نخستین گفتگوی سردار سید مجید موسوی، جانشین نیروی هوافضای سپاه
هدف سپاه: فتح مدار ۳۶هزار کیلومتری/ در حوزه موشکی در اوجیم/ سراسر سرزمیناشغالی در تیررس موشکهای ایرانی مقاومت است
21 آبان 1393 ساعت 10:55
روزی که وارد اولین هسته موشکی سپاه شدند، فکرش را هم نمیکردند که روزی بُرد موشک هایشان به چندصد کیلومتر برسد اما حالا برای فتح مدارهای ۳۶هزار کیلومتری در فضا برنامهریزی میکنند.
به گزارش خبرگزاری خط نیوز ، سردار سید مجید موسوی از روزهای ورود موشکهای جدید در پایان جنگ به یگان موشکی سپاه گفت و برایمان توضیح داد که چطور این راه اقتدار ۳۰ ساله طی شد و حالا اگر مقاومت منطقه در مقابل اسرائیل قد علم می کند مدیون کجاست.
آنچه در زیر می خوانید گفتگویی است با سردار سید مجید موسوی، جانشین نیروی هوافضای سپاه که در ویژه نامه ۳۰ سال اقتدار موشکی سپاه منتشر شده است.
* پس از دو کشور لیبی و سوریه که در تامین موشک و آموزش مد نظر ما قرار گرفتند –والبته بعدا لیبیاییها موضوع را در میانه کار رها کردند و رفتند- کره شمالی و چین به عنوان کشورهای بعدی برای همکاری انتخاب شدند. چه شد که ما به سمت این دو کشور رفتیم؟
به واسطه مراوداتی با کشورهای دیگر مثل کره شمالی صورت گرفت، ما توانستیم عقبه تامین سلاح موشکی مان را هم با کشور کره ببندیم و عملا توانستیم یک حجم قابل توجهی از موشک ها را از منبع دیگری بیاوریم که دستمان هم به تعبیری زیر ساتور لیبیاییها نباشد و یک مسیر جدید برای تامین موشکی فراهم شد.
البته در همان دوران دفاع مقدس تلاشی هم برای تامین سلاح دقیق تر و توسعه ظرفیت موشکی انجام گرفته بود.
* مذاکرات موفق بود؟
در زمان خودش نتیجه بخش بود و معامله هم انجام گرفت. در آن مقطع موازنه قدرت در سطع جهانی چون بین دو کشور شوروی و امریکا تنظیم می شد و چین کشور قدرتمندی به مفهوم نظامی نبود که بخواهد محلی از اعراب داشته باشد اما چون در کانون مدیریت این دو بلوک عمل میکرد، به نظر میرسید تلاشش این است که در این عرصه ورود کند اما بدون هزینه و بدون دادن زمینه ای برای پاسخگویی در جنگ.
خب موشک ها بالاخره تاثیر اساسی در جنگ می توانست داشته باشد و معمولا کشورها سعی نمی کردند در این موضوع به نحوی عمل کنند که احیانا در قبال افکار جهانی و خاصه فشارهای دو بلوک قدرتمند آن موقع بخواهند پاسخگو باشند.
مثلا مذاکرات سیاسی و قطعی شدن قرارداد تامین سلاح «تندر۶۹» که چینیها به آن «B۶۱۰» میگفتند، در همان سالهای جنگ انجام شد اما تحویل و واگذاری موشکها به بعد از جنگ کشید و عملا در سال های جنگ، این امکان برایمان فراهم نشد که از این موشک -که می توانست موازنه جنگ شهرها را به شکل اساسیتری تحت تاثیر قرار بدهد و شاید مسیر جنگ را تغییر میداد- استفاده کنیم.
این موشک در سال ۶۹ وارد سازمان موشکی ما شد و برای همین هم اسم آن را «تندر ۶۹» گذاشتیم.
* مذاکرات در کجا صورت می گرفت؟
مذاکرات در تایلند انجام شد و مسئولیت مذاکرات هم با وزارت سپاه بود. شخص سردار وحید دستجردی جزو عناصر اصلی این معامله و قرارداد بودند و شهید مقدم هم در این مذاکرات حضور داشت.
جالب ایناست که سفر به تایلند بار منفی هم داشت. اول این کشور به لحاظ اجتماعی، کشوری منفی تلقی می شود که مسائل خاص خودش را دارد. آن موقع در دوران جنگ هر کسی تایلند یا رژیم صهیونیستی میرفت، پاسپورت و گذرنامه اش را میگرفتند و باطل میکردند.
