تاخت و تاز کرونا و کاهش 55 درصدی اجرای پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم؛
کرونا آهسته و پیوسته!
24 خرداد 1399 ساعت 10:20
نمیدانم چندمینبار است که در مذمت این ویروس جانی مینویسم. ویروسی که در گوشه گوشه جان و جهان آدمها ریشه دوانده، هیچکس هم جلودارش نیست، نه واکسنی دارد و نه دارویی، حتی پیشرفتهترین کشورها هم نتوانستهاند راهی قطعی برای درمان یا پیشگیری از ابتلا به این ویروس بیابند و همچنان حاصل جدالهای علمی و آزمایشگاهی بر پاشنه آزمون و خطا میچرخد
به گزارش خط نیوز به نقل از رسالت؛ نمیدانم چندمینبار است که در مذمت این ویروس جانی مینویسم. ویروسی که در گوشه گوشه جان و جهان آدمها ریشه دوانده، هیچکس هم جلودارش نیست، نه واکسنی دارد و نه دارویی، حتی پیشرفتهترین کشورها هم نتوانستهاند راهی قطعی برای درمان یا پیشگیری از ابتلا به این ویروس بیابند و همچنان حاصل جدالهای علمی و آزمایشگاهی بر پاشنه آزمون و خطا میچرخد، اینها را گفتم که باز تاکید کنم کرونای سمج، داس مرگ در دست دارد و کوچکترین اشتباه محاسباتی و نادیده گرفتن اصول و موازین بهداشتی میتواند برای فرد فرد ما گران تمام شود. رعایت پروتکلهای بهداشتی به یک چهارم رسیده همه می دانیم که این عبارات بسیار تکراریست و شاید از فرط تکرارهای دوباره و چندباره، کلیشه ای به نظر برسد اما چاره ای نیست، باید زنگ خطر را بازهم به صدا درآورد و از اهمیت مسئولیت پذیری اجتماعی و توجه به بایسته ها و نبایسته ها در مواقع بروز بحران ها گفت. البته این وضعیت قابل حدس بود و می شدمجسم کرد که پس از کاهش محدودیت هاو بازگشایی کسب و کارها چه به روز شهرهای کوچک و بزرگ می آید و چه به روز تصور مردم، تصور اینکه اوضاع آرام است و همه چیز رو به راه، آنگاه شهروندان در خیابان ها و کوچه ها، اتوبان ها و مغازه ها می چرخند و خیال می کنند که ویروس نیست و آنها هستند و خیابان، آنها هستند و مغازه های جورواجور و پیاده راههایی که می توان بی هراس روزهای گذشته، شانه به شانه دیگر شهروندان در آن قدم زد. حالا روزهای گرم و تب خردادماه و کم توجهی به فاصله گذاری اجتماعی، سرآغاز گشت و گذار و صعود بی رحمانه آمارهاست و می تواند به وقوع یک رخداد بزرگ و بسیار بزرگ بینجامد. فاصله گذاری عملا معنای خودش را از دست داده است. گرچه از روزهای پایانی اسفندماه تا ۲۷ اردیبهشت وضعیت اجرای پروتکلها در کشور مطلوب بود و برمبنای تاکیدات «محسن فرهادی»، معاون مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، میانگین ۷۷.۵۷ درصد مردم و کسب و کارها پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکردند که در شهر تهران به ۵۶ درصد میرسید. اما تا ۱۵ خرداد ماه این میانگین در کل کشور به ۲۲.۶۶ درصد نزول کرد و متاسفانه شهر تهران که گلوگاه اصلی مراودات و کسب و کار در کل کشور است، به ۱۰.