آقای عارف؛ قهرمان ملی ما بوی زهم بی عفتی نمی دهد

16 خرداد 1392 ساعت 1:23

آقای عارف؛مقامهای ارشد فرهنگیتان در دوران اصلاحات کجاهستند؟دلارهای به خون شهدای هسته ای آلوده ی کشورم را از کدام خزانه ی حرام می گیرند و میل می کنند؟


محمد حسین ترکمن؛ شیرین سخنان پارسی گوی، گاه دو معنای متضاد المعنا را برای فهم مشترک از یکدیگر کنار هم قرار داده اند که معانی والاتری را به ذهن مخاطب هدایت کنند، مانند تجاهل عارف؛ یا ادب از که آموخته ای از بی ادبان؛ یعنی دو مقوله را در کنار هم قرار داده اند تا نسبت به هم درجه تضادشان را برای فهم مشترک از موضوع به کار برند.
غرضم از این مقدمه یادآوری دو مطلب در مناظره شماره ی دو در رسانه ی ملی بود. یکی بحث آزادی و مطبوعات و قس علیهذا و دیگری هنر و هنرمندی  که نمود بارز آن در سخنان آقای عارف بود و روی سخنم نیز با اوست:
آقای عارف؛
آزموده را آزمودن خطاست. آنچه در دولت اصلاحات از این مفهوم بلند و ارزشی- یعنی آزادی- مشاهده شد دوگانگی و تضاد و پارادوکس در عمل و شعار بود.
آقای عارف حتما به یاد دارید که در دولت شما، وزارت ارشاد شما، وثیقه رسان به روزنامه نگارانی بود که الان بوقهای بیگانه با اتکا به آنها بازار مکاره اش گرم است و می گویند آنچه می گویند...
این تعریف از آزادی در حوزه ی مطبوعات وابسته به دولت اصلاحات بود که باید کار به جایی بکشد و معنای آزادی به آنجا سمت و سو یابد که کف و سوت نتانیاهوها و بوش ها را پشت سر خویش ببیند.
فراموش نمی کنم بنده از جمله روزنامه نگارانی بودم که برخلاف جریان اصلاحات- در آن سالهای عسرت گفتمان انقلاب- سخن می گفتم و دولتی هایی که آوای ادعایی آزادی خواهیشان کوش فلک را کر کرده بود، بارها و بارها مرا به دادگاه مطبوعات کشاندند .
البته وزارت خانه ی متبوع دست و دل بازی نفرمود و به فریاد ما نرسید و با وثیقه دوستان آزاد شدیم!
جرم ما البته با جرم مطبوعات اصلاحات چی ها از اساس متفاوت بود که جرم ما دفاع از کیان نظام بود و جرم آنها تهاجم به اساس آن!
جرم دوستان دولت اصلاحات توطئه علیه آرمانهای نظام، جاسوسی، توهین و تهمت و افترا به ارکان نظام و گاهی افراطی تر از آن یعنی شکستن حریم حرمت ائمه ی اطهار، بود - البته با فاکتور گرفتن از بسیاری دیگر از جرایم- ؛
قلم به دستانی در دوران فرهنگی سیاه اصلاحات مورد توجه بودند که اکنون اگر در دارالمکافات وجدان خود به سزا نرسیده باشند حتما صاحبان کانونهایی از ثروت انباشته اند که شرح آن را برای شما به عنوان معاون اول دولت اصلاحات لازم نمی دانم؛
آقای عارف؛
خوب است آزادی ابزار ابراز برخی گزافه گویی های سیاسی نشود. من از دولت اصلاحات معنی آزادی را خوب فهمیده ام . حضور دهها باره در دادگاه مطبوعات توسط عناصر دولتی وابسته با حمایت بزرگترهایشان!
اجازه بدهید با آزادی ای که قبل از انتخابات به آن معتقدید نقد کنم دولتی را که شما معاون اولش بودید؛
دولت اصلاحات آزادی مشروع و مقبول و آرمانی نظام را به مسلخ برد و آن نوع آزادی ای را رشد داد که از دل آن (فتنه کبیر ) برخاست که علیه نظام، انقلاب، مردم، حتی ارزشهای دینی به پا شد که نماد عینی آن را در عاشورایی که به گفته (عمله ی فتنه) خداجویان جمع شدند  و هلهله کردند را مشاهده کردیم.
آقای عارف؛
فیل اصلاحات شما موش فتنه را زایش کرد که علیرغم مراقبت کلینیکی استکبار از این بچه موش فتنه گر و قرار دادن آن در انکوباتورهای تبلیغاتی و سیاسی عمرش به اینکه دو بهار را ببیند کفاف نداد.
آقای عارف؛
فرهنگی که آن را می ستایید و آزادی ای که فریادش می کنید در دل بخش فرهنگ و هنر دولتی که معاون اولش بودید کار را به آنجا کشانده است که الان با شما صریح بگوییم: مقامهای ارشد فرهنگیتان در دوران اصلاحات کجا هستند؟ وابستگان تبلیغاتیشان منابع تغذیه شان کجاست؟ دلارهای به خون شهدای هسته ای آلوده ی کشورم را از کدام خزانه ی حرام می گیرند و میل می کنند؟ 
آقای عارف؛
تشنگان قدرت خوب می دانند میزان عطش به قدرت و رسیدن به آن چقدر زیاد است. آنانی که طعم به ظاهر شیرین قدرت معطوف به دنیا را چشیده اند بهتر می دانند که برای رسیدن به قدرت غیر الهی باید از هر وسیله ای بهره جست ؛ انشاءالله ما برای رسیدن به چنین قدرتی به ابزارک های کوچک و پلشت دست نمی زنیم؛
