نگاهی به یک ذلت پذیری غیر قابل بخشش
داستان احتمال حمله نظامی غرب در سال ۸۲ به ایران چه بود؟
تسنیم , 18 خرداد 1392 ساعت 20:24
از بین گزارههایی که در مناظرهها ویا سخنرانی و برنامههای تبلیغاتی یکی دو نامزد منتسب به جریان فتنه عنوان میشود، موضع احتمال حمله نظامی غربی- صهیونیستی در سال ۸۲ به ایران است
هادی محمدی/
داستان احتمال حمله نظامی غرب در سال ۸۲
خبرگزاری تسنیم: در واقع این سیاستمداران خاص بودند که از اخم و ترشرویی غربیها، مانند اسلاف قاجاری، خود را موظف به اقدامات ویژه میدانستند تا رضایت خاطر قدرتهای خارجی را حاصل کنند.
printنسخه قابل چاپ
این روزها در قالب تبلیغات انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری کلید واژهها و برخی مفاهیم و گزارهها برای اهداف انتخاباتی ویا موجه نشان دادن رویکردها و سیاستهای مرتبط با برخی نامزدها مطرح میشود، که جای تامل و گاه نیاز به روشنگری دارد.
از جمله اینکه « به دلیل فقدان شایسته سالاری در ۸ سال گذشته، افراد با ارزشی خانه نشین شدهاند» ، « از ظرفیتهای نخبگی و مثلاً در عرصه فرهنگی با رویکرد حذفی جریان حاکم استفاده نمیشود و افراد مانند شجریان میتوانند، سفیر فرهنگی باشند»، و اینکه « مملکت را نمیتوان پادگانی اداره کرد » و یا اینکه ، « وقتی جامعه فرهنگی را امنیتی میکنند، اوضاع خراب میشود» . اگر چه باید به عبارات و گزارههای فوق در کشور پاسخ داده شود که به قول رهبر معظم انقلاب، نامزدهای انتخاباتی هر چه به دهانشان آمد، مطرح نکنند وحداقل ماهیت اینگونه اظهارات و هویت و شخصیت بیان کنندگان یکبار دیگر مرور شود. از بین گزارههایی که در مناظرهها ویا سخنرانی و برنامههای تبلیغاتی یکی دو نامزد منتسب به جریان فتنه عنوان میشود، موضع احتمال حمله نظامی غربی- صهیونیستی در سال ۸۲ به ایران است که آقایان مثل بقیه ادعاهای موهوم، معتقدند که با تلاشهای دیپلماتیک آنها، از بیخ گوش ایران عبور کرد و خدا به مردم و کشور ما رحم کرد!!
داستان این است که در اوایل دهه هفتاد یکی از دیپلماتهای وامدار به مجموعههای غربزده و باشگاههای نیویورک و پاریس و لندن، که در نشست G۸ به عنوان ناظر شرکت کرده بود، از سوی نمایندگان قدرتهای غربی سرزنش و تهدید شده بود که چرا از فلان جریان نهضتی جهان اسلام دفاع میکنید و اگر آن را متوقف نکنید،هر چه دیدید ، با چشم خود خواهید دید! آقایان در شورای امنیت جلسه گذاشتند تا با اخذ نظرات شرکت کنندگان ، با میمنت و مبارکی، کار دیپلماسی نهضتی را تعطیل کنند، که با اظهارت قاطع برخی حضار در جلسه، مسئله مسکوت و منتفی شد بعداً معلوم شد که این بزرگان میخواهند از کشورهای اروپایی وام بگیرند، آنها هم شرط گذاشتهاند ( معمولاً برای همه طرفها شرط میگذارند) که باید دیپلماسی نهضتی را تعطیل کنید و حمایت خود را قطع نمائید. البته این آقایان تمامی تلاش خود را بعمل آوردند و برخی از امور را نیز بر خلاف منافع ملی یا تعطیل و یا به حداقل رساندند. تقریباً ده سال بعد در حالی که بوش در امریکا به قدرت رسیده بود، با تکیه بر سناریورهای مضحک و کانالهای ویژه مانند، حرفهای در گوشی جک استراو و یا برخی مقامات غربی و یا اظهارات یک منبع مطالعات روسی، آقایان دیپلمات!! به این نتیجه رسیده بودند که کار ما تمام است و نوبت حمله نظامی به ایران فرا رسیده است. جالب است که در مسئله حمله نظامی، هیچ قرینه و شاخص نظامی که در تخصص ادراکی نظامیان است، وجود نداشت و دستگاههای نظامی با وجودیکه برای هر احتمال ضعیف،موظف به واکنشهای احتیاطی هستند، اعقتادی به این احتمال وجود نداشت و صرفاً عدهای که با همین جریان مرتبط بودند، مدعی حمله قطعی نظامی به ایران بودند و اواسط ماه مارسن همان سال را، زمان حمله می دانستند.
در واقع این سیاستمداران خاص بودند که از اخم و ترشرویی غربیها، مانند اسلاف قاجاری، خود را موظف به اقدامهات ویژه میدانستند تا رضایت خاطر قدرت های خارجی را حاصل کنند.
حتی وقتی آمریکا به عراق حمله کرد، برخی ردههای پائین تر این تیم، با خوشحالی منتظر نوبت ایران بودند و روز شماری میکردد و این فضا را در کشور دامن میزدند!!
اینکه دشمن با ترویج این فضا موجبات فرسایش اداره ملی را فراهم کند و دنبال نماید، چندان عجیب نیست ولی اینکه این نخبگان که نقش پیرامون را در محیطهای سیاسی کشورهای خود بعهده دارند، چنین فضایی را دامن بزنند، سوال برانگیز است. آیا این حنجرههای فاسد و هم صدا با بوقهای خارجی فقط از ترس اینکار را میکنند و یا اینکه اساساً برای کم هزینه کردن سیاستهای دشمن و تجدید نظر طلبی در سیاستهای نظام و انقلاب و به تعبیر دیگر،برای توجیه سیاستهای مماشات و سازش خود در قبال قدرتهای ظالم، چنین رویکرد و ارعابی را ترویج میکنند؟
داستان فوق نیز مانند ادعای موفقیت در جلوگیری از ارسال پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل است که بعداً روشن شد، برای اینکه برنامه هستهای را داوطلبانه و بدون امتیازگری متوقف کنند و به اعتراف خودشان نتیجهای هم نگیرند، ناچار بودند، این اقدام خود را با یک مسئله موهوم و غیرواقعی گره بزنند تا اصل اقدام آنها در توقف برنامه هستهای با سوال مواجه نشود. این بزرگان و سیاستمداران، نام این کارهای خود را دیپلماسی و تعامل و آشتی با جهان میگذارند که معنای واقعی آن، چیزدیگریست.
کد مطلب: 14809
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcb9wb8.rhbagpiuur.html
خط نيوز
http://khatnews.com