ماجرای انتخاب علی دایی به عنوان سرمربی تیم منتخب جهان!+فیلم
6 فروردين 1394 ساعت 20:32
«زمین بازی ما»، داستان یک کودک فلسطینی را روایت می کند که بر اثر حمله ی رژیم صهیونیستی به زمین بازی آن ها، زخمی شده است و در خانه مشغول بازی رایانه ای است و در تخیلات خویش در بازی میان تیم منتخب دنیا که مربی آن به صورت نمادین علی دایی است، سعی می کند تیم مقابل که رژیم صهیونیستی است را شکست دهد.
به گزارش خط نیوز به نقل از عمارفیلم؛ مدتی پیش فیلم کوتاهی به نام «زمین بازی ما»، توسط جمعی از هنرمندان جوان قزوینی در حمایت از کودکان فلسطینی تولید و در اینترنت منتشر شد.
«زمین بازی ما»، داستان یک کودک فلسطینی را روایت می کند که بر اثر حمله ی رژیم صهیونیستی به زمین بازی آن ها، زخمی شده است و در خانه مشغول بازی رایانه ای است و در تخیلات خویش در بازی میان تیم منتخب دنیا که مربی آن به صورت نمادین علی دایی است، سعی می کند تیم مقابل که رژیم صهیونیستی است را شکست دهد.
این فیلم کوتاه خلاقانه توسط استودیو فیلم و انیمیشن پویاگران قزوین و به حمایت مرکز هنرهای رقومی(دیجیتال) بسیج تولید شده است.
گفتگویی با سیدمحسن مهاجری، کارگردان این اثر خلاقانه انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.
ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید.
سیدمحسن مهاجری، اهل قزوین و دانشجوی رشته کارگردانی نمایش هستم. ۶-۷ سالی است که کار فیلمسازی انجام می دهم. از سال ۸۷ چند کار مستند کوتاه انجام دادم و«زمین بازی ما» اولین کار داستانی حرفه ای من است، البته یک کاری هم اوایل برای تمرین ساخته بودیم ولی این اولین کار داستانی ام بود.
ایده فیلم «زمین بازی ما» چطور به ذهنتان رسید؟
واقعیتش سال ۹۱ بود که من یک بار طبق معمول داشتم بازی می کردم، البته زیاد علاقه به بازی کامپیوتری ندارم ولی بازی فوتبال با همه بازی ها فرق دارد! گفتم چقدر خوب می شود بتوانم پیوندی بین دنیای بازی با دنیای واقعی برقرار کنم. با این یک خط همه چیز شروع شد که من نشستم به طور مدام نزدیک پنج شش ماه با همین بازی فوتبال که بازی معروفی هم هست به اسم PES بازی کردم و همه دموها را می نوشتم. مثلا در فلان جای بازی چه دمویی می دهد در فلان جا چه اتفاقی می افتد، چون کامپیوتر همه چیز را به صورت اتفاقی به آدم می دهد، ما نمی توانستیم در بازی دخل و تصرف کنیم. بعد شروع به نوشتن فیلمنامه کردم فیلمنامه هم چند ماه طول کشید چون دست من بسته بود و فقط می توانستم با آن دموهایی که بازی امکان آن را می دهد آن فیلمنامه را بنویسم. شاید اگر دستم باز بود خیلی از پلان های دیگر را هم جا می دادم.
آن موقع ایده موضوعی فیلم هم در ذهنتان بود که راجع به رژیم صهیونیستی باشد؟
موقع نوشتن دموها همزمان داشتم فکر می کردم که مثلا چه تیمی جلوی چه تیمی بازی کند؟ کی این را بازی کند؟ این ایده آرام آرام شکل گرفت، اول مثلا بازی بین تیم ایران و رژیم صهیونیستی بود بعد کمی که جلو رفتم گفتم شاید مناسب نباشد خود ایران را مستقیم جلوی رژیم صهیونیستی بگذارم، شاید بهتر باشد فلسطین را جای ایران بگذارم. همین طور این ایده شکل گرفت تا اینکه دیگر روی تک تک بازیکنان هم فکر کردیم، اینکه مربی کی باشد؟ اینطور فیلمنامه طی چند ماه شکل گرفت، بعد به این نتیجه رسیدم حتما باید یک بچه فلسطینی این بازی را انجام دهد و مادرش هم باید کمکش کند.
