به مناسبت میلاد مبارک حضرت رضا(ع)؛

دلم کبوترانه هوای تو را دارد

15 شهريور 1393 ساعت 23:19


امروز می خواهم تنها براي تو بنویسم، عریضه ای که سال هاست حسرت نوشتنش را بر دوش می کشم؛ امروز می خواهم عریضه ای بنویسم اما این بار عریضه ام را منتشر خواهم کرد، این بار برای همه می نویسم از خوبی ها و کرامت های تو، از مددها و دستگیری هایت، از اینکه همیشه با تمام سیاهی ها و نافرمانی هایی که از من دیدی باز هم سفره کرامتت را هرچند به اندکی طعام پیش رویم گستراندی و من نیز همچون گدایان بی سر و پا بدون توجه به شأن و مقام صاحب کرامتم تنها دست آلوده ام را برای برداشتن همان اندک طعام دراز کردم، حال آنکه من به سبب مقام خلیفه الهی ام مستحق و شایسته بهترین ها بودم، اما چه کنم که دیو هوا و هوس هر روز بر سرم بیشتر مسلط می گردد و شیرینی گناه را بیشتر بر ذائقه ام می چشاند و من همچون غلامی حلقه به گوش، تنها فرمان او را به گوش جان می شنوم.

ای امام مهربانی ها، یادم می آید روزی را که دلم کبوترانه از راه دور هوایت را می کرد و به سلامی چشمانم در فراقت می گریست و تو زمانی نمی گذشت که مرا به درگاهت می خواندی، اما دیر زمانی است که دلم دیگر کبوترانه ای ندارد و چشمه چشمانم از فرط گناه خشکیده است و تنها نگاه ولایی توست که همه چیز را احسن می نماید، تنها دست ولایی توست که می تواند مرا از منجلاب آلودگی ها نجات بخشد.

ای امام مهربانی ها، آتش زبانه کشیده جانم را به خنکای آب سقاخانه ات فرو نشان و بار دیگر پاهای شکست خورده در امتحان عشق را به درگاهت دعوت کن.

ای امام مهربانی ها، در دلم آشوبی است و در این آشوبی سهم تو از همگان بیشتر است، دلم را به مدد نگاه آسمانی ات منقلب گردان آنچنان که تمامش تنها سهم خودت گردد و نااهلان و نامحرمان بارشان را برگیرند و خانه را به صاحبخانه واگذارند.

ای امام مهربانی ها، می گویند گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟ من گدای همیشگی تو هستم و می دانم که دیگر در بارگاهت هیچ سرمایه ای ندارم، نه آبرویی، نه اشک چشمی و نه دلی صاف و زلال، دلم پاره پاره گشته در طوفان روزگار، به آبروی محمد و آلش (ص) مرا در ساحل امن بارگاهت راهی ده و در پناه لطف و کرامتت آرامش بخش، آرامشی که با هیچ طوفانی بر هم نخورد.

ای امام مهربانی ها، دیگر چشمانم تنها به دستان پر کرامت توست، مرا بر خوان لطف و شفاعتت میهمان گردان و شیرینی گناه را مبدل به زقوم گردان و به زبان جانم بچشان تا شیرینی طعام خوان تو بر جانم بنشیند.

ای امام مهربانی ها، عریضه ام تمامی ندارد اما این بار نه تنها برای تو بلکه برای همه مردمان عریضه ام را می نویسم تا بدانند که پای معامله ای که می خواهم انجام دهم ایستاده ام این بار می خواهم به قول استاد شهید مرتضی مطهری، کرامتت را امتحان کنم؟ می خواهم با تو معامله کنم معامله ای دو سر سود، ای امام مهربانی ها، عیدی مرا نیم نگاهی قرار ده تا دلم احسن الحال گردد و سیاهی های دلم به طرفۀ العینی به سپیدی مبدل گردد.

ولادت امام خوبی ها و مهربانی ها مبارک
*رویش


کد مطلب: 28771

آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcezf8w.jh8vfi9bbj.html

خط نيوز
  http://khatnews.com