شرایط فعلی مصر «مطلوب اسرائیل» است
13 تير 1392 ساعت 1:40
سعدالله زارعی کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتوگویی زنده تلویزیونی در شبکه ۲ سیما، به تشریح مسائل و تحولات مصر در روزهای اخیر پرداخت.
سؤال: بهنظر شما چه عواملی در بهوجود آمدن اوضاع و تحولات مصر تأثیرگذار بوده است؟
در مورد مصر باید به یک مشکل ساختاری اشاره کنیم که وقتی انقلاب مصر شروع شد، فاقد ساختارهای لازم از جمله در مسئله رهبری و اهداف انقلاب بود. یعنی از یک طرف قدرت رهبری وجود نداشت و از طرف دیگر نیز روی اهداف و اصول توافق نشده بود که بر همین اساس هم وقتی که آقای مبارک کنار رفت و ارتش زمام امور را در دست گرفت، عملاً این مسئله را نیروهای انقلابی پذیرفتند و در این مسیر ارتش تلاش کرد که ساختار مورد نظر خودش را حفظ کند و ساختارهای جدیدی را ایجاد کند و در واقع کنترل اوضاع را در دست داشته باشد.
همزمان با این مسئله انتخابات برگزار شد در حالی که مشخص نبود آن مجلسی که برآمده از این انتخابات است، دقیقاً چه وظایفی بهعهده دارد؛ آیا باید قانون اساسی بنویسد، یعنی اینکه یک مجلس قانونگذاری معمولی و مجلس شعب زمان مبارک در دوره پس از مبارک تکرار شده است. در این رابطه شورای عالی نظامی عنوان میکرد این همان مجلس شعب است و وظیفهاش قانونگذاری است و نباید سراغ قانون اساسی برود. در حالی که جریان اسلامگرای پیروز که حدود ۷۵ درصد از کرسیها را در اختیار گرفته بود معتقد بودند که این نهفقط مجلس قانونگذاری است بلکه مجلس مؤسسان هم است و باید قانون اساسی را بنویسد.
گروهی ۱۰۰نفره از این مجلس برای نوشتن قانون اساسی انتخاب شد و در بدو ورود شورای عالی نظامی با کمک دادگاه قانون اساسی مجلس الشعب را منحل کرد و وقتی که مجلس الشعب را بهبهانه اینکه شرایط قانونی در آن رعایت نشده و این مجلس وظیفه دیگری داشته و کار دیگری را انجام میدهد منحل کرد، گروه ۱۰۰نفره تدوین قانون اساسی به کار خودش ادامه داد در حالی که بههرحال باید این سؤال پاسخ داده شود که آیا انحلال مجلس قانونی و یا غیرقانونی بوده است.
بدون اینکه توافقی روی اصل مسئله قانونی و یا غیرقانونی بودن مجلس "الشعب" توافقی صورت گیرد، قانون اساسی که گروه ۱۰۰نفره تهیه کرده بودند، به رفراندوم گذاشته شد و با یک رأی شکننده که در مجموع باید بگویم ۲۲ درصد از شهروندان واجد شرایط رأی به این قانون رأی مثبت دادند. این در هیچکجای دنیا متداول نیست که قانون اساسی با ۲۲ یا ۲۵ درصد آرا به تصویب برسد. قانون اساسی حداقل بایستی ۵۱ درصد آرا را داشته باشد و در یک شکل کاملتری معمولاً قوانین اساسی دوسوم آرای شهروندان واجد شرایط رأی را باید کسب کنند اما این اتفاق نیفتاد و با همین قانون اساسی در واقع آقای مرسی بهسراغ برگزاری انتخابات مجلس الشعب رفت که در برگزاری انتخابات مجلس نیز اختلاف نظر وجود داشت و زمان برگزاری آن هم دائماً به تعویق میافتاد، بهعنوان مثال آخرین بار براساس اعلام دولت قرار شد در اردیبهشت برگزار شود که به شهریور موکول شد و با اوضاعی که پیش آمده، بهطور قطع در شهریورماه هم برگزار نمیشود.
