سطح دیپلماسی را پایین نیاورید

20 خرداد 1398 ساعت 10:49

برجام، مذاکره با آمریکا، FATF و هر موضوعی از این دست که در سال های اخیر، بخشی از ادبیات سیاسی حاکم بر کشور بوده، هر قدر هم با اهمیت و سرنوشت ساز باشند، باز هم روکشی برای مفهومی مهم تر و عمیق تر به نام هویت دینی و ملی هستند، همان که در سایه آن، استقلال و انسجام و اقتدار و عزت معنا می یابند.


محسن پیرهادی برجام، مذاکره با آمریکا، FATF و هر موضوعی از این دست که در سال های اخیر، بخشی از ادبیات سیاسی حاکم بر کشور بوده، هر قدر هم با اهمیت و سرنوشت ساز باشند، باز هم روکشی برای مفهومی مهم تر و عمیق تر به نام هویت دینی و ملی هستند، همان که در سایه آن، استقلال و انسجام و اقتدار و عزت معنا می یابند. آنچه افق روشنی پیش روی ایران اسلامی گسترده و این مرز و بوم و زنان و مردان شریفش را سرسلسله بسیاری از تحولات موثر تاریخ معاصر و در معرض ساخت تمدنی بزرگ قرار داده قلب تپنده و پیش برنده این کشور یعنی هویت دینی و ملی است. هر موضوعی هم که قابل مذاکره با دشمنان و حتی دوستان نباشد و به اصطلاح، ناموسی تلقی شود دقیقا با همین هویت در تعارض بوده است. قصد نقد نگاه حاکم بر سیاست خارجی کشور در ۶ سال گذشته و ناکارآمدی آن را ندارم. وضعیت چند سال اخیر کار را به جایی رسانده که کسانی که برای اولین بار، از برجام ۲ و ۳ سخن گفته اند، امروز خودشان، همان برجام اول را هم زیر سئوال می برند و عملا بی فایده می دانند. هفت مورد ذیل، تاکید بر چند گزاره و پیشنهاد کلان حوزه دیپلماسی از زاویه نگاه هویت دینی و ملی است. یک. اولا باید دانست که صرف مذاکره با هیچ قدرتی، امتیاز نیست. آن مسئول کم اطلاع دولتی هم که چند سال پیش نوشت اهمیت تعامل با آمریکا، از اصل مسئله هسته ای بالاتر است و همچنین هم فکران او، باید بدانند که دوران این عقیده نه امروز که چهل سال پیش تمام شده است. ایران اسلامی قدرتی منطقه ای و امنیت آفرین است که بدون مشارکتش تقریبا هیچ مسئله کلانی در غرب آسیا حل نمی شود. دو. ما از ابتدا به برجام و دولت پیشین آمریکا خوش بین نبودیم، از تغییر ادبیات دولتمردان جدید آمریکا هم هراسی به دل راه ندادیم و سخنان امروزشان را هم که ظاهرا از مواضع جنگ طلبانه و تهدید آمیز خود کوتاه آمده اند و از مذاکره بدون پیش شرط با ایران حرف می زنند، جدی نمی گیریم. هویت دینی و ملی ما، اقتضا می کند که نه فقط آمریکا که تمام بازیگران عرصه بین الملل را با دقت زیر نظر بگیریم، اما بدانیم هر اتفاق مثبتی که بخواهد در این کشور رقم بخورد، ریشه اش در داخل است، نه به لبخندها وعده های دیگران دل ببندیم و نه از فریادشان بترسیم. سه. به مسئولان سياست خارجي کشور توصيه مي کنيم چندان با جزئيات رفتار و تغييرات اشخاص يا مواضع مسئولان آمريکايي، کاري نداشته باشند و روي آن حساب باز نکنند. اين که ترامپ، بولتون را برکنار کند يا نکند، ارتباطي به ما ندارد و تاثيري هم بر ما نمي گذارد. سطح جمهوري اسلامي، وراي اين است که يک تغيير در سطح مسئول درجه دومي در آمريکا، بخواهد برايش نشانه اي محسوب شود. اگر هم ترامپ، تصور مي کند که برکناري مشاور يا وزير خارجه و دفاعش، در واقع سيگنالي به ماست و از آن با عنوان امتيازي به ايران ياد کند، ناشي از عملکرد غلط انداز چند سال اخير ماست و مشخص است که او، مباني ما را نمي شناسد. از سويي، خود ترامپ هم آن قدر محل بحث نيست و اين هويت استکباري هيئت حاکمه آمريکاست که ديوار بي اعتمادي را بالا برده است. اگرنه، ترامپ و اوباما و کلينتون و بوش پدر و پسر، همه به يک ميزان دشمن‌اند و هيچ تفاوتي ميانشان نيست. چهار. مسئولان سياست خارجي نبايد دل خوش کنند به اين که آمريکا مي خواهد بدون پيش شرط مذاکره کند. اتفاقا مذاکره بدون پيش شرط معنا ندارد و اين ما هستيم که پيش شرط داريم. آمريکا بايد رسما از چهار دهه دشمني نظامي، سياسي و اقتصادي عذرخواهي کند، تمام تحريم ها از هر نوعي را لغو کند، دارايي هاي بلوکه شده ما را آزاد کند و عملا و نه تنها در سخن، به تمام توافقات صورت گرفته در برجام بازگردد. پنج. در شرايط فعلي، به فرض آن که تمام موارد بند قبل رخ دهد که تقريبا محال است، اما باز هم مذاکره با آمريکا به صلاح نيست. همه بايد بدانند که تهران، آن عنصر ضعيفي نيست که شاهد تلاش براي کودتا و جنايت و فشار اقتصادي و نقض عهد باشد و بلافاصله با يک دلجويي، اهل تعامل شود و به ميز مذاکره بازگردد. تا سال ها، مذاکره با آمريکا در هيچ سطحي قابل قبول نيست و دونالد ترامپ يا هر فرد ديگري، نخواهد توانست از مذاکره نمايشي با دولتمردان ايران، براي خود در انتخابات رياست جمهوري آمريکا، برگ برنده اي ايجاد کند. سران آمريکا و ساير کشورهاي دنيا بايد متوجه شوند که ايران اسلامي، ناقض عهد را پشيمان مي کند. شش. بدانيم که مذاکره صرف، بدون تقويت داخل و توليد قدرت خارجي، حلال هيچ مشکلي نيست. آرامش، امنيت و ثبات اقتصادي کشورهاي غرب آسيا از جمله عراق، افغانستان، سوريه، لبنان، يمن و … براي ما موضوعيت دارد و در محدوده منافع ملي ما قرار مي گيرد. ايران اسلامي، حامي دولت هاي مشروع و مردمي منطقه است و به دعوت آن ها، در منطقه حضور پيدا مي کند. جمهوري اسلامي هيچ تهديدي را حتي خارج از مرزهاي خود نخواهد پذيرفت. هفت. ايران اسلامي، ادامه حيات ننگين رژيم صهيونيستي را نمي پذيرد و اين موضع، از آن جا که برگرفته از جهان بيني ماست و با هويت ديني و ملي ما ارتباط پيدا مي کند، مبنايي و غيرقابل تغيير است. ما تا نابودي قريب الوقوع اين دولت جعلي و بازگشت سرزمين فلسطين به فلسطينيان، پاي اين عقيده خواهيم ايستاد و در جهت تحقق آن عمل خواهيم کرد.


کد مطلب: 60814

آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdci5vaq.t1auz2bcct.html

خط نيوز
  http://khatnews.com