اما اقتضای جنگ این بود که با همه این مسائل این مذاکرات محرمانه بماند. برای چینی ها هم این موضوع مهم بود که مذاکرات در تایلند انجام شود.
دوم اینکه ایام ماه مبارک رمضان بود یعنی شهید مقدم شبهای قدرش را در تایلند گذراند. اما برکتش این بود که بعد از جنگ، یک سلاح دقیق و بهروز که جزو تسلیحات مطرح دنیا بود، وارد سازمان موشکی شد که بعدها پایه فعالیتهای توسعهای و علمی ما در ادامه کار موشکی قرار گرفت.
* مختصات تندر چه بود و برای چه ماموریتی می خواستید از آن استفاده کنید؟
هدفگذاری ما برای این موشک، زدن شهر بغداد بود.. در ابتدای قرارداد، برد این موشک ۱۲۵ کیلومتر بود اما به جهت نیاز عملیاتی ما، روی برد ۱۵۰ کیلومتر توافق کردیم و قرار داد بسته شد که دقتی هم زیر ۲۵۰ متر داشت.
تفاوت عمده این موشک با اسکاد در دقت آن بود چون سامانههای دقیق ناوبری و هدایت کنترل رویش قرار داشت.
ضمن اینکه بالاخره نگرانیهای هم در همان مقطع در تامین سلاح از یک کشور تنها وجود داشت. برای همین باید سورسهای متعدد و منابع موازی می داشتیم که بعدا دچار آن اشکالی که لیبیاییها بوجود آوردند نشویم.
* ۳۱ فروردین ۶۷، آخرین موشک ایران به سمت عراق شلیک شد. میتوان گفت که این روز، پایان جنگ شهرها بود؟
جنگ بعد از این تاریخ و حتی پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران ادامه پیدا کرد اما عملیات موشکی متوقف شد.
عراق اگرچه به موشک های با برد بیش از ۳۰۰ کیلومتر با نام «الحسین» دست پیدا کرد اما نتوانست دست بالا را داشته باشد. برای همین آنها پذیرفتند که در ۳۱/۱/۶۷ دست از جنگ شهرها بردارند و در صحنه زمینی با ما درگیر باشند.
این مقطع، دورانی است که پرسنل موشکی به ماموریتهای زمینی رفتند و حتی برخی از آنها شهید، اسیر و یا مجروح شدند.
* گاهی این طور است که با پایان جنگ، برخی یگانها و موضوعات، اهمیت خود را از دست میدهد. اما این اتفاق در حوزه موشکی نیفتاد. چطور شد که این یگان هم حفظ شد و هم توسعه پیدا کرد؟
بعد از جنگ به نوعی وزنکشی شد که ببینیم هر یگان و هر سیستم سلاح چقدر در صحنه جنگ اثرگذار بوده است.
البته نقش فرماندهان و مسئولین هم برای جا انداختن اهمیت موضوع، تاثیر داشت و شاید اینجا بتوان نقش شهید طهرانی مقدم را بیشتر احساس کرد.
ایده های ایشان از جهت تاثیرات فکری و نوع نگاه بلندی که داشت، مورد قبول همه مسئولین بود و با وجود آنکه بالاخره پایان جنگ یعنی دوره بازسازی و برگشت به یک وضعیت آرامش و سرمایه گذاری در بخش هایی غیرنظامی، اما چون حسن آقا شخصیت کاریزمایی بود، تاثیر روانی جدی می توانست در مخاطبینش ایجاد کند.
او برای پذیرش توانمندی موشکی به عنوان یک مولفه مؤثر در تامین امنیت کشور، از آبروی خودش مایه گذاشت.
البته از حق نگذریم، آقای رفیق دوست هم در این موضوع نقش مهم و اساسی داشتند. بالاخره زیرساختهای شکلگیری صنعت موشکی را این بزرگوار در وزارت سپاه ایجاد کرد.
از طرف دیگر، صرفا ما در موضوع نظامی دچار اختلال نشده بودیم، کشور به لحاظ اقتصادی هم تحت فشار جدی اما با همه این اوصاف، شهید مقدم توانست مسیری را باز بکند که در کنار این شرایط، بخش دفاع موشکی، یک نقطه شاخص محسوب شود.
