مصاحبه‌ با عضو جداشده جنبش تکفیری الشباب؛

کشتن سنی‌های مخالف الشباب مشروع است/ سران عرب چگونه به شاخه‌ القاعده کمک می‌کنند؟

28 بهمن 1393 ساعت 11:41

من در حال حاضر یکی از هدف‌های قطعی الشباب به حساب می‌آیم. یک روز مرا خواهند کشت. آنها مدام با من تماس می‌گیرند و می‌گویند که مرا خواهند کشت. عملا [توانایی این کار را دارند، کما اینکه] چندین نفر از دوستان را کشته‌اند.


به گزارش خط نیوز؛ به رغم سلسله ضرباتی که به گروه شبه‌نظامی الشباب سومالی وارد شده و آن را مجبور به عقب‌نشینی‌هایی کرده است، این گروه کماکان یکی از خطرناک‌ترین سازمان‌های تروریستی‌ آفریقا به حساب می‌آید. آنچه در پی‌ می‌آید، ترجمه‌ی کامل مصاحبه‌ی یکی از اعضای سابق الشباب (شاخه‌‌ی القاعده در سومالی) با پایگاه اینترنتی شبکه‌ی دویچه‌وله‌ی آلمان است. «علی حسن» در این گفتگو، می‌گوید چرا به این گروه پیوسته و چرا از آن جدا شده است:

*دویچه وله: الان زندگی‌ات چطور است؟
-حسن علی: من در حال حاضر یکی از هدف‌های قطعی الشباب به حساب می‌آیم. یک روز مرا خواهند کشت. آنها مدام با من تماس می‌گیرند و می‌گویند که مرا خواهند کشت. عملا [توانایی این کار را دارند، کما اینکه] چندین نفر از دوستان را کشته‌اند.

*چه چیزی باعث شد به این گروه بپیوندی؟
-من در یک فروشگاه کار می‌کردم. آن موقع الشباب را یک سازمان خوب به حساب می‌آوردم. نمی‌دانستم که کاملا با چیزی که ادعا می‌کنند فرق دارند. وقتی که توانستم سازمان را از درونش بشناسم، فهمیدم که کارهایشان اشتباه است. من یک فرد تحصیل کرده‌ام و می‌توانم فرق بین خوب و بد را بفهمم.

*آن موقع چه چیز آنها به نظرت خوب می‌آمد؟
-آن موقع خیال می‌کردم آنچه الشباب درباره‌ی «دینِ صحیح» می‌گویند درست است. گذشته از این، نیروهای اشغالگر اتیوپیایی هم در سومالی حضور داشتند [و الشباب با آنها مبارزه می‌کرد و همین باعثِ خوب به نظر رسیدنش می‌شد]. به همین دلیل مواضع الشباب را تأیید می‌کردم.

*پول هم در پیوستن به الشباب نقش ایفا می‌کند؟
-اکثر رزمنده‌های معمولی الشباب برای پول این کار را می‌کنند. در کشور، کار نیست. الشباب یکی از معدود جاهایی است که افراد می‌توانند در آن کار [و حقوق] گیر بیاورند. تعداد بسیار کمی از افراد هستند که حقیقتا ایدئولوژی الشباب را قبول دارند.

*از چه راهی می‌شود کسی برای پیوستن به یک سازمان زیرزمینی مثال الشباب اقدام کند؟
-طبیعتا دفتر رسمی وجود ندارد که بروی درخواست عضویت بدهی. معمولا هم کسی که به آنها نزدیک شود را ساده نمی‌پذیرند. معمولا خود آنها هستند که به فرد نزدیک می‌شوند، اغلب هم از طریق اشخاصی که او می‌شناسد. من اقوامی داشتم که به الشباب پیوسته بودند. همان‌ها بودند که درباره‌ی پیوستن به این گروه با من صحبت کردند.

*چه چیزی باعث شد نهایتا به این نتیجه برسی که آنها آن چیزی نیستند که ادعا می‌کنند؟
-آنها می‌گفتند که برای گسترش شریعت می‌جنگند ولی خودشان دقیقا برعکس آن عمل می‌کردند. مردم را بدون حساب و کتاب می‌کشتند. آن هم فقط برای پیشبرد منافع خودشان.

