این رشته سر دراز دارد
پشت پرده تعلل در دعوت از استاد رحیم پور و ضرغامی به جلسه شورای عالی فرهنگی چیست؟/ منتقدان را رئیس جمهور به کجا فرستاده؟!
27 فروردين 1398 ساعت 11:25
تیغ تیز روحانی در مقابل منتقدان همیشه از نیام بیرون آمده بوده و از همان روزهای آغازین شروع دولت یازدهم انتقادات «سخنان نیشدار» خوانده شد و منتقدان با توصیفاتی چون «بیسواد» و «کاسب تحریم» و کسانی که کودکانه عمل میکنند، مورد استقبال رئیس دولت تدبیر و امید قرار گرفتند.
به گزارش خط نیوز به نقل از جهان نيوز: خبرگزاری دولتی ایرنا با انتشار گزارشی در مورد اختلافات به وجود آمده میان رئیسجمهور و حسن رحیمپور ازغدی و عزتالله ضرغامی در جلسات سال گذشته شوراهای عالی انقلاب فرهنگی و فضای مجازی، به نقل از «برخی در فضای مجازی» خبر داد که «رهبر معظم انقلاب در توصیهای دستوری، از عزتالله ضرغامی و حسن رحیمپور ازغدی خواستهاند تا اطلاع ثانوی در جلسات شورا حاضر نشوند». این خبرگزاری دیروز خبر قبلی خود را اصلاح و اعلام کرد که: «پیگیریهای خبرنگار ایرنا حاکی است که خبر مزبور صحت ندارد و رهبر انقلاب توصیهای در این خصوص نداشتهاند». به گزارش جهان نيوز، اين اولينبار نيست كه خبر توصيه يا دستور براي عدم حضور رحيمپورازغدي و ضرغامي در رسانهها در قالب «شنيدهها» منتشر ميشود. يك بار ديگر دهم بهمن سال گذشته بود كه پايگاه خبري جماران مدعي شد عزتالله ضرغامي، عضو شوراي عالي فضاي مجازي و رييس پيشين صدا و سيماي جمهوري اسلامي، در پي مجادله لفظي با حسن روحاني، رييسجمهوري ايران از سوي دفتر يكي از مقامات عاليرتبه نظام از ادامه حضور در جلسات اين شورا و نيز شوراي عالي انقلاب فرهنگي منع شده است. البته خیلی زود معلوم شد اين خبر كذب بوده و صحت ندارد. در همین حال، حجتالاسلام علیرضا سلیمی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرگزاری فارس گفته است: «شنیدهام دولت عامل عدم دعوت از رحیمپور ازغدی و ضرغامی به شورای انقلاب فرهنگی است.» احمد مازنی، نماینده تهران، هم به ايرنا گفته است: تا جایی که من اطلاع دارم، بعضی گفتوگوها بین برخی اعضای این دو شورا با آقای رئیسجمهوری به وجود آمد که باعث کدورتهایی شد و از آن بهبعد دیگر جلسات تشکیل نشد. بعد از دعوای لفظیای که بین آقای ضرغامی و آقای روحانی در جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی به وجود آمد، یک جلسه برای هفته بعدش پیشبینی شده بود که لغو شد و از آن بهبعد هم جلسهای تشکیل نشد». مسئول دفتر ضرغامی دیروز به «شرق» گفت علت شرکتنکردن ضرغامی در جلسه دیروز عدم دعوت از او بود و تا این لحظه برای شرکت در جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی هم از او دعوت نشده است. عكسهاي منتشرشده از جلسه روز گذشته شورایعالی فضای مجازی هم خبر از غیبت ضرغامی میدادند. چندماه پیش و پس از انتقادهای متعدد و متوالي و تندوتيز رحیمپورازغدی، عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی به رئیسجمهور، او گفته بود که روحانی اعلام کرده چند نفر، از جمله بنده نباید به شورایعالی انقلاب فرهنگی بیایند. آزادی رسانه از سخن تا واقعیت در