کيف انگليسي و ضياءالدين دري
28 مرداد 1397 ساعت 10:08
سرويس فرهنگ و هنر - حتي فوت نابهنگام خالق سريال "کيف انگليسي" در آستانه 28 مرداد 1397 حاوي يک پيام رمزگشايي نشده است. اين پيام را چگونه بايد تفسير کرد. او زندگياش را وقف آرمانهاي بزرگتري کرد و تا پايان عمر بر مواضع خود باقي ماند. فراغ اين هنرمند مولف و ارزنده را در ابتدا بايد به تنها مدافعانش در رسانه ملي دکتر علي دارابي ، محمدرضا جعفري جلوه و مهدي فرجي مدير سابق شبکه يک سيما تسليت گفت. اين سه نفر در مواجه با هجمههاي رسانهاي پرشتاب، همواره در کنار سيدضياالدين ايستادند و حرکتهاي راستين او حمايت کردند.او هميشه در محافل عمومي و خصوصي يک جمله را به کنايه به اطرافيانش ميگفت، من در ليست سياه سينما قرار دارم و کنکاش در کارنامهاش گواهي بر مدعاست. شايد عمده شهرت خسرو شکيبايي را به حضور در فيلم سينمايي هامون نسبت ميدهند اما کاشف اصلي شکيبايي در سينما سيد ضياالدين دري بود. نخستين حضور پررنگ شکيبايي در فيلم صاعقه سيد ضياالدين دري اتفاق افتاد و اين فيلم به نقد سبک زندگي مرسوم در دوران پهلوي ميپرداخت. نقدي که در زمان خودش، مانع بزرگي براي ادامه فعاليتهاي دري بود و مطابق با چندين گفتگو منتشر شده از او، پس از صاعقه به صورت نا محسوس ممنوعالکار شد و در همان زمان فيلمنامه سريال کيف انگليسي را نوشت و آن را به امام خميني (ره) تقديم کرد. او در آخرين مصاحبهاش با خبرگزاري تسنيم ميگويد: من اين فيلمنامه را در دلم براي امام خميني(ره) و دکتر شريعتي نوشته بودم. دليلش اين بود که شريعتي ميگفت زير هيچ قرارداد استعماري امضاي روحانيت نيست. حداقلش اين است که آنها به اين سادگي امضا نميدهند. سينماي فعلي ايران در متن و محتوا برچسب جمهوري اسلامي را بر پيشاني دارد، اماحافظ منافع فرهنگي جمهوري اسلامي نيست، اما ضياالدين دري يکي از حافظان اين منافع بود و بالاخره پس از نگارش فيلمنامه کيف انگليسي و کلاه پهلوي موفق شد در سال 1372 نخستين فيلم و تنها فيلم سينماي ايران را درباره فراماسونري با عنوان لژيون بسازد. او ميخواست در مسيري که برايش تلاش کرده قدم بردارد و بالاخره موفق به توليد سريال کيف انگليسي در اواخر دولت اصلاحات شد و پخش سريال همزمان با آغاز به کار مجلس ششم شد. در آخرين گفتگوي طولانياش که حکم وصيتنامه برايش دارد ، اشاره ميکند: آقايان در مجلس ششم و ناکامان انتخابات مجلس قصه کيف انگليسي را به خودشان گرفتند. در تاريخ فيلم سازي کشور، در تاريخ فيلم سازي خاورميانه در تاريخ فيلم سازي قاره آسيا، در تاريخ فيلم سازي آمريکا، چنين چيزي سابقه نداشته که بالاي صد نماينده مجلس در سخنراني پيش از دستورشان در مجلس عليه يک سريال حرف بزنند. من نامه اي براي آقاي کروبي نوشتم که رئيس مجلس ششم بود. نوشتم آقاي کروبي شما اين ميدان را در اختيار نمايندگان بي اطلاعي داديد که آمدند عليه من حرف زدند، در حاليکه شما تلويزيون را مخالف اصلاحات مي دانيد، در برابر اصلاحات مي دانيد و فکر ميکنيد مديران تلويزيون آنقدر شاهکار هستند که مي دانستند شما انتخابات را ميبريد، بعد بياييند و بگويند، آقاي دري بيا کيف انگليسي را بساز که فک اينها را بزنيم. مگر به اين سادگي است. من اين فيلمنامه را پنج سال قبل از اين وقايع نوشتم. من به خاطر اينکه به شما برنخورد عناوين فيلمنامه را عوض کردم. "روزنامه ايران آزاد" را