/افزایش اقبال به رشتههای کم طرفدار؛ راهکارها و تمهیدات/
راهبردهای نوین در نظام آموزشی ما جایگاه شایستهای ندارند/به جای بستههای تشویقی،قانون اصلاح شود
11 مهر 1401 ساعت 10:16
یک استاد دانشگاه پیامنور با اشاره به وضعیت رشتههای دانشگاهی گفت: به طور قطع، انبوهی از رشتههای دانشگاهی هستند که برای انتخاب آنها انگیزه کافی وجود ندارد. البته نباید تصور کرد که رشتههای کمطرفدار به رشتههای علومپایه و علومانسانی محدود میشوند، بلکه برخی از رشتههای فنیمهندسی و علوم پزشکی-بالینی که نقش دانش یا مهارت پایه را ایفا میکنند، با کمرغبتی داوطلبان مواجه هستند. دکتر حسین زارع، استاد گروه روانشناسی دانشگاه پیامنور در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه برخی از رشتههای دانشگاهی که با اقبال کمتری مواجه هستند به عنوان رشتههای کمطرفدار تعریف میشوند، تصریح کرد: رشتههای کمطرفدار هرچند کمتر مدنظر علاقهمندان است، اما به لحاظ مبادله معرفتی بین رشتهای، وجودشان ضروری است. بنا به دلایلی، داوطلبان ورود به دانشگاهها یا دانشجویانی که به مقاطع بالاتر تحصیلی میروند، این قبیل رشتهها را جهت ادامه تحصیل انتخاب نمیکنند. دلایل عدم انتخاب این رشتهها، پیچیده و تابع متغیرهای زیادی است. کمطرفدار شدن برخی از رشتهها ریشه در مسائل مختلف دارد وی در پاسخ به این پرسش که "چرا برخی از رشتههای دانشگاهی کمطرفدار هستند؟" گفت: بعضی از رشتههای دانشگاهی چه از لحاظ بنیادی و از چه از منظر کاربردی، در درخت تنومند علم و دانش جایگاه رفیعی دارند اما با اقبال خوبی مواجه نمیشوند؛ چرایی این موضوع، ریشه در مسائل مختلف دارد. یکی از دلایل این موضوع را میتوان فقدان آگاهی لازم دانست. بسیاری از داوطلبان کنکور یا دانشجویانی که قصد تحصیل در مقاطع بالاتر را دارند، درباره این قبیل از رشتههای دانشگاهی آگاهی کافی ندارند. به یاد دارم، زمانی که دانشآموز دبیرستانی بودم، دبیر ریاضی درباره یک مبحث پیچیده ریاضی اطلاعاتی ارائه میداد که با پرسش یکی از دانشآموزان درباره کاربرد آن مبحث مواجه شد. معلم در پاسخ گفت که مبحث ریاضی مطرح شده در پیشبینی وضعیت آبوهوا و شغل هواشناسی کاربرد دارد. وقتی چنین پاسخی ارائه شد، دیدگاه همه دانشآموزان به این مبحث ریاضی تغییر کرد. بسیاری از دانشجویان و داوطلبان ورود به دانشگاهها نسبت به رشتههای کمداوطلب اطلاعات جامعی ندارند. در چنین شرایطی، شایسته است که سیاستگذاران کلان حوزه آموزش به نحوی آگاهی لازم را به جامعه هدف ارائهدهند. دکتر زارع خاطر نشان کرد: دلیل دوم را میتوان در وصل نشدن مشاغل موجود به دانشآموختگان دانشگاهی دانست؛ هرچند در این زمینه نقدی وجود دارد. متولیان صنایع تصور میکنند برای استفاده از دانشهای نوین، دانشگاهها باید خودشان را به صنعت نزدیک کنند، حال آنکه چنین تصوری غلط است و تعامل باید دوسویه باشد. ضرورت دارد که فرآوردههای صنعتی با کمک دانش نوین ارتقاء یابد. این در حالی است که دستاندرکاران و سیاستگذاران حوزه اشتغال همواره نسبت به چگونگی آموختههای دانشگاهی گلهدارند. آنها بر این باور هستند، آموزههای دانشگاهی کاربردی نیستند، حال آنکه این نوع نقد، منصفانه نیست. به این پرسش "آیا کسانی که موفق به دریافت مجوزهای