيان کرده‌اند که اين مجازات‌ها، تنها، مجازات‌هايي است که مربوط به خود نظام اسلامي است و اگر اين افراد مسبب يا مباشر قتل و نابودي اموال مردم شده باشند اختيار عفو يا درخواست قصاص و جبران زيان‌هاي مالي به عهده اولياء دم و صاحبان اموال است و کيفرهاي مربوط به اشخاص غير از مجازات‌هايي است که اجراي آن در اختيار حاکم اسلامي است. آيات رحمت و مغفرت الهي و سبقت رحمت خداي متعال بر غصب مورد ترديد نيست. اما هر کدام از آ‌موزه‌هاي ديني جايي دارند. تفاوت جايگاه عفو و مغفرت و جايگاه مجازات و کيفر را خداي متعال بايد تعيين فرمايد و تطبيق آن بر مصاديق جزئي به عهده حاکم اسلامي است.

در نقل و کاربرد آموزه‌هاي ديني نبايد بخشي را به فراموشي سپرد و مصاديق را جابه‌جا کرد چه آن‌که اگر کسي با توجه و از روي عمد بخواهد از ميان آيات الهي برخي را بپذيرد و برخي را نديده بگيرد و به تعبير قرآن تصور کند راه ميانه‌ را برگزيده است، خلاف قرآن عمل کرده است. چه آن‌که مي‌فرمايد «ان الذين يکفرون با... و رسله ... و يقولون نؤمن ببعض و نکفر ببعض و يريدون ان يتخذ بين ذلک سبيلاً اولئک هم الکافرون حقا»(۸)

کساني که اين روزها از اسلام، تنها عفو و رحمت را مطرح مي‌کنند مطمئناً قصد انکار و يا غفلت عمدي از آيات فوق را ندارند اما بايد با دقت بيش‌تري سخن بگويند تا بدخواهان با برداشت‌هاي نادرست خود، سخنان‌شان را بهانه‌اي براي مقابله با نظام اسلامي قرار ندهند. و گفته‌هايشان دستاويز دشمنان اسلام قرار نگيرد.

براساس اين آيات و روايات و با مقايسه شرايط زمان با حوادث تاريخي صدر اسلام، به راحتي مي‌توانيم در مورد فتنه ۸۸ داوري کنيم. هر چند تعيين مصاديق قطعي و تعيين مجازات افراد به دست حاکم اسلامي است اما در مقام تحليل و مقايسه تاريخي مي‌توان گفت: تاريخ صدر اسلام به‌ويژه، زندگي سياسي پيامبر اکرم اسلام صلي ا... عليه و آله و زندگاني اميرمؤمنان علي عليه السلام پر است از حوادثي که مقايسه آن با فتنه سال ۸۸ راهگشاست. يکي از وقايع تاريخي که اين روزها، با گزارش و تحليل نادرست از آن با فتنه ۸۸ مقايسه مي‌شود جريان عفو ابوسفيان از سوي پيامبر اکرم صلي ا... عليه و آله در هنگام فتح مکه است در اين مقايسه نادرست، برخي مي‌گويند: پيامبر اکرم صلي ا... عليه و آله پس از فتح مکه همه جنايتکاران را بخشيدند و شخص ابوسفيان را که در رأس فتنه بود آزاد کردند در حالي که مراجعه به تاريخ اسلام به خوبي نشان مي‌دهد که عفو ابوسفيان داستاني ديگر دارد. پيش از آن‌که سپاهيان اسلام به مکه برسند و برخوردي با کفار مکه پيدا کنند با تدبير عباس بن عبدالمطلب عموي پيامبر، ابوسفيان پيش‌قدم شد و با اختيار خود نزد پيامبر آمد و درخواست عفو کرد و اظهار ايمان نمود با اين تدبير، عباس ‌بن‌ عبدالمطلب و با همکاري ابوسفيان، هيچگونه مقاومتي در برابر پيامبر(ص) انجام نگرفت. و مکه بدون خونريزي فتح مکه شد اما علي‌رغم ايمان ظاهري ابوسفيان و همکاري او با سپاهيان اسلام براي پيشگيري از مقاومت کفار مکه، پيامبر(ص) فرمان دستگيري او را دادند و طبق فرمان پيامبر(ص) تا اطمينان از شکست کامل دشمن، و براي پيشگيري از هرگونه توطئه از سوي ابوسفيان، وي را در دره‌اي زنداني کردند(۹)