اول اسمش بوده "ايران فردا". چون آقاي سحابي روزنامه ايران فردا را منتشر کرد من گفتم ايران آزاد و دست نوشته هاي من هست و من فيلمنامه ام را عوض کردم. تنها فيلمسازي که دو دهه در ليست سياه قرار داشت و پس از نمايش سريال کيف انگليسي که ماجرايش به برخي نمايندگان مجلس ششم شباهت داشت، هجمههاي وسيعي عليه اين کارگردان دانشمند سينما و تلويزيون آغاز شد. حتي در آخرين گفت و گويش اشاره ميکند که من پيش مدير وقت شبکه يک سيما، آقاي محمدرضا جعفري جلوه رفتم و از او خداحافظي کردم. کارزار کيف انگليسي فراتر از مجلس رفت و کار به سفارت بريتانيا کشيد.کارگردان فيلم لژيون در اين رابطه ميگويد: مديران صداو سيما به من گفتند که قسمت دهم که پخش مي شود در سطح عالي از طرف سفارت بريتانيا با شوراي سرپرستي صدا و سيما تماس گرفته و به آنها مي گويند ما دوست نداريم خاکستر اختلافات گذشته کنار زده بشود. ما مي خواهيم سرنوشت اين سريال را بدانيم. بعد آقاي لاريجاني اينها را مي خواهد و مي گويد که به شوراي سرپرستي توضيح بدهيد که قضيه چه هست و اينها توضيح مي دهند که چهار هفته ديگر تمام مي شود. يعني نگران نباشيد آنها هم پيگيري نميکنند. پس از پايان اين سريال دبورا را براي تلويزيون ساخت زمانيکه بوش ايران را به عنوان يکي از محورهاي شرارت و توسعه تروريسم معرفي کرد. روايت دبورا درباره اين بود که ايران خودش قرباني تروريسم است اما متاسفانه سريال دبورا به محاق رفت و هيچگاه از رسانه ملي پخش نشد. پس از آن سريال کلاه پهلوي با محوريت حجاب پر افتخار زنان ايراني ساخت و با پخش چند قسمت از سريال با روزنامه وطن امروز مصاحبهاي را انجام داد. مصاحبهاي که برنامه ديدهبان"بيبيسي فارسي" با حضورمسعود بهنود آنرا را ارزيابي کرد و عملا دستور حمله دوبار به ضياالدين دري صادر شد. ايشان در گفتگويي با روزنامه جوان اين اتفاق را چنين روايت ميکند: هفته ششم، هفتم از سوي روزنامههاي اصولگرابراي مصاحبه دعوت شديم. انتشار روزنامه تازه چند ماه بود که آغاز شده بود و در آن صحبتهاي خيلي جدي و تخصصياي هم درباره سريال مطرح شد. اصلاً هم اينطور نبود که بخواهيم زير بغل انقلاب و نظام هندوانه بگذاريم. همان موقع آقاي قوچاني قراري با من گذاشته بود تا به بهانه سريال با ماهنامه مهرنامه مصاحبه کنم. ايشان پس از اين ماجرا سراغي از ما نگرفت. بعضي رسانهها جو رسانهاي بيسابقهاي عليه سريال درست کرده بودند تا تظاهر کنند اين کار زمين خورده طوري که قوچاني هم کنار کشيد، درحالي که مردم کار را دوست داشتند و دنبال ميکردند. پخش مجدد سريال کلاه پهلوي مدتها به تعويق افتاد تا اينکه شبکه افق بهار امسال اقدام به پخش مجدد سريال کرد. اما سيدضياالدين دري قبل از اينکه به بيمارستان برود از يک آرزو سخن بر زبان ميآورد که اي کاش بتواند با رهبري ملاقاتي داشته باشد که اين آرزو محقق نشد. ايشان زماني که حضرت آيت الله خامنه اي در بيمارستان حضور داشتند، خيلي تلاش کردند که به ملاقات ايشان بروند اما موفق نشدند و به اين مسئله در گفتوگو با تسينم بارها اشاره ميکند. متاسفانه ضياالدين دري در حسرت ديدار با حضرت آيتالله خامنهاي و ساختن سريال حضرت زينب (س) در آستانه 28 مرداد پس از مدتها مجاهدت در عرصه سينما و تلويزيون چشم از جهان فروبست.
کد مطلب: 53639
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcf1vdt.w6dmmagiiw.html