نرمش قهرمانانه در دیپلماسی
صالح اسکندری
27 شهريور 1392 ساعت 12:38
گفتگوی هنرمندانه و تبادل نظر در دیپلماسی کاری بسیار خوب و ضروری است اما اینگونه اقدامات برای مهار خصلتهای نکوهیده و ناپسند استکبار جهانی، و پایان بخشیدن به مصائب کنونی بشر، کافی و مؤثر نیست.
قهرمان ها تاریخ را ساخته اند و ترسوها در پی نوشت کتاب های تاریخ می مانند. قهرمانی در هیچ یک از صفحات تاریخ به معنای خشک سری و یک دندگی نبوده است. قهرمانانی بوده اند که در کوره نرمش ها و انعطافات ساخته و پرداخته شده اند اما نرمش آنها نیز قهرمانانه و شجاعانه بوده است به گونه ای که هیچ کس نمی تواند آنها را ترسو خطاب نماید. حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) بزرگترین قهرمان تاریخ است که در جریان صلح حدیبیه اگر چه از جانب برخی اصحاب به دلیل برخی نرمش ها و انعطافات در صلح نامه نظیر قبول درخواست سهیلبن عمرو مذاکره کننده از طرف مشرکین مبنی بر حذف «بسماللّهالرحمنالرحیم» از ابتدای صلحنامه و نوشتن «باسمکاللهم» بهجای آن، و نیز حذف عنوان رسولاللّه بعد از نام آن حضرت و نوشتن «محمدبن عبداللّه» بهجای آن اما سرانجام این نرمش قهرمانانه به تایید پروردگار رسید و خداوند متعال در راه بازگشت مسلمانان از حدیبیه سوره فتح را بر پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) نازل کرد. در این سوره پروردگار رحمان و رحیم صلح حدیبیه را «فتح مبین» نامید و با اعلام رضایت از بیعتکنندگان، وعده پیروزیها و غنیمتهای فراوان به مسلمانان داده بود. صلح حدیبیه که در یک منزلی مکه و نه منزل دورتر از مدینه منعقد شد برکات بسیاری برای مسلمین در پی داشت.به گفته مورخان، در صدر اسلام فتحی عظیمتر از فتح حدیبیه صورت نگرفت، زیرا در پرتو آن، آتش جنگ فرونشست و دعوت به اسلام رواج گرفت و اسلام در سراسر جزیرةالعرب گسترش یافت؛ به گونهای که از آغاز پیمان صلح تا نقض آن ( 22 ماه)، تعداد کسانی که به اسلام گرویدند، بیش از کل تعداد مسلمانان تا آن زمان بود، چنانکه سپاه پیامبر در سال هشتم و در جریان فتح مکه به دههزار تن رسید و بزرگان قریش، مانند ابوسفیان و عمروعاص و خالدبن ولید، در همین دوران به اسلام گرویدند. در عین حال آرامش حاصل از صلح حدیبیه سبب شد که پیامبر علاوه بر تشدید فعالیتهای تبلیغی در شبهجزیره، به سرزمینهای خارجی هم توجه کند و در سال هفتم، پادشاهان و سران ممالک اطراف را نیز به اسلام دعوت نماید. اما مهمترین فایده این صلح، زمینهسازی برای فتح مکه بود که مدت کوتاهی پس از صلح حدیبیه به وقوع پیوست. صلح حدیبیه یک نمونه تمام عیار از نرمش قهرمانانه در مذاکره و دیپلماسی است. انعطافی که ضمن پایبندی به اصول و آرمانها در عین حال واقعیات زمانه را در تصمیم گیری سیاسی دخیل کرد اما نه تنها منتهی به عقب نشینی نشد بلکه پیشروی های بزرگی را برای مسلمانان به ارمغان آورد. رهبر معظم انقلاب دیروز در دیدار فرماندهان، پیشکسوتان و پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ضمن موافقت با حرکت های صحیح و منطقی در سیاستهای خارجی و داخلی افزودند: با مسئله ای که سالهای پیش نرمش قهرمانانه خواندم موافقم چرا که این حرکت در مواقعی بسیار خوب و لازم است اما با پایبندی به یک شرط اصلی.