۵۴ درصد نزول کرد که این موضوع زنگ خطری را برای ما به صدا در میآورد، به ویژه آنکه سیما سادات لاری، سخنگوی وزارت بهداشت با ابراز تاسف تاکید کرده که رعایت پروتکلهای بهداشتی به یک چهارم رسیده است! تشدید خطر در تهران و احتمال تجدیدنظر در مصوبات فرهادی، بیشترین تخلفات عدم رعایت پروتکل ها را مربوط به رستورانها و سفرهخانهها می داند و از تعطیلی۲۵۰ هزار واحد صنفی به دلیل عدم رعایت پروتکل ها سخن می گوید که حجم عمدهای از این مراکز رستورانها و سفرهخانههایی بودند که بر اساس مجوز ستاد ملی مقابله با کرونا فعالیتشان را آغاز کردند، اما به صورت غیرمجاز مواد دخانی هم عرضه کردهاند. یک سری هم مربوط به تالارهای پذیرایی است که مراسمهای تجمعی برگزار کردند مانند ختم یا عروسی. عمدتا این دو گروه بیش از سایر اصناف تعطیل شدهاند. از سوی دیگر آنچه قابل تأمل است اینکه، برخی افراد نهتنها خود را در معرض خطر قرار میدهند که حضور پرمخاطره آنها، شرایط را برای حضور کسانی که خود را مقید به رعایت دستورالعملهای بهداشتی میدانند نیز دشوار کرده و در روزهای اخیر روند رو به رشد مبتلایان و بستریشدگان در بیمارستانها حکایت از این واقعیت تلخ دارد که اگر به رفتارهای پرخطر و ممنوعشده شامل تجمع و تردد بدون فاصلهگذاری اجتماعی توجه نشود انتظار شیوع بیماری در تمامی سطوح جامعه وجود دارد و هیچ کس از این ویروس در امان نخواهد بود. آنچه بدیهی است اینکه حفظ فاصله اجتماعی و رعایت پروتکل بهداشتی دو راه مؤثر در مدیریت و کنترل شیوع بیماری کروناست که تحقق این مهم، شکستن زنجیره انتقال را فراهم میکند اما عدم رعایت این دو راهکار موثر که به ظاهر ساده و در باطن، بسیار دشوار است، سبب شده برخی استانها به قرمز و زرد تغییر وضعیت دهند، ازجمله هرمزگان، کردستان، آذربایجان شرقی، لرستان و خوزستان که روی نقشه انتشار کرونا با یک قرمز پررنگ مشخص شده اند. البته تهران هم در میان سایر استان ها بدترین وضعیت را از بابت آلودگی به ویروس داراست، به همین علت زمزمه بازگشت محدودیت ها از ستاد کرونای استان تهران به گوش می رسد، جایی که «انوشیروان محسنی بندپی»، استاندار گفته « در صورت عدم رعایت نکات بهداشتی در بازگشاییهایی که صورت گرفته است، برای حفظ سلامت مردم در مصوبات تجدیدنظر خواهیم کرد.» این وضعیت بر هشدارهای «علیرضا زالی»، فرمانده مدیریت کرونا در تهران هم منطبق است که گفته طبق آخرین نظرسنجی ها ۴۰درصد تهرانی ها کرونا را جدی نمی گیرند و هرگونه تسامح نسبت به این ویروس فریبنده میتواند نتایج بسیار جدی را به دنبال داشته باشد و تمام دستاوردهای گروه بهداشت و درمان را که با یک کار طاقت فرسا و متراکم در چند ماه اخیر برای مراقبت از سلامت مردم تهران تلاش کردهاند، دچار مشکل کند. کرمان به لحاظ الگوی انتقال، قرمز است سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی کرمان هم به وضعیت برخی شهرستانهای سفید یا زرد این استان اشاره دارد که «به لحاظ الگوی انتقال قرمز است.» بالطبع عمده علت افزایش ویروس از سرگیری زندگی عادی، عدم توجه به نکات بهداشتی و بیتوجهی به شعار در خانه بمانیم و عدم رعایت فاصله اجتماعی است. «مهدی شفیعی»، انگشت اتهام را به سوی گرمای هوا نشانه رفته و گفته این مسئله سبب شده کرمانی ها، برخی از ملاحظات بهداشتی را کنار بگذارند، فاصله اجتماعی را در میان جمعهای خود رعایت نکرده، به مسافرت