به‌علاوه پيامبر‌ اکرم اسلام صلي ا... عليه و آله پس از فتح مکه، همه را نبخشيدند بلکه از برخي از توطئه‌گران گذشته و برخي از کساني که خوني به گردن داشتند نگذشتند و در مورد سه نفر دستور فرمودند هر جا که آن‌ها را يافتيد، بکشيد و اين دستور پيامبر اجرا شد(۱۰)

به‌علاوه دستور فرمودند آن‌کس را که با ترساندن و رم دادن شتر زينب (دختر پيامبر صلي ا...) موجب سقط جنين او شده بود قصاص کنند(۱۱) بنابر‌اين، گزارش و تحليل درست از جريان فتح مکه نه تنها به نفع جريان فتنه ۸۸ و حاميان آن‌ها نيست بلکه نتيجه‌اي معکوس دارد.

مقايسه داستان فتنه‌گران با وصيت اميرمؤمنان نسبت به ابن ملجم نيز قياس مع الفارق است چه آن‌که:

اولاً: ا ين نسبت به اميرمؤمنان که فرمودند اگر من زنده نماندم باز بهتر است که شما او را عفو کنيد قطعاً خلاف واقع است زيرا، طبق آن‌چه مورّخان محدِّث مانند حاج شيخ عباس قمي نقل کرده‌اند اميرمؤمنان عليه‌السلام فرمودند: اگر زنده نماندم قصاص کنيد(۱۲). به‌علاوه آن‌چه اينان نقل کرده‌اند خلاف اعتقاد شيعه است زيرا همانگونه که مشهور است امام حسن مجتبي عليه السلام ابن ملجم را به‌عنوان قصاص کشتند. حال آن‌که اگر اميرمؤمنان دستور به عفو داده بودند هرگز امام حسن مجتبي خلاف نظر اميرمؤمنان عمل نمي‌کردند.

ثانياً: صرف نظر از پيامدهاي بد اجتماعي که کار ابن ملجم داشت و تصميم‌گيري نسبت به آن در اختيار حاکم اسلامي بود اين کار از زاويه‌اي ديگر، ضربه‌اي شخصي بود که به شخص اميرمؤمنان وارد شده بود و اختيار آن با شخص آن حضرت بود و پيشوايان ما که الگوي اخلاق اسلامي بوده و هستند اگر بخشش آن‌ها مستوجب پايمال شدن حق ا... و حق مردم نمي‌شد از حق خويش مي‌گذشتند و اين ربطي به مسأله فتنه ۸۸ که موجب خسارات فراواني به آبروي نظام و جان و مال عموم مردم شد ندارد. آن‌چه را که فتنه‌گران در سال ۸۸ انجام دادند بايد با کار نهروانيان مقايسه کرد که اميرمؤمنان عليه اسلام با برخورد قاطع با آن‌ها چشم فتنه را درآوردند و جز گروهي از آنان که پيش از جنگ و پيش از پيروزي اميرمؤمنان توبه کردند و عده‌اي اندک که در پايان جنگ پا به فرار گذاشتند از دست نيرومند و قدرت الهي اميرمؤمنان نجات نيافتند.

از سوي ديگر آن‌چه را فتنه‌گران در سال ۸۸ انجام دادند شباهت زيادي با فتنه جمل داشت چه آن‌که در جنگ جمل برخي از سابقه‌داران اسلام و صحابه پيامبر(ص) و برخي از نزديکان پيامر(ص) با نظام اسلامي زمان، که به رهبري اميرمؤمنان عليه اسلام اداره مي‌شد در افتادند علي عليه اسلام بسيار تلاش کردند که اين اتفاق نيفتد اما برخي از اصحاب جمل، جمعي از ناآگاهان را براي فتنه برانگيختند و موجب کشته‌شدن عده‌اي فريب‌خورده از لشکريان خود و عده‌اي از مؤمنان در جبهه اميرمؤمنان شدند البته اميرمؤمنان مي‌توانستند سران اصلي فتنه جمل را از پا درآورند اما به جاي آن محمد بن حنفيه و سپس امام حسن مجتبي‌عليه‌السلام را براي قطع‌ کردن پاي جمل فرستادند تا از اين طريق توان تداوم فتنه را از صاحب اصلي فتنه بگيرند و اين نشانه سعه صدر اميرمؤمنان بود که در فتنه جمل نسبت به صاحب جمل روا دانستند.