همین حال، فرهیختگان نیز نوشته است: ائتلاف حسن روحانی با اصلاحطلبان و نیاز به پاسخگویی به مطالبات آنها باعث شد بیشتر از آنکه دبیر سابق شورایعالی امنیت ملی نمادی از تکرار دولت هاشمیرفسنجانی باشد، به سمت دفاع از «آزادی» پیش رود. او در هر دو انتخابات سال 92 و 96 تلاش کرد از خود نمادی که اصلاحطلبان میخواستند بسازد و رقیبان خود را دگم، تند و مخالف آزادی معرفی کند. عباراتی چون «من سرهنگ نیستم» در دوران تبلیغات سال 92 و «اینها میخواستند میان پیادهرو دیوار بکشند» در تبلیغات انتخابات سال 96 از مصادیق این مدل رفتاری است. در میان دفاع حسن روحانی از آزادی مصادیق جالبی از اظهارنظر درخصوص رسانهها و آزادی آنها نیز پیدا میشود. در دوران تبلیغات انتخاباتی سال 92 روحانی گفته بود: «رابطه دولت و رسانه نباید جاده یکطرفه باشد و دولت هرچه میپسندد انتظار داشته باشد از رسانهها تبلیغ و اعلام شود.» او همچنین در افتتاحیه بیستودومین نمایشگاه مطبوعات هم ابراز کرد: «اگر اصحاب رسانه امنیت نداشته باشند و دلنگران امنیت، راه، شغل، خط و قلم خود باشند، نمیتوانند در جامعه امنیت بیافرینند... از قلم شکسته و دهان بسته کاری ساخته نیست، باید با بهانههای واهی، قلمها را شکسته و دهانها را ببندیم.» در این میان البته پیش از اینکه به عملکرد حسن روحانی و دولتش در این زمینه پرداخته شود، نباید از این نکته غافل شد که همان زمانی که حسن روحانی به بیان این سخنان مشغول بود، برخی اعضای دولت او اظهاراتی 180 درجه مقابل آن داشتند. مجید انصاری، معاون حقوقی دولت یازدهم تنها یک روز بعد از سخنان روحانی در نمایشگاه مطبوعات حرفهای عجیبی زد که همان موقع هم تیتر بسیاری از رسانهها شد. او گفت: «برخی نشریات امروز کشور از نشریات منافقین در اول انقلاب و بعضی رسانههای ضدانقلاب کپیبرداری میکنند و مطالبی را که منتشر میکنند، در راستای نهادینه کردن ناامیدی و تهمت در جامعه است.» حسامالدین آشنا، مشاور رسانهای دولت یازدهم هم اظهاراتی نزدیک به همین مفهوم را دارد. او درخصوص نسبت دولت با رسانهها گفته بود: «تذکراتی که به رسانهها داده میشود، نه عجیب است نه جدید، بحث اصلی بر سر توقیف است؛ دولت تعهد کرده که از رسانهها شکایت نکند، اما شورای نظارت بر مطبوعات تابع و فرمانبر دولت نیست، بلکه نهادی مستقل و فرابخشی است که میتواند در مورد تخلفات رسانهها تصمیمگیری کند.» با وجود سخنان حسن روحانی درخصوص اینکه دولت یازدهم و دوازدهم مدافع آزادی بیان و فعالیت رسانههاست، رجوع به شکایاتی که برخی رسانههای منتقد دولت و حتی رسانههای نزدیک به آن در دادسرای رسانه و... داشته و شاید برخی از آنها همچنان در جریان باشد نشان میدهد که نهتنها دولت به این وعده خود پایبند نبوده، بلکه در برخی موارد تا توقیف برخی رسانهها نیز پیش رفته است. برای مثال درخصوص شکایت دولت و اعضای آن از رسانهها میتوان به شکایت حمید پورمحمدی، معاون محمدباقر نوبخت و سیدکامل تقوینژاد، مدیرعامل وقت بانک سپه از سایت انتخاب، شکایت وزارت خارجه از سایت جهاننیوز، شکایت نهاد ریاستجمهوری از سایت جهاننیوز، روزنامه کیهان و سفیر فیلم و خبرگزاری مهر و خبرگزاری