ابعاد دیگری از عملکرد عرفان نوظهور حلقه/
دختری که قربانی تشعشع دفاعی فرقه حلقه شد/ جلسات اینها ضد دین است و ائمه را قبول ندارند و میگویند فقط باید با خود خدا ارتباط گرفت
19 آذر 1393 ساعت 13:27
فرقه انحرافی عرفان حلقه که با طرح مسئله اتصال به شعور کیهانی ادعای برطرف کردن برخی بیماری ها و مشکلات روحی و جسمی را دارد، حالا بعد از حدود دو دهه فعالیت در ایران مشکلات اسفباری را به جامعه ما تحمیل نموده است. آسیب های وارده به کسانی که وارد این عرفان شده و خود را در اختیار این افراد قرار داده اند صرفا آسیب های روحی، اجتماعی و خانوادگی نیست.
به گزارش خط نیوز، متاسفانه علی رغم ممنوعیت قانونی برگزاری کلاس های عرفان حلقه و دستگیری موسس این عرفان پیروان و مسترهای این عرفان همچنان به طور مخفیانه و گردشی کلاس های خود را برگزار کرده و قربانیان بیشتری می گیرند. آنچه از نظر می گذرانید مصاحبه خبرنگار «نسیم» با خانم ز.م.ع مادر دختری ۲۵ ساله است که پس از حضور در کلاس های مخفیانه عرفان حلقه دچار آسیب جسمی شدید شده است.
نسیم: دختر شما قبل از حضور در جلسه عرفان حلقه و دریافت تشعشع دفاعی توسط مستر چه بیماری ای داشت که شما برای درمان آن به افراد عرفان حلقه مراجعه و اعتماد کردید؟
م.ع: حدود ۵ سال پیش ما در جاده مشهد دچار سانحه تصادف شدیم که همسرم در این تصادف از دنیا رفت و همه ما آسیب شدید دیدیم. دخترم که گویا ضربه شدیدی به سرش وارد شده بوده و ما متوجه نشده بودیم؛ بعد از یک سال و نیم لخته خونی در مغزش دیده شد و پزشکان احتمال دادند که لخته خون به علت تصادف باشد؛ احتمال این که این لخته از بیماری روماتیسم ناشی شده باشد نیز وجود داشت؛ الان تمام این احتمالات رد شده است حتی می گویند اصلا بیماری روماتیسم وجود نداشته است.
پس از دیده شدن لخته خون در مغزش یک دست و یک پای دخترم کمی بی حس شده بود و خودش بی حال بود. با فیزیوتراپی و کار درمانی مشکل بی سی دست و پایش مرتفع شده بود اگرچه کاملا حل نشده بود.
نسیم: چگونه و از چه طریقی با عرفان حلقه آشنا شدید؟
م.ع: حدود ۵ یا ۶ ماه پیش، از طریق یکی از اقوام که خود و فرزندانش در کلاس های عرفان حلقه شرکت می کنند به این کلاس ها معرفی شدیم، می گفتند بسیاری از بیماریهای آن ها با شرکت در این کلاس ها و اتصال برقرار کردن، درمان شده است؛ گفتند رئیس این کلاس ها آقای م. ع. ط است که اکنون زندانی است، پرسیدم کارش خلاف است؟ گفتند نه، فقط نمی گذارند کار کنند؛ حتی به من نگفتند این مسئله دینی یا غیر دینی است، تنها از انرژی نام بردند.
به من گفتند کلاس های عرفان حلقه در یک مکان برگزار نمیشود، مکان کلاس ها گردشی بود؛ خانمی که ادعا می کردند مستر است را به خانه من آوردند؛ زمانی که کار انرژی دادن را انجام بود، معرف ما به این عرفان با حال مضطرب دست های خود را به هم می مالید، علت این نگرانی را جویا شدیم گفت: بعضی ها پس از دریافت تشعشع به حالت کما می روند، بعد از انرژی دادن این حرف را گفت و بیان کرد خدا رو شکر بر روی دختر شما انرژی دادن چنین اثری نگذاشته است.
خانم مستر که البته حجاب خوب و مناسبی هم نداشت و دیدن ظاهر او مرا نسبت به اینکه کاری برای بهبود دخترم از دستش بر بیاید مردد کرده بود به من و فرزندان دیگرم گفت که بنشینید و اتصال بگیرید؛ از من اجازه خواست تا خانه را پاکسازی کند. من ابتدا گمان می کردم قصد دارند اتاق ها را ببینند، من مخالفت کردم اما مستر توضیح داد که هرگونه دعای دست نویس که در منزل دارید را برای من بیاورید و باید از خانه دور شود؛ من تمای دعاهایی که در خانه داشتم را به مستر دادم وی نیز همه را از من گرفت و با خود برد. دعاهایی مانند لا حول ولا قوه الا بالله و... بود.
مستر به محض دادن تشعشع دچار آب ریزش بینی و عطسه شد؛ این مستر ظاهر اسلامی نیز نداشت، بعد از رفتن او به بچه ها گفتم کسی که با این قیافه آمده است چطور می تواند به ما کمک کند؟ مستر به ما گفت کسی غیر از خانواده خودتان در این جلسه نباشد؛ به همه ما گفته شد اتصال بگیرید؛ من در بدن خود احساس مور مور شدن داشتم؛ برای پسرم این کارها مسخره بود و مستر این موضوع را متوجه شد؛ بعد از رفتن مستر پسرم گفت که من اصلا اتصال نگرفتم و تنها به شما می خندیدم و تا زمانی که ائمه حضور دارند نیازی به این مسائل پوچ نیست؛ فکر پسرم در آن زمان بهتر از ما کار کرد.
نسیم: این خانم مستر برای حضور در منزل شما از شما مبلغی درخواست کرد؟
م.ع: خیر؛ ما هزینه ای پرداخت نکردیم ولی کسانی که کلاس می رفتند ماهی پنجاه هزار تومان پرداخت می کردند.
نسیم: پس از حضور مستر در منزل شما و تشعشعی که به دخترتان داد چه اتفاقی افتاد؟
م.ع: مستر به دخترم گفت روزی ۵ بار در ساعت های مشخص اتصال برقرار کن. هر جایی که امکان داشت اتصال می گرفتند، به طور مثال دخترم در ماشین در حال اتصال گرفتن بود؛ چشم ها را بر هم می گذاشت و تنها به جسم خودش فکر می کرد؛ تا این مرحله مسئله بدی رخ نداد، من گمان می کردم افکار مثبت است؛ زمانی که اتصال از بین رفت، حال او بد شد؛ بعد از دو هفته که اتصال نگرفت حالش بد شد.
به مدت سه روز در بیمارستان بستری شد؛ بدنش سست شده بود؛ بیمارستان کاری برای او نکردند؛ وقتی به خانه آوردیم خوب شده بود؛ وقتی دلیل این بد شدن حال را پرسیدیم گفتند از رها کردن اتصال است، باید دوباره اتصال بگیرید؛ گفتند اتصال ها را شدیدتر کند.
کد مطلب: 32166
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdch-znx.23ni-dftt2.html