مشاور سابق هاشمی رفسنجانی مطرح کرد:
ماجرای احضار روح دکتر شریعتی!/ دست رد همسر شریعتی به سهمیه حج خاتمی
30 بهمن 1397 ساعت 10:26
بسیار به حفظ و بازنشر آثار دکتر شریعتی اهمیت میداد. تا متوجه میشد کتابی در داخل یا خارج از کشور در جایی چاپ شده به دنبال حقالتألیف میافتاد و میگفت من وظیفه دارم فرزندان دکتر را با این پولها اداره کنم و حق آنهاست که با سختی مطالبه میکنم.
به گزارش خط نيوز: غلامعلی رجائی مشاور سابق آیت الله هاشمی رفسنجانی خاطرات جالبی از همسر دکتر شریعتی نقل کرده است. به گزارش جهان نيو،ز گزیده ای از یادداشت این چهره نزدیک به هاشمی رفسنجانی و مشاور شهردار تهران در دوران نجفی را می خوانید: *در مراجعات مکرری که به منزلشان داشتم، درلابهلای حرفهایی که زده شد از خانم دکتر پرسیدم به حج رفتهاید؟ خندهای کرد و گفت نه آقای رجایی علی – دکتر – خودش چند بار به حج رفت اما مرا با خودش به مکه نبرد! بعد گفت سالهاست ثبتنام کردهام و منتظرم نوبتم بشود و نامم دربیاید و به مکه بروم. گفتم من دنبال میکنم. روز بعد به آقای خاتمی –رئیسجمهور وقت- مسئله را منتقل کردم و گفتم دستوري بدهید ایشان امسال به حج برود. گفت باشد. روز بعد از دفتر ایشان تماس گرفتند و گفتند با دستور رئیسجمهور مسئله حج امسال خانم دکتر شریعتی حل شده است، به ایشان خبر بدهید برای هماهنگیهای بعدی با ما تماس بگیرند. من خوشحال از این مسئله به خانم دکتر تلفن زدم و این خبر خوش را دادم. ایشان در کمال تعجب و حیرت من ضمن تشکر گفت نه، فلانی قبول نمیکنم! پرسیدم چرا؟ گفت این آقایان سهمیه چه کسی را میخواهند به من بدهند؟ من نمیپذیرم به خاطر من کسی از رفتن به حج محروم شود؛ بعد گفت اگر خدا بخواهد اسم من درمیآید و میروم. هرچه اصرار کردم که آقای خاتمی سهمیه خاصی در اختیار دارد و سهمیه کسی را به شما نداده است... ...قبول نکرد و ازقضا در تلفن بعدی میگفت خدا را شکر اسم من در قرعه امسال درآمد و نوبت به من رسید. خانم دکتر آن سال به حج مشرف شد.با این رد درخواست حج -که هرکس بود برای پذیرفتن آن هزار توجیه شرعی و عقلی و... میآورد اما ایشان بزرگمنشانه دست رد به سینه همه توجیهها زد و سهمیه اعطایی حج از سوی رئیسجمهور را نپذیرفت. * یک بار به خانم دکتر گفتم دوستی برایم نقل میکرد از کسی که در کار احضار ارواح بود، خواستهاند روح دکتر را احضار کند تا از او سؤالاتی بپرسد. میگفت وی گفته جایش خیلی خوب است؛ بعد با تعجب میگفت من روحهای زیادی را احضار کردهام ولی هرچه سعی میکنم او را احضار کنم، از دور نگاه میکند و نمیآید. بعد از خانم دکتر پرسیدم آیا گاه دکتر را به خواب میبینید؟ گفت آری. پرسیدم چگونه میبینید؟ با خندهای معنیدار گفت علی، سخنی نمیگوید بلکه عین رفتارش در دنیا با لبخندهای شیطنتآمیز و معناداری با من حرف میزند. *بسیار به حفظ و بازنشر آثار دکتر شریعتی اهمیت میداد. تا متوجه میشد کتابی در داخل یا خارج از کشور در جایی چاپ شده به دنبال حقالتألیف میافتاد و میگفت من وظیفه دارم فرزندان دکتر را با این پولها اداره کنم و حق آنهاست که با سختی مطالبه میکنم. یکی از دوستانم ناشر چاپ ترجمه چند کتاب دکتر شریعتی به عربی در عراق بود؛ خدمتشان گفتم ازقضا ایشان دوست من است. با ناشر طرح مسئله کردم. از قم به تهران آمد. با هم به منزل خانم دکتر رفتیم و ناشر پس از بحث و گفتوگویی مفصل و ازجمله اینکه هم پول زیادی بابت ترجمه داده و هم کتابها هنوز به فروش نرفتهاند، درنهایت بابت حقالتألیف کتابهای چاپشده دو، سه فقره چک کشید و خدا را شکر قضیه فیصله یافت. *با وسواس خاصی به دنبال نحوه چاپ آثار دکتر بود. یک بار با گلایه گفت روزنامه اطلاعات یکی از کتابهای دکتر را به صورت پاورقی دارد روزانه منتشر میکند. از آقای دعایی خواستهام حقالتألیف بدهد؛ تا حالا نداده است؛ گفتم دنبال میکنم. مسئله را با آقای دعایی مطرح کردم؛ گفت فلانی ما با سایر مؤلفهایی که کتابشان به صورت پاورقی منتشر میشود همین روال و رویه را داريم. خدمتشان گفتم خانم دکتر میگوید با این پول باید زندگی خود و بچههای دکتر را اداره کند. این را که شنید متأثر شد و دستور داد حقالتألیف پرداخت شود
کد مطلب: 57799
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcgyu9n.ak9uy4prra.html