جهانگردی و باستانشناسی میشوند از دانش و مهارت کافی برخوردار هستند؟" باید توجهشود. در اعطای مجوزهای شغلی، به ضرورتهای دانشی توجه نمیشود. ایران از ظرفیتهای بسیاری در حوزه جهانگردی برخوردار است؛ اگر مجوزهای مشاغل مربوط به این حوزه به رشتههایی همچون جغرافیا، تاریخ، باستانشناسی و .... وصل بشود، در آن صورت هیچکدام از این رشتهها کمطرفدار نخواهند بود. مسائل آموزشی در کمطرفدار شدن رشتهها نقش دارند وی با بیان اینکه مسائل آموزشی هم درایجاد رشتههای کم اقبال مؤثر هستند، تصریح کرد: سرفصلهای آموزشی در ایران در برخی موارد بهروز نیست، اما کشورهای پیشرفته، سرفصلهای آموزشی خود را همواره بهروز میکنند. متاسفانه به جای اینکه سرفصلهای آموزشی را تغییر دهیم، مدیران آموزشی خود را بهروز میکنیم. تغییر سریع مدیران آموزشی، تهدیدکننده برنامهریزی آموزشی کلان است. درکشورهایی که مدیریت آموزش عالی رشد یافتهتری دارند، سرفصلهای درسی برمبنای اقتضائات روز و ذائقه شناختی جامعه مشتاق بهروز میشود. این استاد دانشگاه با بیان اینکه رشتههای کمداوطلب به رشتههای کاربردی متصل نیستند، تصریح کرد: درکشورهای رشد یافتهتر به علومپایه بهای زیادی میدهند اما نظام آموزش عالی ایران چنین پیوندی را برقرار نکرده است. داوطلب کنکور با شرایطی مواجه هست که علومپایه ارتباط ملموس و نزدیک با رشتههای کاربردی ندارد؛ به همین دلیل، داوطلبان نتیجهگیری میکنند هنگامی که میان این رشتهها ارتباطی وجود ندارد، چرا در رشتههای علومپایه تحصیلکنند؟ سیاستگذاران حوزه آموزش در قبال این موضوع باید برنامهریزی لازم را داشته باشند. روشهای آموزشی، چابک نیستند وی با اشاره به اینکه برنامههای آموزشی هم از دیگر دلایل کمطرفدار شدن برخی از رشتههای دانشگاهی به حساب میآید، گفت: روشهای آموزشی دنیای امروز با سالهای گذشته متفاوت است. استفاده از روشها، تکنیکها و راهبردهای نوین آموزشی در نظام آموزشی ما جایگاه شایستهای ندارد، روشهای آموزشی مورد استفاده در ایران کارآمدی و چابکی لازم را ندارد. متاسفانه، برخی از کسانی که در حوزه آموزش عالی تصمیم گیرنده هستند، نسبت به روانشناسی آموزش، اصول آموزش، روشهای نوین، راهبردها و فنون جدید، اطلاعات لازم را کسب نکردهاند و اغلب براساس تجربه شخصی و بینش فردی به تصمیمگیری در خصوص مسائل آموزشی میپردازند. این در حالی است که چند وجهی بودن آموزش باید به عنوان یک امر مهم درنظرگرفته شود. زارع با بیان اینکه فقدان تسلط کافی در نظام آموزشی سبب شده که برخی از رشتههای دانشگاهی کمطرفدار باشند، اظهار کرد: تمام امور به مدیریت نیاز دارند؛ عدم برنامهریزی و رهاکردن مسائل به خودیخود نمیتواند سبب شکلگرفتن یک نظام مطلوب شود؛ رهاکردن کردن مسائل به حال خود با مدیریت دنیای امروز، منافات دارد. دانش مانند تمام مؤلفههای دیگر زندگی به مدیریت نیاز دارد. اگر در عرصه دانش، مدیریت وجود نداشته باشد، به طور عمده روشهای مقطعی و تسکیندهنده برای مواجهه با مسائل استفاده میشود. بدون اینکه در ارتباط با مسائل پیچیده آموزش عالی کندوکاو کافی صورت بگیرد، آییننامهها به طور مداوم تغییر مییابند؛ چنین شرایطی سبب بروز پیامدهای متعددی میشود و این پیامدها دور باطل را شکل میدهند. باید به این نکته اذعان داشت که نتایج مدیریت آموزش عالی، دیرآیند است لذا باید در فرآیند تدوین برنامههای آموزشی از هر نوع شتابزدگی پرهیز کرد. مضافا اینکه هرچند به نکتههای ظریف بوم شناختی توجه میکنیم، لیکن از تجربه سایر کشورها هم باید استفاده کرد. زارع ادامه داد: متخصصان و صاحبنظران رشتههای کم طرفدار در کشور ما جایگاه شایستهای ندارند و همانند سایر رشتهها تکریم نمیشوند.