توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 43048
يکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۳۶
تحليلي بر رشد بومي ستيزي و مديران غير بومي:
(پسرخاله هاي) شايسته سالاري و اعتدال
اگر نمايندگان استان فقط نظاره گر، امر مديرسازي و انتصاب دولت ها باشند اين نمايندگان نه تنها يکي از (عوامل اصلي) رکود توسعه در استان هستند، بلکه سکوت تاييد آميز آنان (خلاف منافع ملي استان) است، لذا نمايندگان فعلي استان بايد در گلوگاه هاي انتصاب مديريت ها، تيمي و اتاق فکري را آماده و نيروهاي استاني شناسايي و در مواقف مختلف معرفي شوند و دولت را موظف به استفاده از نيروهاي استاني کنند.
(پسرخاله هاي) شايسته سالاري و اعتدال
به گزارش گروه سیاسی خط نیوز؛ در نشريات و برخي سايت هاي استان کرمانشاه و نقل قول ها حاکي از اين مهم بود که بخش عظيمي از بدنه استاني مديران از نيروهاي غيربومي تشکيل شده است. بدون ترديد نيروي انساني در ساختار مديريت کشور حرف اول را
مي زند، نيروي انساني متبحر، آگاه، زمان شناس، و آشنا به مختصات محل کار خود نعمتي بزرگ است که مي تواند گره کور بسياري از مشکلات را بگشايد و خلاف اين مقوله نيروي انساني که نتواند از شناخت نسبي و توانايي کافي برخوردار باشد مصيبتي است که گريبانگير محل کار خود خواهد شد. متاسفانه ساز و کار نيروي انساني که
اصلي ترين منبع پيشرفت است در گيرو دار مسائل خطي و جناحي چنان رنگ مي بازد که (مديران) به (مهره) مافوق مبدل شده و اين تغيير ماهيت مديريتي علت موجبه بسياري از نابساماني هاست. در قضاياي اخير حقوق هاي نجومي، يا فساد هدايت و حمايت شده علت آسيب رساني
»چرخه ارادت سالاري« و »قوميت محوري« و (مهره) تراشي است که آسيب را به چالش جدي تبديل مي کند، در استان ها هم اگر نيروهاي يک استان کفاف و توانايي و از همه مهم تر (عرصه) ،(عرضه) خويش را نداشته باشند، از يک سو نيروي انساني تلف شده و از سوي ديگر نيروهاي غيربومي فاقد توانايي در مناصب موجبات ضربات سنگيني به روند پيشرفت آن استان خواهد شد. دراستان ما علي رغم داشتن نيروهاي قوي، توانا و مدبر حادثه ناگوار ديگري رخ داد ه و آن اين که دولت ها به نوبه خود، و دولت تدبير و اميد عنان مديريت ناتوان و فشل را بيشتر حمايت نموده و مورد توجه قرار داده است، علت اين امر هم دو دليل متقن دارد. اول اين که در بافت حاکميتي استان کرمانشاه فاقد نيروي تاثيرگذار است و دوم اين که دولت به مطالبات مردم گوش فرا
نمي دهد. ذهن الزايمري و گوش ناشنواي موجب شده است نيروهاي معتقد، در صف منتقدين قرار بگيرند و دولت از نيروهاي قوي، توانا، و اهل ريسک استفاده نکند و به نيروهاي ضعيف، متملق (و بله قربان گو) روي بياورد. اين رويه دولت موجب شده است هر مدير کلان استاني و کشوري به خود جرائت بدهد که نيروي همسو ومطيع را در چرخه خود به کار بندد، و از نيروهاي قوي وتوانا استفاده نکند، به طور قطع مديران مافوق و قوي به سوي هم جنسان خود مي روند و مديران ناتوان و ضعيف و مسئله دار در اين مقوله به دنبال (جفت هاي ) سياسي خويشند.
