توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 51921
سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۶
سید یاسرجبرائیلی مطرح کرد:
تضمین روحانی به موگرینی باعث خروج ترامپ از برجام شد
با خروج ترامپ از برجام سوالات زیادی در خصوص این اتفاق در میان افکار عمومی مطرح شده است؛ اینکه چه شد ترامپ خارج شد؟ واکنش ایران در آینده چه خواهد شد؟ اقتصاد به کدام سو می‌رود و ده‌ها سوال دیگر که شاید پاسخ به آنها در دایره تخصص کارشناسانی باشد که هم سیاست را واکاوی کرده اند و هم اقتصاد را می شناسند.
تضمین روحانی به موگرینی باعث خروج ترامپ از برجام شد
به گزارش خط نیوز به نقل از پایگاه 598، فرهیختگان به سراغ سید یاسرجبرائیلی پژوهشگر اقتصاد سیاسی رفته تا پاسخ سوالات یاد شده را بگیرد. مشروح این گفت‌وگو در ادامه از نظر می‌گذرد.

ارزیابی شما از خروج آمریکا از برجام چیست و این اتفاق را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من تقریبا یک هفته قبل از خروج ترامپ از برجام مطلبی نوشتم و تصریح کردم اگر ترامپ مطمئن باشد ایران برجام را با اروپا ادامه خواهد داد، حتما از آن خارج خواهد شد. اما اگر یک سیگنال و پالس قوی از ایران به آمریکا مخابره شود که روز خروج آمریکا از برجام، روز خروج ایران از برجام است، ترامپ هیچ وقت خارج نخواهد شد. چرا؟ آمریکا هیچ وقت اعلام نکرده که ما تعهدات ایران را از برجام نمی‌خواهیم، آمریکا همیشه گفته است که برجام کم است و باید امتیازات بیشتری را از ایران گرفت. خب حالا باید پرسید که آیا ما کنش هوشمندانه‌ای انجام داده‌ایم تا آمریکا را مجبور کنیم در برجام بماند؟ یا نه اقدام برعکسی انجام دادیم؟

پاسخ اینجاست که براساس گفته‌های خانم موگرینی، آقای روحانی با ارائه تضمین بقا در برجام، این اطمینان را برای ترامپ ایجاد کرده است که با خیال راحت خارج شود. این فضا نشان می‌دهد برخلاف آنچه که گفته می‌شود امروز اعتراض نکنید چون دولت و تیم مذاکره‌کننده متوجه اشتباهات گذشته خود در انتخاب راهبرد و تاکتیک شده‌اند، با این شرایط ظاهرا نه‌تنها متوجه نشده‌اند که چه مسیری را طی کرده‌اند بلکه همچنان با همان ایده در حال ادامه مسیر هستند و البته مثل گذشته به منتقدین برجام حمله می‌شود که چرا هشدار می‌دهید!

اجازه دهید من یک سوال مطرح کنم. اگر ایران به جای دولت اوباما، با دولت ترامپ مذاکره می‌کرد، آیا ایران امتیازات بیشتری می‌داد؟ برخلاف سر و صدای ترامپ درباره قلت امتیازات گرفته شده از ایران در برجام، جواب این پرسش مسلما منفی است. چرا؟ چون ایران روزی که با دولت اوباما مذاکره می‌کرد، داشته‌های هسته‌ای قابل توجهی در اختیار داشت که با صرف نظر کردن از آن داشته‌های نقد، وعده نسیه برداشته شدن تحریم‌ها را دریافت کرد و یک توافق کاملا نامتوازن امضا کرد. لذا من به این امر معتقدم که الگوی مذاکراتی آمریکا از همین منظر متفاوت نیست. یعنی اگر برجام در دولت ترامپ نیز به امضا می‌رسید، بیشتر از این محدودیت‌ها به ایران تحمیل نمی‌شد و تهران امتیازاتی کمتر از این دریافت نمی‌کرد. اینکه امروز می‌بینید ترامپ می‌گوید برجام کم است و باید امتیازات بیشتری از ایران گرفت، در شرایطی است که ایران داشته‌های گذشته هسته‌ای خود را از دست داده است.