حال آنکه در کشورهای توسعهیافته نسبت به کشور ما سنجیدهتر عمل میکنند. اگر رشتههایی مانند ریاضی، فیزیک، زیستشناسی و برخی از رشته های علومانسانی جایگاه شایستهای ندارد، یکی از دلایل آن عدم ارزشگذاری سیاستگذاران است. بازهم تکرار میکنم، ما مدیریت دانش کارآمد نداریم و باید این واقعیت تلخ را بپذیریم. مدیران مدام در حال تغییر هستند؛ با آزمایش و خطا، پیوسته دست به اشتباه میزنیم. همچنین نهادها و تعداد افرادی که در بدنه آموزش عالی تصمیمگیری میکنند، بسیار متعدد است و گاهی اوقات همگرایی لازم در میان آنها وجود ندارد. این استاد دانشگاه افزود: اینطور بیان شده است، اگر داوطلبان کنکور رشتههای کمداوطلب را انتخاب کنند، بستههای تشویقی دریافت میکنند. پرسشی مطرح میشود "آیا رتبههای برتر کنکور برای درس خواندن در رشتههای کم داوطلب مشکل مالی دارند؟" خیر، چنین چیزی نیست؛ آنها شرایط پس از دانشآموختگی را تیره و تار میبینند، اما کسی از سیاستگذاران درباره این موضوع سخن نمیگوید. به جای اینکه افراد را با ارائه بستههای تشویقی و مادی به مطالعه رشتههای کمطرفدار تشویق کنیم، قانون آموزش را اصلاحکنیم. چرا برای رفع مشکل این قبیل رشتهها وعدههای مالی داده میشود؟ مشکل اصلی انتخاب نشدن این رشتهها، بازدارندهها هستند که باید از میان برداشته شوند. به جای اینکه درباره مسائل آموزشی وعده مالی بدهند، باید با مدیریت صحیح دانش، روزآمدی و تسهیل قوانین به وضعیت رشتههای کمداوطلب رسیدگی شود. شاید این حمایتها در یک بازه زمانی اثرگذار باشد، اما نمیتواند اثربخشی پایدار داشته باشد. زارع با بیان اینکه باید حمایتها غیرمستقیم، پایدار و اثرگذار باشد، تصریحکرد: با پدیدهای به اسم مهاجرت فارغالتحصیلان دانشگاهی که سرمایه علمی کشور هستند، مواجه هستیم. در وهله نخست، سیاستگذاران این پدیده را انکار میکردند، اما پس از مدتی آن را پدیدهای عادی دانستند که در واقع یک پدیده غیرعادی است. عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور در پایان خاطرنشان کرد: در حال حاضر نسبت به گذشته به مسائل و اصول فنی بیشتری در حوزه آموزش نیاز داریم، اما مدیران نظام آموزش عالی در ارتباط با این موضوع، توجه کافی ندارند. در عرصه مدیریت آموزش کشور، تغییرات بسیاری را مشاهده میکنیم؛ علم در ذات خود نیاز به صبر و حوصله دارد، وقتی دوره مدیریت یک مدیر محدود است، چگونه میتواند عملکرد خوبی شکل بگیرد. هنگامی که یک مدیر جدید روی کار میآید، غالب تصمیمهای مدیران قبلی باطل میشود. در چنین شرایطی، تصمیمهای اتخاذ شده نمیتوانند فواید لازم را داشته باشند. بطور کلی میتوان گفت در عرصه مدیریت علم و دانش کشور تزلزل و تناقض زیادی داریم. انتهای پیام
کد مطلب: 68186
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdciqzaq.t1avv2bcct.html