واکنش نغز آیت الله حائری شیرازی به حاشیهسازیها در شیراز؛
حجیت رهبر، شیشهی عمر مردم است، مردم تحمل نمیکنند کسی به آن سنگ بزند
اگر مردم مسئله نمیدانند، باید مسئلهدان شوند، ولی آنها که مسئله میدانند، چرا به عدم تمکین نسبت به نظام افتخار میکنند؟
24 اسفند 1393 ساعت 13:26
قبلاً سخنرانی شیراز آمد و مطالبی در تعریض به تقلید و ولایت در دانشگاه زده بود و بسلامت برگشته بود. از تریبون مجلس گفته شد مردم رعایت عمامه و احترام روحانیت را کردند و گرنه ایشان بسلامت بر نمیگشت. این جمله همان تدبیر غلط و تحلیل نسنجیده است.
گروه سیاسی-خط نیوز: آیتالله حائری شیرازی در پیامی در خصوص اتفاقات اخیر شیراز، گفت: آنچه در شیراز اتفاق افتاده، نتیجهی تدبیر غلط و نسنجیده بودن تحلیل هاست. خیری که ما یفسده اکثر مما یصلحه، عمل جاهلان است.
به گزارش خط نیوز ، متن کامل پیام آیتالله حائری شیرازی، عضو مجلس خبرگان رهبری در خصوص اتفاقات اخیر شیراز به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه در شیراز اتفاق افتاده نتیجه تدبیر غلط و نسنجیده بودن تحلیلهاست.
قبلاً سخنرانی شیراز آمد و مطالبی در تعریض به تقلید و ولایت در دانشگاه زده بود و بسلامت برگشته بود. از تریبون مجلس گفته شد مردم رعایت عمامه و احترام روحانیت را کردند و گرنه ایشان بسلامت بر نمیگشت. این جمله همان تدبیر غلط و تحلیل نسنجیده است.
اگر گفته شد کشور ما قانون دارد [و] هر کس در حوزهی قانون صحبت کند، امنیت دارد، وقتی از حوزهی قانون خارج شود، قانون بازدارنده او را محدود میکند.
تریبون مجلس جای حواله دادن سخنرانی به مردم نیست. این دفعه مردم مشکل برخورد با روحانیت و عمامه نداشتند، شد آنچه شد.
آنها که در شیراز آن کردند که کردند اراذل و اوباش نبود[ند]، جوان نمازخوان ولایتی جان بر کف برای اسلام بودند. گمان میکردند با اینکار راه رخنه را بر دشمنان اسلام میبندند. گمان میکردند وقتی سخنرانی میآید و حرفهایی میزند و به سلامت بر میگردد و معنایش این است که دیواری از دیوار شیرازیها کوتاهتر نیست. میخواهند بگویند اشتباه کردید؛ دیوار شیراز هم بلند است.
وقتی کماندوها به مدرسهی فیضیه ریختند و با شعار جاوید شاه حجره را غارت کردند و طلاب را از طبقهی بالا پرتاب کردند و با پنجه بوکس به سر و صورت آنها نواختند و فاضل برجستهی استان کهکیلویه را در صورت خون آلود خود عکس گرفت و به محل خود فرستاد، صدها سرباز دولتی بوسیلهی مردم تار و مار شد.
چون امام فریاد کرد شاه دوستی یعنی غارتگری، امام مردم را برد و اجانب نتوانستند مردم را بدور شاه گرد آورند و دیدیم عاقبت چه شد.
اجانب دوست دارند این اتحادی که مردم با رهبر دارند شکسته شود. یکی بگوید رهبر این را گفت و من قانع نشدم. وقتی این کلیت شکسته شود، اجانب پیروز میدان خواهند شد. مردم صدها هزار شهید دادند. با شعار جنگ جنگ تا پیروزی، بلافاصله یک روز امام گفت صلح میکنم و این صلح من تاکتیکی نیست. مردم تردید نکردند و به نفع امام در غدیر راهنمایی کردند. مردم ما تربیت شدهی هزار سال انتظارند.
مردم عاشق چشم و ابروی بزرگان دینی نیستند. مردم امام غائبشان را در عالِم وارستهی خود میبینند و برای حفظ ارتباط خود سر و جان میدهند.
درست است علماء معصوم نیستند. امام هم معصوم نبود. اما حجت بود. فرق است بین عصمت و حجیت. وقتی گفته میشود من قانع نشدم، نفی عصمت نیست، نفی حجیت است.
امام فرمود وقتی مردم به خبرگان رأی دهند و خبرگان مجتهد عادلی را انتخاب کنند، او ولی منتخب مردم است و حکمش نافذ است.
من قانع نشدم، نفی نافذ الحکم بودن است نه نفی عصمت. نافذالحکم بودن پرچم ماست، سرود ملی ماست. هرکس پرچم نافذ الحکم بودن را سست کند، پرچم جایگزین بدون هیچ تردید پرچم استکبار است.
اشعث ابن غیث برای رسیدن خدمت حضرت علی (علیه السلام) از قنبر اجازه گرفت قنبر به دستور حضرت آن زمان راهش نداد. اشعث مشت به بینی قنبر کوبید و خون جاری شد. قنبر خدمت حضرت علی (علیه السلام) با صورت خون آلود رسید. حضرت چه کند با رئیس بزرگترین قبیله؟! تنها این جمله را به اشعث گفت: لو رأیت غلام ثقفی اذن لا قشعرت شعراتک، اگر آن پسر ثقفی را ببینی موهایت به اندامت به لزره در میآید.
آنها که برای امیر المؤمنین ناز میکردند، در مقابل حجاج ابن یوسف تسلیم صد در صد بودند. ابراز قانع نشدن غیر از قانع نشدن است. قانع نشدن اختیاری نیست، اما ابراز آن، انتخاب و اختیارِ حجیت خود بر حجیت نظام و نافذ الحکم بودن خود بر نافذ الحکم بودنِ نظام است.
ما هزار سال صبر کردهایم تا اسلام امامت را در جهان جا بیاندازیم. این حجیت زمامدار جانشین امامت است. این حجیت، شیشهی عمر مردم ماست. مردم تحمل نمیکنند کسی به شیشه عمرشان سنگ بزند. وقتی امام گفت جنگ، مردم تردید نکردند و وقتی امام گفت صلح، مردم تردید نکردند چون میخواستند آخر شب غیبت سپیده ظهور را ببینند.
نه آن سخن و نه آن عمل هیچکدام به نفع نظام نیست. اگر مردم مسئله نمیدانند، باید مسئلهدان شوند. اما آنها که مسئله میدانند، چرا به عدم تمکین خود نسبت به نظام افتخار میکنند؟ در جلسه خصوصی در محضر رهبر، جای گفتگوست، ولی بعد از تصمیم، جای تمکین و تبعیت است.
مگر میرزای شیرازی وقتی تحریم تنباکو کرد، اگر عالم برجستهای میگفت من به حکم میرزا قانع نشدم چه اتفاق میافتاد؟ حکم شکسته میشد و استعمار سلطهاش بیشتر میشد.
آنچه در شیراز اتفاق افتاد جای دو درس است. اگر بندگان مراقب باشند که مردم نسبت به شیشهی عمرشان حساس هستند، بیشتر حساس باشند. اما این ارزش بزرگ را با روش حکیمانه توأم کنند، اگر با زدن و داد و بیداد کاری ساخته میشد، نظام سابق ساقط نشده بود. خیری که ما یفسده اکثر مما یصلحه، عمل جاهلان است. والسلام.
کد مطلب: 34569
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcgyn9w.ak9t34prra.html
خط نيوز
http://khatnews.com