*برای الشباب چه‌طور کاری می‌کردی؟
-در ابتدا جزو بخشی بودم که به آن «بخش رزمی» می‌گویند. اعضای این بخش به عنوان رزمنده در نبردها حاضر می‌شوند. بعدش به بخش بهداری منتقل شدم. دست آخر هم وارد بخش مالی شدم. در هر حال، تعداد کمی از اعضای الشباب سواد خواندن و نوشتن دارند. اگر کسی سواد خواندن و نوشتن داشته باشد خیلی زود یک کار خوب اداری به عهده‌اش گذاشته می‌شود.

*تو شخصا عملیاتی اجرا کرده‌ای؟
-نه. من یک سرباز بودم. نیروهای «بخش سری» سازمان‌اند که عملیات‌ها را اجرا می‌کنند. من نمی‌توانستم کاری برای آنها بکنم. ما [سربازان] بیش از هر چیز با نیروهای اتیوپیایی مستقر در سومالی می‌جنگیدیم.

*با توصیفات تو به نظر می‌رسد که الشباب یک جورهایی شبیه یک دولت عمل می‌کند.
-بله. ساختارشان شبیه ساختار یک دولت واقعی است. الشباب وزارتخانه‌هایی برای تبلیغات، بهداشت و درمان، امور داخلی و ... دارد. البته به این‌ها وزارتخانه نمی‌گوید، می‌گوید دفتر.

*الشباب می‌خواهد به چه هدفی برسد؟
-الشباب می‌گوید که می‌‌خواهد در سومالی حکومت اسلامی [تکفیری] برپا کند. اما هدف‌هایی در قاره‌ی آفریقا و هدف‌هایی در سطح بین‌الملل هم دارد. وزیر سابق تبلیغات الشباب مدام می‌گفت: "تا وقتی نتوانسته‌ایم پرچم اسلام را بر فراز آلاسکا [در قطب شمال] بکوبیم، باید به مبارزه ادامه دهیم."

*چندین گروه تروریستی اسلام‌گرا در آفریقا وجود دارد؛ الشباب، بوکو حرام، القاعده‌ی بلاد مغرب اسلامی، انصار‌الدین و ... . این‌ها چه ارتباطات داخلی‌ای با یکدیگر دارند؟
-ارتباط مستحکم و نزدیکی بین اینها برقرار است. پیش از هرچیز، اعتقادات [تکفیری] مشترک. ولی مسئله خیلی فراتر از صرف داشتن اعتقاد مشترک است. یک مثال بزنم. خیلی از رزمندگان بوکوحرام در نیجریه، در کمپ‌های آموزشی [الشباب] در سومالی آموزش دیده‌اند. رزمندگان الشباب هم مرتبا به یمن [در ساحل مقابل سومالی در دریای سرخ] می‌روند تا آموزش ببینند، و همینطور برعکس. از این قبیل ارتباطات فراوان وجود دارد.

*نیجریه‌ای‌ها می‌آیند به سومالی؟
-یادم می‌آید که سه نیجریه‌ای در پایگاهی [متعلق به الشباب] در شمال موگادیشو [پایتخت سومالی] آموزش می‌دیدند. همچنین خبر دارم که مسئول اصلی بخش مالی الشباب یک بار به مناطق تحت تصرف بوکوحرام در نیجریه سفر کرد.

*این گروه‌ها همگی غیرقانونی‌اند. چطور اعضایشان می‌توانند به سادگی این طرف و آن طرف بروند؟
-راه‌هایی برای این کار پیدا کرده‌اند. یکی از مهم‌ترین راه‌ها این است که خودشان را مثل کسانی می‌کنند که می‌‌خواهند به اروپا مهاجرت کنند. خودشان را وسط یک گروه بزرگ از مهاجرین جا می‌دهند. به این ترتیب همگی با هم از همه‌ی مرزها رد می‌شوند تا به لیبی برسند. در لیبی دیگر مسیر را به سمت اروپا ادامه نمی‌دهند و با جداشدن از آن گروه، به سمت جنوب و صحرای لیبی راهی می‌شوند.