بروند و یا در عزا و عروسی شرکت کرده و به مکان های پرازدحام نظیر ادارات مراجعه کنند. افزایش شمار افراد مبتلا به ویروس کرونا در استان کردستان ادامه دارد و تداوم این روند موجب شده بیمارستان توحید سنندج بهصورت کامل کرونایی شود. سید مهدی طباطبایی، معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان هم ضمن ابراز نگرانی از اینکه موج دوم بیماری کرونا در کشور در حال شکل گرفتن است، گفته «هنوز موج اول این بیماری در سیستان و بلوچستان کامل نشده و اکنون به مرحله حاد رسیده و مردم باید نکات بهداشتی را جدی بگیرند.» گذر از پیک اول کرونا و احتمال ورود به پیک های بعدی احسان مصطفوی، عضو کمیته اپیدمیولوژی کرونا و رئیس مرکز تحقیقات بیماریهای نوپدید و باز پدید انستیتو پاستور، پیک های بعدی کرونا را دور از ذهن ندانسته : «برمبنای پیک اولیه در اواسط فروردین و تقریبا در ۲ ماه اخیر، نوسان ملایمی در میزان مرگ و میرها با جان باختن روزانه ۵۰ تا ۸۰ بیمار داشته ایم و باتوجه به این مسئله می توان حدس زد، ما از پیک اول عبور کرده ایم و شاید پیکهای بعدی را داشته باشیم و این مربوط به روند کرونا در کشور است اما شاید تحلیل استانی دقیق تر از تحلیل وضعیت کل کشور باشد.» مطابق تحلیل کمیته اپیدمیولوژی کرونا در هفته گذشته یعنی در هفته انتهایی به ۱۷ خرداد، بیماری کرونا تغییر مختصرصعودی در کشور داشته اما درباره ۱۳ استان آذربایجان شرقی، هرمزگان ، کردستان، قم، مرکزی، یزد، فارس، خراسان جنوبی، گلستان، همدان، کرمان و کهگیلویه در هفته منتهی به ۱۷ خرداد روند صعودی وجود داشته و شروع پیک اپیدمی داشته اند. در ۷ استان شامل خوزستان، اصفهان ، آذربایجان غربی، ایلام، چهارمحال بختیاری، خراسان رضوی و زنجان تغییر مختصرصعودی داشته اند. ضمن اینکه در استان های تهران و کرمانشاه روند ثبات با تغییرات مختصر دیده شد و خراسان شمالی، البرز، و سیستان و بلوچستان نیز اخیر ا یک پیک اپیدمی را تجربه کردند. استان های لرستان، سمنان، قزوین ، مازندران و گیلان با توجه به ناسازگاری داده ها امکان تحلیل روند اپیدمی نداشتند. حسن روحانی- رئیس جمهور، پنج شنبه گذشته در جلسه رؤسای کمیتههای تخصصی ستاد ملی مقابله با کرونا، گفته است «امروز در برخی از مناطق کشور وارد مرحله سوم مدیریت مقابله با کرونا شده ایم، مرحله اول با ایجاد محدویتهای وسیع در تعطیلی بسیاری از کسب و کارها اجرا شده و مرحله دوم نیز با فاصله گذاری هوشمند اجتماعی منجر به بازگشایی کسب و کارها و تقسیم بندی شهرها به سه سطح قرمز، زرد و سفید شد. مرحله سوم، سازگاری کرونا با رعایت کامل دستورالعملهاست، این مرحله در حالی شروع میشود که هم متخصصان داخلی و هم سازمانهای بین المللی اعلام کرده اند، فعلاً هیچ پایانی را نمیتوان برای کرونا مشخص کرد و باید با استفاده از تجربه فاصله گذاری هوشمند وارد مرحله تأمین سلامت مردم با رعایت دستورالعملهای بهداشتی در روال فعالیتهای لازم اقتصادی-اجتماعی بشویم. برنامه ریزی برای مرحله سازگاری و رعایت کامل دستورالعملها ضروری است که این سازگاری بر اساس تعریف متخصصین تغییر در شیوهها و سبک زندگی و