با توجه به اینکه شما توامان فضای اقتصادی و سیاسی را رصد می‌کنید، این سوال مطرح می‌شود که فقط ترامپ ایران را از مزایای برجام محروم کرد؟

این ادعا کاملا نادرست است. فقط ترامپ ایران را از مزایای برجام محروم نکرده است. عمل نکردن به وعده‌های برجام و نقض برجام از همان ابتدای اجرای برجام و توسط دولت اوباما آغاز شد. جمله معروف آقای سیف، رئیس کل بانک مرکزی دولت آقای روحانی که عایدی ایران از برجام «تقریبا هیچ» است، در 15 آوریل 2016 یعنی 9 ماه پیش از روی‌کار آمدن ترامپ گفته شده است. جمله آقای صالحی که «آمریکایی‌ها نه یک دبه بلکه دبه‌های زیادی درآوردند» متعلق به دسامبر 2016 یعنی یک ماه قبل از آغاز به کار ترامپ است. قانون ویزا در دولت اوباما تصویب شد و به امضای اوباما نیز رسید. بسیاری از شرکت‌های ایرانی یا مرتبط با ایران در دولت اوباما تحریم یا جریمه شدند؛ یعنی واقعیت این است که رژیم آمریکا الگوی ثابتی را در دو دولت درباره ایران دنبال کرده است. تنها تفاوت در این است که اوباما با زبان نرم و ملایم با ما حرف می‌زد، اما ترامپ با عصبانیت و داد و قال حرف می‌زند، بنابراین پیش‌فرضی که باید برای ادامه بحث داشته باشیم این است که هیچ تفاوتی بین اوباما و ترامپ در نحوه مواجهه با ایران وجود ندارد. اما در حال حاضر اتفاقی که افتاده این است که ما در بحث هسته‌ای عقب‌نشینی سنگینی کرده‌ایم، یعنی داشته‌هایی که روی میز مذاکره گذاشتیم و با آنها مذاکره کردیم در حال حاضر آنها را نداریم. از طرف دیگر دولت آقای روحانی، رسما اعلام کردند که ما از برجام خارج نمی‌شویم و با اروپا ادامه خواهیم داد. این موضوع را قبل از اینکه ترامپ از برجام خارج شود، اعلام کرده بودند. حتی شعار دادند که آمریکا منزوی خواهد شد و من به آنها جواب دادم که اگر شما دنبال منزوی کردن آمریکا بودید، با آمریکا مذاکره دوجانبه نمی‌کردید.

سوال بعدی این است که خروج ترامپ از برجام با چه هدفی انجام شده است؟

اگر به ادبیات مقامات آمریکایی دقت کنید، می‌بینید که آمریکایی‌ها نگفته‌اند برجام را نمی‌خواهیم، گفتند برجام کم است و باید فیکس و اصلاح شود. خیلی این موضوع را گفتند و متوجه شدند که ایران زیر بار آن نمی‌رود. سفر مقامات سه کشور اروپایی به واشنگتن که با ترامپ دیدار کردند، به نظر می‌رسید نه برای ممانعت از خروج ترامپ از برجام، بلکه برنامه‌ریزی برای دوره بعد از خروج ترامپ بود و آنها برای خروج آمریکا از برجام برنامه‌ریزی کردند و هدف آنها مشترک بود. ببینید هم ترامپ و هم اروپایی‌ها می‌گویند راجع به مسائل موشکی و منطقه‌ای باید با ایران مذاکره کرد؛ همان چهار بند معروف یعنی: ‌تداوم محدودیت هسته‌ای ایران بعد از 2025، مذاکرات موشکی، ادامه و تشدید بازرسی‌ها و مذاکرات منطقه‌ای. در این چهار حوزه هم آمریکا و هم اروپا اتفاق نظر دارند و می‌گویند باید در این حوزه‌ها با ایران مذاکره کنیم، خب دیدند که ایران زیر بار مذاکره نمی‌رود، لذا به این نتیجه رسیدند که تنها راه کشاندن ایران به‌زعم خودشان به میز مذاکره این است که ترامپ از برجام خارج شود و با توجه به تعلق خاطری که دولت آقای روحانی به برجام دارد، ‌اروپایی‌ها اعلام کنند که اگر شما می‌خواهید ما برجام را با شما ادامه بدهیم و تا حدودی اجازه اعمال تحریم‌های آمریکا در چارچوب اتحادیه اروپا را ندهیم، باید با هم مذاکره کنیم.

در حال حاضر مساله این نیست که اروپایی‌ها اعلام کنند ما با ایران برجام را ادامه می‌دهیم و تحریم‌های آمریکا را در خاک اروپا اجرا نخواهیم کرد. اگر هم شرکت‌های اروپایی از تحریم‌های آمریکایی متضرر شوند، دولت‌های اروپایی جبران می‌کنند. البته اگر این مساله باشد که خیلی ایده‌آل است؛ یعنی اگر اروپایی‌ها بیانیه‌ای بدهند و رسما اعلام کنند که ما به خاطر تعهداتی که داشتیم و دادیم، برجام را با ایران ادامه می‌دهیم و به تحریم‌های آمریکا اعتنا نخواهیم کرد، معنای آن، انزوای آمریکاست؛ یعنی باعث منزوی شدن آمریکا خواهد شد و این یک دستاورد قابل توجه در عرصه بین‌المللی برای دولت آقای روحانی خواهد بود که یک شکاف واقعی بین اروپا و آمریکا ایجاد کند.