امروز اگر پیشرفتی حاصل شده و ما حتی وارد موضوعات فضایی و سامانههای با سطح تکنولوژی بالا شده ایم، مرهون همان حرکتی است که آن موقع با این شکل ایجاد شد و در کنار همه محدودیتهای اقتصادی، تجاری و بازرگانی، ریشههای خوبی در سپاه و بعد هم در وزرات دفاع شکل گرفت.
* بعدها این ظرفیت موجود، جوابگوی توسعه یگان موشکی بود؟
یک مقداری که جلو رفتیم دیدیم که نه مثل اینکه این سازمان، به تعبیر خود شهید مقدم این گلدان، ظرف این حجم امکانات و تجهیزات نیست لذا گروههای دیگری شکل گرفت.
در واقع همین لفظ یگان موشکی که الان هم می گوییم، ۳ مجموعه را مدیریت میکرد: مجموعه موشک های تندر، سوخت جامدها و موشکهای اسکاد هم.
این ۳ مجموعه، شاکله مجموعه فرماندهی موشکی در آن مقطع بود.
* از چه زمانی نیاز به موشکهای با بُرد بلند احساس شد و اصلا چه شد که وارد این فاز شدید؟
راهبرد شهید مقدم یک راهبرد بلند مدت و با یک نگاه آرمانی بود. شاید نقطه روشن این تفکر راهبردی، برداشت های درستی بود که از نگاه حضرت امام(ره) و حضرت آقا داشت. اگر امروز افق های دید حضرت آقا افق های در سطح جهان است، بشریت را مورد توجه قرار می دهند، تمدن اسلامی را مطرح میکنند و یا حضرت امام(ره) این انقلاب را زمینهساز انقلاب جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرج شریف) می دانستند، شهید مقدم هم با چنین نگرشی موضوعات را دنبال میکرد.
میگفت که این ابزار، ابزار ولایت است و ما باید زمینهساز ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجهالشریف) باشیم و ابزار قدرت حضرت را تامین کنیم.
او استکبار را به عنوان جبهه مقابل انقلاب اسلامی می دید و رژیم صهیونیستی را به عنوان ولد نامشروع آنها و می گفت در مقابله با استکبار باید بتوانیم در اولین اقدامات عملیاتی، به رژیم صهیونیستی ضربه وارد کنیم.
پروژههایی هم که داشت، ژولورنی و فقط طرح اتوده شده روی کاغذ نبود. اینها روی زمین آمد و آزمایش شد و دشمن هم پیامش را گرفت. ما مدارکی داریم که دشمنان اعلام کرده بودند که جمهوری اسلامی به شیوههایی دست پیدا کرده که باید نگران بود.
سازمان رزم را هم به یک سمتی بُرد که محدود نشود به اینکه دشمنان ما همین دشمنان پیرامونی هستند. ما برای مقابله با تهدیدات باید همه حواشی خودمان را در بُرد مطمئنه داشته باشیم تا هر هدفی که به عنوان نقطه تهدید ما میشود را مورد اصابت قرار بدهیم.
اما نقطه آرمانی کف مورد انتظار حسن آقا، زدن رژیم صهیونیستی بود که حتما باید مورد تهاجم قرار بگیرد. خودش را هم در این مسیرها درگیر می کرد. این نبود که امری را بگوید و فعلی را انتظار داشته باشد که خودش در آن نقشی نداشته باشد. اگر لازم بود از جهت علمی ورود بکند ورود می کرد.
شما اگر سالهای آخر عمر شریف ایشان را با زمانی که در مجموعه نیرو فرماندهی میکرد، مقایسه کنید، با هم متفاوت است. اینجا چهره علمی حسن آقا غالب است بر چهره مدیریتیاش.
این نبود که به عنوان یک خریدار و مطالبه کننده، صرفا در ساختمان شیک و خوش رنگ و لعاب بنشیند و انتظار داشته باشد دیگران برایش کار کنند.
* بنا بر گفته فرماندهان و مسئولان نظامی، ما توانستهایم در حوزه بُرد موشکها به آنچه مورد نیازمان است یعنی بُرد ۲هزار کیلومتر برسیم. در دو حوزه دیگر یعنی دقت و قدرت چه وضعیتی داریم؟
واقعیت این هست که ما در حوزه دفاعی و تسلیحات دفاعی موشکی با توجه به تدابیر موکدی که از جهت بُرد و دقت داریم، در اوج هستیم.
