يادداشت مديرمسئول
مردم پيشتاز ، نيروهاي مسلح ناجي
9 آذر 1396 ساعت 13:03
زلزله غرب كشور، غير از آشكار شدن ناتواني دستگاههاي اجرايي پيام مهم ديگري در برداشت كه ستاد بحران هاي استاني ناتوان تر از تعريف در حيطه قانوني بوده و در هنگام بحران هاي بزرگ و بلاياي طبيعي به باز تعريف نياز دارند. متأسفانه حادثه زلزله غرب كشور نشان داد نياز جدي در اين باز تعريف لازم است كه به يك افق روشن برسد. نظام توزيع مختل، عدم توانايي مهار در ساعات اوليه، ترابري ناموفق، ايجاد بحران ثانويه و سوءاستفاده هايي در اين زمينه نمايش، عملكرد دولت بوده است، در كنار اين عمليات كه برآيند ( صفر) را در ساعات اوليه و روزهاي اوليه حادثه داشته، مردم و نيروهاي مسلح به خوبي ظاهر شدند. نقش ارزشمند و نجات بخش ارتش جمهوري اسلامي ايران با صدها سورتي پرواز و عمليات امداد و نجات بخش درخشان و مانور توانايي نيروهاي مسلح و حضور فرماندهان عملياتي سپاه پاسداران توانست كه از تلفات بيشتر جلوگيري كند. ( اگر نقش نيروهاي مسلح اعم از ارتش و سپاه پاسداران و بسيجيهاي حزب اللهي در صحنه زلزله غرب كشور حذف يا كمرنگ مي شد، ستاد بحران تحت هيچ شرايطي نه قادر به مهار بود و نه قدرت تثبيت امنيت را داشت نيروي انتظامي در اين مسير تمام توان خود را مصروف امنيت بعد از زلزله داشت. در سفرهاي متعدد نگارنده به نقاط و قلب بحران، نقش ستاد توزيع هدفمند خالي بود. از پزشكان بايد قدرداني كرد، تيم امداد پزشكي تمام توان خود را به كار بست تا بتواند از بحران ساعات اوليه بكاهد. حجم كثير مجروحان و انتقال و درمان آن ها و دامنه حضور مجروحين تا بيمارستان هاي تهران قابل بحث است. سفر رئيس دولت ، وزرا، مسئولين در چنين مواقعي اگر گره گشاي موثر نباشد به طور جدي نه تنها به درمان به موقع آسيب نمي رسد. بلكه خود سفر تعداد بيش از آن فراواني از انرژي ها را مي گيرد، مگر اين كه سفر به سان برادران موثر در نيروهاي مسلح باشد كه بدون سروصدا و بوق و كرنا، خدم و حشم و محافظ صورت مي گيرد. با كمال شرمندگي اين حقير اعلام مي كند سفر آقاي رئيس جمهور جز تسكين تبليغاتي تأثيري موثر بر روند كمك رساني نداشته، اقدامات ستادي نظير وام و كمك بلاعوض اقدامات ،بطئي و اتاق عملي است اما در اين برهه نيازهاي اورژانسي، اقدامات فوريت دار مهم است كه دولتي ها به علت اختلاف و عدم ساماندهي و فرماندهي واحد بشدت غير موثر شدند. گرچه نيرو هاي دلسوز ، متدين، حزب اللهي و تواناي فراواني در اين بدنه وجود داردكه في الواقع به آن ها ميدان داده نمي شود. لذا در مواقع بحران طبيعي به نظر مي رسد با آسيب شناسي مشكلات بايد: 1- ايجاد ستاد فرماندهي واحد در بحران مورد توجه قرار گيرد، فرماندهي هاي پراكنده نا آشنا به توپو گرافي و موقعيت بحران و چند فرماني ، موضوع را دچار گير مي كند. توفيق نيروهاي مسلح در فرماندهي مقتدر و واحد و در عين حال آشنا به وضعيت هاي بحراني