اساس مشکل این است که این انقلاب ساختارهای لازم را نداشت و نیروهای انقلاب و خصوصاً اخوان المسلمین مسیر درست قانونی را برای پیگیری اهداف دنبال نکردند و در نهایت هرچه جلوتر آمدیم اجماعها و همکاریها شکسته شد و تعارضها برجستهتر شد و تعمیق شد و در کنار آن و در این فضای پراختلاف، آقای مرسی و دولت اخوانی او نتوانستند موفقیتی به دست آورند و این نارضایتی از سطح نخبگان سیاسی بهسمت تودههای جامعه کشیده شد و در واقع بخش زیادی از مردم از شرایط ناامید شدند و این مسئلهای شد که امروز میبینیم در مصر یک گروه بسیار بزرگ مخالف در مقابل دولت قد علم کرده تغییر همه این دستاوردهایی که آقای مرسی آنها را بهعنوان میراث انقلابی یاد میکند، خواستار هستند.
تا زمانی که توافق در فضای مصر صورت نگیرد به نظر میآید که این اعتراضات ادامه داشته باشد.
سؤال: خواست اصلی مردم چه بود که دولت نتوانست به آن اهداف برسد؟
بهطور طبیعی مردم وقتی که در یک انقلاب شرکت میکنند خواستار تغییرات بنیادی در همه مناسبات قدرت هستند. یعنی هم در بخش سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و هم سیاست خارجی خواهان تحول هستند اما آنچه بعد از سقوط حسنی مبارک دنبال شد، نشانه واضحی از این تغییرات را بهدنبال نداشت، یعنی در سیاست خارجی اتفاقی نیفتاد و مردمی که با امیدی به میدان آمده بودند بهعنوان مثال در بحث فلسطین شاهد بودند که مناسبات و اندیشهها و راهبردهای دوره مبارک در عرصه سیاست خارجی دنبال میشود.
در مناسبات اقتصادی هم همان کندی در کار اقتصاد کشور و بلکه با مقداری کندی بیشتر مردم شاهد بودند. مناسبات مصر بهجای اینکه به تودهها کشیده شود در سطوح نخبگی مورد بحث و بررسی قرار گرفت و این مسائل در مجموع از طرفی دولت را ناکام کرد و از طرفی نیز بر میزان نارضایتی اجتماعی از دولت افزود.
سؤال: بهنظر شما همه مسئولیتهای این مشکلات بهعهده رئیس جمهور است؟
بهطور قطع بخشی از این مشکلات به کارکرد دولت و همین طور اصول و روشها و مبانی که اخوانیها دنبال میکردند، برمیگردد، یعنی اینکه ضعف در تشخیص اولویتها و پیگیری درست اولویتها، بخشی از مشکلات بود. بخش دیگری از مشکلات این بود که مخالفین همکاری نکردند و مخالفین به انتخاباتی که در آذر و دیماه سال ۹۰ برگزار شد و ۷۵ درصد کرسیها به گروههای اسلامگرا رسید، تمکین نکردند و راه تمرد را در پیش گرفتند.
در انتخابات ریاست جمهوری نیز که آقای مرسی ۵۱ درصد آرا را به خود اختصاص داد و به پیروزی رسید، این پیروزی را نپذیرفتند و به صفآرایی روی آوردند و از طرفی جبهه خارجی هم نقش بسیار مهمی در وضعیت کنونی مصر ایفا کرده است.
سؤال: آیا راهکارهای قانونی برای اینکه مخالفان مخالفت خودشان را مطرح بکنند وجود ندارد؟
ساختارهایی که بعد از انقلاب مصر به وجود آمد، مورد پذیرش همه نبود، یعنی یک قانون اساسی در مصر وجود دارد که فقط مرسی، اخوانیها و اسلامگراها آن را قبول دارند و گروههای دیگر آن را قبول ندارند. از لحاظ حقوقی هم مشروعیت این قانون اساسی زیر سؤال است. این قانون فقط ۲۲ درصد از پاسخ مثبت رأیدهندگان را بههمراه دارد. در مورد اقدامات آقای مرسی و قانونی بودن یا قانونی نبودن اقدامات از طریق برکناری دادستان و همین طور طرح متمم قانون اساسی و طرح افزایش اختیارات ریاست جمهوری، موضوعاتی نبود که قانونی باشد و پایه محکم حقوقی داشته باشد. چون این مسائل نبود و در حال حاضر نیز وجود ندارد، طبیعتاً راه پیگیریهای قانونی تا حدی زیادی روی مخالفان مسدود است. مصر دارای یک فضایی شدهای است که ما میبینیم اکثر موضوعات بهجای اینکه در نهادهای قانونی و یا نهادهای تخصصی مورد پیگیری قرار گیرد، در کف خیابان مورد پیگیری قرار میگیرد.
