علی جنتی در برنامه شناسنامه:
اختلافم با پدرم خیلی کم است/ تهاجم فرهنگی توهم نیست/ ممیزیها به همان شکل قدیم انجام میشود
17 آبان 1393 ساعت 9:15
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: تهاجم فرهنگی را یک توهم نمیدانیم بلکه یک واقعیت است. مقام معظم رهبری نیز بیش از دو دهه بر این مسئله تأکید دارند؛ این امر جزو باورهای ما است و امری است که به آن عمل میشود.
به گزارش خبرگزاری خط نیوز ، علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور در برنامه این هفته شناسنامه به سؤالات مجری برنامه پاسخ داد که متن زیر حاصل گفتوگوی وزیر فرهنگ و رنجبران تهیه کننده برنامه شناسنامه است:
شناسنامه: شما روحانی هستید، در سال ۵۲ از معمم بودن خارج شدید که به خارج از کشور رفتید و در سال ۵۸ هم که برای تبلیغ حزب جمهوری اسلامی به کرمانشاه رفتید معمم شدید. بعد از آن چهزمانی دیگر لباس بر تن نکردید؟ علت چه بود؟
جنتی: ابتدای سال ۵۹ که قرار شد بهعنوان مدیر صدا و سیمای مرکز اهواز خدمت کنم؛ با شرایطی که در آن زمان صدا و سیما داشت و وضعیت خاصی که داخل صدا و سیما حاکم بود، مناسب نبود که با لباس طلبگی به آنجا بروم، لذا به وضعی که امروز هست درآمدیم.
شناسنامه: در بحثهای طلبگی هنوز حضور دارید؟
جنتی: متأسفانه فرصت پیدا نمیکنم؛ در دهه ۶۰ در تهران گاهی در درسهای مختلف اساتید شرکت میکردم ولیکن از آن تاریخ به بعد بهخصوص زمانی که به استانداری خراسان رفتم، و بعد هم به حوزه بین الملل وزارت ارشاد متأسفانه دیگر فرصت پرداختن به این مقوله را نداشتم.
شناسنامه: شاگرد بزرگوارانی همچون پدر بزرگوارتان، شهید بهشتی، آیتالله خزعلی و آیتالله مقتدایی بودید و از شاگردان مدرسه شهید حقانی، فعالیت سیاسی خود را هم از مدرسه حقانی شروع کردید؟
جنتی: بله؛ عزیزان دیگری همچون آیتالله جوادی آملی، آیتالله آذری قمی، آیتالله گرامی و آیتالله شهید مفتح و بسیاری دیگر از بزرگان نیز از اساتید ما بودند. مبارزات ما از سال ۴۷ آغاز شد؛ اولین بار که توسط ساواک شناسایی شدیم سال ۴۷ بود؛ تعدادی اعلامیه به شخصی سپرده بودیم که به اصفهان ببرد و تحویل شخص مورد نظر ما دهد، این فرد نتوانسته بود فرد مورد نظر ما را در اصفهان بیابد، ناگزیر بازگشته بود و در قم دستگیر شد.
شناسنامه: آقای کفعمی؟
جنتی: بله، ایشان لو داد از چهکسی اینها را گرفته است و از همان زمان ما تحت تعقیب قرار گرفتیم؛ بهتدریج بر پرونده ما در ساواک افزوده شد.
شناسنامه: ساواک هم در نهایت نتوانست شما را دستگیر کند؛ من خواندهام که مطالعات بسیار عمیقی هم در باب مسائل انقلاب و کارهای فرهنگی نیز داشتید. از همان نوجوانی سرکلاس امام(ره) شرکت داشتید و سخنرانیهای بزرگ امام مانند کاپیتولاسیون را درک کرده بودید، در کتاب خاطراتتان خواندم، دکتر شریعتی اثرگذاری خوبی در قشر فرهیخته و دانشجو ایجاد کرده بود. در جایی اذعان داشتید غذای فکری که شریعتی به جوانان ارائه میداد، غذای ناب و خالصی نبوده است و برخی انحرافات در آن وجود داشت؛ چطور میشود ایشان نگرش سطحی به اسلام داشته باشد و بتواند اینچنین جوانان را جذب کند؟
جنتی: شعارهایی که شریعتی مطرح میکرد، شعارهای انقلابی بود؛ در آن زمان، فضا، فضای انقلابی بود. آن زمان که عناصر چپ و مارکسیست در دانشگاهها نفوذ داشتند و فعالیتهای تبلیغاتی انجام میداد؛ در چنین شرایطی فردی که بهنام اسلام علم مبارزه و مقابله با رژیم را مطرح میکند، بهطور طبیعی جاذبههایی خواهد داشت.
