بخشی از اصولگرایان در تحلیل های خود به این نتیجه رسیده اند که نماینده ی فکری و عملیاتی آقای احمدی نژاد که از سوی او مورد حمایت - هر چند پنهان - قرار خواهد گرفت، دکتر سعید جلیلی خواهد بود.
پوریا ترکمن؛ پس از اعلام نظر شورای نگهبان و مشخص شدن افرادی که احراز صلاحیت شده اند، دو جریان سیاسی که برنامه ریزی وسیعی برای انتخابات داشتند یعنی جریان آقای هاشمی و جریان آقای احمدی نژاد، از گردونه ی رقابت به شکل رسمی کنار رفتند، اما کنار رفتن آنها از پشت پرده ی انتخابات امری واقعی نمی نماید.
آقای هاشمی که بخشی از فرزندانش پیش از انتخابات در ستاد حسن روحانی حضور داشتند، یعنی یاسر و فاطمه هاشمی، در حال حاضر یک نماینده در عرصه ی انتخابات دارد که نشانه های واضح از عزم اصلاح طلبان و طرفداران ایشان در حمایت از روحانی خبر می دهد.
اما در سوی دیگر میدان رقابت، حضور نماینده ای از دولت مشاهده نمی شود و همین مسئله باعث شده است تا تحلیل های متفاوتی در خصوص نامزد مورد حمایت دولت و به خصوص شخص آقای احمدی نژاد منتشر شود.
هر چند این تحلیل های متفاوت از ولایتی تا محسن رضایی و حداد عادل و جلیلی را شامل می شود اما نگاهی به سمت و سوی نظرات بخشی از صاحب نظران سیاسی که قرابت معناداری با جریان اصولگرای سنتی اعم از موتلفه، جامعه مهندسین و جمعیت ایثارگران دارند مشخص می کند که آنها در تحلیل های خود به این نتیجه رسیده اند که نماینده ی فکری و عملیاتی آقای احمدی نژاد که از سوی او مورد حمایت - هر چند پنهان - قرار خواهد گرفت، دکتر سعید جلیلی خواهد بود.
نگاهی به تازه ترین سخن در این خصوص از سوی برادر محسن رضایی که جلیلی را گزینه ی احمدی نژاد خوانده است
( اینجا را کلیک کنید) نشانگر این مسئله است که جریان مخالف جلیلی به دنبال آن است که با توجه به محبوبیت وی و رشد معنی دار در نظرسنجیهای چند روز اخیر، با انتساب وی به دولت و با تاکید بر این موضوع که مردم در سالهای اخیر از عدم تدبیر دولت در مسائل اقتصادی به تنگ آمده اند سبد آرای جلیلی را خالی کنند.
اما به دلیل اهمیت موضوع باید این شبهه را در دو بخش مورد بررسی قرار داد. ابتدا اینکه انگیزه های این گونه خبرسازی ها چیست؟ و دوم رصد این مسئله که آیا واقعا جلیلی گزینه ی احمدی نژاد است؟
اما انگیزه های این خبر سازیها را می توان اینگونه بیان نمود:
۱- بروز مشکلات اقتصادی متعدد برای مردم در سالهای آخر دولت احمدی نژاد و موج دل زدگی در بین قشر متوسط جامعه از دولت دهم و تلاش برای اتصال ماهوی جلیلی به احمدی نژاد و تلاش برای کاهش آراء وی
۲- زمینه مناسب برای نقد احمدی نژاد و استقبال مردم از این رویکرد که منجر می شود نقد مسائل مختلف علی الخصوص مسائل اقتصادی وی توسط مردم مورد توجه قرار گیرد و برخی نامزدها نیز یا از روی بی برنامگی یا به دلیل دلسوزی و یا از روی تلاش صرف برای کسب رای مردم به سمت نقد احمدی نژاد و هر آنچه رنگ و بوی او را بدهد می روند. به همین دلیل جلیلی که در برخی شعارها و نیز به دلیل حضور در دولت نشانه هایی از احمدی نژاد را در خود دارد مورد انتقاد قرار می گیرد تا نامزدها بتوانند سطح محبوبیت خود را در بین مردم افزایش دهند.
