توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 18795
دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۲۲:۵۱
فرم‌گرایی مدرن و هویت‌گریزی معماری امروز
فرم‌گرایی مدرن و هویت‌گریزی معماری امروز
«فرم‌گرایی بی‌محتوای مدرن شاخصه‌ اساسی معماری امروز است و در هنگامه غلبه بی‌چون‌وچرای فرم بر محتوا نمی‌توان با گنجاندن چند المان، نام، طرح و ... محتوا را بر فرم‌گرایی چیره ساخت. ...»

هنر معماری در کشورهایی که صاحب تاریخ و فرهنگ باستانی هستند از مهم‌ترین پایه‌های تمدنی محسوب می‌شود. کشور ما از جمله این‌ها است. ایران با پیشینه مدنیت (شهرنشینی) چندین هزار ساله خود دارای شاهکارهای معماری کم نظیری است: از تالارها، ایوان‌های ستون‌دار تخت جمشید تا قصر‌های صفوی در اصفهان، خانه‌های روستایی، گنبد‌هایی که بر چهار قوس بنا شده، صحن چهار ایوانی، حیاط داخلی و حوض آن، همه اینها از ویژگی منحصر به فرد معماری اصیل ایرانی است که در طول تاریخ هنر معماری پیوسته تدوام خود را حفظ کرده. اما امروزه سوالاتی مطرح است؛ از جمله اینکه معماری شهری ما در حال حاضر در چه جایگاهی است؟ آیا معماری اسلامی در راستای پیشرفت تکنولوژیکی هنرها توانسته ذات خود را به مثابه عنصری مدنی و فرهنگی حفظ کند؟ آیا استفاده از شاخصه‌های معدود معماری سنتی اسلامی در بافت شهری امروز پیوند‌های فرم و محتوا را توجیه می‌کند؟ و نهایتا اینکه وقتی از معماری سخن می‌گوییم با هنری پویا که در بستر مدرنیته گام به گام دیگر هنرها پیش رفته یا صرفا برای تسلی خاطر فرهنگی و تمدنی‌مان است که گاهی چند بنای سنتی با چند طرح اسلامی و اسلیمی ساخته می‌شود؟ آیا مراد از معماری اسلامی و بحث و کنکاش درباره آن تنها در فرم سازه‌ها و مزین شدن آنها به اسماء جلاله و آیات کتاب خدا خلاصه می‌شود؟ تعداد و دردناکی عمق برخی از این پرسش‌ها تا حدی است که بسیاری از تاریخ‌گرایان و معتقدان به زمانمندی هنر این پرسش بنیادی را مطرح می‌کنند که اساسا در روزگاری که مدرنیته فرم‌گرا، صورت شهرها را در سیطره خویش گرفته، آیا می‌توان از ضرورتی به نام معماری اسلامی سخن گفت؟

گذشته از اینکه ممکن است در حال حاضر افرادی به خاطر دلمشغولی به معماری ملامت و حتی شاید تمسخر شوند، باید به یاد داشته باشیم که موضوع وضعیت معماری شهری ما به هیچ عنوان محل توجه مردم نیست و تا جایی که امری فرهنگی و تمدنی مردمی نشود و دغدغه مردم را با خود همراه نکند، هر چقدر هم مسئولان و قوانین و طرح‌ها و لایحه‌ها پر قدرت باشند نمی‌توانند کار چندانی از پیش ببرند. معماری امروز برای کسی قابل توجه نیست و تلاش‌های فرهنگی و هنری در این زمینه مثمر ثمر نبوده است و بازخورد این بی‌توجهی در صورت همه شهر‌ها بویژه کلان‌‌شهرهایی مانند تهران به خوبی قابل مشاهده است. واقعیت این است که معماری شهرهای بزرگ ما از جمله تهران در وضعیت نا به سامانی قرار دارد طوری که تاثیرات آن بر عوامل محیطی، بافت شهری زیبایی‌شناسی شهری، عوامل روانی و... مشهود است.

برون‌شد از نوع معماری شهری کنونی دیگر نباید صرفا به عنوان یک امر هنری تلقی شود که مثلا کسی اگر دلش خواست به آن توجه کند، آنگونه که مثلا دلش می‌خواهد به سینما یا تئاتر و کنسرتی برود. امروز نجات شهرها از رشد چنین معماری بی‌تناسبی یک ضرورت فرهنگی محسوب می‌شود. شاید اولین گام در این راستا آگاهی‌بخشی به مردم درباره محیط پیرامون‌شان است و با توجه به مشکلات زندگی شهری که موجب غفلت آن‌ها از بسیاری مسائل پیرامون شده، تشویق شهروندان و برانگیختن احساس مسئولیت آنان در توجه به محیط اطراف و رفع مشکلات موجود شهری از اهمیت بسیاری برخوردار است. در حال حاضر مردم نسبت به ساخت و سازها به شدت بی‌توجه هستند و شاید وظیفه مسئولان پیش از ساخت و سازها توجه دادن مردم به آن‌ها است تا به همکاری تشویق شوند و آن را دغدغه خود بدانند.

بخشی از مشکلات هم مربوط به مسائل نظری فرهنگ و هنر است که نیازمند تفحص و پژوهشی دقیق‌اند که باید از سوی متخصصان امر ملاحظه شوند. در این میان پرسشی که به ذهن خطور می‌کند این است که آیا امروز معماری شهرهای ما مدرن‌اند؟ با یک نگرش جزء‌نگرانه به نظر می‌رسد که شهرهای امروز در سیر گذار از سنت به مدرنیته به سر می‌برند و اتفاقا نکته اساسی در همین‌جا است. وقوف به ماهیت تاریخی و پارادیمی هر زمانه و فرهنگ متناظر با آن در گذر از بحران‌های آن زمانه بسیار موثر است و به نظر می‌رسد ما به خوبی جایگاه فرهنگی و فکری خود را درک نکرده‌ایم.

اما از نظر جامعه‌شناختی شهری هم باید با این اندیشه درگیر بود که در شهرهای امروز ایران سازه‌هایی که از نظر معماری تحت تاثیر مدرنیته کاملا ‌فرم‌گرا بوده و به دلیل ماهیت مدرن خود از محتوا گریزان هستند، ما را به عنوان انسان‌هایی که در این شهر‌ها زندگی می‌کنیم از تعمق در امور هستی‌شناختی وا می‌دارند. به عبارت دیگر معماری و شهر‌های سطحی انسان‌های سطحی به بار می‌آورد و آدمی را دچار از خود بیگانگی مدرن می‌کند. امروزه کالبد کلان‌شهرها با توجه به رشد سریع‌شان، از معماری اصیل و هویت شهری تهی شده و آنچه امروز شهرها را گسترش داده ساختمان سازی است نه معماری. به نظر می‌رسد تنها گروهی بسیج شده‌اند تا ساختمان‌هایی احداث کنند، البته با نشانه‌هایی از معماری اسلامی و سنتی ایرانی که عموما در کلیت کار خوش نمی‌نشینند. فرم‌گرایی بی‌محتوای مدرن شاخصه‌ اساسی معماری امروز است و در هنگامه غلبه بی‌چون‌وچرای فرم بر محتوا نمی‌توان با گنجاندن چند المان، نام، طرح و ... محتوا را بر فرم‌گرایی چیره ساخت. محتواسازی و معنادهی نیازمند جهشی فرهنگی است نه یک تلفیق سطحی. دشوار می‌توان بنایی مدرن و عاری از معنایی متعالی را که بر سر در ورودی آن اسماء الهی حک شده، اسلامی نامید.
ـ تسنیم
Share/Save/Bookmark