شریعتی بیشتر جامعه شناس بود، نمیتوان گفت اسلام شناس بهمعنای کامل بود؛ بهطور طبیعی ضعفهایی در گفتار و برداشتهای وی از اسلام وجود داشت؛ برخی نکاتی که از سوی وی مطرح میشد همانند نکاتی که در خصوص مرحوم مجلسی مطرح کرد، اینگونه تلقی میشد که تمام روحانیت را زیر سؤال میبرد؛ در حالی که وی روحانیونی را که اهل مبارزه نبودند بیشتر مورد انتقاد قرار میداد.
زمانی که مرحوم شهید محمد منتظری تمام کتابهای شریعتی را به حضرت امام(ره) دادند و ایشان مورد مطالعه قرار دادند، حضرت امام(ره) از نوع برخورد شریعتی با مرحوم مجلسی در زمان صفویه اظهار ناراحتی کرده بودند؛ شریعتی هرکسی را که شاهان سابق را بهنوعی تأیید میکردند، مورد نقد قرار داده است که مرحوم مجلسی نیز از جمله این افراد هستند.
شناسنامه: نکته حضرت امام(ره) در این مورد چه بود؟
جنتی: نکته حضرت امام(ره) این بود که شخصیت مرحوم مجلسی شخصیتی والا و وارسته بود و خدمات وی به اسلام و تشیع بسیار ارزنده است؛ این شخصیت از سوی شریعتی در بحث تشیع صفوی و تشیع علوی مورد نقد قرار گرفته است.
شناسنامه: بعد از فوت مرحوم شریعتی، آقای ابراهیم یزدی برای دانشجویان خارج از کشور پیامی از حضرت امام (ره) گرفت و تلاش داشت حضرت امام(ره) شریعتی را شهید خطاب کند که حضرت امام(ره) این کار را انجام ندادند؛ شما هم در دیداری که با حضرت امام(ره) داشتید نقدی کردید اگر این کار انجام میشد اثر بهتری میگذاشت.
جنتی: نقد که نبود، ایشان در پیامشان فقط شریعتی را یاد کرده بودند و این بین دانشجویان مسلمان اروپا تأثیر منفی گذاشته بود، اثر بدی گذاشته بود، آنها میگفتند اگر کسی هم که در راه خدا مهاجرت کرده است و آنجا از دنیا رفته است شهید محسوب میشود، لذا من عنوان کردم: اتحادیه دانشجویان ایرانی مقیم اروپا اندکی از پیام شما دلگیر هستند و انتظار داشتند بهعنوان شهادت از مرگ شریعتی یاد میکردید؛ حضرت امام(ره) روی ترش کردند و فرمودند: مگر من همانند روشنفکرها هستم که بگویم شهادت، شهادت. شهادت شرایطی دارد.
شناسنامه: شما هم چیزی نگفتید.
جنتی: من جرئت نکردم دیگر حرفی بزنم.
شناسنامه: چطور شد به فکر مبارزه مسلحانه افتادید؟
جنتی: سال ۵۰ که حرکت مسلحانه آغاز شد، در ابتدا توسط چریکهای فدایی خلق بود که بزرگترین عملیات آنها در سیاهکل بود و محکوم به شکست شد که رژیم آنها را محاصره کرد و تعداد زیادی از آنها کشته شدند. مجاهدین خلق نیز از سوی دیگر کار خود را شروع کردند و مبارزه آنها نیز مسلحانه بود.
قبل از آنها حزب ملل اسلامی نیز حرکتی مسلحانه را آغاز کرده بودند، که حدود ۵۵ نفر بودند که آنها نیز همه دستگیر شدند. در روحانیت و محیط حوزه این حرکت دیده نمیشد؛ در آن زمان بههمراه جمعی از دوستان حوزوی به این فکر افتادیم که حرکت مسلحانهای را آغاز کنیم؛ بهطور طبیعی بهدلیل نداشتن تجربه در این زمینه تلاش میکردیم خود را به مجموعه مجاهدین خلق نزدیک سازیم تا از تجربیات آنها بهره ببریم.