۳- افزایش اقبال به جلیلی که در هفته های اخیر روند رو به رشد خود را نشان داده است موجب شده تا برخی نامزدها و طرفدارانشان برای ممانعت از این افزایش سطح محبوبیت دست به تخریب جلیلی بزنند و در شرایط اقتصادی نابه سامان فعلی چه بهانه ای بهتر از اتصال یک نامزد به دولت!؟
۴- انگیزه ی دیگری که می توان برای موج تخریبی علیه جلیلی به شمار آورد برخی دلسوزی هایی است که ممکن است موجود باشد و عده ای در اثر القائات و شایعات در دلشان ایجاد شده باشد.
۵- و آخرین انگیزه که می توان ذکر کرد و آن را باید در خارج از جریان اصولگرایی و حتی مستقل ها دانست این است که اصلاح طلبان خوب می دانند در صورت حضور هر یک از نامزدهای دیگر امکان حیات دوباره ی سیاسی برای آنها موجود است اما حضور جلیلی و گفتمان ناب انقلاب را عاملی برای شکست خود و کنار زده شدن از قدرت می دانند. هر جند هنوز نظرات جلیلی به صورت واضح در خصوص به کار گیری نیروهای سیاسی مطرح نشده است اما گفتمان غالب بر تبلیغات انتخاباتی جلیلی نشان می دهد در رئوس مدیریتی کشور جایی برای اصلاح طلبان افراطی و نیز سوء استفاده گران نیست، فلذا آنها نیز هم قسم با برخی اصولگرایان نهایت حجم تخریب ها علیه جلیلی را کلید زده اند و برای دستیابی به این موضوع به نکته ای کلیدی دست یازیده اند و آن هم اتصال جلیلی به احمدی نژاد و مساوی دانستن جلیلی و احمدی نژاد است. هر چند جریان اصلاح طلبی خوب می داند که فاصله اندیشه و عمل و اطرافیان جلیلی و احمدی نژاد امروزی بسیار زیاد است اما برای فریب افکار عمومی بازی ناجوانمردانه ای را آغاز کرده اند که باید منتظر ماند و دید پاسخ مردم به این هجوم تبلیغاتی چه خواهد بود.
حال سوال اینجاست که آیا این دلایل صحیح است و « جلیلی » گزینه ی احمدی نژاد است. آیا رئیس جمهور بعد از اطمینان از عدم احراز صلاحیت مشایی برای ادامه ی مسیر خود به سمت جلیلی تغییر موضع داده است؟
نگاهی به دلایل ذیل می تواند برای ما این مسئله را روشن کند:
۱- گفتمان جلیلی و احمدی نژاد مدل ۱۳۸۴ در بحث های متعدد از جمله عدالت، توزیع مناسب امکانات بین اقشار مختلف، مقابله با نظام سلطه، پایبندی به شعارهای ناب اسلام و امام راحل، مقابله با ویژه خواری، وجود اطرافیان مسئله دار ، سفرهای استانی و مواردی از این دست بسیار مشابه است. اما این شباهت مختص جلیلی و احمدی نژاد مدل ۸۴ است. زیرا احمدی نژاد دو سه سال اخیر در بخشهایی از گفتمان سال 84 دارای فاصله شده است که از آن جمله می توان به تندی و مقاومت در مقابله با نظام سلطه، مقابله با ویژه خواری و وجود اطرافیان مسئله دار ، حذف برخی نیروهای به غایت مومن و کارآمد و نیز عدم وجود برنامه مناسب در مسائل اقتصادی و مقابله با بحران های اخیر را اشاره کرد. فلذا شباهت احمدی نژاد۸۸ و جلیلی در برخی مسائل که اتفاقا مورد انتقاد مردم بوده است، یک دروغ بزرگ سیاسی است.
۲- اخبار موثق از ارتباط گیری بخش نزدیک به اندیشه ی مشایی با یکی دیگر از نامزدها خبر می دهد که نشانه ی واضحی از کذب بودن حمایت احمدی نژاد از جلیلی است.
