پازل طراحی شده؟
رمزگشایی از هزارتوی یک بحران ساختگی/ مناقشه "برجام" دقیقا در چه نقطهای است؟
16 آذر 1400 ساعت 12:07
مقاومت تهران و شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا و متعاقبا روی کار آمدن بایدن، عملا پرده ای جدید از سناریو سازی های دولت آمریکا راجع به برجام را کلید زد.
همزمان با پایان دور هفتمِ مذاکرات وین، تحلیل های فراوان داخلی و بین المللی در مورد این دور از مذاکرات ارائه می شود با این حال، منطقیتر است اگر این مذاکرات را با نگاهی کلی تر، و از زمان انعقاد توافق برجام در سال 2015 مورد بررسی قرار دهیم تا متوجه شویم از منظر طرف های غربی، مذاکرات جاری تنها یک تکه از پازلِ طراحی شده توسط آن ها علیه منافع ملی کشورمان است. به گزارش جهان نيوز، همزمان با پایان دور هفتم مذاکرات هسته ای وین (نخستین دور از حضور تیم مذاکراتیِ دولت جدید کشورمان به ریاست جمهوری "ابراهیم رئیسی")، تحلیل ها و دیدگاه های مختلفی در مورد مسائل مختلف مطرح شده در مذاکرات مذکور و همچنین چشم انداز آتی مذاکرات ارائه می شود. در این رابطه به طور خاص بر مسائلی نظیر تاکیدات تیمِ مذاکراتی ایران بر: لغو کاملا تحریم های برجامی علیه ایران، اخذ تضمین از آمریکا مبنی بر عدم نقض مجدد برجام در آینده توسط دولت های آتی این کشور، ارائه دو سند از سوی ایران به طرف های غربی که در نوع خود راه حل های ارائه شده از سوی ایران جهت حل معادله برجام هستند، و همچنین مواضع اروپا و آمریکا مبنی بر اینکه دیدگاه ها و درخواست های ایران "حداکثری" هستند و در عین حال طرح گمانه زنی های مختلف در مورد ضرورت انعقاد یک توافق موقت با ایران، مورد اشاره قرار می گیرند. با این حال، آنچه در معادله هسته ای ایران و به طور خاص مساله برجام از اهمیت برخوردار است، این نکته میباشد که اساسا باید این معادله را از چشم اندازی کلی تر، و شرایط کنونی را نیز صرفا بخشی از یک طرح و پازل کلی ارزیابی کرد. در این چهارچوب، پس از انعقاد توافق برجام در سال 2015، آمریکا و اروپا، جدای از اینکه روند پیشرفت های هسته ای کشورمان را متوقف ساختند و در قالب برجام تواسنتند آسیب هایی جدی را به برخی توانمندی های هسته ای ایران نظیر راکتور اراک وارد کنند(کما اینکه برخی منابع تاکید دارند راکتور اراک دیگر از قابلیت بهره برداری برخوردار نیست)، به تعهدات خود جهت رفع تحریم های اقتصادی علیه ایران نیز وفادار نماندند و عملا موانع مختلفی را در مسیرِ عادی شدنِ مراودات اقتصادی و تجاری بین المللیِ ایران ایجاد کردند. در این رابطه حتی "ولی الله سیف" رئیس کل وقت بانک مرکزی ایران در موضع گیری مشهوری اعلام می کند که "دستاورد ایران از برجام تقریبا هیچ بوده است" و "جواد ظریف" وزیر خارجه وقت کشورمان نیز که در زمان انعقاد برجام و دوره پس از آن تاکید داشت خروج آمریکا از برجام غیرممکن است، فقط و فقط وجود فردی نظیر ترامپ را عامل به هم خوردن توافق برجام و تشدید فشارها علیه کشورمان معرفی می کرد. امری که سستی توافق برجام را علی رغم هشدارهای مکرر کارشناسان و تحلیلگران داخلی در زمان انعقاد این توافق، به وضوح آشکار کرد. دونالد ترامپ رئیس جمهور جنجالی و البته بی قاعده آمریکا، پس از خروج دولت اوباما از قدرت، از همان نخستین روزها، برجام را