نظام اسلامي ايران نيز با فتنه‌گران همان‌گونه عمل کرد که اميرمؤمنان با اصحاب جمل کردند. همه مي‌دانند سران درجه اول فتنه همچنان آزادند. تدبير ديگر نظام اسلامي محدود کردن ارتباط برخي از سران فتنه با برخي از فتنه‌گران بود اين محدوديت هم به نفع خود آنان و هم به نفع نظام اسلامي بود.

آيا اين سعه صدر نظام اسلامي نبود که براي برخي از اسطوانه‌هاي اصلي فتنه هيچ محدوديتي ايجاد نکرد.

آيا اين سعه صدر نظام اسلامي نبود که احکام مُحارب را نسبت به هيچ‌يک از سطوح فتنه اجرا نکرد؟ از سوي ديگر اگر اولياء دم جوانان مؤمني که در اين فتنه به دست فتنه‌گران به شهادت رسيدند مصالح بالاتر نظام را رعايت نکرده بودند و حقوق خود را دنبال مي‌کردند و تقاضاي قصاص از مسببين فتنه را داشتند چه مي‌شد؟ بنابراين نه تنها نظام اسلامي بلکه حاميان نظام نيز خويشتن داري قابل تحسيني داشتند و مصالح نظام را بر خواست‌هاي خود ترجيح دادند. نمونه ديگري از سعه صدر نظام اسلامي که عدالت خواهي نظام اسلامي را به خوبي نشان مي‌دهد اين بود که اگر در حاشيه فتنه مأموري يا مسؤولي در برخورد با فتنه‌گران دچار خطا يا تندروي شده بود در دستگاه قضائي با وي برخورد شد.

با اين‌همه با چه توجيهي مي‌توان نظام اسلامي را به عدم سعه صدر متهم نمود. آيا رها ساختن برخي از سران فتنه در زماني که عده‌اي به دنبال ايجاد فتنه‌هاي مشابه هستند زمينه‌اي براي ايجاد فتنه‌هايي بزرگ‌تر نخواهد شد.

اميدواريم برخي با گفته‌هاي نسنجيده خود زمينه فتنه‌هاي بزرگ‌تر را فراهم نسازند. اين تلاش‌ها يادآور تلاش‌هاي نسنجيده برخي دوستان ناآگاه و يا توطئه دشمنان آگاه در جريان پذيرش قطعنامه ۵۹۴ است که حاصل آن تحميل نوشيدن جام زهر بر امام راحل بود.

اميدوارم با دقت بيش‌تر برخي مسؤولان در گفته‌هاي خود و هوشياري و بصيرت بيش‌تر خواص و جوانان مسلمان ريشه‌هاي مقابله با نظام بخشکد و انتظاري را که اکثريت ملت مسلمان در انتخابات اخير داشته با واقعيت مطابق باشد.

پي‌نوشت‌ها:

۱. اشاره‌اي به سخنان رئيس‌جمهور محترم در محضر مقام معظم رهبري در روز عيد فطر

۲. قمي، حاج شيخ عباس(محدث)، مفاتيح‌الجنان، اعمال ماه مبارک رمضان.

۳. حجرات ۲۸

۴. توبه ۷۳، تحريم۹

۵. حجرات۹

۶. مائده ۳۳

۷. مائده۳۴

۸. نساء۱۵۰-۱۵۱

۹. قمي، حاج شيخ عباس، منتهي الآمال، قم: انتشارات انديشه مولانا، ۱۳۹۰ ص۱۰۴،۱۰۵؛ سبحاني، جعفر فروغ ابديت، قم: مرکز مطبوعاتي، دارالتبليغ اسلامي، بي‌تا، ج۲، ص۷۱۷-۷۲۱؛ المجلسي و العلامه، بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۰۳-۱۰۴

۱۰. المجلسي، بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۰۵ و ۱۱۱

۱۱. ابن‌ابي‌الحديد، شرح نهج‌البلاغه.


کد مطلب: 19487

آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdciy5az.t1a3v2bcct.html

خط نيوز
  http://khatnews.com