برنا، شکایت وزارت نفت از سایت انصافنیوز، شکایت اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور از سایت رجانیوز و هفتهنامه 9دی، شکایت سیدرضا صالحیامیری از سایت الف، شکایت وزارت ارشاد از روزنامه وطن امروز، روزنامه کیهان و نشریه رمز عبور، شکایت جهاد دانشگاهی از روزنامه کیهان، وزارت ارشاد و... اشاره کرد که البته اینها همگی سوای تذکراتی است که معاونت مطبوعاتی یا دیگر بخشها به رسانهها دادهاند یا در موارد مختلف نامه زده و درخواست عدم ذکر برخی از اخبار در رسانهها داشتهاند. گذشته از همه اینها و در رد ادعای حسن روحانی نکته جالب دیگری هم وجود دارد. آیتالله آملیلاریجانی، رئیس سابق قوه قضائیه پس از یکی از سخنرانیهای حسن روحانی به ادعای او درخصوص آزادی رسانهها پاسخ گفت و خاطره جالبی را ذکر کرد. آملیلاریجانی گفت: «برادر بزرگوار! شما خودتان شفاها یا کتبا با واسطه یا بیواسطه بارها گفتهاید که چرا با فلان روزنامه یا فلان سایت برخورد نمیکنید یا نزد مقام معظم رهبری گلایه میکنید که چرا دستگاه قضایی با فلان روزنامه برخورد نکرده است، اما وقتی بین اهالی مطبوعات و رسانه حضور مییابید، ندای آزادی مطبوعات سر میدهید و اینکه قلمها را نشکنید و دهانها را نبندید!» پاشو برو بیرون! مشاجره لفظی رئیسجمهور با رئیس اسبق سازمان صدا و سیما در جلسه شورای عالی فضای مجازی را باید پرده دیگری از رفتارهای روحانی با منتقدان دانست؛ جایی که رئیسجمهور انتقادهای عضو شورا را تاب نیاورد و گفت «پاشو برو بیرون». بهمن سال گذشته بود که رسانهها با اعلام این خبر نوشتند ضرغامی در جلسه شورای عالی فضای مجازی به برخی اظهارات روحانی درباره حجاب و فضای مجازی و فیلترینگ معترض شده و بخشهایی از سخنان او را غیرواقعی و معارض با ارزشهای اسلامی و انقلابی دانسته بود. روحانی پیش از آن گفته بود ما در مساله حجاب، از زن شروع میکنیم و بهخاطر آن، دختران و زنان را دستگیر میکنیم. او همچنین مدعی شده بود اکنون بهگونهای رفتار شده که انگار باید حجاب چماقی بر سر زن باشد. همین کافی بود تا رئیس دولت که از قضا میانه خیلی خوبی با انتقاد آن هم از نوع مستقیم و رودررو ندارد، برآشوبد و فیالمجلس با عصبانیت پاسخ دهد: «من نباید به شما پاسخ بدهم، پاشو برو بیرون!» بگومگویی که به همینجا ختم نشد و با خودداری ضرغامی از انجام کاری که روحانی گفته بود و یادآوری این نکته که او نمیتواند اعضای شورا را بیرون کند، به جاهای باریکتر هم کشید و به ترک جلسه از سوی رئیسجمهور منتهی شد. این قبیل درگیریها البته نمونههای مشابه دیگری هم دارد و پیش از این چند بار در جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی و با اعضای آن شورا نیز تکرار شده است؛ بگومگوهای مکرر با رحیمپور ازغدی بر سر موضوعات مختلف از جمله چالش درباره انتخاب میان دیدگاه رهبر انقلاب و رئیسجمهور غربگرا و حتی مناقشه با حجتالاسلام محمدیان، رئیس سابق نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها پیرامون مسائلی چون انتقاد از تعداد انگشتشمار مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در 6 سال اخیر و مخالفت با ایده نامگذاری