مرور ۳دهه والیبال ایران با کاپیتان اسبق تیم ملی

نادی: سخت است با مربی ایرانی به سکوی المپیک برسیم/ صغر سنی هنوز هم در والیبال وجود دارد

10 مهر 1401 ساعت 10:55


کاپیتان اسبق تیم ملی والیبال پس از مدت‌ها سکوت به گفت و گویی صریح درباره سه دهه حضورش در والیبال ایران پرداخت و فرازهای جالبی را از تاریخ این ورزش مطرح کرد. به گزارش ایسنا، روزی قهرمانی آسیا آرزویی دور برای والیبال ایران بود اما نسلی طلایی شکل گرفت که فراتر از آرزوهایمان قدم برداشت و افق دیدمان را گسترده‌تر کرد. نسلی که به تدریج بهتر و بهتر شد تا ایران نه تنها در آسیا که در جهان هم حرفی برای گفتن داشته باشد. علیرضا نادی کاپیتان بی‌حاشیه سال‌های نه چندان دور والیبال ایران جزو همان نسلی است که گام‌های بلندی برای پیشرفت این رشته برداشت. در این راه مرد سال آسیا و بهترین مدافع جهان شد و افتخارات متعدد دیگری را هم کسب کرد. نادی با ایسنا به گفت‌وگو نشست از داستان ورودش به این رشته، افتخاراتی که کسب کرد، ماجرای سرمربیگری خارجی‌ها در ایران و مدیریت ورزشی این رشته، صحبت کرد. به حسرت المپیک که هنوز باقی مانده رسید و از آرزویش برای حضور در المپیک در لباس مربیگری تیم ملی گفت. مشروح گفت‌وگوی نادی را را در ادامه می‌خوانید. از خودتان بگویید، ‌چگونه به ورزش علاقمند و وارد این حوزه شدید؟ بچه مجیدیه جنوبی هستم و خانواده‌ام ورزشکار بودند. یکی از برادرهایم در رشته بدنسازی و دیگری در بوکس فعال بودند. بعد از مدتی برادر بزرگترم به خاطر آسیب دیدگی بوکس را رها کرد و الان پزشک است. از محله‌های مجیدیه شروع کردم. آن موقع والیبال علاقمندان زیادی نداشت. من هم بعد از اینکه در فوتبال آسیب دیدم به تیم بسکتبال شهید رجایی رفتم. آنجا بعد از سانس ما کلاس والیبال برگزار می‌شد و آقایان... خوشرویی و ارگی مربیان این کلاس بودند. آقای خوشرویی به من گفت دست و قد بلندی داری و فیزیک تو به درد والیبال می‌خورد. ۱۳، ۱۴ ساله بودم والیبال را امتحان کردم و علاقه‌مند شدم. سال ۷۳ شروع کردم و در سال ۷۴ برای اردوی تیم ملی نوجوانان انتخاب شدم. آن موقع آقای فخرالدینی سرمربی تیم بود. دو سال در اردو بودیم که شرایط نسبت به الان خیلی سخت‌تر بود. هر کسی هم که خط می‌خورد یک جفت کتانی با خودش می‌برد و ما می‌دیدیم که کتانی‌هایمان نیست. آن موقع صحبت از پول و امکانات نبود، ‌تیم ملی نوجوانان چه انگیزه‌ای برای شما ایجاد کرد که ماندید و ادامه دادید؟ اصلا در فکرم نبود که یک روز بهترین بازیکن دنیا شوم و از این طریق قرارداد بالا ببندم. در آن سال‌ها قرارداد بزرگسالان هم کم و حدود ۴۵ میلیون تومان بود. هیچ انگیزه مالی نبود و فقط عشق به والیبال باعث شد ادامه بدهم. فوتبال، بسکتبال و والیبال را امتحان کردم اما والیبال از همه بیشتر روی من اثر گذاشت و ماندگار شدم. موفقیت‌های آن نسل گاهی با چاشنی حواشی در برخی رسانه‌ها همراه بود که چند تن از بازیکنان را متهم به صغر سنی می‌کردند، ‌حتی گمانه‌زنی‌هایی می‌شد که عوامل فدراسیون وقت شناسنامه‌ها را کوچک می‌کردند و یا برخی از بازیکنان با شناسنامه دیگر اعضای خانواده‌شان در مسابقات شرکت می‌کردند، ‌چقدر این موضوع صحت دارد؟ صغر سنی الان هم وجود دارد اما باید ببینیم چند درصد از آن استفاده می‌شود. این اتفاق مخصوصا در تیم‌های شرق آسیا دیده می‌شود چون به خاطر فیزیک و چهره‌شان دو، سه سال اختلاف سنی محسوس نیست. آن موقع واقعا در این مورد چیزی ندیدم و نشنیدم اما اگر هم بوده در حد یکی، دو بازیکن بوده است. می‌توانم بگویم شناسنامه من درست بود. درست است که گاهی بازیکنی را به خاطر سن کمش خط می‌زدند و یک بازیکن بزرگتر در آن پست می‌گذاشتند؟ برای یک بازیکن تاثیرگذار در تیم ملی نوجوانان و جوانان می‌شد که چنین اتفاقی بیفتد اما نه اینگونه که همه تیم بزرگتر باشند بلکه یکی دو نفر بیشتر نبودند. در سال ۱۳۷۷ که قهرمان آسیا شدیم با سن قانونی به عنوان مرد سال آسیا انتخاب شدم و این برای من بسیار ارزشمند بود. اینگونه نبود که بازیکنی باارزش باشد اما مربی کنارش بگذارد و بازیکن بزرگتری را انتخاب کند. نادی: سخت است با مربی ایرانی به سکوی المپیک برسیم/ صغر سنی هنوز هم در والیبال وجود دارد زمانی ما با تیم‌های آسیایی خیلی فاصله داشتیم اما در نسل شما چه اتفاقی افتاد که استارت موفقیت‌های والیبال زده شد؟ یک زمانی ژاپن، کره و چین را کنار می‌گذاشتیم و می‌گفتیم از بعد این تیم‌ها رقابت می‌کنیم. تیم ملی بزگسالان که در بازی‌های آسیایی ۱۹۹۴ چهارم شد، مقامی باورنکردنی بود اما وقتی در جوانان آسیا قهرمان شدیم این تابو شکسته شد.یک زمانی ژاپن، کره و چین را کنار می‌گذاشتیم و می‌گفتیم از بعد این تیم‌ها رقابت می‌کنیم. تیم ملی بزگسالان که در بازی‌های آسیایی ۱۹۹۴ چهارم شد، مقامی باورنکردنی بود اما وقتی در جوانان آسیا قهرمان شدیم این تابو شکسته شد. یک دلیل آن میزبانی ایران و دیگری حضور دو بازیکن باتجربه و جمع شدن چند بازیکن مستعد و درجه یک دورهم بود. نسلی کنار هم جمع شدند که به نظرم تصادفی بود، یعنی از قبل برنامه‌ریزی شده نبود که چند نفر را چند سال در اردو ببرند تا برای هدفی آماده شوند، حتی تا یک ماه قبل از قهرمانی آسیا آقای ایوان بوگانیکف سرمربی تیم بود و بعد آقای مصطفی کارخانه انتخاب شد. بوگانیکف و فدراسیون سر چند نفر از بازیکنان درگیر شدند؛ او چند نفر را می‌خواست اما فدراسیون می‌گفت باید کنار بروند به همین دلیل به مشکل خوردند و در نهایت برکنارش کردند. برخی معتقدند موفقیت والیبال ایران مرهون خدمات بوگانیکف است، شما او را چگونه دیدید؟ قبل از بوگانیکف هم افراد زیادی زحمت کشیدند. ماتسوموتو هم ایران را چهارم آسیا کرد و به مسابقات جهانی برد اما برای بوگانیکف قدرت بدنی و قد بلند اهمیت داشت. این اتفاق قبل از او نمی‌افتاد و یک بازیکن با قد ۱۷۰ هم والیبال بازی می‌کرد. بعد از آمدن این مربی روسی این دو فاکتور اهمیت پیدا کرد به همین دلیل نسلی کنار هم قرار گرفت که از نظر قد، ‌قدرت بدنی و تکنیک جزو استانداردهای جهانی بود. آیا درست است که خودش به مدارس و آموزش و پرورش می‌رفت و بازیکنان را تک به تک انتخاب می‌کرد؟ بله. یک مربی بلغاری هم با خودش آورد. این کارها برایمان ارزشمند بود. بوگانیکف خدمات بزرگی به والیبال کرد. والیبال در تمام این سال‌ها از مربیان مختلفی بهره برده که عمدتا هم مربیان خوبی بودند، به نظر شما کدام یک تاثیرگذارتر بود؟ آقای پارک کی وون تاثیرگذارترین مربی بود که به ایران آمد. باید نگاه کنیم که قبل و بعد از او چه بودیم؛ با ورود پارک، آنالیز و سیستم به ایران آمد و در بازی‌های آسیایی ۲۰۰۲ دوم شدیم. تیم ملی در دوره زوران گاییچ خیلی پیشرفت کرد اما چرا والیبال ایران نتوانست در آن دوره به هدف‌گذاری‌های خود برسد و در ادامه منجر به سرمربیگری حسین معدنی شد؟ گاییچ خیلی از بازیکنان را عوض کرد. من، موسوی، معروف و چند نفر دیگر ماندیم. ایرادش این بود که سر تیم حضور نداشت. از طرفی والیبال آسیا را نمی‌شناخت؛ در بازی‌های قهرمانی آسیا اندونزی که هشتم شدیم، ترکیب تیم خودمان و بازیکنان حریف را نمی‌شناخت. همین موضوع به تیم هم انتقال پیدا کرد و تیم هم گنگ بود. در اولین مسابقه یک ترکیب جدید به زمین فرستاد. انگار داشت در بازی‌های رسمی امتحان می‌کرد اما نمی‌دانست در چه فضایی است و برای ایران نتیجه اهمیت دارد. مشورت هم نمی‌گرفت. به نظر شما در مجموع انتخاب اشتباهی بود؟ خودش مربی خیلی خوبی بود اما به زمان احتیاج داشت. اگر کامل در کنار تیم ملی حضور داشت، نتیجه خوبی می‌گرفت. نادی: سخت است با مربی ایرانی به سکوی المپیک برسیم/ صغر سنی هنوز هم در والیبال وجود دارد در دو مقطع زمانی هدایت تیم ملی بر عهده مربی ایرانی قرار گرفت. در این دو مقطع شاهد دو رویکرد متفاوت از سمت رسانه و خانواده والیبال بودیم؛ در زمان حسین معدنی خیلی حمله می‌کردند و می‌گفتند باید از مربی خارجی استفاده شود اما اکنون از حضور بهروز عطایی در تیم ملی حمایت می‌کنند، به نظر شما دلیل آن چیست؟ شاید چون دلار خیلی بالا رفته است! حسین معدنی مستحق آن حمله‌ها بود؟ آقای معدنی خیلی خوب نتیجه گرفت. در AVC CUP قهرمان و در بازی‌های آسیایی نایب قهرمان شدیم. عناوین مختلفی با آقای معدنی آوردیم و اصلا مستحق آن حملات نبود اما الان حمایت از مربی ایرانی اولویت دارد. آیا مبلغ قرارداد مربیان خارجی در حمایت از مربی ایرانی تاثیرگذار است؟ در فوتبال بله اما در والیبال و بسکتبال نه. یعنی اگر یک مربی ۱۰۰ هزار دلاری بیاید، ذی‌نفعی در ورزش ایران ندارد؟ واقعا خبر ندارم. هر چیزی را بدانم می‌گویم و نمی‌ترسم. حتما اتفاق می‌افتد. مگر می‌شود مربی و بازیکن خارجی بیاید و دلال نداشته باشد اما این رقم قرارداد در فوتبال بیشتر است. با پیشرفت والیبال ایران، پول بیشتری به این رشته وارد شد و بازیکنان قراردادهای میلیاردی بستند، به نظر شما این خوب است؟ بازیکن هر چه پول بگیرد، حقش است. زمانی که آقای کارخانه مربی بود بهترین قراردادها را با بازیکنان می‌بست و همیشه قهرمان می‌شد. بازیکن خیلی زحمت می‌کشد، از خانواده و زندگی می‌زند و صبح و بعد از ظهر تمرین می‌کند، هر چه بگیرد حقش است. با آمدن ولاسکو به ایران نقدهایی مطرح شد زیرا او مدتی کار مربیگری نمی‌کرد، با این حال سرمربی تیم ملی شد. به نظر شما ولاسکو بیشتر به بازیکنان والیبال ایران کمک کرد یا برعکس؟ دو طرف به یک اندازه کمک کردند. ما ایرانیان اسم و برند را دوست داریم. وقتی افرادی مثل ولاسکو یا کی‌روش به ایران می‌آیند، کاری نداریم سال قبلش چکار کرده است. ولاسکو هم در والیبال اسم بزرگی است. وقتی به ایران آمد خیلی شوکه شدم چون مثل این بود که کارلو آنجلوتی یا زیدان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شوند. ولاسکو مربی تاثیرگذاری بود. مخصوصا در بازی‌های جهانی ۲۰۱۰ که صربستان، لهستان و آرژانتین را بردیم. از آن موقع این خودباوری در ما به وجود آمد که می‌توانیم تیم‌های بزرگ را شکست بدهیم. در لیگ جهانی با ولاسکو به چین باختیم و خیلی بحث شد که برود. انگار حس نارضایتی هم در تیم وجود داشت اما در قهرمانی آسیا هم ماند. شنیده‌ام در آن سفر شما با ولاسکو اختلاف داشتید. هیچوقت با ولاسکو اختلاف پیدا نکردم، حتی در اردوی تیم ملی به بازیکنان می‌گفت همه شما را غیر از دو بازیکن بین تیم الف و ب عوض می‌کنم. باید به تیم ب بروید و اگر خوب بودید دوباره برگردید. یکی از آن دو بازیکن من بودم. ارتباط کاری محکمی داشتیم. دلیل دور شدنم آسیب دیدگی بود. قبل از لیگ ملت‌ها جلسه‌ای با ولاسکو و آقای خوش خبر داشتیم چون من یکی از عوامل صعود تیم ملی به لیگ جهانی بودم اما در لیست نبودم. دلیلش را پرسیدم که گفت این دوره می‌خواهم این افراد را ببرم و شما را نمی‌برم. گفتم شما مربی و صاحب اختیار هستی و تمام شد. دوره بعد گفت برگرد و اما LCL پاره کردم و نشد. شما کاپیتان تیم بودید، بقیه بازیکنان از شما حرف شنوی داشتند و اخبارتان تیتر یک رسانه‌ها بود، این برداشت شد که ولاسکو به دلیل مقابله با بازیکن سالاری شما راخط زد. پس شما خبرنگاران مقصر هستید (می‌خندد). واقعا به زور دنبال محبوبیت نبودم بلکه به خاطر تلاش و رفتارم در جامعه بود اما بحث کنار گذاشتنم از تیم ملی فنی بود. در دومین دوره‌ای که می‌خواستیم به لیگ ملت‌ها برویم ولاسکو دعوتم کرد اما آسیب دیدم. نادی: سخت است با مربی ایرانی به سکوی المپیک برسیم/ صغر سنی هنوز هم در والیبال وجود دارد در زمان شما بازیکن‌سالاری وجود داشت؟ وقتی مربی بزرگ باشد رابطه مربی و بازیکن فنی نیست و حتی کاپیتان تیم هم حق دخالت در ترکیب را ندارد اما وقتی مربی مقتدر نباشد کم کم بازیکنان به خودشان اجازه دخالت می‌دهند. این اتفاق در زمان کواچ افتاد و خیلی به بازیکنان نزدیک شد. بعدها هم که تغییرش دادند. کواچ مربی بزرگی بود و به عنوان بهترین مربی اروپا انتخاب شد اما اقتدار و نظم ه مهم است. ولاسکو و گاییچ این ویژگی را داشتند. بحث باندبازی در تیم ملی همیشه مطرح بوده است، اصلا چنین چیزی صحت دارد و در دوره شما هم بود؟ باندبازی کلمه خیلی سنگین و خطرناکی است. اگر در تیمی باندبازی اتفاق بیفتد مطمئن باشید آن تیم دیر یا زود شکست می‌خورد و دیگر نمی‌توان جمعش کرد.باندبازی کلمه خیلی سنگین و خطرناکی است. اگر در تیمی باندبازی اتفاق بیفتد بعد از مدتی دیگر نتیجه نمی‌گیرد و افت می‌کند. مطمئن باشید آن تیم دیر یا زود شکست می‌خورد و دیگر نمی‌توان جمعش کرد. باند بازی در تیم ملی والیبال نیست چون هم داورزنی متوجه می‌شود و جلوی آن را می‌گیرد و هم مربیانی که تا الان آمده‌اند کار بلد بوده‌اند. صحبت‌هایی می‌شد که یکسری بازیکنان مثل سعید معروف و موسوی می‌توانند گروهی داشته باشند و بازیکن انتخاب کنند. اصلا نقل شده که اگر کسی بد بازی می‌کرد معروف جوری به او پاس می‌داد که از بازی بیرون برود. در والیبال پاسور مهم است و باید با بازیکنان راحت باشد. پاسور نمی‌خواهد که خود را خراب کند. دنبال بازیکن خوب می‌گردد و وقتی کسی خوب نیست چگونه باید به مربی اعلام کند که به درد تیم نمی‌خورد؟ پاس نمی‌دهد یا دو پاس بد می‌دهد و خرابش می‌کند. والیبال خیلی با رشته‌های دیگر فرق دارد و باندبازی به تیم لطمه می‌زند. مگر اینکه همه تیم با هم یک باند باشند یا حداقل ۸، ۹ بازیکن تاثیرگذار با کادر فنی منسجم باشند. واقعا نمی‌شود سه نفر یک گروه و سه نفر دیگر یک گروه باشند چون در بازی مشخص و تماشاگران متوجه می‌شوند. البته باشگاه‌های باندبازی بودند که هیچوقت هم نتیجه نگرفتند، یعنی به فکر نتیجه نبودند، برای پول و قراردادهای بیشتر باند درست می‌کردند. تیم ملی همیشه در یک سطح است اما اگر از هشتم جهان به بیستم برسیم آن موقع این بحث مطرح می‌شود که چه اتفاقی افتاده است. سال‌ها قبل چند بازیکن از جمله معروف عیله منتقدان مصاحبه کرده بودند و شما در جوابش گفتید بازیکن باید سرش در کار خودش باشد، در مورد آن ماجرا صحبت کنید. من کاپیتان سعید معروف بودم. او با حضور در تیم صنام خیلی به سمتم آمد و به من نزدیک شدیم. همیشه احترام به پیشکسوت، رسانه و مردم برایم مهم است. سعید هم تا این اواخر خیلی خوب پیش می‌رفت و ندیدم مصاحبه بدی انجام بدهد یا به مردم بی احترامی کند اما این اواخر از قالب خودش درآمد. باید حرفه‌ای باشیم و بدانیم جایگاهمان چیست. وقتی بازیکن هستیم باید در جایگاه بازیکنی صحبت کنیم. آیا رزنده پاسور کاپیتان تیم برزیل به نیمکت نشینی خود اعتراض می‌کند؟ آن موقع که سعید این حرف‌ها را زد بازی می‌کرد. این کل منظور من از آن مصاحبه بود. سعید الان ترکیه است و در کار مربی و باشگاه دخالت نمی‌کند چون آنها زرنگ هستند و اگر دخالت کند، بیرونش می‌کنند. این اتفاق هم باید در ایران بیفتد. نادی: سخت است با مربی ایرانی به سکوی المپیک برسیم/ صغر سنی هنوز هم در والیبال وجود دارد گفته شده که در دوره اول کواچ‌ می‌خواستند شما را به تیم ملی دعوت کنند اما گروهی از حامیان سعید معروف در فدراسیون اجازه ندادند، صحت دارد؟ اصلا اینگونه نبود. به خاطر آسیب دیدگی از کواچ وقت خواستم که نهایتا یک ماه فرصت داد. اگر دو ماه وقت داشتم به تمرینات می‌رسیدم با این حال امتحان کردم شاید بشود که نشد. تصمیم گرفتم بیرون بیایم. امیر خوش‌خبر حامیان و منتقدان زیادی دارد، برخی از منتقدان می‌گفتند علاقه‌اش به سعید معروف مانع از این شد که بازیکن دیگری بزرگتر از سعید معروف دیده شود در مقابل برخی هم دفاع می‌کردند که مدیریت خوش‌خبر در موفقیت‌های والیبال نقش داشت. او را چگونه می‌بینید؟ آقای خوش‌خبر شخصیت خوب و درجه یکی دارد که تیم را منسجم‌تر کرد و همیشه به خاطر اخلاق و رفتارش اتحاد تیم را بیشتر می‌کرد. بازیکنان هم یک وابستگی عاطفی با او ایجاد کردند. وقتی فردی با این روحیه در تیم قرار می‌گیرد، بعد از چند سال بازیکنان به عنوان برادر بزرگتر و پدر نگاهش می‌کنند. نقش سرپرستی را خوب ایفا می‌کرد، تمام انتقادات را خفه می‌کرد و نمی‌گذاشت وارد رختکن شود. این اتفاقات باعث شد بازیکنان ارتباطی عاطفی با او پیدا کنند و هر کسی هم از او انتقاد می‌کرد بازیکنان برانگیخته می‌شدند. به نظرم این اتفاق خوبی است. البته انتقاد که همیشه وجود دارد. از من هم انتقاد می‌شود اما باید خوبی‌ها را هم ببینیم. آیا خوش خبر در این سال‌ها به والیبال خدمت نکرده است؟ من به عنوان بازیکن هزار ایراد دارم اما به والیبال کشورم خدمت نکرده‌ام؟ باید منصف باشیم و خوبی و بدی را ببینیم. خوش‌خبر هم ایراد داشت و به نظرم خوبی‌هایش بیشتر بود. نمی‌توانیم الان که نیست بگوییم خیانت کرده است. به نظرم با اخلاق خوب و مهربانش خدمت و حاشیه‌ها را جمع کرد. دخالت در کار مربی و اخلاق مداری در ورزش ایران خیلی مطرح است، به نظر شما این غیر حرفه‌ای بودن از کجا می‌آید؟ ریشه فرهنگی و آکادمیک دارد. باید آن را در خانواده‌ها جست‌وجو کرد. وقتی پرورش پیدا نکرده‌ایم که چه چیزهایی مهم است پس وقتی بازیکنی بزرگ شد، نمی‌توانیم جلوی او را بگیریم. باید از پایه کار کنیم. حتما شنیده‌اید که در فوتبال بازیکنان روی رفتن مربی‌شان تاثیر گذاشته‌اند. این اتفاقا را قبلا در کشورهای عربی می‌دیدم؛ با کاپیتان تیم ملی عربستان صحبت می‌کردم که گفت از مربی تیم‌مان خوشم نمی‌آید، زنگ زده‌ام فدراسیون تا تغییرش بدهد. این اتفاق الان در ایران می‌افتد که خوب نیست. البته شرایط در والیبال بهتر شده است. بعد از پیشرفت والیبال، ادبیات و فرهنگ این رشته اهمیت پیدا کرد. برخی می‌گفتند والیبال ورزشی دانشگاهی است اما الان دیگر کسی این را نمی‌گوید. چه اتفاقی افتاده است؟ آیا اینکه فضای ما حرفه‌ای و جهانی شده تاثیرگذار بوده است؟ والیبال ورزشی دانشگاهی است. آمریکا و کانادا لیگ ندارند و در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود. در ایران هم همانگونه بود اما بعد از مدتی دیدند می‌توان به والیبال حرفه‌ای هم نگاه کرد. در ایران فضای مجازی خیلی تاثیرگذار بود. در سال ۲۰۱۱ که قهرمانی آسیا آرزوی بزرگی بود، ‌ قهرمان شدیم اما فضای مجازی نبود. الان بازیکنی از تیم ملی یک اسپک می‌زند، دنبال‌کننده‌هایش چند برابر می‌شود. نادی: سخت است با مربی ایرانی به سکوی المپیک برسیم/ صغر سنی هنوز هم در والیبال وجود دارد وقتی دوران طلایی و موفقیت‌های والیبال شروع شد، شما رفتید. حسرت نخورید که کاش زمان بیشتری می‌ماندید و افتخارات بیشتری با تیم ملی کسب می‌کردید؟ قطعا اینگونه بود. الان هم جو تیم ملی و بازی‌ها را خیلی دوست دارم. این اتفاق برای همه بازیکنان می‌افتد و باید واقع بین باشیم. به طور رسمی خداحافظی نکردم. در حد فاصل ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳ زانویم آسیب دید. خیلی دوست دارم فدراسیون بازی خداحافظی برگزار کند و رسمی شود. رابطه بازیکنانی که به شما نزدیک بودند و در سال‌های بعد شهرت بیشتری پیدا کردند با شما چگونه است؟ شنیده ام که از برخی بازیکنان گله دارید. گله که دارم اما بازیکنان مقصر نیستند، جو اینگونه شده است. خبرنگاران بازیکنان را بالا می‌برند و چاره‌ای هم نیست چون والیبال پیشرفت کرده و نمی‌شود این کار را نکرد. ما دوره‌ای بازی می‌کردیم که بهترین قرارداد ۶، ۷ میلیون تومان بود. البته با توجه به تورم آن زمان پول خوبی بود. الان بازیکنان یکی، دو میلیارد پول می‌گیرند اما آیا می‌توانند با آن یک زندگی در شان خودشان بسازند؟ به نظر من که نمی‌توانند. بخاطر این گله دارم که به عنوان کاپیتان تیم ملی از خیلی بازیکنان حمایت کردم اما بازخورد لازم را ندیدم. الیته این دلخوری و ناراحتی است نه گلایه. برخی می‌گویند باید برای نادی و سایر بازیکنان مطرح بازی خداحافظی می‌گرفتند. انگار این به روالی تبدیل شده که بازیکنان بدون مراسم خداحافظی بروند. برای سعید معروف یک باشگاه مراسم گرفت و موسوی هم به آن شکل از تیم ملی رفت. ما خیلی با بازیکنان بد برخورد می‌کنیم. اصلا این فرهنگ را در ورزش نداریم. دوست داشتم بعد از یک عمر فعالیت در والیبال به عنوان بازیکن این اتفاق بیفتد اما نمی‌دانم چرا نمی‌شود. نمی‌دانم آقای موسوی چرا آمد و چرا رفت؟ آن مصاحبه چه بود؟ همه ما باید بدانیم جایگاه‌مان چیست و هر حرفی را نزنیم. زمانی که در تیم ملی بودم نقاط ضعف و کمبود زیادی وجود داشت اما یک مصاحبه از من نمی‌بینید که چرا تیم ملی در فلان هتل اقامت دارد و بلیت بیزینس نگرفته‌اند. کاپیتان تیم بودم و سفر دوری با بلیت اکونومی رفتیم. کنار پنجره بودم، کپسول اکسیژن، جعبه امداد و نجات هم زیر پایم بود و پایم داخل صندلی رفته بود. ما با این امکانات رفتیم و برگشتیم. بیزینسی در کار نبود اما هیچ‌وقت انتقاد نکردم. البته اشکال ندارد یک نفر سپر بلا شود. من هم کاپیتان تیم بودم و سفر دوری با بلیت اکونومی رفتیم. کنار پنجره بودم، کپسول اکسیژن، جعبه امداد و نجات هم زیر پایم بود و پایم داخل صندلی رفته بود. ما با این امکانات رفتیم و برگشتیم. بیزینسی در کار نبود اما هیچ‌وقت انتقاد نکردم. دوران بازی‌ام که تمام شد انتقاد کردم که سازنده بود. به نظر شما سهم یزدانی خرم در موفقیت‌های والیبال و شکل‌گیری نسل طلایی بیشتر است یا داورزنی؟ یزدانی خرم ما را در آسیا مطرح و داورزنی ما را جهانی کرد. یزدانی خرم خیلی زحمت کشید و بازیکنان از نظر اخلاقی خیلی به او مدیون هستند. از نظر اخلاقی آن موقع خیلی بهتر بود اما الان سوای اخلاق که افت کرده‌ایم اما در جهان مطرح شده‌ایم. به نظرم این بخاطر زحمات داورزنی بود؛ مربی بزرگی به ایران آورد، تیم را به بازی‌های دوستانه و سفرهای خوبی فرستاد. مداهاست که بحث مدیریت فدراسیون‌های مختلف توسط یک فرد ورزشی مطرح است. در والیبال هم چند مقطع افرادی چون ناصر میرفخرایی، امیرحسین منظمی، محمود افشاردوست و بهنام محمودی مطرح شدند. به نظر می‌رسد شما مخالف بودید و علیه هم صنف‌های خود هم مصاحبه کردید. دوره اول لیگ جهانی که ولاسکو سرمربی بود و من رفتم، خبرنگار از بهنام سوال کرد چرا نادی نیست و او پاسخ داد این دوره باید تنبیه شود. از این حرف خیلی تعجب کردم. من، بهنام محمودی، محمود افشاردوست و ... می‌توانیم به عنوان مدیر نقش ایفا کنیم اما باید ببینیم پول، امکانات و اسپانسر به فدراسیون می‌آوریم یا نه. این اتفاق در زمان داورزنی افتاده است. اگر یک والیبالی این کار را بکند که بهتر است اما اگر قرار باشد ما والیبالی‌ها باشیم و چیزی هم نیاوریم، همین روال فعلی(مدیران غیرورزشی) بهتر است. نادی: سخت است با مربی ایرانی به سکوی المپیک برسیم/ صغر سنی هنوز هم در والیبال وجود دارد والیبال ایران از سال ۲۰۰۷ رو به صعود بود اما از جایگاهی که سال ۲۰۱۴ داشتیم، دور شده ایم. چرا افت می‌کنیم؟ وضعیت ما الان یکنواخت رو به پایین است چون نسل عوض شده، پوست اندازی کرده است و به زمان احتیاج دارد اما نباید فاصله زیاد باشد. باید ببینیم در دو، سه سال آینده نتیجه می‌گیرد یا نه. با این شکل پوست‌اندازی موافق هستید که بازیکن ۳۳ ساله رفته و بازیکن ۲۷، ۲۸ ساله دعوت شده است؟ نمی‌شود که همه را عوض کنیم، این کار را باید به تدریج انجام بدهیم. اینکه گفته می‌شود باید نسل به طور کامل عوض شود، همان قضیه باند بازی و تیمی بودن نیست؟ نمی توانیم ۱۰۰ درصد بگوییم چون هر مربی سلیقه خود را دارد. می‌گوید من با این افراد کار می‌کنم. این جزو اختیارات مربی است و حق دارد. فکر می‌کنید این تیم دوباره بالا می‌رود؟ خیلی سخت است. تیم ما نوسان زیادی دارد، یعنی در لیگ ملت‌ها چند بازیکن در سطح جهانی بودند اما در قهرمانی جهان از ۸۰ به ۲۰ آمدند. هدفگذاری فدراسیون والیبال رسیدن به سکوی المپیک است، به نظر شما این تیم می‌تواند؟ سکوی المپیک رویایی و سخت است. تیم‌های دیگر هم پیشرفت کرده‌اند و ما به اندازه تیم‌های اروپایی پیشرفت نداشته‌ایم. نوسان زیادی مخصوصا در پست پشت خط زن داریم. این اتفاقات من را دو دل می‌کند. از طرفیاخلاق بازیکنان ما در قهرمانی جهان حرفه‌ای نبود؛ احترام نگذاشتند و با هم درگیر شدند. این تیم با این روحیات نمی‌تواند در المپیک نتیجه بگیرد. تیمی که سکوی المپیک را می‌خواهد باید شخصیت سکوی المپیک را هم داشته باشد. اخلاق بازیکنان ما در قهرمانی جهان حرفه‌ای نبود؛ احترام نگذاشتند و با هم درگیر شدند. این تیم با این روحیات نمی‌تواند در المپیک نتیجه بگیرد. تیمی که سکوی المپیک را می‌خواهد باید شخصیت سکوی المپیک را هم داشته باشد. بعد از لیگ ملت‌ها آقای عطایی علیه منتقدان با کنایه صحبت کرد، به نظر شما این رفتار در شان سرمربی تیم ملی است؟ شنیدم بعد از اینکه سید هم رفت حرف‌هایی زد. چنین رفتاری زیبنده سرمربی تیم ملی نیست. جای بزرگی نشسته است، باید از موقعیت خود آگاه باشد و بداند چه افرادی آنجا بوده‌اند. نباید با حرف‌ها حاشیه‌سازی کنیم مخصوصا سرمربی تیم ملی باید سنجیده حرف بزند. عملکرد آقای عطایی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ در لیگ ملت‌ها خوب بودیم. سرمربی گفت برای کسب تجربه می‌رویم و بازیکنان راحت بودند. افت تیم ملی در قهرمانی جهان از بازی با مصر شروع شد. به نظرم بهتر بود آقای عطایی در آن بازی از سه، چهار بازیکن ذخیره استفاده کند چون توانایی شکست مصر با تیم دوم‌مان را هم داشتیم اما این اتفاق نیفتاد و تیم به چالش رفت. از طرفی گفتند برای کسب سکو می‌رویم که این استرس و مسئولیت بازیکنان را زیاد کرد. بازی با مصر اوج آن بود چون این تصور وجود داشت که تیم ملی ایران باید مصر را سه بر صفر و با اختلاف ۱۰ امتیاز شکست بدهد اما وقتی مصر یک ست گرفت، تیم بهم ریخت و بازیکنان رودرروی هم ایستادند. نتیجه آن بازی با هلند بود که هفت امتیاز بالا بودیم اما باختیم. در قهرمانی جهان خوب کار نکردیم و یکی از دلایلش مسئولیت روی دوش بازیکنان بود. آنها تجربه و ظرفیت این مسئولیت را نداشتند. آقای عبادی پور بعد از لیگ ملت‌ها صحبت کرد و گفت دشمنان ما داخل ایران بودند، آیا شما تائید می‌کنید؟ آقای عبادی‌پور از نظر اخلاقی درجه یک و بازیکنی اخلاقی و بی‌حاشیه است. در لیگ ملت‌ها خوب بود اما در مسابقات جهانی نقش خود را به درستی اجرا نکرد چون در هر امتیاز با بازیکنان و کادر فنی صحبت می‌کرد. حواسش به همه جا بود جز بازی خودش. به نظر شما چرا فضای والیبال ایران نسبت به گذشته نقدناپذیرتر شده است؟ دلایل آن ترس از جایگاه و سازنده نبودن انتقادها است. شاید شما دلسوز والیبال باشی اما ممکن است دو نفر از همکارانت نباشند و خدای نکرده پول گرفته باشند. پس بحث تضاد منافع هم مطرح است. بله متاسفانه یکسری از دوستانتان(رسانه‌ها) گزینه خاصی دارند به همین دلیل کسی که سمتی دارد را بی‌دلیل انتقاد می‌کنند. این اتفاق برای من هم افتاد؛ وقتی کاپیتان بودم خیلی‌ها انتقاد کردند. کنار رفتم و گفتم دوست شما بیاید. حتما کسی که بی دلیل انتقاد می‌کند ذی‌نفع است. بنابراین در مقابل برابر نقدها هم سخت جبهه می‌گیرند. ایگور کولاکوویچ سه سال کنار تیم ملی بود و ایران را به المپیک برد اما زمان المپیک عوضش کردند. این کار درست بود؟ شخصا کولاکوویچ را از نظر فنی قبول ندارم چون خوب تایم نمی‌گیرد و تعویض نمی‌کند، بازیکنان هم ازش حساب نمی‌برند. به عنوان سرمربی او را نمی‌پسندم اما در ایران بد نتیجه نگرفت. در داستان المپیک هم دیدند به درد نمی خورد و آلکنو را آوردند که بزرگتر است اما باید به آلکنو هم فرصت می‌دادند. آوردن آلکنو در آن مقطع زمانی درست بود؟ می‌شد بعد از المپیک با او قرارداد بست چون آلکنو هم از فضای والیبال ایران شناختی نداشت. در کشور ما اسم‌ها و برندها تعیین کننده هستند اما باید ابزار آلکنو را هم ببینیم. باید به او زمان می‌دادیم تا جو والیبال و بازیکنان ما را بشناسد. بازیکنان می‌گفتند فقط دو نفر ما را با اسم می‌شناخت. چیدمانش در المپیک درست بود؟ چون آلکنو برای کسب نتیجه آمده بود اما در بازی آخر که به ژاپن باختیم و سعید معروف هم گریه کرد که حالتی تحقیرآمیز برای والیبال ایران داشت. آلکنو را آوردیم که روی سکو برویم و این اتفاق نیفتاد. درست هم از سعید معروف استفاده نمی‌کرد. باید برنامه‌ای تدوین و هدف‌گذاری کنیم. تیم را چهار سال در اختیار یک مربی قرار بدهیم تا به هدفمان برسیم. اگر هر چند وقت یکبار تصمیم خود را عوض کنیم، درست نیست. می‌توانستیم با کولاکوویچ به المپیک برویم و اگر نتیجه نمی‌گرفت بعد از بازی‌ها تغییرش بدهیم یا می‌توانستیم آلکنو را تا المپیک پاریس حفظ کنیم. نادی: سخت است با مربی ایرانی به سکوی المپیک برسیم/ صغر سنی هنوز هم در والیبال وجود دارد اگر به مربی ایرانی فرصت بدهیم به سکوی المپیک می‌رسیم؟ المپیک شرایط خاصی دارد و خیلی سخت است. نمی‌توانم بگویم با مربی ایرانی به سکوی المپیک می‌رسیم. شرایط باید احساسی شود. فدراسیون در این سال‌ها از شما مشورت گرفته است؟ در تمام این سال‌ها یک بار. بازیکنان کوچکتری که الان در تیم ملی بازی می‌کنند از شما مشورت می‌گیرند و کمکی می‌خواهند؟ این اتفاق نمی‌افتد، حتی راضی هستم تماس بگیرند و حالم را بپرسند نه اینکه مشورت بخواهند. البته گاهی به بازیکنان زنگ می‌زنم و احوال پرسی می‌کنم اما بازیکنان تیم ملی تا الان با من تماس نگرفته‌اند. با کدام یک از مربیان سابق در ارتباط هستید؟ آقایان کارخانه، پارک و گاهی با گاییچ در ارتباط هستم. بزرگترین موفقیت و حسرت شما در والیبال چیست؟ حسرتم المپیک است چون در مقدماتی چهار دوره حضور داشتم. بازی با استرالیا در انتخابی المپیک ۲۰۱۲ حسرت جاودانه من است. من از والیبال چیزهای زیادی یاد گرفتم؛ سرسختی، پشتکار، احترام و معنی زندگی کردن را در ورزش و سختی‌های والیبال یاد گرفتم. از این نظر مدیون والیبال هستم. بهترین خاطره والیبالی شما چیست؟ قهرمانی آسیا در تهران که با ولاسکو به دست آوردیم. برای اولین بار هم سالن ۱۲ هزار نفری پر شد. بعد از بازی ولاسکو به من گفت شما کاپیتانی و کاپ قهرمانی برای شماست. الان کاپ پیش من است (می خندد). برای اولین بار در بزرگسالان اتفاق افتاد و جمعیت زیادی آمدند. آن روز دیگر تکرار نمی شود. به نظر شما بازیکن قرن والیبال ایران چه کسی است؟ خودم. بازیکن قرن باید همه شاخصه‌ها را داشته و از نظر فنی و اخلاقی خوب باشد. برای این خودم را انتخاب کردم که در ۱۶ سالگی در تیم ملی بزرگسالان بازی کردم و در ۱۷ سالگی مرد سال آسیا شدم، عنوان بهترین دفاع جهان را به دست آوردم. از طرفی سعی کردم با رسانه‌ها و مردم خوب باشم و حاشیه کمی داشته باشم. از نظر فنی هیچ‌کدام از والیبالیست‌ها را در حد خودم نمی‌بینیم. کسانی که والیبال را دنبال می‌کنند از چهره‌های شاخص انتظار دارند که بعد از دوران بازیکنی در حوزه‌های مدیریتی و مربیگری هم باشند و بدرخشند. دورنمای شما چیست؟ خیلی دوست دارم فعالیت کنم اما باید شرایط فراهم باشد. در حال حاضر به عنوان مدرس با کمیته آموزش فدراسیون همکاری می‌کنم. اگر دوست نداشته باشم که کنار می‌روم. پس علاقمندی را دارم اما باید استفاده شود. متاسفانه ۶۰، ۷۰ درصد مربیانی که الان در باشگاه‌ها مشغول هستند از مسیر فدراسیون رفته‌اند. سخت باشگاهی پیدا می‌شود که برای مربیگری تیم خود به من زنگ بزند اما اگر به فدراسیون بروم و مربیگری کنم، بستر برای فعالیت باشگاهی بهتر فراهم می‌شود. به مربیگری تیم ملی بزرگسالان فکر می‌کنید؟ اگر بگویم نه دروغ گفته‌ام. همیشه دغدغه‌ام است. زمانی رویای بازی در تیم ملی و قهرمانی در آسیا را داشتم که به آنها رسیدم. این هم رویا و آرزویی دست یافتنی است. پیام شما به جوانان علاقه‌مند به والیبال چیست؟ در آکادمی خودم به بچه‌ها می‌گویم احترام بگذارید، ‌احترام بگذارید و احترام بگذارید. این خیلی مهم است. اگر به خودتان احترام نگذارید هیچکس به شما احترام نمی‌گذارد و تا خود را دوست نداشته باشید کسی شما را دوست نخواهد داشت. الان در والیبال احترام کم شده است. پول زیاد باعث می‌شود بازیکنان فکر کند سرآمد همه هستند اما ورزشکاران همیشه باید چارچوبی را برای خود داشته باشند. انتهای پیام


کد مطلب: 68144

آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcc0sqe.2bq408laa2.html

خط نيوز
  http://khatnews.com