در حال حاضر به نظر میرسد کار به جایی رسیده است که عملاً امکان توافق بین مخالفین و دولت وجود ندارد، زیرا مخالفین مرسی هیچ اعتمادی به دولت ندارند، بنابراین دعوتهای آقای مرسی از جمله دعوتی که دیشب انجام داد و گفت: بیایید دولت ائتلافی مشترک تشکیل دهیم و درباره نخستوزیر هم توافق داشته باشیم و به یک نفر برسیم، مخالفین پاسخ مثبتی ندادند و روی برکناری مرسی پافشاری کردند.
سؤال: آمریکاییها و اسرائیلیها در این تحولات مصر بهدنبال چه هستند؟
در واقع اگر ما نگاهی به آنچه از محافل غربیها و یا رژیمهای مرتبط با غربیها داشته باشیم و همینطور مباحثی که در اندیشکدههای آنها مورد بحث و بررسی قرار میگیرد، ما شاهد دو گونه برخورد آنها با مسئله مصر هستیم. یک برخورد این است که وانمود میکنند هیچ نقشی در این نابسامانیها ندارند و در اختلافات نیز خیلی نقشآفرینی نکردند و خواهان توافق در درون جامعه مصر هستند بهطوری که اگر امروز به مطالبی که در روزنامههای غربیها بهخصوص اروپاییها نوشته میشود نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم که ابراز نگرانی میکنند و خواهان توافق در فضای سیاسی مصر هستند.
مطلب مهم این است که پشت این اقدامات یک رفتار عملی دیگری از سوی دستگاههای سیاسی و اطلاعاتی و امنیتی غرب را مشاهده میکنیم، بهعنوان مثال ما شاهد آن هستیم وسط این دعواها این بحث مطرح میشود که این تحولات مصر چه تأثیری بر مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی گذاشته است. آنها در تحلیلهایشان میگویند که خاصیت این تحولات این است که مسئله اسرائیل و اختلافات آنها را کنار زده حتی آقای کری موفق شده در سفر روزهای گذشتهاش به تلآویو یک توافق بیسابقهای را بین نتانیاهو و محمود عباس به وجود آورد و آقای کری گفته این یک توافق بیسابقه بوده است.
اینکه آنها در پس شلوغیهای مصر میتوانند تصمیماتی را در فضای فلسطین بگیرند یک نکتهای است که از لابهلای جملاتی که محافل آکادمیک و اطلاعاتی آنها منتشر میکنند، دیده میشود، بهعنوان مثال در خصوص انقلابهای عربی ما میبینیم اینها در لابهلای کلماتشان میگویند تحولات مصر که به بقیه کشورها هم بهنوعی سرایت میکند و آن دسته از ملتهایی را که هنوز وارد این انقلابها نشدهاند، در مورد سودمند بودن در این عرصه به اندیشه وامیدارد.
نکته دیگری که در محافل غربی میبینیم این است میگویند وقتی که هرج و مرج در کشور بزرگی مانند مصر پیش میآید و دستگاههای داخلی قادر نیستند صحنه را بهنفع آرامش و امنیت مدیریت کنند و امکان توافق بین گروههای سیاسی از بین میرود، در آن زمان نوبت فعالیت دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی فرا میرسد که بتوانند از طریق تماس با گروهی و یا از طریق طراحی امنیتی بر اوضاع سوار شوند و تحولات را بهگونهای که میخواهند، سوق دهند.
در کنار این مسئله شاهد هستیم هر ساعت خبری منتشر میشود که در کجای مصر و در یک ساختمانی تسلیحاتی کشف شده و یک گروه تروریستی آموزش دیدهاند و چه اتفاقی در فلان استان افتاده و چه اتفاقی در صحرای سینا و یا چه اتفاقی در منطقه رفح افتاده است. شاید در یک روز بتوان ۱۰ تا ۱۵ خبر امنیتی را در مصر ببینید.
