محمد رضا باهنر:

احمدی‌نژاد دنبال نامزدی مشایی است/ انتخابات دو مرحله‌ای می‌شود/ رئیس​جمهور شوم، یارانه درمانی می​دهم

7 فروردين 1392 ساعت 12:40


محمدرضا باهنر دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین که چندی پیش در میان جمعی از اصولگرایان استان خراسان رضوی رسما اعلام کاندیداتوری کرد، در همایش سراسری جبهه پیروان نیز اظهار داشت: بنده به طور رسمي اعلام کانديداتوري کرده‌ام و در حال انجام برنامه ريزي‌هاي حضور در انتخابات رياست جمهوري هستم.

او که یکی از اعضای ائتلاف ۳+۲ است، تاکید دارد که: حتماً کاری نمی‌کنم که طیف اصولگرایی از آمدن بنده متضرر شود. تلاش من در راستای وحدت جبهه اصولگرایی خواهد بود.

خط نیوز :باهنر در این مصاحبه به تحلیل شرایط انتخابات پیش رو می پردازد و می گوید: من احتمال دو مرحله‌ای شدن انتخابات در سال ۹۲ را زیاد می‌دانم، مگر این‌که اتفاق غیرمترقبه‌ای بیفتد و کسی بیاید که بتواند یک سونامی دوباره بیافریند.

او همچنین به تحرکات انتخاباتی دولت اشاره می کند و می گوید: احمدی نژاد و اطرافیانش با توجه به ادبیاتی که به کار می‌برند، به‌نظر می‌رسد که هنوز متمرکز بر نامزدی آقای مشایی هستند، البته من معتقدم که برای بعد از مشایی هم چهره‌هایی را دارند.


در ادامه گزیده ای از گفت و گوی تفصیلی باهنر با خبرآنلاین را  ملاحظه می کنید؛

* صحنه انتخابات پیش‌رو هنوز مقداری مبهم است. من همچنان معتقدم که انتخابات سال ۹۲، سه قطبی خواهد بود. یک قطب اصلاح‌طلبان، یک قطب آقای رئیس‌جمهور و همراهانش، یک قطب هم اصولگرایان. اصلاح‌طلبان اگرچه دارای مواضع متنوع، متفاوت و بعضاً متضادی هستند اما فکر می‌کنم نهایتاً به یک جمع‌بندی برسند، البته برخی اشخاص حقیقی هم هستند که خودشان را نامزد اصلاح‌طلبان می‌دانند اما روی آنها تا جایی که می‌دانم هنوز تفاهمی نیست. افرادی همچون آقایان عارف، کمالی، محمد شریعتمداری و آقای سعیدی‌کیا.

* اصلاح‌طلبان در درون خود چند طیف هستند. طیفی که اصرار دارد شخص آقای خاتمی نامزد شود و طیفی که معتقد است آقای هاشمی باید وارد عرصه شود. گروه دیگری هم معتقدند که باید کاندیدای متعادلی را معرفی کنند تا بتواند در صحنه انتخابات حضور جدی داشته باشد و باعث استمرار و حیات اصلاح‌طلبان شود. این چهره سوم را کسانی همچون آقایان نجفی و جهانگیری شامل می‌شوند. تحلیل من این است که آنها بالاخره به یک تفاهمی می‌رسند و یک کاندیدا از سوی آن‌ها معرفی می‌شود.

* احمدی نژاد و اطرافیانش با توجه به ادبیاتی که به کار می‌برند، به‌نظر می‌رسد که هنوز متمرکز بر نامزدی آقای مشایی هستند، البته من معتقدم که برای بعد از مشایی هم چهره‌هایی را دارند. چهره‌های مختلفی می‌توانند نامزد دوم دولت باشند. آقای الهام و صالحی می‌توانند به ترتیب اولویت در لیست نامزدهای دولت باشند.