اما آیا کشورهای اروپایی این کار را می‌کنند؟ معتقدم که خیر، اروپایی‌ها این کار را نمی‌کنند. اروپایی‌ها بسته‌ای را آماده کرده و ذیل آن تدابیری پیش‌بینی کردند که ایران از تحریم‌های آمریکا متضرر نشود. بسته پیشنهادی اروپا شامل این مضامین است که ما تلاش می‌کنیم اثرات تحریم‌های ثانویه آمریکا بر صادرات نفت ایران و بازگشت درآمدهای حاصل از فروش نفت به ایران را کم کنیم. از شرکت‌هایی که در ایران فعال هستند، در برابر تحریم‌های آمریکا محافظت کنیم. می‌گویند اتحادیه اروپا می‌تواند قانون موسوم به قوانین مسدود‌کننده 1996 را که شرکت‌های اروپایی در پایبندی به تحریم‌های ثانویه متحده علیه ایران منع می‌کرد، با قانونی جایگزین کند که از شرکت‌های اروپایی زمانی که علیه قوانین آمریکا در دادگاه بین‌المللی دادگستری به اتاق بین‌المللی بازرگانی طرح دعوا می‌کند، حمایت کند. اتحادیه اروپا همچنین می‌تواند یک ماده بازپرداخت هزینه برای جبران خسارت ناشی از ادعای نقض تحریم‌ها از محل وضع تعرفه و صادرات آمریکا به اتحادیه اروپا ایجاد کند و... . .

آقای علی واعظ، از کارشناسان گروه بین‌المللی بحران (همان گروهی که 14 ماه قبل از برجام متن برجام را منتشر کرده بود)مقاله‌ای نوشته و در آن مقاله این موارد را تشریح کرده بود. منتها آیا اروپایی‌ها بدون هیچ گونه شرایطی و صرفا به دلیل تعهدات برجامی این بسته را آماده کرده اند؟

اگر به ادبیات مقامات سه کشور اروپایی دقت کنید به وضوح می‌بینید که می‌گویند برجام را با این شرایط ادامه می‌دهیم به شرطی که شما راجع به آن 4 مساله (ازجمله نفوذ منطقه‌ای و توانمندی موشکی) با ما مذاکره داشته باشید.

یعنی اینها نمی‌گویند که ما برجام را ادامه می‌دهیم، می‌گویند برجام را به شرط مذاکرات فرابرجامی با شما ادامه می‌دهیم، وگرنه اساسا مذاکره با اروپا برای ادامه برجام موضوعیت ندارد. تحریم‌های ثانویه آمریکا مشخص است و آثاری که ممکن است این تحریم‌ها بر شرکت‌های خارجی داشته باشد، آنها هم مشخص است، اتحادیه اروپا باید بیاید بیانیه بدهد که من برجام را به خاطر تعهداتی که داده‌ام، ادامه می‌دهم و به تحریم‌های آمریکا اعتنایی نخواهم کرد. اما این کار را نکرده‌اند. از مذاکره برای ادامه برجام سخن می‌گویند و باید در این باره هشدار داد.

در بیانیه اتحادیه اروپا آمده است که باید راجع به مسائل منطقه‌ای و موشکی با ایران مذاکره کنیم. از این رو این تصور، تصوری باطل است که ما می‌خواهیم برجام را با اروپا ادامه دهیم. واقعیت این است که اروپایی‌ها خواهان مذاکره با ایران به علاوه‌برجام منهای آمریکا هستند. اجازه بدید صریح بگویم: آمریکا از برجام خارج شد تا اروپا ابزار اعمال فشاری برای کلیدزدن مذاکرات موشکی و منطقه‌ای در اختیار داشته باشد.

اروپایی‌ها دقیقا مانند اوایل دهه 1380 که گفتند که ما یک سبد تشویقی برای شما آماده می‌کنیم و در قبال انجام تعهداتی از سوی شما، آن سبد را اجرا می‌کنیم، امروز نیز یک سبد مشوق روی میز خواهند گذاشت و اگر هوشیار نباشیم همان داستان تکرار خواهد شد. سخن ما این است که حتی اگر بدون داشتن مبانی علمی و اعتقادی هم به عرصه بازیگری بین‌المللی ورود می‌کنید، لااقل تجربه گذشته را مطالعه کنید. مبانی، اصول و علم را کنار بگذارید، لااقل تجربه را باید مطالعه کنید که اینها قبلا چه بلایی سر کشور آورده‌اند و مذاکره با اروپا قبلا چه نتیجه‌ای داشته است.