آشنايي با توپوگرافي سياسي، اجتماعي و اقتصادي است. 2- باز تعريف ستاد توزيع؛ در اين حادثه مشخص شد ستاد توزيع و دپوي امكانات چه در مرحله اوليه چه ثانويه، حتي در حال حاضر فاقد سياست مدون، فاقد قدرت ساماندهي و فاقد زيرساختهاي مورد نياز است. امكانات فراوان ارسالي، يا هرز و هدر مي رود يا به محل هاي واقعي نياز نمي رسد. خود توزيعي مردمي هم كه در اين حادثه موثر افتاده و توانسته است خلاء ناتواني هاي توزيع را پركند، هميشه و در همه بحران ها موثر نيست. نظام توزيع بايد داراي قدرت قضايي و انتظامي و امنيتي باشد. در اين برهه توانمندي نيروهاي مسلح اعم از سپاه و ارتش و بسيج و نيروهاي انتظامي عملياتي شد و الا قابل مهار نبود، لذا هلال احمر و ساير نهادها و ستادهاي بحران بايد ضمن داشتن قدرت فرماندهي و مديريت استراتژيك در زمان بحران، بتوانند كمك ها را سازماندهي ، دپو و به مبادي نياز با اولويت سنجي مناطق نيازمند ارسال كنند، كه موجب درگيري هاي مردم با امدادگران نشود، لذا ستاد توزيع اصولاً در بحران بسيار ضعيف، ناتوان و فشل عمل كرد و حاصل آن شايعات متعددي بود كه در فضاي مجازي، مزاحمت ايجاد كرد. 3- برخورد با سوء استفادهچي ها، كه در هر حوزه اي حضور مي يابند امري جدي است كه بايد نظام و كشور با دقت ، وسواس، و روشن بيني و نيروهاي امنيتي با ( بسط يد) با چنين عواملي برخورد كنند، عدم برخورد با اين طيف كاسب، از فروش مواد تاريخ گذشته تا سوء استفاده از امكانات و حتي خريد و فروش، چهره كمك رساني را مخدوش و حتي چهره امدادگران را تحت تأثير منفي قرار داده و مي دهد، لذا يكي از اصول مديريت بحران و ستادها مقابله هدفمند با سوءاستفادهگران در هر لباس و كسوتي است كه در اين مواقع، ظاهر مي شوند. 5- ايجاد بانك ماشين آلات سنگين و توزيع منطقي در هنگام بحران. تمام دستگاه هاي اجرايي كشور بايد به يك دسيپلين دست يابند كه دستگاه هاي سنگين موجود خود را در يك بانك جمع آوري و در صدي دستگاه ها ضمن بهره وري و بهره برداري در زمان هاي عادي ظرف كوتاهترين مدت به منطقه بحران اعلام نمايند. ستاد بحران هاي استان بعلاوه پدافند غير عامل بايد درصدي از تمامي دستگاه هاي سنگيني ادارات را بدون ملاحظات سياسي به نام خود ثبت كنند ( فقط براي استفاده در مواقع بحراني) و اين دستگاه هاي سنگين و رانندگان آنها را براي آوار برداري و ساير امور آموزشي كافي دهند. اگر توان منحصر نبود و عملياتي ارتش و سپاه در اين حادثه به داد مردم نمي رسيدند، يقيناً تلفات سنگيني بود و عملا ستاد بحران فاقد تجهيزات ويژه براي اين كار بودو با كمال تأسف دولتي ها در حال خنثي سازي يكديگر و دعواهايي كه دليل آن عدم مديريت و عدم فرمان پذيري مجموعه فرودستي، و خود مختاري فرادستي ها بود، در اين ميان برخورد وضيق صدر يكي از مسئولين سياسي استان با يكي از فرماندهان لايق و شجاع نيروهاي مسلح در حضور نمايندگان و خبرنگاران و مردم بسيار