امروز مراکز صنعت موشکی ما یا مراکزی مثل جهاد نیرو به چنان ظرفیت و قابلیتهایی رسیدهاند که شما متناسب با نیاز و خواسته هایی که دارید، آنجا محصول تحویل میگیرید.
ما هیچگاه متوقف نشدیم. اگر از جهت بُرد، فرمانده معظم کل قوا برای ما یک حدی گذاشتهاند، فرض بر اینست که دشمن اصلی ما رژیم صهیونیستی است و اگر قرار باشود ما درگیری داشته باشیم درحدود بُردهای ۲هزار کیلومتر کفایت میکند اما در حوزههای دیگر، توانمندسازی ها و اثربخشیها و تاکتیکی کردن سامانهها جزو اقدامات دائمی ماست.
* چطور شد که وارد حوزه فضایی شدید؟
وقتی در حوزه بُرد، محدودیتهایی ایجاد شد، شهید مقدم برای اینکه این مسیر کماکان رو به جلو باشد و ارتباط با دانش روز دنیا قطع نشود، مسیر فضایی را انتخاب کرد و ابتدا پژوهشکده فضایی و بعد هم سازمان جهاد سپاه با ماموریت ساخت حامل ماهوارههای کلاس سوخت جامد شکل گرفت. این مسیر، همان مسیری بود که حضرت آقا از آن به نام «راه روشن» یاد می کنند.
* ورود به موضوعات فضایی سختی کار بیشتری دارد چون اساسا محاسبات و استانداردها کاملا با حوزه دفاعی متفاوت است. چطور توانستید مجموعه را با این مختصات وفق بدهید؟
بله شما در اینجا قرار است ماهواره ای را در فضا قرار بدهید که از جهت قیمت و ارزش بسیار گران و پر هزینه است لذا تمام استانداردها بالاتر میرود.
کار در حوزه دقت افزایی خود موشکها و حامل ماهواره انجام گرفت. در زمینه تجهیزاتی هم نیاز به سامانههایی بود که بتواند علاوه بر هدایت و اصلاح مسیر طولی موشک، رول موشک را با تراسترهای کم پیشران کوچک تامین بکند که اینها زمینههای جدید و نویی در مجموعه فعالیتهای موشکی در آن دوره بود.
این حرکت در جهادخودکفایی سپاه با عنایت فرمانده کل سپاه و تایید حضرت آقا، با مدیریت مستقیم خود شهید مقدم انجام گرفت که با صنعت متفاوت بود.
صنعت در حوزه سوخت مایع وارد عرصه فضا شده بود اما شهید مقدم در عرصه سوخت جامد ورود به این موضوع کردند.
* تفاوت آنها در چیست؟
تفاوت در نوع پیشرانهاست. هر کدام از پیشرانها علم و دانش خاص خود را دارد. اینجا کار در ظاهر از لحاظ اجزا سادهتر است اما پیچیدگیهایش در ترکیب سوخت و مواد سوختی بود. استفاده از سوخت جامد کمک می کند به اینکه شما با سامانههای فضایی و حامل ماهوارههای کوچکتر، محمولههای سنگینتری را در فضا قرار بدهید.
با توجه به محدودیتها و ملاحظات فنی که ما در کشور داریم، شاید برای لایه های فراتر از لایه پایین مدار که لایههای مِئو و ژِئو می شود، این محصول کارآمدتر است و میتواند ما را زودتر به موفقیت برساند.
در واقع ما در فضا با ۳ لایه روبرو هستیم. لایه لِئو که لایه کوتاه است و موشک سفیر ما ماهواره امید را در آن مدار قرار داد تا ما وارد باشگاه فضایی شویم.
لایه مئو لایه میانی جو است که ارتفاع مشخصی دارد و برای ماهوارههایی است که تعیین مختصات میکنند، عکس برداری هوایی و به نوعی تصویربرداری از سطح زمین و پردازش دادههای سطح زمین را انجام میدهند.
ژئو بالاترین مدار هست که تقریبا ۳۶هزار کیلومتر است. در این ارتفاع، ماهوارههای مخابراتی یا رادیو تلویزیونی قرار می گیرند که به نوعی سطح پوشش بیشتری را ایجاد میکنند.
هدف گذاری شهید مقدم، رسیدن به حامل ماهوارههایی برای رسیدن به مدار ژئو بود که بتواند بالاترین سطح از حامل ماهوارهها را داشته باشد.