بدترین توافق در کل تاریخ آمریکا ارزیابی می کرد و تاکید داشت که دامنه موضوعات برجام باید گسترده تر شوند و این توافقِ بد به دلِ تاریخ سپرده شود. وی این هدف خود را در سال 2018 عملی کرد و تحریمهای گسترده ای را علیه ایران در قابل کارزار فشار حداکثری وضع کرد تا تهران را وادار کند به توافقی که مطلوب آمریکا است تن دهد. با این حال، مقاومت تهران و شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا و متعاقبا روی کار آمدن بایدن، عملا پرده ای جدید از سناریو سازی های دولت آمریکا راجع به برجام را کلید زد. بایدن که خود در دولت اوباما در جریان انعقاد توافق برجام بود، از همان ابتدا اعلام کرد که قائل به احیای برجام و بازگشت آمریکا به این توافق است. با این حال اندکی بعد وی نه تنها خواستار گسترده تر شدن دامنه موضوعات مطروحه در برجام، به مسائلی نظیر قدرت منطقه ای و توان موشکی ایران شد بلکه همچنان روند کارزار فشار حداکثری آمریکا را نیز علیه ایران حفظ کرد و در حال پیاده سازی راهبردی با عنوان "تقابل هوشمند" با تهران، با تکیه بر اجماع سازیِ بین المللی علیه این کشور است. *مقاله توماس فریدمن ستون نویس سرشناس نیویوک تایمز در مورد بحران سازی های ساختگیِ ترامپ و متحدانش نظیر نتانیاهو در چهارچوب معادله برجام که در نوع خود اکنون، حل این معادله را بسیار پیچیده کرده است. اکنون بایدن ادعایِ احیای برجامی را دارد که: اوباما آن را منعقد کرد، ترامپ آن را نابود کرد و او نیز می خواهد به توافقی مطلوب و کم هزینه برای آمریکا، با ایران برسد تا شاید هم بتواند جلو پیشرفت های هسته ایِ چشم گیر ایران را بگیرد و هم بار دیگر زمینه را برای وارد آوردن خسارت های بیشتر به اقتصاد ایران با تکیه بر توافقی بیقاعده و مُرده هموار سازد. توافقی که هیچ هدفی الا تضعیف ایران ندارد و اگر اصراری از سوی طرف های غربی جهت انجام مذاکره با ایران است، این مساله صرفا به دلیل دست بالا و برتر ایران در معادله هسته ای است. از این رو، ایران نباید این فرصت را هدر بدهد و منطقا باید به سمت توافقی حرکت کند که با تضمین های کافی و البته استیفای منافع کشورمان همراه باشد. *توئیت اخیر "جرارد آرود" سفیر سابق فرانسه در آمریکا در مورد مذاکرات وین. وی می گوید: "حتی اگر برجام دوباره از سر گرفته شود، هیچ شرکت غربی جرات نمیکند که حتی یک سِنت در ایران سرمایهگذاری کند. هیچ بانک غربی برای هیچ معاملهای، با وجود تهدید بازگشت تحریمهای آمریکا علیه ایران در سال 2025، در ایران سرمایهگذاری نمیکند. یک بار کافی بود. ایرانی ها این را به خوبی می دانند". از این رو لازم است تا جدای از ارائه تحلیل های مختلف در مورد دور هفتم مذاکرات وین، چهارچوب کلیِ طرح و نقشههای آمریکا و متحدانش علیه ایران را درک کنیم و صرفا به مذاکرات جاری در وین به مثابه بخش کوچکی از یک پازل بزرگ ضدایرانی نگاه کنیم که اگرهوشمندنه با آن برخورد نکنیم، بدون تردید تبعات بدی در انتظار کشورمان خواهد بود. نباید فراموش کرد که فلسفه اصلی مذاکرات آمریکا و اروپا با ایران، حل مشکلات نیست بلکه تاریخ نشان داده آن ها مذاکره را ابزاری جهت نابودسازیِ ایران ارزیابی می کنند.
کد مطلب: 66577
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdca0mni.49ni015kk4.html