*الشباب پولش را از کجا می‌آورد؟
- اغلب از طرف تاجران عرب که ایدئولوژی [تکفیری] الشباب را قبول دارند تأمین می‌شود. البته پول مستقیما منتقل نمی‌شود بلکه یک سری محموله‌ی کالا از طریق کشتی به سومالی ارسال می‌شود و پول حاصل از فروش آن کالاها در کشور در اختیار الشباب قرار می‌گیرد. این یک سیستم پیچیده دارد تا جایی که الشباب دفتری ویژه [معادل وزارتخانه] برای این کار ایجاد کرده است.

*راست است که الشباب نیروهای تازه جذب‌شده را تحت مغزشویی قرار می‌دهد؟
-بله. من خودم هم باید در این [کلاس‌ها] شرکت می‌کردم. این فقط شامل ایجاد تنفر از پیروان دیگر مذاهب نمی‌شود، بلکه آنها تنفر از هر سومالیایی [سنی مذهبی] که از الشباب حمایت نکند را هم در دل اعضا می‌کارند. می‌گفتند کشتن هرکس مخالف الشباب باشد مشروع است. یک دفتر ویژه در الشباب وجود دارد که کارش پرداختن به همین قبیل تبلیغات است. این دفتر واقعا تیمی حرفه‌ای در اختیار دارد که دقیقا می‌دانند چه پیامی را باید منتقل کنند. آنها به اعضا فیلم‌هایی از عراق و افغانستان و غیره نشان می‌دهند و تصاویر جهادی‌هایی که پیش از عملیات انتحاری، وصیتنامه‌شان را می‌خوانند. نیروهای جوانی که «اصول و ارزش‌ها»ی دیگری ندیده‌اند، ممکن است به سادگی تحت تأثیر این قبیل چیزها قرار بگیرند.

*کارشناسان می‌گویند الشباب دیگر به اندازه‌ی گذشته قوی نیست. واقعا همینطور است؟
-آنها هنوز یک تهدید به شمار می‌روند ولی دیگر به اندازه‌ای که زمانی قدرت داشتند، قدرتمند نیستند. بسیاری از سران این سازمان در حال حاضر چیزی بیش از یک سری مجرم خلافکار نیستند و به هیچ ایدئولوژی‌ای اعتقاد ندارند. الشباب هنوز می‌تواند حملات انتحاری انجام دهد، ولی دیگر توان آنکه بر سرتاسر یک منطقه سیطره پیدا کند را ندارد.

*به خاطر کارهایی که در زمان عضویت در الشباب کرده‌ای پشیمانی؟
-از این پشیمانم که برای این گروه پول جمع کردم و این پول‌ها را مدیریت کردم. من خیلی زود متوجه شدم که از این پول‌ها برای طراحی و انجام حملات این گروه استفاده می‌شود. از نظر روانی هم با مشکلات متعددی روبرو هستم که ریشه‌اش به همان زمان برمی‌گردد. وقتی کسی را با یک قبضه کلاشینکف به جنگ بی‌فایده با یک سری تانک بفرستند، این قطعا باعث آسیب‌های روانی برای آن فرد می‌شود. مشکلاتی در سطح کوچک‌تر هم از نظر جسمی دارم چون یک بار در آن دوره از ناحیه کمر مجروح شدم.

*می‌شود الشباب را شکست داد؟
اول و پیش از همه باید جلوی اینکه آنها با ایدئولوژی سرشار از تنفرشان، جوان‌ها را تحت تأثیر قرار دهند، گرفت. این جوان‌ها یک روز تا گلو در این نفرت گرفتار می‌شوند و آن وقت است که سخت می‌شود آن‌ها را نجات داد. روحانیون مورد احترام هم باید صراحتا علیه این ایدئولوژی [تکفیری] موضع بگیرند، وگرنه الشباب کماکان به حیات و کارهای خود ادامه خواهد داد.


کد مطلب: 33701

آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcdf50s.yt0sz6a22y.html

خط نيوز
  http://khatnews.com