روز 23 تیر- سالگرد امضای برجام- بهعنوان روز جهانی گفتوگو و... تنها نمونههایی از آن است. وقتی منتقدان توسط رئیسجمهور راهی جهنم شدند! تیغ تیز روحانی در مقابل منتقدان همیشه از نیام بیرون آمده بوده و از همان روزهای آغازین شروع دولت یازدهم انتقادات «سخنان نیشدار» خوانده شد و منتقدان با توصیفاتی چون «بیسواد» و «کاسب تحریم» و کسانی که کودکانه عمل میکنند، مورد استقبال رئیس دولت تدبیر و امید قرار گرفتند. اردیبهشت 93 آتش کلام روحانی نسبت به منتقدان تندتر شد و رئیسجمهور در بیستوهفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب، منتقدان را «بیشناسنامه» خطاب کرد! بعد از آن منتقدان توسط روحانی «بیکار»، «متوهم»، «عصرحجری»، «اقلیتی تندرو» و «هوچیگر» خوانده شدند. چند ماه بعد یعنی در مردادماه و همایش روسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور رئیسجمهور به صراحت گفت: «یک عده به ظاهر شعار میدهند ولی بزدل سیاسی هستند و تا حرف مذاکره پیش میآید میگویند ما میلرزیم. به جهنم؛ بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است!» تا از این طریق «بزدل سیاسی» هم به توصیفات منتقدان اضافه شود و حواله به جهنم شوند! «تازهبه دورانرسیده»، «بیعقل»، «دلال تحریم» و «هتاک» هم تنها بخشی از پاسخهای رئیس دولت نسبت به منتقدان عملکرد دولت است. روحانی در مراسم روز بزرگداشت کارگر سال 95 نیز عنوان داشت: «زمانی که میگفتیم میتوان در پای میز مذاکرات مشکلات را حل کرد، بددلها عنوان میکردند این کار امکانپذیر نیست و روزی که میخواستیم با 6 قدرت جهانی به توافق برسیم، باز هم بدبینها و بدگمانها گفتند درست است که به توافق رسیدید، اما قابلاجرا نیست و آن روزی که به روز اجرا و برجام رسیدیم، باز هم همانها چنین گفتند که آنها به آنچه به شما وعده دادهاند، عمل نخواهند کرد.» تا «بددلی» را نیز به توصیفاتش نسبت به منتقدان اضافه کند. در نشست خبری سال 96 رئیسجمهور نیز منتقدان به «ماشین دودی» تشبیه شدند؛ ماشین دودیای که فقط سیاهی و ناامیدی پخش میکند. اینگونه خطابهای تند نسبت به منتقدان حتی بعد از ثبتنام در دوازدهمین انتخابات ریاستجمهوری نیز ادامه داشت. آنهم با جملاتی پرطمطراق چون «هووهای برجام»! البته اینها تنها مشت نمونه خروار است و حالا هم که حنای توافق هستهای رنگ باخته و اثبات شده که نگرانیها و دلواپسیهای منتقدان پربیراه نبوده است، باز هم منتقدان از تیغ تیز دولت در امان نیستند. بهعنوان مثال، در آخرین مورد رئیسجمهور در مجمع سالیانه بانک مرکزی پیرامون بحثهای مربوط به FATF گفت: «نمیشود کشور را به ۱۰ تا ۲۰ نفر داده و بگوییم تابع تصمیمات شما هستیم. عدهای میخواهند دور کشور دیوار بکشند!» از فضای امنیتی مراسم تا شکایت به خاطر علامت تعجب! اگر همه اقشار و گروههای فعال در فضای اجتماعی- سیاسی کشور را به دقت نگاه کنیم، از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی صریحتر در انتقاد و رساتر در صدا پیدا نمیکنیم. رهبر انقلاب از گذشته دور سنت برگزاری دیدار منظم با دانشجویان و شنیدن انتقادات آنها را بدون محدودیت داشتهاند و بارها از دیگر مسئولان نیز