بهنظر بنده تفاوتی بین آنچه در رسانههای غربیها در خصوص تحولات مصر دنبال میشود مبتنی بر ابراز نگرانی از اوضاع و در کنار آن درخواست تفاهم بین گروههای داخلی است با آنچه از طریق عناصر اطلاعاتی و دستگاههای سیاسی آنها طراحی و دنبال میشود، تفاوت مشهودی وجود دارد.
سؤال: بهنظر شما میتوان گفت آمریکاییها بهدنبال برکناری مرسی هستند یا خیر؟
آمریکاییها در واقع در فضای داخلی مصر امکانات و محدودیتهایی دارند. امکانات آنها تماس با گروههای خاص در جامعه مصر و تماس با ارتش مصر است بهطوری که در همین روزهای اخیر شاهد بودیم که وزیر دفاع آمریکا تماسی با فرمانده ارتش مصر داشته و وضعیت مصر را از منظر نظامی مورد بررسی قرار داده است.
همینطور آمریکاییها یکسری امکانات در بخش غربگرای جامعه مصر دارند و تلاش میکنند که در واقع زمینه بالا آمدن این گروهها را بهنوعی فراهم کنند. در کنار این مسئله این نگرانی را هم دارند که اگر چنانچه فضای مصر بیش از اندازه هیجانی و ملتهب و آشوبزده شود، آیا امکان این سیاستها فراهم میشود؟ آیا امکان اثرگذاری ارتش بر فضای سیاسی باقی میماند؟ آیا امکان اینکه بتوانند در یک بستر سیاسی به قدرت برسند، فراهم میشود. در نتیجه آمریکاییها در فضای مصر ضمن اینکه برنامه معینی دارند، در عین حال بهشدت هم نگران هستند که وقتی هرج و مرج میشود چه نیروهایی سوار بر این ماجرا میشوند و در نهایت مصر را به چه نقطهای سوق میدهند.
فضای کنونی مصر برای آمریکاییها فرصت است البته تهدیداتی هم دارد، امروز واژه ناکجاآباد را ما در خصوص تحولات مصر زیاد در محافل آمریکایی مشاهده میکنیم.
سؤال: در مورد رژیم صهیونیستی چطور؟ آنها دنبال چهچیزهایی هستند؟
رژیم صهیونیستی شرایط را مطلوب ارزیابی میکند و میگوید تا زمانی که مصریها به خودشان مشغول باشند و اسلامگراها تضعیف و بیحیثیت شوند و ارتش مصر در محیط داخلی متهم و بهنوعی درگیر باشد، مرزهای مصر برای دستگاههای امنیتی و نظامی اسرائیل قابل کنترلتر است و به نظر میآید اسرائیلیها فضای کنونی را برای خودشان مطلوب میدانند.
البته همانطور که عرض کردم آمریکاییها در کنار اینکه میگویند: دستگاه اطلاعاتی ما میتواند اوضاع را مدیریت کند، یک نگرانی هم دارند و معتقدند که میتواند این تحولات به یک وضعیت ناکجاآبادی ختم شود. اسرائیلیها هم نگرانی دارند که این فضای هرج و مرجگونه ممکن است که ضمناً یک سری از نیروهای ضداسرائیلی را هم آزادی عمل بدهد و آنها بتوانند کارهایی را در این شرایط بیدولتی و بیقانونی انجام دهند و ایجاد کنند. این نگرانی را دارند اما در کل اوضاع فعلی مصر را به حال خودشان یک موقعیت مثبت ارزیابی میکنند.