* در میان اصولگرایان، جبهه پیروان خط امام (ره) و رهبری گروه سه نفره‌ای را معرفی کرده است. دو، سه نفر همچون آقایان پورمحمدی و ابوترابی از اعضای جامعه روحانیت مبارز وارد عرصه شده‌اند که آقای پورمحمدی جدی‌تر از همه هستند. البته این به منزله نامزدی از سوی جامعه روحانیت مبارز نیست و من اطلاع ندارم که ایشان مورد حمایت تشکیلاتی جامعه روحانیت هم باشند. نامزدهای منفرد دیگری هم در جناح اصولگرایان مطرح هستند. چهره‌هایی همچون آقایان فلاحیان، خررازی. یک گروه هم گروه ۱+۲ هستند. شروع کار آنها خوب بود، اما توصیه‌ام به آنها این است که اصولگرایی را در خودشان محدود نکنند. ان‌شاءا... به سمت سازوکاری برویم که مجموعه اصولگرایان را به یک جمع‌بندی برساند.

* انتخابات ریاست‌جمهوری در این دوره بیشتر با افراد شروع شده است تا با طیف‌ها. بسیاری از اسامی‌ای که تاکنون از آنها نام برده‌ام، شخصاً اعلام آمادگی کرده‌اند و پس از آن به دنبال جلب توجه طیف‌ها و جریانات سیاسی رفته‌اند. البته برخی طیف‌ها و شخصیت‌های حقوقی‌ای که سابقه رفتارهای حزبی و سیاسی دارند، به تدریج مسائل را روشن می‌کنند.

* تصورم این نیست که جبهه پایداری یک قطب از انتخابات ریاست‌جمهوری باشد. آنها هم در درون خودشان مواضع متفاوتی دارند. بخشی از آنها معتقدند که باید با احتیاط به آقای رئیس‌جمهور نزدیک شوند. برخی هم بالعکس به دنبال فاصله معنی‌داری از آقای رئیس‌جمهور هستند تا به اصطلاح سفره‌شان را از همدیگر جدا کنند. به‌نظر می‌رسد که نهایتاً جبهه پایداری یک گروه واحد باقی نماند و در دوره انتخابات ریاست‌جمهوری به جریانات مختلفی تقسیم شود. سران جبهه پایداری مواضع متفاوتی دارند و قوامی را در درون آنها نمی‌بینیم.

* طیف متمایل به دولت در جبهه پایداری ، آقای الهام را ممکن است نامزد کند که البته مخالفت‌هایی هم با او وجود دارد. طیفی هم که معتقد به فاصله معنی‌دار با دولت هستند به کسانی همچون آقایان لنکرانی و جلیلی نظر دارند. برخی هم می‌گویند که آنها ممکن است نهایتاً به سراغ آقای حداد عادل بروند.

* جبهه پیروان خط امام و رهبری سه نفر را به عنوان کاندیداهای مطرح خود معرفی کرده است، البته این به معنی حمایت این جبهه از نامزدی هر سه نفر نیست. من امید زیادی دارم که جبهه پیروان هرچه زودتر، از میان این سه نفر، یک نفر را به عنوان نامزد نهایی خود معرفی کند. البته آقای پورمحمدی تلاش‌ها و فعالیت‌هایش را آغاز کرده است اما هنوز رسماً اعلام نامزدی نکرده است.

* در جبهه پیروان یکی از ما چهار نفر _ پورمحمدی، متکی، آل اسحاق، باهنر_ در عرصه می ماند، تفاهم کرده‌ایم و به یک سازوکار هم برای این کار می‌رسیم. هیچ تردیدی هم نداریم که ما چهار نفر در انتخابات ریاست جمهوری با هم رقیب نخواهیم بود. اینکه با دیگر گروه‌ها مثل ۱+۲ و یا افراد مستقل مثل آقای رضایی و دیگران تفاهمی صورت بگیرد یا نه، باید منتظر پیشرفت مذاکرات باشیم.

* ممکن است بسته به شرایط و فضای سیاسی کشور و به مقتضای زمان و مکان، اصولگرایان با بیش از یک نامزد در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند.

* حضور جناب آقای هاشمی در صحنه انتخابات، مصداق همان مواردی است که به عنوان مقتضایت زمانی و مکانی مطرح کردم. چنانچه نامزدی ایشان جدی شود، قاعدتا باید در صحنه بازی تجدید نظر کرد. البته معنی این حرفم این نیست که اصولگرایان با آقای هاشمی لزوما تفاهم می​کنند ولی در نحوه رقابت​شان با یکدیگر تجدید نظر می​کنند. ضمن اینکه اخبار قطعی از آقای هاشمی و فرزندانشان این است که ایشان نمی​آید و ما نیز بر همین مبنا، سازوکارمان را پیش گرفتیم اما اگر شرایط تغییرکند، ساز وکار ما «استاتیک» نیست و «دینامیک» است و می​توانیم آن را تغییر بدهیم.