پس ایده در طی مدت به این صورت درآمد؟
وقتی ایده اولیه به ذهنم آمد؛ پیوند بین بازی و دنیای واقعی، مطمئن بودم که اگر بخواهم این کار را سریع ببرم جلوی دوربین کار ضربه می خورد. از آن طرف نباید خیلی این جریان را طول می دادم، چون یک سری حدس هایی می زدم که جام جهانی ۲۰۱۴ یک اتفاقاتی قرار است بیافتد. ۲۰۰۶ را تجربه کرده بودیم، جام اروپا را تجربه کرده بودیم که به غزه حمله کردند. این موضوع هم معروف است که این ها همیشه می گذارند زمانی که افکار عمومی حواسش پرت جاهای دیگر است کارهایی می کنند بنابراین تمام تلاشمان این بود که برای جام جهانی برسانیم.
کار را گروهی انجام دادید؟
یک گروه فیلمسازی به اسم استودیو فیلم و انیمیشن پویاگران هست که وقتی من طرح را به مدیر استودیو آقای برادران دادم استقبال کرد و الحمدلله بقیه عوامل جمع شدند. همه کار به مرکزیت همین استودیو تولید شد و هم بازی و هم پلان های واقعی را در خود دفتر ضبط کردیم . هنگام کار بچه ها با وضو پای سیستم می نشستند چون ما یک هدف مقدس برای خودمان ترسیم کرده بودیم، خیلی اتفاقات افتاد که این پروسه طولانی شد اینکه ما بازیگر پیدا نمی کردیم، تقریبا من چهل پنجاه نفر را برای نقش پسر فلسطینی دیده بودم که داستان مفصلی دارد. بحث طراحی صحنه و لباسمان خیلی مهم بود. وقتی بچه های فلسطین فیلم را دیدند گفتند ما کاملا می پذیریم که اینها فلسطینی هستند و این خیلی برای ما جالب بود.
از اتفاق هایی که در طول تولید این کار برایتان پیش آمد بگویید.
ما روی پلان به پلان این فیلم فکر کرده بودیم یعنی من واقعا فیلم را می دیدم ولی همش استرس این را داشتم که آیا موقع ضبط این پلان هایی که من دیدم و بر اساسش فیلمنامه را نوشتم دوباره بازی PES به ما خواهد داد یا نه؟ اینجا بود که گفتم بچه ها وضو می گرفتند پای کار می نشستند. اینجا بود که از خدا می خواستیم آن چیزی که در ذهنمان بود اتفاق بیفتد. باید شبانه روز بچه ها بازی می کردند. بچه هایی که می آمدند از هشت شب تا چهار صبح بازی می کردند. این هم جزو بازی هایی بود که اصلا لذت بخش نبود، چون فقط استرس داشت که آیا فلان پلان را می دهد؟ آیا فلان اتفاق می افتد؟ من یادم هست گلی که بنایون میزند تقریبا سی تا برداشت رفته بودیم نشده بود، من دیگر کلافه شده بودم این پلان را باید طبق برنامه ریزیمان ضبط می کردیم، هر کاری هم می کردیم گل نمی شد. یعنی هر تدبیری بود به کار بردیم مثلا رفتیم سطح دروازه بان اسرائیل را خیلی پایین آوردیم که هر توپی می زنی در گل برود باز هم نمی شد. یکی از انیماتورهای استودیو به من گفت : یک بار من امتحان کنم تقریبا ساعت سه چهار صبح بود، من هم مستاصل گفتم نمی دانم، همه زدند نتوانستند، گیمرهایی که آورده بودیم نتوانستند گل بزنند. اولی را که زد خیلی نزدیک از دروازه رد شد، نزدیک تیرک، گفتم کار خودت است، حتما می توانی بزنی دیگر ساعت سه چهار صبح بود ما هم از شب قبلش کار کرده بودیم مستاصل و کلافه وقتی گل خورد تقریبا هشت نه نفر بودیم این قدر هیجان زده شدیم و داد زدیم که کل همسایه ها بیدار شدند، ماه رمضان هم بود تهیه کننده مان شوخی می کرد می گفت اشکال ندارد مردم را برای سحری بیدار کردید! کلی از این اتفاقات افتاد.
چرا آرم یونیسف را برای تیم منتخب جهان انتخاب کرده بودید؟
آرم یونیسف مربوط به صندوق حمایت از کودکان است. من یک نیتی داشتم که از همان ابتدای کار می خواستم کار بین المللی بسازم که هرکس در هر جای دنیا دید در حد خودش با آن ارتباط برقرار کند. این بود که از آرم یونیسف استفاده کردم. نمی دانم چرا این ها در مورد بچه های فلسطین همیشه ساکت هستند.