سؤال: به ارتش مصر بپردازیم، ارتشی که ضربالاجلی را تعیین کرده و تا پایان این ضربالاجل زمان زیادی باقی نمانده، ارتش بهدنبال چهچیز است؛ الآن، آیا بهدنبال برکناری مرسی هستند؟
بله، این سؤال بسیار مهم در مورد جامعه مصر است و امروز در سطح افکار عمومی اولین و مهمترین سؤال در خصوص ارتش و کارکرد ارتش است. من مقدمتاً عرض کنم که ارتش مصر از نظر جمعیت، تعداد و تجهیزات و موقعیت قانونی در مصر یک موقعیت ممتاز دارد. عدد نیروهایی که نظامی، امنیتی و انتظامی هستند در مصر به حدود ۲ میلیون و نیم نفر میرسد. این عدد دو و نیم میلیون عددی است که بسیار بزرگ است و از نظر اقتصادی هم ارتش مصر بر حدود ۴۰ درصد از اقتصاد و ساختارها و درآمدهای اقتصادی مسلط است و بخش عظیمی از اقتصاد مصر را به خود اختصاص داده است.
در واقع در مصر هیچ شغلی مهمتر و پردرآمدتر از این نیست که یک نفر عضو ارتش باشد. از طرف دیگر اگر شما بهطور متوسط هر ارتشی را بهلحاظ خانوادگی صاحب ۴ رأی به حساب بیاورید جمع آرای ارتش در خانواده ارتش در مصر حدود ۱۰ میلیون نفر میشود این ۱۰ میلیون خیلی تعیین کننده است. شما میدانید که آقای مرسی آرائش حدود ۱۰ میلیون است یعنی همین حدود مرسی رأی آورده است. ارتشیها یعنی ۱۰ میلیون رأی در اختیار دارند و میتوانند سرنوشت بسیاری از مسائل سیاسی را تعیین کنند.
از طرف دیگر ارتش مصر بهلحاظ حقوقی در حال حاضر تنها ساختار مشروع به حساب میآید که کسی روی مشروعیت آن حرف ندارد، نه مردم حاضرند مشروعیت ارتش را زیر سؤال ببرند، نه مخالفان مشروعیت ارتش را زیر سؤال بردند، نه آقای مرسی مشروعیت ارتش را زیر سؤال برده در حالی که مشروعیت رئیسجمهور زیر سؤال است، مشروعیت نمایندگان مجلس زیر سؤال است، مشروعیت بعضی از اقدامات دستگاهها مثل دستگاه قضایی هم زیر سؤال است، تنها نهادی که در حال حاضر از سوی همه پذیرفته شده، ارتش مصر است.
سؤال: بهنظر شما ارتش مصر دنبال چیست؟
آن شرایط که سپری شده و بعید است که امکان تجدید این میزان از قدرت برای ارتش دیگر وجود داشته باشد که بتوانند آنها رئیس جمهور تعیین کنند یا در این عرصه سیاسی مصر دخالت کنند، اینها مربوط به گذشته است اما در عین حال ارتش میخواهد نهاد قدرتمند نفوذ و سیطرهاش را بهصورت غیرمستقیم بر فضای سیاسی مصر حفظ کند و لذا میبینید که ارتش بسیار باحوصله عمل کرده است.
طی روزهای گذشته و هفتههای گذشته میبینید که ارتشیها خیلی باحوصله عمل کردند همین الآن هم هیچ عجلهای به خرج نمیدهند در حالی که حتی در درون جامعه مصر فریادهایی از سوی همین مخالفین و معارضین بلند است مبنی بر اینکه ارتش وارد بشود و حتی بخشی از مخالفین به اینکه ارتشیها بیایند و پست ریاستجمهوری را بهطور موقت در اختیار داشته باشند، آنها رضایت دارند ولی خود ارتش خیلی باتحمل با این پدیده برخورد میکند، الآن هم پیشنهادی که ارتشیها دادند این است که آقای مرسی بهعنوان رئیس جمهور حداکثر طی ۶ ماه آینده باقی بماند و در این فاصله دولتی را معارضین تشکیل بدهند و معارضین طی ۶ ماه درباره ماندن یا رفتن آقای مرسی رفراندوم برگزار کنند، نتیجه رفراندوم هرچه شد، همه قبول کنند؛ اگر در آنوقت آقای مرسی رأی آورد که دولت را وی تعیین میکند و این دولت موقت کنار میرود و یک دولت ائتلافی مشترک بهوجود میآید.
منبع: تسنیم
کد مطلب: 16649
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcf1vdy.w6dvjagiiw.html