برادر من که یک بار بهدلیل پخش رساله حضرت امام(ره) دستگیر شده بود و ۶ ماه محکوم شده بود در زندان با برخی از این عناصر آشنایی پیدا کرده بود و از آنجا به مجموعه مجاهدین خلق وصل شده بود و هنوز هم عضویت پیدا نکرده بود اما با آنها ارتباط داشت، "با آقای عزتالله شاهی که بعداً به عزت مطهری اسمش را عوض کرد". یکسری نوشتهها و دستنوشتههای مجاهدین خلق را در زمینه اقتصاد، درباره نهج البلاغه و برداشت از قرآن، سوره محمد(ص) را دریافت میکردیم و بهتدریج بهدنبال تهیه سلاح رفتیم. در این گروه شاید یک قبضه سلاح هم بیشتر به دست ما نیامد اما در هر صورت بهدنبال این امر بودیم؛ تصور میکردیم از طریق مبارزه مسلحانه باید راه را ادامه دهیم.
شناسنامه: در ادامه بهسمت رفتن به خارج از کشور کشیده شدید؛ برای رفتن به خارج از کشور با آقای رفسنجانی و مقام معظم رهبری مشورت کردید؟
جنتی: بله؛ در آن شرایط اخوی بنده هم دستگیر شده بودند، برخی از دوستان نیز مانند محمدحسین طارمی دستگیر شده بودند. بعدش آقای محمدی عراقی دستگیر شده بودند و دو سه نفر هم بیشتر از گروه نمانده بودیم. همه دوستان هم پیشنهاد کردند: بروید به خارج از کشور. بهترین گزینه برای ما خروج از کشور بود، چرا که سرانجام کسی که دستگیر میشد یا اعدام یا حبس ابد بود؛ در نتیجه تصمیم به خروج از کشور گرفتم؛ در آن زمان در ابتدا به ذهن من رسید که با مقام معظم رهبری در این خصوص صحبت کنم و از ایشان که در مشهد بودند استمداد بطلبم تا ایشان با توجه به آشناهایی که به منطقه سیستان و بلوچستان داشتند یک نفر را معرفی کنند تا کمک کند من به آن طرف مرز بروم که ایشان فرمودند: من الآن کسی را نمیشناسم. بعد خدمت آقای هاشمی رفسنجانی آمدم که ایشان فردی را معرفی کردند و از طریق آن ما رفتیم زاهدان و از آنجا هم قاچاقچی را پیدا کردند ما را به آن طرف مرز بردند.
شناسنامه: با شهید محمد منتظری بسیار محشور بودید؛ در مبارزات خارج از کشور نیز در سوریه و لبنان دو نفر اصلی یکی شما بودید و یکی ایشان؛ از ایشان برای ما بگویید.
جنتی: شهید منتظری بعد از یک دوره ۳-۲ ساله زندان، در حوزه به تدریس اقتصاد پرداخت. تعدادی از طلبههای جوان هم در دوره ایشان جمع شدند. این که در حوزه اقتصاد تدریس شود امری نو بود؛ ایشان در زندان آموخته بود. بعد هم کتابی را شروع کرد. بعد از شدت گرفتن اوضاع به خارج از کشور رفتند و در نجف مستقر شدند؛ بعد از نجف بلافاصله در سوریه و لبنان بود و گاهی هم به افغانستان، پاکستان و گاهی در حوزه خلیج فارس سفر میکرد.
عمدتاً نیز به فعالیتهای مبارزاتی مشغول بودند و پیامهای حضرت امام(ره) و کتابهای ایشان را منتقل میکردند و با شخصیتهای مختلف نیز در تماس بودند. شهریور سال ۵۴ مصادف شد با اختلافات درونی سازمان مجاهدین خلق؛ این اختلافات ایدئولوژیک بود که جمعی از آنها مارکسیست شده بودند و بسیاری از عناصر مسلمان که در داخل سازمان مجاهدین خلق ارتباطشان با سازمان قطع شد و عمدتاً به خارج از کشور آمدند و بیشتر به پاکستان میآمدند.
تلاش شد این عناصر حفظ شوند و در راه مبارزه قرار گیرند؛ اینها از پاکستان به دمشق منتقل میشدند که در این میان آنها که پرونده سنگین داشتند آنجا ماندند و ابتدا آموزشهای نظامی و سیاسی دیدند و بعد هم بهتدریج برای افرادی که وضعیت عادی داشتند مربی میشدند.