نحوه فعالیت است.» به تعبیر ایرج حریرچی، معاون وزیر بهداشت، تا اطلاع ثانوی ویروس کرونا با ماست و با تغییر روش زندگی و رفتار غیرمسالمت آمیز با این ویروس میتوان بر آن غلبه کرد اما محوریت بحث بر سر همین مسئله و عدم توجه به قواعد و الزامات بهداشتی است. پروتکل های بهداشتی نسبت وثیقی با مولفه های جامعه شناختی دارند «سیدجواد میری»، جامعه شناس و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در تحلیل عدم پیروی شهروندان از پروتکل های بهداشتی در گفت و گو با «رسالت» به این مسئله از دو منظر می نگرد، نخست از منظر روانشناختی و اینکه چه مسائلی باعث شده، حساسیت شهروندان نسبت به شیوع کرونا کمتر شود و دوم از منظر جامعه شناختی، به این معنا که چه عوامل و عناصری در ساختار سیاست گذاری های اجتماعی در نسبت با شیوع ویروس تغییر کرده که تغییر رفتار شهروندان را در پی داشته، به عنوان مثال در همان بدو ورود ویروس، مانور رسانه ای در سطح جهان به قدری بود که افراد از نظر زبانی به نوعی فلج و انفعال گرفتار شده بودند و می توانستیم این ترس را در همه افراد مشاهده کنیم که یکی از نمونه های بارز آن، عدم حضور در مراکز شغلی و کسب و کارها بود اما به تدریج سیاست گذاری های اجتماعی به این سمت رفت که برای مدت طولانی نمی توان اقتصاد را نادیده گرفت و باید افراد با رعایت پروتکل های بهداشتی بر سرکار خود حاضر شوند بنابراین تغییر رفتار شهروندان در نسبت مواجه با ویروس، صرفا بحث روانشناختی نیست بلکه در حوزه سیاست گذاری اجتماعی و به طور مشخص در حوزه کرونا، رفتار شهروندان هم در تناسب با تغییر رویه ستاد ملی کرونا تغییر کرده و یکی از آفت ها و پیامدهای این موضوع، شیوع بیشتر بیماری و احتمال ایجاد موج های دوم و سوم است. بالطبع آن جنبه ای که به سیاست گذاری های اجتماعی بازمی گردد امر پنهانی نیست یعنی باتوجه به وضعیت اقتصادی و تحریم های شدیدی که بر ساختار کشور وارد شده، در کنار عدم شفافیت توزیع منابع؛ نمی توانیم همانند کشوری نظیر سنگاپور عمل کنیم. همانطور که می دانید دولت این کشور تا آخر سال، تمام مدارس و دانشگاه ها و کسب و کارها را تحت مدیریت سفت و سخت خود قرار داده و افراد ضمن رعایت یک سری پروتکل های خاص بهداشتی، فقط هفته ای یکبار آن هم برای ۲ یا ۳ ساعت اجازه دارند بر سرکار خود حاضر شوند. این کشور با اقتصاد و امکاناتی که دارد، می تواند چنین سیاست گذاری هایی را به صورت منسجم و ممتد در مدت یک سال پیگیری کند اما در ایران این امر عملا غیرممکن است چون دولت فاقد بنیه اقتصادی است و این سبب می شود، سیاست گذاری اجتماعی به سمت ایمنی گله ای برود تا خود این مسئله، مصونیت جمعی ایرانیان را بالا ببرد. البته ما تنها کشوری نیستیم که اینگونه عمل کرده ایم و در واقع سوئد هم چنین روشی را انتخاب کرده، منتها در ایران، اتخاذ این روش باعث شده که شیوه یا الگوهای رفتاری مردم نسبت وسیعی با همین سیاست گذاری های اجتماعی داشته باشد لذا پروتکل های بهداشتی زمانی قابل فهم خواهد بود که سیاست گذاری های اجتماعی پشتوانه قوی برای رعایت این پروتکل ها باشد اما اگر قواعد و اصول