البته در استان ما مديراني وجود داشته و دارند که فقط (بومي) هستند ، ولي اين (بومي ها) فقط و فقط به منافع خويش مي انديشند، يا از لابي هاي فتنه بوده و قدرتمندانه ازاين لابي ها دفاع مي کنند و يا قرب سياسي آنان بالاتر از تراز ديگر مورد استفاده قرار گرفته و في الواقع مقربان سياسي دولت بوده تا مدير خدمتگزار مردم، و از سوي ديگر به دليل آلودگي هاي سياسي و ضعف در اعتقادات ولايتي در رأس برخي از ادارات قرار گرفته و به عنوان مديرکل و معاون داراي دو شاخصه حفظ منافع خويش و حافظ منافع سياسي خط و خطوط فتنه سالاري هستند اين طيف نه(بومي اند) و نه (اعتقادي) به مردم دارند و حتي جريان نگر هم نبوده و نيستند، اين ها منافع محور و نگهبانان و حافظان منافع خويشند و جريان (آفتابگرداني) و (هواشناسي) جرياني را شامل مي شوند.
بدون ترديد علت رشد اين نيروها
(بده بستان هاي) سياسي استان است.
اين که وقتي در استان ما نمايندگان سياسي دولت جز مقطعي خاص (غيربومي بوده اند) بايد بپذيريم که (رشد نيروهاي غيربومي) امري طبيعي است. پسرخاله ها شايسته سالاري و دولت اعتدال و مديران ارشد استان نيز بحمدالله نيز فراوانند.
به دليل عدم شناخت (پسرخاله ها) از وضعيت استان عوارض اين گونه مديريت هاي نابسامان در دراز مدت و کوتاه مدت چهره مظلوم و پرچالش، امروز استان را ترسيم و ورق زده بدون ترديد وضعيت استان امروز نتيجه قهري مديريت کلان و خرد گذشته است و گماشتن برخي نيروهاي بومي مطيع و خاشع نسبت به وضعيت موجود، فقط
(اراده بردار) و (فرمان بر) و (در جاهايي) با عرض پوزش (پادوهاي سياسي) و (مهره هاي) عملياتي جريان حاکم بر استان است تا دلسوزي براي مردم و حل مشکلات ، اينجاست که نقش نمايندگان مردم و توفيق آن ها در سيستم مديريت استان سهمي (وسيع الاثر) است اگر نمايندگان استان فقط نظاره گر، امر مديرسازي و انتصاب دولت ها باشند اين نمايندگان نه تنها يکي از (عوامل اصلي) رکود توسعه در استان هستند، بلکه سکوت تاييد آميز آنان (خلاف منافع ملي استان) است، لذا نمايندگان فعلي استان بايد در گلوگاه هاي انتصاب مديريت ها، تيمي و اتاق فکري را آماده و نيروهاي استاني شناسايي و در مواقف مختلف معرفي شوند و دولت را موظف به استفاده از نيروهاي استاني کنند البته سه شرط اصلي امر اين است که :
1- نماينده به فکر ستاد انتخاباتي خود نبوده، و نيروهاي ستاد انتخاباتي خود را در اولويت قرار ندهد.
2- نماينده در معرفي نيروها فارغ از سلائق سياسي و همسويي به نيروهاي ولايي، کاردان دست پاک معتقد و معتمد بينديشد.
3- نماينده و يا نمايندگان استان تسليم جريان سازي ها، و بده بستان هاي سياسي و حراج نمودن سرمايه هاي ملي و استاني نباشد.
آن زمان است که مي توان نيروهاي اصيل و مومن و معتقد و دست پاک را به ميدان آورد و از نيروهاي غيربومي نيز در مواردي که حسب نياز به بن بست برخورد مي شود استفاده نمود البته اين نکته را يادآوري بايد کرد استان کرمانشاه سرشار از نيروهايي است که توانايي هاي ويژه اي دارند که به دليل عدم همسويي، دولت فعلي، علي رغم شعارهاي که هرگز عملياتي نشد در ستر(استراحت اجباري) و (مرخصي سياسي) بسر مي برند.
و هم چنان (پسرخاله ها) در اولويتند؟!
در اينجا نقش مديران کم (تعدادي) که همواره توانسته اند در ساختاري شکننده حضور داشته باشند و البته در بدنه استان نيز بسيار معدود و محدودند، بايد قدرداني نموده و البته اين تعداد قليل نيز به دليل کميت تعداد نمي توانند تاثير موثري بر
(روند استان) داشته باشند. که گهگاهي نيز به دليل مواضع مردمي با بدترين وضع کنار گذاشته
مي شوند که از برادر عزيزمان (جناب آقاي ميرزايي) بايد در اين جا به نيکي ياد کرد...
Share/Save/Bookmark