* من احتمال دو مرحله‌ای شدن انتخابات در سال ۹۲ را زیاد می‌دانم، مگر این‌که اتفاق غیرمترقبه‌ای بیفتد و کسی بیاید که بتواند یک سونامی دوباره بیافریند. البته این خیلی بعید است حتی چهره‌هایی که قبلاً آرای سطح بالایی داشتند اگر این دور به عرصه انتخابات بیایند هم فکر نمی‌کنم بتوانند مثل قبل رأی کسب کنند، بنابراین انتخابات به مرحله دوم می‌رسد.

* مثلاً اگر آقای احمدی‌نژاد باز هم می‌توانست کاندیدا شود، دیگر نمی‌تواند آرای سال ۸۴ یا ۸۸ را در سبد خود داشته باشد. آقای خاتمی هم اگر اراده کنند و بیایند و در صحنه انتخابات باقی بمانند؛ دیگر نمی‌توانند آرای سال ۷۶ یا ۸۰ را جمع کنند.

* نامزد ریاست جمهوری آینده باید به فکر اعلام این نوع سیاست​های اجرایی باشد وگرنه برنامه​های توسعه​ای را که سال ۸۷ در مجلس تصویب کرده​ایم و برمبنای سیاست کلی نظام بوده که به دولت ابلاغ شده و رئیس​جمهور آینده هم اگر بخواهد در آن تجدید نظر کند، باید روال قانونی را طی کرده و با ارائه لایحه اصلاحی به مجلس، آن را اصلاح کند. چرا که رئیس جمهور علی الاختیار نیست و در مجموعه قانون اساسی اختیار دارد و با همین شرط هم از مردم رای می​گیرد.

* معتقدم که یارانه نقدی، می تواند جنسی یا خدماتی هم باشد. به گونه​ای که بخشی از یارانه نقدی با مدیریت قوه مجریه به صورت درمان رایگان به شهروندان کشور ارائه شود. فکر می​کنم استقبال خوبی هم در کشور از این موضوع بشود که یک چهارم یا یک پنجم یارانه نقدی را نگیرند اما درمان مجانی و بیمه بیکاری بگیرند. بنابراین میزان یارانه در دولت من حتما کاهش نمی​یابد و اگر ضرورت داشته باشد، حتی افزایش هم می​یابد. اما بخشی از آن به خدمات و کالا تبدیل می​شود.

* مشکل کنونی این است که متاسفانه در طول ۷ سال گذشته ، نقدینگی بالای ۲۰ درصد رشد یافته اما و رشد اقتصادی کشور حدود ۴ درصد بوده است! به همین دلیل شاهد تکان​های شدید اقتصادی و بورس بازی و نوسان در بازار طلا و ارز و سکه هستیم که نتیجه بی​سیاستی​هاست. نقدینگی را حتما باید کنترل کنیم. البته کاهش نقدینگی از نظر علمی و اجرایی غیر ممکن است ولی می​توان به نقدینگی موجود جهت داد و آن را در جهت خاصی هزینه نمود.

* آقای احمدی​نژاد کشور را با ۶۵ هزار میلیارد تومان نقدینگی تحویل گرفته و با ۵۵۰ هزار میلیارد تومان دولت را پس می​دهد. کاهش این رشد ۸ برابری امکان ندارد ولی قابل جهت دهی است. «تورم» هم چیزی نیست که تصمیم بگیریم کم شود و آن هم کم بشود. عوامل بوجود آورنده تورم را باید جمع کرد. راه​های خوبی برای کنترل و نجات از تورم دفعه​ای و ساختاری وجود دارد. متاسفانه در طول ۳۰ سال پس از انقلاب، فقط ۲-۳ سال تورم یک رقمی داشتیم و در بقیه سال​ها، تورم بالای ۱۰ درصد بوده است. با استفاده از آگاهان عرصه اقتصاد می توان تورم را کنترل کرد و به نقدینگی جهت داد.


کد مطلب: 12087

آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdchqvnz.23ni6dftt2.html

خط نيوز
  http://khatnews.com