بهداشتی را به صورت انتزاعی و تک سلولی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم و بگوییم چرا مردم تابع این قواعد نیستند، دچار اشتباه شده ایم. ما باید این بحث را مطرح کنیم که پروتکل های بهداشتی ارائه شده از سوی ستادملی مبارزه با کرونا که ذیل مفهوم سیاست گذاری های اجتماعی قرار می گیرد، زمانی در سطح ملی می تواند ضمانت اجرایی داشته باشد که سیاست گذاری ها به نوعی، حضور و اجتماع مردمی را در صحنه های اجتماعی و اقتصادی به حداقل برساند و بعد انتظار داشته باشیم که این پروتکل ها به صورت منظم، ۹۰ تا ۹۵درصد رعایت شود. اما چون سیاست گذاری های اجتماعی پشتوانه قوی ندارد و به صورت انتزاعی در مورد آن تصمیم گرفته می شود، در الگوهای رفتاری مردم هم تغییری حاصل نمی شود. البته در اینجا نکته دیگری هم حائز اهمیت است که باید آن را به صورت میدانی هم مورد مطالعه قرار داد، اینکه شیوه رفتاری مردم در نسبت با پروتکل های بهداشتی را نمی توان به صورت کلی مورد ارزیابی قرار داد چون مانند بسیاری از مسائل اجتماعی، این پروتکل ها هم نسبت وثیقی با مولفه های جامعه شناختی دارند مانند جنسیت، طبقه، درآمد، تحصیل و جایگاه اجتماعی، منزلت، سرمایه اجتماعی- فرهنگی و قرار گرفتن در شهر یا روستا بنابراین به صورت کلی نمی توانیم بگوییم پروتکل ها رعایت نمی شود یا می شود. ما باید این شاخصه های امر اجتماعی را موردنظر قرار دهیم و بگوییم در کلانشهری مثل تهران، وضعیت شمال شهر یا جنوب و شرق چگونه است؟ یا در شهرهای کوچکتر و روستاها یا مراکز استانها هم به همین صورت است؛ ما الگوی رفتاری یکپارچه ای نمی بینیم و این الگوها چندان بی ربط با شاخصه های جنسیتی، طبقه، درآمد و تحصیل نیست. به فرض مثال کسانی که درآمد بالایی دارند، تلاش می کنند قرنطینه را رعایت کرده و حتی برای خرید مایحتاج عمومی هم از منزل خارج نشوند و به صورت اینترنتی یا تلفنی سفارش بدهند. از طرف دیگر در صداوسیما یا رسانه های تصویری گفته می شود که مردم رعایت می کنند یا نمی کنند، اما وقتی در مورد امری اجتماعی صحبت می کنیم، امر اجتماعی در نسبت با شاخصه های اجتماعی معنا دارد. اگر این ها را مدنظر قرار ندهیم و به صورت کلی ذیل یک مفهوم بسیار خنثی مثل مردم به تبیین رعایت پروتکل ها بپردازیم، درست نیست، ما از کدام مردم سخن می گوییم؟ آنها که در حاشیه ها زندگی می کنند یا آنها که در شهر هستند، از مردم ثروتمند یا فقیر؟ وقتی در مورد پروتکل ها صحبت می کنیم، این پروتکل ها به گونه ای تنظیم شده که شاخصه های امر اجتماعی را در جامعه ایران مدنظر قرار نداده، سازمان بهداشت جهانی تلاش کرده، پروتکل های بهداشتی را با استانداردهای جهانی تعریف کند ولی این استانداردها وقتی در آمریکا ترجمه می شود، به یک گونه تعریف می شود و در عراق و یمن هم به گونه ای دیگر. یعنی دیالکتیک بین امر محلی و جهانی بایکدیگر مرتبط است و کسی که این پروتکل ها را در ایران تنظیم می کند، اگر پیچیدگی های این جامعه و وزن ساختار شهری و طبقه کارگری و کارمندی و ساختار عرضه و تقاضا را مورد نظر قرار ندهد، پروتکل ها انتزاعی خواهند بود. ضمن اینکه