خواستهاند در جمعهای دانشجویی شرکت کرده و پذیرای سخنان و انتقادات آنها باشند. انتظار برگزاری چنین دیدارهایی با وجود حضور رئیسجمهور به مناسبتهای مختلف در دانشگاه مانند شروع سال تحصیلی یا سالروز 16 آذر، از سوی دانشجویان به دفعات مطرح شده و از حسن روحانی خواسته شده در میان دانشجویان حاضر شود و در جلساتی شنونده سخنان آنها باشد. با وجود این در سالهای اخیر به جز چند دیدار محدود که آنهم مربوط به دو سه سال اخیر است، حسن روحانی نهتنها از حضور در جمع دانشجویان اجتناب کرده، بلکه در بسیاری از مراسمهایی که حتی در روز دانشجو یا به مناسبت آغاز سال تحصیلی برگزار شده و او در قامت رئیسجمهور و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی به دانشگاه رفته، فضا کاملا امنیتی شده و حتی گزینش تعدادی از دانشجویان برای حضور در مراسم مورد انتقاد قرار گرفته است. همین مهرماه گذشته بود که دانشجویان حامی حسن روحانی از این نوع برخورد رئیسجمهور گلایه داشتند و همزمان با حضور وی در دانشگاه تهران، با تجمع در اطراف سالن برگزاری مراسم انتقادات تندی را به رئیسجمهور مطرح کردند؛ انتقاداتی که شاید پیش از این تنها از زبان منتقدان تند و تیز حسن روحانی شنیده شده بود. علاوهبر این چندبار حضور رئیسجمهور در دانشگاه با انتشار بیانیههایی از سوی دانشجویان و انتقاد به فضای امنیتی و عدم ارائه فرصت برای اظهارنظر تشکلها همراه بوده است. همه اینها در حالی است که نهتنها آنچنانکه باید و شاید صدای دانشجویان در دولت روحانی شنیده نشده که در برخی موارد برخوردهای عجیب و غریب مسئولان با انتقادهای آن نیز خبرساز شده است. ماجرای شکایت از تشکلهای دانشجویی برای علامت تعجب یکی از این موارد است. چندی پیش و پس از صدور یک بیانیه درباره ماجرای خان طومان توسط تشکلهای دانشجویی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) قزوین، معاونت فرهنگی این دانشگاه به دلایلی از جمله استفاده مکرر از علامت تعجب از این تشکلها شکایت میکند و تلاش میکند آنها را به علت انتقاد از دولت محکوم کند. یا در جایی دیگر دانشجوی دانشگاه پیام نور اراک که به دلیل انتقاد از مسئولان دانشگاه در فضای مجازی، به محرومیت از تحصیل محکوم شد که دوباره نشانه دیگری از کمتحملی مسئولان دولتی داشت. اینها البته تنها بخشی از مصادیق مغایرت شعار و عمل دولت در عرصه دانشگاه و دفاع از آزادی بیان دانشجویان است، وگرنه با یک جستوجوی ساده در فضای مجازی میتوان مصادیق دیگری را نیز به راحتی یافت. این رشته سر دراز دارد نوع رفتار و ادبیات خاص روحانی در مواجهه با منتقدان به شخص رئیسجمهور محدود نمیشود و اتفاقات یکی دو سال اخیر حکایت از آن دارد که گویا وزرا و سایر مسئولان دولت هم به رئیسشان اقتدا کردهاند. نمونه روشنش میشود برخورد عباس آخوندی، وزیر سابق راه در مواجهه با سوال خبرنگاری که از او درباره مرجوعی بودن سومین ایرباس خریداریشده توسط وزارت راه پرسید؛ برخوردی که نخستین حاشیه جدی دولت در سال 96 را رقم زد و مرد نهچندان خوشاخلاق پاستور را حسابی برآشفت. آخوندی در واکنش به این سوال ساده، میکروفن را از دست خبرنگار گرفت و ضمن تلاش برای پرتاب آن، فریادزنان گفت که خبرنگار باید یک جو عقل داشته باشد! تهدید قاضیزاده به برکناری فرماندار بدره به خاطر تایید انتقادات مردم بابت کم و کاستها هم از آن مواردی بود که برای همیشه در پرونده دولتیها ثبت شد. وزیر بهداشت در واکنش به صحبتهای فرماندار درباره برخی مشکلات حوزه بهداشت و درمان و کمبود پزشک در بدره گفت: «خیلی غلط کردی بیشعور! اگر من بگذارم یک روز دیگر اینجا کار کنی.»