شناسنامه: از افراد سرشناس چهکسانی به سوریه و لبنان آمدند؟
جنتی: در طول نزدیک به ۴ سال که ما آنجا بودیم بیش از ۶۰ نفر برای آموزش به خارج از کشور آمدند؛ شهید محمد بروجردی از جمله آنها بود که در جنوب لبنان هم نزدیک مرز اسرائیل که رفتیم ایشان هم بودند. شهید مهدی باکری آمدند، سردار سرلشگر رحیم صفوی بههمراه دوستش آقای احمد فضائلی بودند که این دو هم دست پر برگشتند زیرا مقداری اسلحه هم با خود به ایران آوردند، آقای یونسی (وزیر اسبق اطلاعات) بودند، آقای غرضی از جمله افرادی بودند که ثابت ماندند و آموزشهای سیاسی میدادند. چون یک قسمت هم آموزش سیاسی بود که در این زمینه آقای غرضی بیشترین نقش را داشتند.
شناسنامه: جایی اشاره کردید که با فلسطینیها بده و بستان داشتید بهطوری که آنها آموزشهایی برای ما میگذاشتند و ما هم بهنوعی گاهی افرادی را برای آنها به اسرائیل میفرستادیم، از تبادلاتی که بین ایران و فلسطین بود نیز صحبت بفرمایید.
جنتی: در اردوگاههایی که فلسطینیان اطراف دمشق داشتند، آموزشها در آن انجام میشد؛ آموزش تکمیلی که آموزش استفاده از مواد منفجره بود یعنی با استفاده از مواد دسترسی مواد منفجره را میساختند. بیشتر این آموزشها هم در لبنان داده میشد، افراد آنجا میآمدند و شرکت میکردند و آموزش میدیدند و برمیگشتند.
خانم دکتر زهرا پیشگاهی فرد بههمراه همسر خود آقای شریفخانی به آنجا آمدند در حالی که بچه شیرخوارهای نیز همراهشان بود، تحت آموزشهای مختلف در سوره لبنان قرار گرفتند و برای ورود به فلسطین اقدام کردند؛ اعلام آمادگی برای ورود به اسرائیل کردند. ما با مقامهای فلسطینی صحبت کردیم و آنها پیامهای لازم و نقشههایی را که لازم بود به داخل منتقل شود دادند و اینها بردند این پیامها را و بعد از گشت و گذاری هم که داشتند برگشتند.
شناسنامه: سال ۵۵ با لباس مبدل و پاسپورت کویتی به ایران آمدید؛ در این سفر علاوه بر دیدارهای مختلف با افرادی از جمله شهید بهشتی، ازدواج هم کردید؛ ماجرای ازدواج خود را تعریف کنید.
جنتی: در سال ۵۵ تصمیم گرفتم برای دریافت کمکهای مالی و مشورتها به ایران بیایم. البته پاسپورت کویتی نداشتم، پاسپورت یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس بود؛ آمدیم کویت و از سفارت ایران در این کشور ویزا گرفتم و بهعنوان تبعه خارجی وارد ایران شدم. و بعد که وارد ایران شدم تغییر لباس داده بهجای لباس عربی لباس عادی خودمان را پوشیدم.
در این فرصت با شهید بهشتی، آقای هاشمی رفسنجانی و شهید قدوسی دیدار داشتم که مشورتهای لازم و کمکهای مالی را دریافت کردم. مقداری کمکهای مالی هم نیاز داشتیم که از مرحوم حاج تقی حاجطرخانی گرفتم که از قبل هم با ایشان در ارتباط بودیم.
من نمیدانستم که تا چه مدتی در خارج از کشور خواهم ماند و از طرفی علاقهمند بودم که از ایران و با یک ایرانی ازدواج کنم منتهی مشکل این بود که نمیتوانستم هیچجا خود را معرفی کنم.