ایشان درک ماهیت طرف مقابل و فهم صحیح هدفگذاری او را، شرط اصلی استفاده از تاکتیک نرمش قهرمانانه اعلام کردند و افزودند: یک کُشتی گیر فنی نیز برخی مواقع بدلیل فنی نرمش نشان میدهد اما فراموش نمیکند که حریفش کیست و هدف اصلی او چیست؟دیپلماسی هنر مذاکره است اما اگر به معنای فراموشی خصومت مستمر دشمن باشد نتیجه ای جز عقب نشینی و شکست ندارد. به عنوان یک آسیب نمونه پیش از رئیس جمهور اسبق کشورمان آقای خاتمی کس دیگری به غربی ها در مذاکرات لبخند نزد اما نتیجه آن چه شد؟ جمهوری اسلامی چه دستاوردی داشت؟ وقتی در12 ژوئیه سال 2000 از یادمان گفتگوی تمدن ها در شهر وایمار آلمان پرده برداری شد، همه منتظر حرفهای خاتمی بودند تا بشنوند مبدع آنتی تز « برخورد تمدن ها» ساموئل هانتینگتون چه ساختار تئوریکی برای نظریه خود ترسیم کرده است.جهان در سر آغاز قرن بیست ویکم تشنه نگارش انشائی جدید بود که تصور می کرد می تواند موضوع آن را از زبان خاتمی رئیس جمهورسابق ایران بشنود. اما هنوز یک سال نگذشته بود که حملات تروریستی 11 سپتامبر همه چیز را به هم ریخت. برای غربی ها همه چیز حکایت از برخورد تمدن ها داشت و حرف های خوب خاتمی در حد حرف باقی ماند... دیپلمات ها و مذاکره کننده گان نباید فراموش کنند که مشکلات امروز دنیا ریشه در زیاده خواهی ها و خصلتهای نکوهیده ای دارد که راه مقابله با آنها محکوم کردن مستمر ظلم و ظالم و عدالت طلبی همه جانبه است. گفتگوی هنرمندانه و تبادل نظر در دیپلماسی کاری بسیار خوب و ضروری است اما اینگونه اقدامات برای مهار خصلتهای نکوهیده و ناپسند استکبار جهانی، و پایان بخشیدن به مصائب کنونی بشر، کافی و مؤثر نیست. باید ظلم و بی عدالتی را در هر جای جهان به طور مشخص و صریح محکوم کرد و غبار فتنه دنیای مدرن را که تشخیص ظالم از غیرظالم را با مشکل مواجه کرده است، خواباند.رفتار سیاسی امام راحل نمونه دقیق و کاملی از رهبری بود که دشمن و دشمنی هایش را می شناخت و به خاطر همین شناخت دشمن هم ناگزیر به این مرد بزرگ احترام می گذاشت. جمهوری اسلامی منادی عدالت جهانی و مقابله با ظلم های بی پایان نظام سلطه است. امروز صورت بندی مفهوم عدالت و جبهه گیری در برابر ظالمین در جهان اگر چه کاری بس دشوار است اما به تعبیر "آلفرد هوفه" یونانی در کتاب" برداشتهایی فلسفی درباره عدالت"، مطلوبترین مفهوم پیش برنده عصر ما،یعنی عصر جهانیسازی، عدالت است. در وضعیت کنونی دیپلمات ها و مذاکره کنندگان ما با توسل به این ظرفیت سرشار درونی می توانند جبهه عدالت خواهی و زیاده طلبی و ظلم را برای افکارعمومی قابل تشخیص کنند و طلایه داران ظلم و بی عدالتی را در اذهان جهانیان محکوم نمایند. آمریکا، رژیم صهیونیستی و حامیان استکباری این غده سرطانی پیش قراولان ظلم و بی عدالتی در جهان هستند. جنایتهای اشغالگران آمریکایی و اسرائیلی در سوریه، عراق، فلسطین، افغانستان، پاکستان و ... در تاریخ بشری بی سابقه است. بدون عدالت طلبی و مقابله با ظلم، هیچ نرمشی قهرمانانه نیست و هیچ انعطافی به نتیجه نمی رسد چرا که این راه را ما در دوره اصلاحات تجربه کردیم و نتیجه ای نگرفتیم و امروز نیز "آزموده را آزمودن خطاست." سرمقاله رسالت/صالح اسکندری
کد مطلب: 21030
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcfxxd0.w6dymagiiw.html