مذموم و ناپسند بود، اصلاً خود دولتي ها يك ستاد تمام وقت بحران مي خواستند كه في مابين آن ها تشنج زدايي كند در اين جا بايد از سعه صدر فرماندهي نيروهاي زميني و هدايت و برخورد ارزشمند، اخلاقي و مدبرانه ، نماينده مردم شريف كرمانشاه جناب آقاي مصري به خاطر سعه صدر، برخورد منطقي و اخلاقي سپاسگزاري نمود. نقش اين نماينده مردم كرمانشاه به دليل شناخت، آگاهي و مديريت در سطح وزارتخانه نقشي بسزا و ارزشمند است. اما كلام پايان با رسانه ملي است، رسانه ملي بايد بيطرفانه و در عين حال با نگاه آرامش بخشي به مسائل و حادثه ها بپردازد، رسانه وظايف كلان آن خدمت به مردم و انعكاس حقايق است اما تلخي موضوع به اينجا بر مي گردد كه در برخي از مواقف بدليل مصالح كلان و اقتضائات رسانه اي صداوسيما هزينه هاي ناتواني دولت را بردوش مي كشد. در سرپل ذهاب هم رسانه ملي و استاني با تلاش شبانه روزي هزينه ناتواني ، ضعف مديريت ستادي و كمك رساني را پرداخت نمود و باعث خشم و گلايه تعدادي زيادي از هموطنان شد. صداوسيما نبايد و نشايد كه مروج اوضاع ( گل و بلبل باشد) كه البته نبوده و به همين دليل است كه رسانه ملي عملاً در حصر اقتصادي دولت به سر مي برد. نگارنده به دليل شناخت از رسانه ملي اين رسانه را مظلوم مي داند، دولتي ها خاصه دولت اعتدال رسانه ملي را براي تعريف و تمجيد مي خواهد و حصرهاي متعدد اقتصادي رسانه ملي كه تنها زبان برنده انقلاب اسلامي است بارها مورد تعارض و تعريض دولت قرار گرفته است. اما نبايد از زحمات طاقت فرساي دوستان رسانه اي، كمك هاي آستان قدس به زلزله زدگان و بسياري از خدمات ديگر گذشت زحمات اين عزيزان همواره قابل تقدير است گرچه نيش و كنايه اصحاب دولت لحظه اي فروگذار نبوده است. بهرحال نتيجه بلاياي طبيعي ، خاصه مسئله زلزله غرب كشور نشان داد: الف: دولت فعلي ناتوان و مسئولينش تحت هيچ شرايطي مردهاي بحران نيستند، تمامي اين حادثه براي دولتي ها به مسكن مهر خلاصه شد و شانتاژهاي سياسي. يادشان رفته بيمارستان هاي جديد الاحداث و افتتاح خودشان برسر مردم فروريخت. اتفاقاً تلفات اخير زلزله غرب كشور دليل عمده اش بازسازي و نوسازي مناطق زلزله زده و مقاوم سازي بعد از دفاع مقدس و در عين حال اقدامات شجاعانه و قهرمانانه نيروهاي مسلح اعم از ارتش و سپاه بوده است. ب: توان وسيع مردمي نشان داد مردم در صف مقدم بوده و نه يك قدم بلكه صدها كيلومتر جلوتر از دولت بوده و هستند، البته اقدام هاي ثانويه دولت هيچ محملي براي پوشاندن ضعف هاي اوليه ندارد. ج: زلزله غرب كشور نشان داد ستاد بحرانها بسيارضعيف ، ناتوان، فشل و عليل بوده و اگر نيروهاي مسلح به ميدان نمي آمدند، عاقبت ناخوشايندي در انتظار مردم بود. د: نظام بحران كشور نياز به خانه تكاني، بازسازي و قوانين جديد اختيارات جديد دارد. والسلام
کد مطلب: 48416
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcce0q0.2bq4s8laa2.html