نحوه مواجه با کرونا، نوع مدیریت و سیاست گذاری اجتماعی، امر بهداشتی نیست و ما اگر پیچیدگی های جامعه را در بخش های مختلف از شهر و روستا و مراکز استانها درنظر نگریم، سیگنال های گیج کننده ای به افکارعمومی می دهیم، اینکه مردم سوار اتوبوس و مترو نشوند و یا با وسیله شخصی و تاکسی رفت و آمد کنند، شدنی نیست و با بیان چنین سخنی انگار قشری از جامعه که وسیله شخصی نداشته و یا امکان پرداخت هزینه تاکسی را ندارند، نادیده می گیریم. گویا این پروتکل ها صرفا برای قشری تعریف شده که دارای اتومبیل شخصی هستند و یا توان پرداخت کرایه تاکسی دارند بنابراین پروتکل ها هیچ ربط بنیادینی با وضع طبقات پایین تر ندارد.» انسان برحسب عادت واره ها با بحران روبه رو می شود حسین روحانی، جامعه شناس و پژوهشگر هم در گفت و گو با «رسالت» ضمن تاکید بر این اینکه ویروس کرونا، یک مسئله چند لایه است و نمی توان علت مشخصی را در بروز این پدیده و شیب صعود ویروس ارزیابی کرد، به «رسالت» چنین توضیح می دهد: «وقتی جامعه برای مدت طولانی با یک بحران و پدیده آسیب زا روبه رو می شود و تمامی ابعاد زندگی تحت تاثیر قرار می گیرد، شاید در ابتدا مردم سعی بکنند مواجهه وحشتناکی با این پدیده داشته باشند و مراقبت های بهداشتی را به طورکامل رعایت کنند اما کارکرد و خاصیت ذهن اینگونه است که به تدریج، وضعیت بحرانی در نظر افراد عادی شده و مشمول مرور زمان می شود. این عادی سازی سبب کاهش حساسیت اولیه و حساسیت زدایی نسبت به بروز و تداوم بحران می شود و فرد به نوعی با ویروس خو می گیرد. درست است که انسان صاحب عقل و اراده بوده و باید در مواجه با خطرات، رویکرد عاقلانه و واقع بینانه ای داشته باشد اما از سوی دیگر باید این راهم در نظر داشت که انسان، موجودی پیچیده است و بسیاری مواقع انسان برحسب عادت واره ها و غرایز و خوی انطباق پذیری با بحران و محیط عمل می کند و ما نباید آن را دستکم بگیرم. ما وقتی در مورد کشور خودمان صحبت می کنیم، نمی توانیم بی توجه به دیگر کشورها نظری را ارائه دهیم، مردم کشورهای پیشرفته هم اینگونه عمل کرده اند یعنی چندان تابع پروتکل های بهداشتی نبوده اند و افزایش آمار مبتلایان و قربانیان در آمریکا و برزیل موید این نکته است و حتی مردم این کشورها به خیابان آمدند و معترض بودند از اینکه چرا محدودیت اعمال می شود. بالطبع ما نباید با یک رویکرد عاقلانه و مدرنیستی، چنین تصور کنیم که آدمی، مشرف و مسلط بر فضاست و می تواند در هر لحظه متناسب با وقوع بحران، تصمیمی عاقلانه اتخاذ کند. بالطبع نخبگان جامعه و دانشگاهیان و نخبگان دولتی و پزشکان و کسانی که به لحاظ ضریب عقلانی به سطحی از آگاهی رسیده اند باید دست به دست هم بدهند تا هشدارهای لازم را به افرادی که نسبت به این پدیده بی توجه هستند، بدهند تا عموم جامعه به این نتیجه برسند که ویروس می تواند بحران زا باشد. از طرفی یک جو وحشت آلود هم نباید ایجاد کنیم، یعنی در عین حال که نباید آن را دستکم گرفت، درباره ابعاد آن هم نباید اغراق کرد.»
کد مطلب: 64034
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcgtz93.ak9tw4prra.html