اما سخن دیگری نیز با شما دارم، دست نیاز تبلیغاتی شما به سوی برخی مواضع فرهنگی در مناظره سوال ساز است.
البته حساب هنرورزان شریف کشور که لقمه ی شبهه نخورده و بر سفره ی بی غیرتی ننشسته اند و با اغیار علیه مردمان دیار عشق و حماسه و عرفان نرد عشق نباخته اند، از این مقوله جداست . بی تردید دولت و نظام وظیفه اولی دارد که هنرمندان از هر صنفی که باشند را به درستی تغذیه کند. آنچه نقد بر دولت است با آنچه آویختن به دامن این و آن برای کسب رای است را باید از یکدیگر جدا کنیم.
اما تمسک حضرتعالی و برخی دیگر از نامزدهای محترم به هنرمندانی که حتی ظاهری هم برای مسلمانی خود نگذاشته اند نه تنها سوال ساز بلکه شبهه ناک است و «تجاهل عارف» اینجاست که معنا می یابد.
اگر نامزد محترمی برای جلب نظر بیگانگان پالس و سیگنال رسانی داشته باشد از ابتدا نه تنها معقول نیست بلکه مقهور است و اگر برای جماعتی اندک و جلب آراء آنانی که هیچگاه همراه نظام نبوده اند، دست به آکروبات سیاسی بزند حتما مقبول عامه مردم نخواهد بود.
آقای عارف ؛
قهرمان سازی از آنانی که حریم عفت و اخلاق و ارزشهای دینی را مخدوش می کنند نه تنها زیبنده نیست که شایسته ی نکوهشی شایان است.
باید به شما و برخی دیگر از همفکرانتان گفت: که حتما آقای فرهادی در تاریخ انقلاب ما قهرمان نمی شود . با ضرب و زور بوق های بیگانه هم نمی توان از این طیف و امثال آن برای ملتی که روح غیرت و عفت و حمیت در وجودشان دمیده شده است قهرمان ساخت، این پهلوانهای کاغذی تنها کودکان بازار سیاست و کوته بینان عرصه ی فرهنگ را به ذوق می آورند.
جوائز بین المللی هم ماهیت خویش را سالهاست که نشان داده است از آرگو تا ... می توان رد پای سیاست بی حیای غرب را در فرهنگ دید و طعم لزج و گس آن را چشید؛
هنرمندان شهیر در این کشور حتما اینگونه رفتار را نکوهش می کنند که برای سیلی زدن به چهره ی مظلوم ارزشها به هر ضد ارزشی متوسل شویم؛
هنرمندان شریف این خطه وقتی به نام مولایشان میرسند سرهای انباشته از اندیشه های «رنگ خدایی » شان را به احترام حقیقت انسان خم می کنند، آنها هیچگاه تا کمر برای دست زدن کادر رسانه ای نظام سلطه خم نمی شوند؛
«پرستویی» های ما اگر می خواهند بر گونه ای بوسه بزنند درب خانه ای را می کوبند که ریه های جانبازی را در خود به یادگار دارد، اگر خواستند اشکی بریزند نه برای مجسمه ای طلایی که برای استوانه هایی از نور گریان می شوند.
« آژانس های شیشه ای » ما هیچگاه آژانس صهیونیسم را در پس واژه های فریبنده ی خود فریاد نمی زند، اگر از ایران هم می گوید از ایرانی می گوید که انباشته از معرفت و جوانمردی و عفت و اقتدار است.
آقای عارف؛
حافظه ی انقلاب ما و حافظه ی ملت غیور ما به یاد ندارد قهرمان ملی اش بوی زهم بی عفتی بدهد.
به یاد ندارد قهرمان ملی اش به کانونهای فاسد قدرت و ثروت در عرصه ی فرهنگ و هنر و سیاست متوسل شده باشد.
جا داشت شما از هنرمندانی یاد می کردید که:
هنوز در بستر خون می غلطند و زخم بسترشان شفا نیافته است
به آنانی که در آوردگاههای بین المللی از قهرمانی خود گذشتند تا چهره ی رسوای صهیونیسم را نشانه بگیرند
به دلاورمردان و شیرزنانی که پرچم خون بار غیرت را در میدانهای جهانی به اهتزاز در آورند
به آنانی که سالهای سال در عین گمنامی با ممارست در مسیر علم، ایران را قدرت هسته ای کردند
به فرزندان و خانواده های شهدایی که در همین چند سال اخیر به دست عوامل نفرین شده ی موساد به شهادت رسیدند
به جوانان برومندی که در مراکز علمی کشور علم و ادب و فرزانگی مومنانه را به دنیا هدیه کردند
به شیرزنانی که شیراوژن وش هم در خانه ها جهاد می کنند و هم در عرصه ی علم
یک تار موی سر این عزیزان که آسیب می بیند به هزاران وابسته ی فرهنگی ناجوانمرد و هتاک که اکنون در بوق های استکبار صدایشان می آید و ریشه در گل اصلاحات وابسته دارند می ارزد
و از همه ی اینها مهمتر این نوسان و نسیان ها که نوعی کوررنگی سیاسی است را مردم خوب در می یابند
سخنم را با جمله ای از امام راحل به پایان می رسانم که:
ما با هنر و سینما مخالف نیستیم با فحشا مخالفیم؛
خدا نکند مخالف نظر امام راحل با تجاهل با مسائل فرهنگی برخورد کنیم؛


کد مطلب: 14643

آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdchx-nz.23nkkdftt2.html

خط نيوز
  http://khatnews.com