۳- جلیلی در مصاحبه با اخبار ۲۲/۳۰ شبکه دوم سیما به صراحت علیه برخی مواضع فعلی رئیس جمهور از جمله خط قرمز قائل شدن برای نزدیکان و دوستان و آشنایان سخن گفته است. بی شک نگاهی به روحیات رئیس جمهور نشان می دهد که وی نمی تواند گزینه ای که به این صراحت علیه شخص اول کابینه اش سخن می گوید را به عنوان نامزد معرفی و از او پشتیبانی کند.
۴- تیم موجود در ستاد جلیلی دارای زاویه ی بسیار بزرگی با اطرافیان درجه ی یک احمدی نژاد است. از جنبه های مختلف از جمله فرهنگی، اعتقادی و سیاسی شاهد یک تفاوت بسیار بالا هستیم که به راحتی از سوی احمدی نژاد قابل چشم پوشی نیست. احمدی نژاد اگر بخواهد خود را برای شخصیتی در این دوره هزینه کند بی شک به سمت چهره هایی خواهد رفت که لحن ملایم تری در مقابل اندیشه ی احمدی نژاد و مشایی داشته باشد.
۵- انتقادات صریح رسانه های وابسته به خط مشایی از جمله شبکه ایران از جلیلی که در نوع خود بی سابقه بوده است نشانه ی واضح دیگری از وجود اختلافات بین احمدی نژاد و جلیلی است.
۶- نقدهای دقیق اقتصادی جلیلی به سیستم دولتی که در سخنان وی در گفتگوی ویژه ی خبری و برنامه ی ساعت هشت شبکه اول سیما مطرح شد مستقیما سیاست های اجرایی دولت را هدف قرار گرفته است و همین مطلب برای کسانی که می خواهند به دقت در این مسئله غور کنند نشانه ی دیگری از افتراق نظری و عملی بین احمدی نژاد و جلیلی است.
۷- افرادی از دولت وجود دارند که نزدیکی نظری با برخی نامزدها دارند اما نگاهی به دولتی هایی که از جلیلی حمایت می کنند نشان می دهد این دسته از جمله اصولگرایانی هستند که از خط اول اطرافیان رئیس جمهور دارای فاصله ی معناداری هستند و در مورد برخی از آنان اقداماتی در دست اجرا بوده است که از دولت حذف شوند.
۸- عمده ی انتقادها از احمدی نژاد بر پایه ی مسائل اقتصادی و مشکلات مردم در این حوزه هست و حتی نگاهی به مواضع نامزدهای دیگر و حامیانشان بر این مسئله استوار است و به همین دلیل بقیه ی مواضعشان را اعلام می کنند. یعنی به طور مثال اگر از هولوکاست انتقاد می کنند و اگر از لزوم ارتباط با آمریکا به عنوان کدخدای جهان سخن می گویند به این دلیل است که فشارهای خارجی را عامل مشکلات می دانند و راهکار را تنش زدایی بین المللی می دانند اما گفتمان جریان جلیلی نقدهایش بر احمدی نژاد بر ابعاد بسیاری از جمله فرهنگ، سیاست و ... معطوف است. خط جلیلی خط مقاومت سرسختانه در مقابل غرب است اما مواضع احمدی نژاد در سال آخر ریاست جمهوری تلاش برای ارتباط با آمریکا بوده است. در همین مورد،نامزدهای دیگری هستند که دارای این مواضع سرسختانه در موارد مشابه همچون عدالت، فرهنگ و سیاست خارجه نیستند و احمدی نژاد بسیار راحتتر می تواند با هم پیمان شدن با آنها به اهداف آتی خویش برسد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد ارتباط دادن جلیلی با جریان رئیس جمهور به خصوص حلقه ی اول ایشان یک راهبرد سیاسی و به زبان بهتر یک فریب سیاسی، برای کسب رای مخالفان و تلاشی برای کاهش آراء جلیلی است. مخالفان تقریبا هیچ دلیلی دندان گیری برای تخریب و از میدان به در کردن جلیلی در اذهان مردم ندارند و شاید با تمسک به این بهانه بتوانند بخشی از جامعه را از جلیلی دلسرد کند.