با توجه به شناختی که نسبت به برخی دوستان در زمانی که تحت تعقیب بودم، پیدا کردم و در سنقر کلیایی بودند به شهر کرمانشاه بیشتر رو آوردم تا در کرمانشاه موردی را برای ازدواج پیدا کردیم؛ بعد از این که دسترسی پیدا کردیم و برای ازدواج اقدام کردم دیدم که فرد مورد نظر آمادگی هرگونه فداکاری را دارد و همراه من خواهد بود؛ من از اول هم به ایشان گفتم: اگر با من ازدواج کنید ممکن است تا آخر نتوانید به داخل ایران بیایید. قبول کردند اما نمیتوانستیم پدر و مادر ایشان را توجیه کنیم؛ در نتیجه یکی از دوستان، استاد موسی موسوی که نماینده مقام معظم رهبری در کردستان بودند، در این امر وارد شدند و خواستگاری کردند و هرچه پدر و مادر دختر میگفتند که "پدر و مادر ایشان که هستند؟" و این در حالی بود که پدر و مادر من در اسدآباد همدان تبعید بودند، اما گفتند که پدر و مادر ایشان در خارج از کشور هستند و خودم را نیز بهعنوان دانشجویی در بیروت معرفی کردیم؛ خانواده همسرم از روی اعتمادی که به آقای موسوی داشتند قبول کردند؛ مراسم عقد در جمع بسیار کوچکی خوانده شد و ما بهسرعت از کشور خارج شدیم، و بعد همسرم به من ملحق شد.
شناسنامه: چند فرزند دارید؟
جنتی: ۳ تا فرزند دارم، یک پسر و دو دختر.
شناسنامه: کجا به دنیا آمدند؟
جنتی: پسر اول من در سال ۵۷ در دمشق به دنیا آمد.
شناسنامه: حاج خانم از اوضاع خواستگاری گلایه نمیکنند؟
جنتی: نه. در خاطرات من این ماجراها بیان شده است.
شناسنامه: بعد از تبعید حضرت امام(ره) به پاریس سفری به لیبی داشتید تا با قذافی ملاقات داشته باشید، در این خصوص توضیحی بفرمایید.
جنتی: شهروندان ایرانی در فرانسه در بدو ورود اقامت ۳ماهه داشتند، ترس این وجود داشت که بعد از ۳ ماه نیز دولت فرانسه به حضرت امام(ره) برای خروج از فرانسه فشار آورد و بهطور قانونی میتوانستند اخراج کنند؛ باید برای این امر فکری میشد؛ بهدلیل اینکه افکار و سخنان حضرت امام(ره) در دنیا منتشر شده بود امکان این وجود داشت که هیچ کشوری حاضر به اجازه اقامت ایشان در آن کشور نشود. از طرفی بسیاری از کشورها با شاه هم ارتباط داشتند و نمیخواستند روابطشان را به هم بزنند. به این دلیل تصمیم گرفتیم تا با برخی از کشورها صحبت کنیم که من بههمراه آقای غرضی تصمیم گرفتیم با مقامات لیبی صحبت کنیم.
یک هفتهای برای ملاقات با قذافی ما را معطل کردند؛ در آخرین لحظات بازگشت به فرانسه، در زمانی که در فرودگاه بودیم، اجازه ملاقات داده شد؛ اما ما دیگر مهر خروج از لیبی روی پاسپورتمان خورده بود و نمیخواستیم با این وضعیت برویم، زیرا همین اتفاق برای امام موسی صدر هم افتاده بود که او را از فرودگاه و زمانی که مهر لیبی بر پاسپورتش خورده بود برگردانده بودند. با نگرانی به ملاقات با قذافی رفتیم، چرا که امام موسی صدر در گذشته در آن کشور ناپدید شده بود بهخصوص اینکه مهر خروج از لیبی بر پاسپورتهای ما خورده بود.
این وضعیت بسیار نگران کننده بود و ترس این وجود داشت که به سرنوشت امام موسی صدر دچار شویم؛ ما را به پادگانی که قصر قذافی در آن بود، بردند و بعد از چند لحظهای قذافی آمد و مسئله مطرح شد؛ قذافی از این ورود حضرت امام(ره) استقبال کرد و گفت: "اصلاً لزومی ندارد که این مدت هم تمام شود، ما از همین زمان آمادگی داریم که پذیرای ایشان باشیم". اعلام آمادگی هم کرد: "ما هم میتوانیم به شما پول و هم اسلحه بدهیم" که ما اعلام بینیازی کردیم و گفتیم احتیاجی نداریم.