این تنها برخورد چکشی با منتقدان نبود. حسن قاضیزاده هاشمی، وزیر مستعفی بهداشت هم از این قافله عقب نیفتاد و با شکایت از حسین دهباشی، فعال رسانهای و سازنده مستند تبلیغاتی روحانی در انتخابات 92 نشان داد اساسا در این دولت برخورد با منتقد، خودی و غیرخودی نمیشناسد؛ شکایت بابت یادداشتی تلگرامی با این مضمون که اظهارات جناب وزیر در باب ریشههای ترور شهید مطهری – مبنیبر اینکه علت ترور شهید مطهری توسط گروه فرقان، حمایت آن شهید از ثروت و سرمایهداری و مخالفت ایشان با سادهزیستی بود- خلاف واقع و نوعی تحریف تاریخ بوده و با مراجعه به مجموعه آثار شهید مطهری از جمله کتاب اقتصاد اسلامی (انتشارات صدرا) مشخص میشود ایشان نهتنها حامی ثروت بسیار (و بعضا بادآورده) مسئولان حکومتی نیست، بلکه بهشدت از آن انتقاد میکند و شائبه حمایت ایشان از سرمایهداری مقامات، توهینی بزرگ به آن شهید است. این به علاوه یک استدلال ساده ریاضی مبنیبر آنکه وزیری با سابقه 37 سال مسئولیت عموما دولتی که سرمایه خود را در بدو وزارت هزار میلیارد تومان اعلام کرده، حتی اگر از قبل مشاغل پارهوقت خود در بخش خصوصی، ماهی یک میلیارد تومان نیز درآمد داشته و هیچ خرجی هم نمیکرده، اکنون نهایتا باید 444 میلیارد تومان درآمد داشته باشد، در حالی که هنوز بیش از 550میلیارد تومان اختلاف حساب به چشم میخورد. همین دو نکته کافی بود تا با شکایت وزارت بهداشت و به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی، چهار ماه زندان برای منتقد این روزهای دولت آب بخورد. اجرای این حکم البته به واسطه عفوهای گسترده به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب متوقف شد، اما عاقبت، روسیاهی به زغال ماند. علاوهبر اینها فرقانی و همسنگ منافقین و تکفیریها خواندن دانشجوی منتقد در دانشگاه علوم پزشکی اهواز، مزدور قلمداد کردن خبرنگاری که از وزیر بهداشت درباره حساب ملی سلامت و افتتاح بیمارستان امام رضا(ع) دو سوال پرسیده بود و تاکید بر اینکه هر چرتی را نباید پرسید، فشار بر صداوسیما برای تعطیلی بخش حاشیههای پزشکی از خبر 20:30، بیمار و عامل بیماری خواندن رسانهها، شکایت دولت از حسن عباسی که به محکومیت وی به هفت ماه زندان منجر شد و... را هم باید به این سیاهه اضافه کرد و تاکید داشت که اینها تنها بخشی از آن چیزی است که در 6 سال گذشته از سوی مردان پاستور و مدیران زیردستشان بر سر منتقدان رفته. با این وصف شاید اگر همچنان با این فرمان پیش برویم، خیلی دور از ذهن نباشد که بهزودی کار دولتمردان عصبانی با منتقدانشان به برخورد فیزیکی هم بکشد.
کد مطلب: 59118
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcdjf0k.yt0nf6a22y.html