پس یک جورهایی طعنه بود؟
دقیقا! در واقع بازی تخیل یک کودک و یک مادر فلسطینی بود به این معنی که شماها خوابید. سر این قضیه جنگ پنجاه و چند روزه هم این ها آن طور که باید هیچ موضع محکم و موثری نگرفتند. لوگوی آن ها هم خیلی برای من جذاب است که یک مادری بچه اش را بغل گرفته من همان لوگو را هم گفتم برای تیم منتخب جهان استفاده کنم، در واقع می شود گفت طعنه چون واقعا قصدم همین بود و که این کار را ببینند، ما خیلی پیگیری کردیم از طرف نماینده های یونیسف که متاسفانه توجهی نشد. خیلی سعی کردم و رفتم دنبال نماینده های یونیسف در ایران که اسمشان را نمی آورم چون چهره های داخلی معروفی هستند. علی دایی را هم نتوانستم پیدا کنم، می خواستیم از طریق ایشان یک سری رایزنی ها شود چند ماه پیگیری کردم، دوستان دیگر هم پیگیری کردند نتوانستند پیدایشان کنند.
الآن کسی که گزارشگری می کند واقعا گزارشگر است؟ چون خیلی خوب گزارشگری می کند.
اول قرار بود عادل فردوسی پور روی کار گزارشگری کند که ایشان قبول نکرد. ما برده بودیم برای اتود در استودیو، صدا را ضبط کنیم ولی امیرعلی اکبربیک اینقدر خوب و با انرژی بود که من به بچه ها گفتم اگر آن کسی هم که مد نظر من است، بیاید بگوید می خواهم کار را گزارش کنم اجازه نمی دهم چون هر چی که می خواستم امیرعلی اکبربیک اجرا کرد.
گزارشگر کجاست؟
صدا و سیمای قزوین. در واقع رفتیم اتود ضبط کنیم که این قدر خوب بود.
در مورد دیالوگ ها و انتخاب بازیکن ها مثل بوفون، رونالدو و بنایون هم توضیح دهید.
هم بازیکن های تیم منتخب جهان هم بازیکن های اسرائیل، همان تیمی است که در بازی کامپیوتری هست، به غیر از چند نفر. مثلا بوفون دروازه بان تیم منتخب جهان نیست ولی چون در بین بازیکنهای محبوب و سطح بالا خیلی از فلسطینی ها حمایت کرده و چهره خوب و مثبتی دارد و جزو معدود بازیکن هایی است که با چفیه های فلسطینی عکس انداخته و برایشان پیام فرستاده من مُصِر بودم که حتما بوفون در دروازه باشد و کاپیتان تیم باشد که در دنیای واقعی هم جلودار حرکت ضد صهیونیستی بوفون است. کریستیانو رونالدو هم دفاع اسرائیل را به هم می ریزد و آن پلان اول کار هم جزو معجزات بود چون مطمئنم هر کس الآن بخواهد بازی کند نمی تواند دو بار توپ را به تیرک بزند و آخر هم توپ را کرنر بزند و آن اتفاقات بیافتد کریستینو رونالدو کمی نگاههای ضد صهیونیستی دارد و مصاحبه هایی هم کرده. این یک طرف قضیه طرف بعدی اینکه محبوبیت خیلی بالایی دارد این شد که ما کریستینو رونالدو را برای شروع کار انتخاب کردیم.
امام یک جمله خیلی معروفی داشتند به این مضمون که اگر هر کس یک سطل آب روی رژیم صهیونیستی بریزد، اسرائیل نابود خواهد شد، این بازیکنهای منتخب جهان هم نماد همان اتفاق هستند که اگر قرار است بر علیه اسرائیل اتفاقی بیافتد همه باید دست به دست هم بدهیم.
اما در مورد بنایون که همین الآن کاپیتان تیم ملی اسرائیل است و یکی از متعصب ترین بازیکن های آن هاست. اما تخیل کودک دوست دارد این بازیکن را برای تیم منتخب جهان به بازی بیاورد و می گوید آخر یکی از خودتان به خودتان ضربه آخر را می زند.
چرا علی دایی را به عنوان مربی تیم منتخب جهان انتخاب کردید؟
سر انتخاب مربی خیلی فکر کردیم و گزینه های مختلفی را بررسی کردیم و فقط و فقط به گزینه علی دایی رسیدیم این خیلی اتفاق مثبتی در کار بود به عنوان کسی که می خواهد این اتفاق را بر علیه صهیونیست ها رهبری کند دوم اینکه چهره بین المللی است این خیلی نکته مهمی است. با آمدن علی دایی هر کس از هر جای دنیا نگاه کند یک سوالی هم برایش به وجود بیاید من کار خودم را کردم، چرا علی دایی مربی تیم منتخب جهان است؟؟ این را هم در نظر بگیرید علی دایی آقای گل جهان است.
کد مطلب: 34752
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcau0ne.49nym15kk4.html