شناسنامه: از امام موسی صدر چیزی نپرسیدید؟
جنتی: نه؛ امکان طرح چنین مسئلهای در آن شرایط وجود نداشت؛ با این گزارش و با خوشحالی به پاریس خدمت حضرت امام(ره) رسیدیم؛ حضرت امام(ره) با بیاعتنایی بیان کردند قذافی قابل اعتماد نیست. تعبیر صحبتشان به این مضمون بود که با طناب قذافی نمیشود به چاه رفت. سخن حضرت امام(ره) همانند آب سردی بر بدن ما بود، چرا که با تمام تلاشهایی که صورت گرفت و سختیها که تحمل شد، با چنین پاسخی از سوی حضرت امام(ره) مواجه شدیم؛ البته حضرت امام(ره) آیندهای را میدیدند که بر ما پوشیده بود.
شناسنامه: در ابتدای انقلاب رئیس صدا و سیمای خوزستان شدید؛ چطور این پیشنهاد به شما شد؟
جنتی: آقای غرضی استاندار خوزستان شده بود. آقای غرضی به شورای سرپرستی آن زمان که آقای دکتر هادی، موسوی خوئینیها و اقای حداد عادل وآقای غضنفرپور بودند پیشنهاد داد که من مدیر صدا و سیمای خوزستان شوم؛ به این دلیل که پدر من نیز در اهواز در دادگاه انقلاب فعالیت می کردند علاقمند به حضور در کنار ایشان بودم، در نتیجه این پیشنهاد را پذیرفتم.
شناسنامه: ماجرای نماز جمعه را پدر بزرگوار شما تعریف کردند؛ اعلام از طریق رادیو و تلویزیون از طریق شما انجام شد؟
جنتی: بله؛ در زمانی که ایشان می خواستند نماز جمعه را در دانشگاه برگزار کنند خبر رسید که گروههای چپ و مارکسیست ها در دانشگاه سنگر بندی کردند تا نمازگزاران را مورد هجوم قرار دهند؛ نزدیک به زمان ظهر بود که مستقیم به استودیو رفتم.
شناسنامه: خودتان پشت میکروفن رفتید؟
جنتی: بله،این امر را اعلام کردم و از مردم خواستم در دانشگاه حضور پیدا کنند و با این افراد مقابله کنند؛ جمعیت بسیار عظیمی به سوی دانشگاه به راه افتادند؛ با حضور مردم اقدام آن ها ناموفق شد و افراد فرار کردند.
شناسنامه: بعد از این عضو شورای سرپرستی صدا و سیما شدید؛ شما از طرف شهید بهشتی، از طرف شورای عالی قضایی به همراه اقای شیبانی معرفی شدید. آقای دکتر حسن روحانی از مجلس و آقای غفاری و طارمی هم از دولت. در دیداری که با حضرت امام (ره) داشتید، ایشان به طور ویژه در زمینه موسیقی به شما تذکر می دهند که نظارت و توجه ویژه داشته باشید. که شما ذکر کرده بودید شاید امام نظر خاصی هم داشتنداما امام می فرمودند که صدای علمای بلاد درنیاید. در این خصوص صحبت کنید.
جنتی: این سوالی بود که از سوی ما مطرح شد؛ مسئله موسیقی از جمله مسائلی بود که در ابتدای انقلاب بسیار مطرح بود؛ امام (ره) حدود این مسئله را مطرح نکردند ولیکن اذعان داشتند که به گونه ایی عمل نشود که سر و صدای علمای بلاد برخیزد؛
شناسنامه: حتی یک جا بیان کردید که یک میان برنامه پخش کردید که کمی موسیقیاش تند بوده سریع حاج احمد آقا زنگ زدند.
جنتی: بله. معلوم بود که امام(ره) برنامهها را رصد میکردند.
شناسنامه: حالا با این اوضاع فکر می کنید آن زمان که شما در شورای سرپرستی بودید کسی جرأت داشت درباره تک خوانی زنان با حضور امام و با این تأکیدات امام(ره)حرف بزند و چیزی پخش کند؟
جنتی: آن زمان اصلا چنین بحثی مطرح نبود.به ذهن هم نمی آمد کسی بیاید و چنین چیزی را مطرح کند.
