خط نيوز - چرا کاخ سفید علیه دولت مُرسی کودتا کرد؟

مصر این روز‌ها شاهد درگیری‌ها و کشتار و رویارویی دو جناح متفاوت است؛دوجناحی که در یک طرف ارتش و در طرف دیگر طرفداران مرسی قرار دارند.

به گزارش خط و به نقل از رجانیوز، آنچه امروز مصر را در این وضعیت وخیم قرار داده است اقدامات محمد مرسی در مدت زمامداریش بوده است که باعث شده جایگاه انقلابی خود را در میان مردم از دست بدهد.

پس از انتخابات، مردم هر آن انتظار می‌کشیدند که مرسی انتخاب شده منطبق بر خواسته‌ها و همچنین بر علیه اسرائیل اقدامی انجام دهد.

اما عملکرد مرسی در این مدت موافق شعارهای ضد امریکایی و ضد اسرائیلی مردم انقلابی نبود. نشست او با مقامات امریکایی، یعنی تنها حامی و مدافع رژیم صهیونیستی نشان از این می‌داد که او تابع اهداف و آرمان‌های انقلابی نیست. حداقل کار او این می‌توانست باشد که مرزهای فلسطین گشوده شود و ارتباط تجاری برای از تنگنا در آمدن مردم غزه برقرار شود. اما هیچگاه چنین حداقلی به انجام نرسید.

همچنین تعطیلی سفارت مصر در دمشق و حمایت از تروریست‌های سوری که از طرف غرب حمایت می‌شوند موج نارضایتی را در میان مردم برانگیخت.

از سویی دیگر، او پس از رسیدن به قدرت اقداماتی انجام داد که شایسته یک حکومت دموکراتیک و مردمی نبود. او در سیستم دولتی راه را برای احزاب دیگر بست و تماما اخوان المسلمینی‌ها را در حکومت خود وارد کرد و طوری رفتار کرد که مردم احساس کردند که روال دیکتاتوری سابق بر آن‌ها تحمیل می‌شود.

در یک کلام می‌توان گفت با وجود مواضع مرسی می‌توان او را یک نئو مبارک در صدر حکومت مصر نام برد و نهایتا حدس زد که با وجود این عملکرد، مصر مانند یک حکومت فدرالی زیر نظر امریکا اداره می‌شد.

در ‌‌نهایت، در میان نارضایتی‌ها و دلخوردگی مردم، ارتش با یک برنامه از پیش تعیین شده (توسط غرب) با پرچم حمایت از مردم ابتکار عمل را بدست گرفت و خود را در صف مخالفان مردمی مرسی قرار داد و توانست با کودتایی موفق، حکومت مرسی را به پایان رساند.

بنابراین برخی در درون مصر باور دارند که ارتش به هواداری از مردم در مقابل مرسی قرار گرفته است و از آن حمایت می‌کنند. خصوصا که السیسی وزیر دفاع دولت مرسی بوده و چهره‌ای مخالف ندارد.

حال سوال اینجاست که اگر محمد مرسی همسو با سیاستهای امریکا گام بر می‌داشت و دست امریکا را به گرمی می‌فشارد چرا باید توسط خود امریکا عزل می‌شد؟

جواب این سوال چند نکته زیر است:

۱- انقلاب مصر از بزرگ‌ترین انقلابهای بیداری اسلامی و در صدر آن است که پیروزی و استقرارش می‌تواند الگویی برای کشورهای منطقه و جهان باشد. این موضوع به طور حتم برای اسرائیل بسیار نگران کننده است و او در تلاش است تا با شکست انقلاب این تابو را در هم بشکند. شکست انقلاب مصر برای او یعنی به زانو در آوردن بیداری اسلامی در کشورهای دیگر و ترمیم چهره‌ای که در سالهای اخیر به شدت افول کرده وجایگاه خود را شدیدا از دست داده است.

۲- عدم ثبات و تنازعات خیابانی به اسرائیل و امریکا فرصت می‌دهد که به طور غیر محسوس در پیکره مصر نفوذ بیشتری داشته باشند، زیرا که تمرکز مردم در جبهه خیابانی جمع شده و در طرف دیگر غرب برای هدایت بهتر ارتش هر چه بیشتر وارد عمل می‌شود تا در ‌‌نهایت برای به ثمر نشاندن کودتا تا استقرار یک دولت کاملا وابسته پیش بروند.

۳- اگر محمد مرسی بر جای خود باقی می‌ماند و حکومت رفته رفته شکل واقعی به خود می‌گرفت، مصر به یک جمهوری مستقل تبدیل می‌شد که دارای ثبات سیاسی در منطقه و در درون مصر است. آنگاه مردم او را در یک آرامش سیاسی عزل می‌کردند و چیزی از اقتدار مصر کم نمی‌شد.

۴- هر چند که انتخاب مرسی در مقابل سیاستهای اسرائیل در منطقه خللی وارد نمی‌کرد اما‌‌ همان قدر که نام انقلاب را یدک می‌کشید برای وجهه غرب گران تمام می‌شد.

۵- این نابسامانی‌ها میدان عمل قدرت اسرائیل بر مردم مصر و ضربه شستی به مردم از سوی اسرائیل است. آن‌ها می‌خواهند به مردم اثبات کنند که قدرت درونی انقلاب در مقابل قدرت مخالف، کمتر از تصور آنهاست بنابراین شکست حتمی خواهد بود و هیچ کشوری قادر نخواهد بود در مقابل اسرائیل قرار بگیرد و تشکیل یک دولت ضد صهیونیستی بدهد.

۶- از سویی تسلط بر اخوانی‌ها برای امریکا کار آسانی نبست زیرا که آن‌ها برآمده از درون یک انقلاب هستند و زیر نظر حمایت مردم قرار دارند. بنابراین هر گونه انحراف از آرمانهای انقلابی که در سوی اهداف اسرائیل باشد از نظر مردم به دور نیست و اعتراضات را در پی خواهد داشت. پس بر حسب ظاهر اخوانی‌ها برای آنکه بتوانند مردم را راضی نگه دارند باید به خواسته‌های آن‌ها تن می‌دادندو در نتیجه نمی‌توانستند بستر لازم را برای پیاده سازی آنچه امریکا و اسرائیل می‌خواهند فراهم کنند تا آن‌ها بتوانند به راحتی و بدون دغدغه به کار خود ادامه دهد. پس بایستی حکومتی بر مردم مسلط باشد که وابستگی آن به غرب برای همگان کاملا مشهود باشد.

اکنون ارتش با هدف قرار دادن مردم و به خاک و خون کشیدن اعتراضات جلو می‌رود چهره واقعی خود را نشان داده است. از سوی دیگر اخوانی‌ها خطر سرکوب مسلحانه و کشته شدن را کاملا احساس کرده‌اند. بنابراین به طور حتم مسلح خواهند شد و در مقابل ارتش قرار خواهند گرفت و جنگ درونی مانند آنچه در سوریه شاهد هستیم صورت خواهد گرفت؛ با این تفاوت که در سوریه مخالفان از سوی غرب تغذیه می‌شوند و حکومت مستقر مردمی است اما در مصر حکومت توسط امریکا پشتیبانی شده و مردم در هدف گلوله قرار دارند. پس آنچه در مصر خواهد گذشت بسیار خونبار‌تر از سوریه خواهد بود.