* یکی از موضوعاتی که خصوصا در سالهای اخیر خیلی به آن پرداخته شده، موضوع کمک های نظامی ایران به گروههای مقاومت در منطقه خصوصا حزب الله لبنان و مقاومت فلسطینی است که بیشتر هم در حوزه موشکی مطرح میشود. جمهوری اسلامی ایران خصوصا سپاه در این زمینه چه نقشی داشت؟
سیاستهای جمهوری اسلامی در حمایت از نیروهای مقاومت و جبهه مقاومت، توانمندسازی آنها برای ساخت و تولید محصولات خودشان است. یعنی ما به جای اینکه بیاییم قلاب ماهی گیری به آنها بدهیم، از بتدا تصور این بود که باید ماهیگیری و توانمندی ساخت را به آنها آموزش بدهیم.
این استراتژی در موضوع موشکی پیش رفت. البته شاید یکی از نقاط قوت در پیاده سازی این استراتژی و راهبرد هم همراهی کشور سوریه در مجاورت مجموعههای مقاومت در لبنان و فلسطین بود که توانست پل خوبی برای این موضوع باشد.
شاید امروز تمام مسائلی که سر مردم و دولت سوریه آمده است به واسطه حمایت ها و نقشی است که این کشور در ایجاد این ارتباط تنگاتنگ و تقویت جبهه مقاومت از خود نشان داد اما اساسا جمهوری اسلامی از زمانی که برای این هدف، برنامه ریزی کرد، مبنای کار بر این بود که با اعزام مستشار و متخصص و دادن آموزشها و هم تامین اجزا و اقلام مرتبط، این توانمند سازی در آنجا بومی شود و نتیجه کار هم آن شد که شما در جنگ های متعدد با رژیم اشغالگر قدس شاهد بودید.
رژیم صهیونیستی طعم تلخ ضربات موشکی را در هم جنگ ۳۳ روزه و ۲۲ روزه دید و هم جنگ ۸ روزه و ۵۰ روزه اخیر. بانی اساسی این حرکت شهید مقدم بود که صنایع مرتبط را حمایت و کمک کرد تا هم حزب الله و هم فلسطینیها، در فاصله زمانی کم، همه توانمندیهای لازم را برای ساخت و تولید و به کارگیری سامانهها داشته باشند.
البته قدر و منزلت سامانه های موشکی هم برای آنها کاملا در این درگیریها مشخص شد، تاثیرگذاری موشکها در صحنه نبرد از عناصر اصلی بود که آنها را متقاعد و علاقمند کرد به این که اگر قرار است در بخش هایی توسعه داشته باشند و ظرفیت افزایی کنند، نقطه شاخص و کلیدی آن، همین سامانههای موشکی باشد.
* امروز شما توان راکتی و موشکی این گروهها را چطور ارزیابی میکنید؟
آنها از جهت بُرد موشک می توانند با آنچه که تا الان در اختیار دارند، تمام اهداف را چه از منطقه جنوبی و چه از منطقه شمالی سرزمینهای اشغالی مورد تهاجم قرار بدهند.
آنها امروز بنا بر آنچه اعلام شده، تا کلاس موشک های «فاتح» توانمندی عملیات موشکی دارند به صورت کاملا گسترده و البته پنهان در آن مجموعه به کار گیری میشود و سازماندهی شده است.
این که شما باز هم جای پای شهید مقدم را در جنگ ۳۳ روزه و یا رد جنگهای غزه می بینید، مؤید این است که بُعد جغرافیایی برای شهید مقدم معنا و مفهوم نداشت. نگاهش انقلاب اسلامی بود، نگاهش پیاده سازی آرمان های امام(ره) و حمایت از مستضعفین بود.
در این نوع نگاه در هر نقطه ای به یک توانمندی تبدیل شده که این توانمنمدی، تاریخساز میشود. جنگهای ۳۳ روزه لبنبان و نبردهای غزه، ابهت یک ارتش بلامنازع در منطقه که برای خودش مدعی بود را شکست.
تکرار آن هم برای رژیم صهیونیستی جز ندامت چیزی نداشته است. در هر مرحلهای هم که ورود کرده، باز شاهد هستیم که این صحنه با توان موشکی حزب الله و فلسطینیها تغییر کرده و به نوعی محل ندامت، سرشکستگی و خاری صهیونیستها شده است.
کد مطلب: 31145
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcdkf0s.yt0fo6a22y.html
خط نيوز
http://khatnews.com