شناسنامه: الان چه طور است که علی آقای جنتی می گویند تک خوانی زنان اگر مفسدهای نداشته باشد ایراد ندارد، با توجه به این که این تجربیاتی که شما دارید هرکسی ندارد. بالاخره شما از زبان امام شنیدید حتی میگویید شاید امام خودشان هم نظراتی داشتهاند اما برای این که صدای علما درنیاید گفتهاند این کارها نشود. چه طور شما در سال ۹۲ این حرف را می زنید؟
جنتی: اینجا هم که من مستقیما انگیزهای برای بیان این مطلب نداشتم. بعد هم دیگر ما به دلیل برخی از همین ملاحظات اصلا تا به حال اجازه تک خوانی به خانمها در جمع آقایان که مطلقا داده نشده است. به هیچ وجه در این یک سال و اندی علی رغم شایعاتی که انجام شده اجازه داده نشده است. دو مورد گروههای خانمها بوده است که در بین آن نیز خواننده زن بوده است فقط این دو مورد برای خانمها اجرا شده است.
شناسنامه: یعنی اصلا برای غیرخانمها اجرا نشده است؟
جنتی: نخیر اجرا نشده.
شناسنامه: سال ۶۶-۶۳ استاندار خوزستان شدید؛ در زمانی که جنگ بود پذیرش این مسئولیت بسیار سخت بود؛ این مسئولیت را به دلیل دوستی با آقای ناطق پذیرفتید؟
جنتی: با آقای ناطق رفاقت و روابط دوستانه داشتیم و ایشان نسبت به من محبت داشتند ولیکن با توجه به شناخت من نسبت به استان خوزستان و آمادگی برای حضور در منطقه جنگی و کمکی در جهت پشتیبانی از جبهه این مسئولیت را پذیرفتم؛ این مسئولیت بسیار سنگین بود؛ از طرفی همانند باقی استانداران کشور باید مسائل و مشکلات مردم استان را حل می کردیم در کنار این نیز جایی بود که منطقه جنگی بود و از این استان جنگ آغاز شده بود.بمباران های زیادی که می شد. برخی از شهرها مانند دزفول مرتب بمباران می شد و باید از نزدیک می رفتیم و تفقدی از آسیب دیدگان صورت می گرفت. خود رزمندگان مرتب مکان هایی را برای فعالیت خود می خواستند.
شناسنامه: نخستین تجربه شما در زمینه وزارت ارشاد بعد از پایان استانداری خراسان معاون بین الملل وزارت ارشاد بود؛ در زمان آقای خاتمی بود؟
جنتی: نه؛ در زمان آقای لاریجانی بود؛ در ابتدای حضور آقای لاریجانی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی من به عنوان معاون بین الملل شروع به کار کردم.
شناسنامه: در وزارت ارشاد آقای مهاجرانی نیز همکاری داشتید؟
جنتی: بله؛ از سال ۷۱ تا ۷۷ در وزارت ارشاد بودم؛ ۳سال ابتدایی را به عنوان معاون بین الملل وزارت ارشاد فعالیت می کردم؛ بر اساس پیشنهادی که خدمت مقام معظم رهبری داده شد، قرار بر این شد کلیه دستگاه های خارج از کشور که فعالیت فرهنگی دارند مثل مجمع تقریب مذاهب، مثل مجمع اهل بیت، مثل سازمان تبلیغات اسلامی حوزه بین المللیشان، با معاونت بین الملل ارشاد یکی شود تا از پراکنده کاری جلوگیری شود.
از سال ۷۴ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از ادغام نهادهای مختلف با معاونت بین الملل تشکیل شد؛ از آن زمان که آیتالله تسخیری رئیس سازمان شدند من به عنوان قائم مقام و معاون انتشارات تبلیغات سازمان فعالیت می کردم؛ در آن دوره نیز من بیشتر در شورای معاونین وزارت ارشاد شرکت داشتم.
شناسنامه: بعد از خارج نشین شدن آقای مهاجرانی با وی در ارتباط بودید؟
جنتی: نه؛ به هیچ وجه ارتباط نداشتم.
شناسنامه: نظر شما در خصوص وی بعد از این که به خارج رفتند چیست؟
جنتی: آقای مهاجرانی در دوره ی ابتدای فعالیت خود با توجه به توصیه های مقام معظم رهبری مسیر را طی می کرد؛ به تدریج آقای مهاجرانی با نوع سیاست هایی که در حوزه فرهنگ از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ می شد، زاویه پیدا کرد؛ این امر سبب شد شخص مقام معظم رهبری نسبت به وزارت ارشاد مسئله پیدا کردند؛ در ادامه به تدریج نمایندگان مجلس این زاویه را احساس کردند.
کد مطلب: 30996
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcg3y9w.ak9zy4prra.html