پس ابتدا باید بدانیم هدف خروج ترامپ از برجام اعمال فشار به ایران از طرف اروپا برای گشودن باب‌های جدید مذاکره بوده است؛ یعنی ما باید از یک تله و دام اروپایی سخن بگوییم که اهداف مذاکراتی و فرابرجامی ترامپ را به بهانه حفظ برجام در رابطه با ایران دنبال می‌کنند.

آنچه در ادبیات مسئولان کشور از جمله آقای روحانی و دیگر مقامات دولتی مشخص است اینکه بارها گفته‌اند که راجع به مسائل موشکی و منطقه‌ای مذاکره نمی‌کنیم. بگذریم از اینکه از گوشه و کنار خبر می‌رسد آقایان گپ‌وگفت‌هایی انجام داده‌اند. اما به هر صورت این موضع که مذاکره فرابرجامی نخواهیم کرد، خیلی خوب است و مهلت سه هفته‌ای که آقای روحانی درباره اروپا داده است، برای تعیین‌تکلیف این ماجرا معقول است.

به نظرم در این سه هفته اتحادیه اروپا اگر به دنبال ادامه برجام است، باید بگوید به تحریم‌های آمریکا بی‌اعتنایی خواهم کرد، احتمالی شرکت‌ها و موسسات مالی اروپایی را جبران خواهم کرد. در غیر این صورت مشکلی حل نخواهد شد، چراکه همه می‌دانند آنچه مشکلاتی را برای اقتصاد ایران ایجاد کرده بود، به واقع تحریم‌های آمریکا بود؛ و تحریم‌های اتحادیه اروپا به تبع تحریم‌های آمریکا و برای تسهیل اجرای این تحریم‌ها در چارچوب اتحادیه تصویب شده بود. منتها باید به این مساله توجه داشت که وقتی در دوره حضور آمریکا در برجام، موسسات بزرگ مالی اروپا از همکاری با ایران استنکاف می‌کردند، چگونه در شرایط خروج آمریکا این امر ممکن خواهد بود؟ اگر اروپا قرار بود برجام را ملاک قرار دهد و به نقض‌ها و تهدیدات آمریکا اعتنایی نکند، قبل از 12 می‌2018 هم باید بی‌اعتنایی می‌کرد.

اینها همه نشان می‌دهد تحریم‌های اصلی، به واقع همان تحریم‌های آمریکا بوده است. یادم هست آقای ظریف یک بار در تلویزیون گفت ما به این دلیل با آمریکا مذاکره دوجانبه می‌کنیم که بیشترین تحریم‌های ظالمانه علیه کشور ما توسط آمریکا اعمال شده است.

خب حالا اینکه گفته می‌شود آمریکا مزاحم بوده و بهتر که خارج شده است خود محل سوال می‌شود. یعنی از تیم مذاکره‌کننده باید پرسید که اگر آمریکا مزاحم بوده پس برای چه با آمریکا مذاکره کردید؟ خب با اروپایی‌ها مذاکره می‌کردید! شما که تا امروز می‌گفتید اروپایی‌ها یک کدخدا دارند و کدخدایشان آمریکاست، پس حالا آمریکا چطور مزاحم شد؟ متاسفانه باید گفت برخی حرف‌هایی که دوستان دولت و تیم مذاکره‌کننده بیان می‌کنند حاکی از این است که ظاهرا اصلا به دنبال رفع تحریم‌ها نبوده‌اند، یعنی هدف از برجام و مذاکره رفع تحریم‌ها نبوده است.

پس از نظر شما هدف اصلی چه بوده است؟

به نظرم هدف غرب از مذاکره تغییر رفتار ایران و ادغام جمهوری اسلامی در نظم آمریکایی است. نظم آمریکایی یعنی آمریکایی‌ها یکسری منافع در جای جای دنیا دارند از جمله در میان همسایگان ما و خود ایران، لذا می‌خواهند جمهوری اسلامی مانع تحقق این منافع نشود واقعیت این است که در این مسیر یک جریان غرب‌گرا در ایران به هدف آمریکا کمک می‌کند. این جریان اول ادعا کردند که ما تحریم‌ها را برمی‌داریم، معیشت را در مقابل برنامه هسته‌ای و فناوری قرار دادند و گفتند اگر بخواهیم معیشت‌مان درست شود، باید هسته‌ای‌مان را واگذار کنیم.

رهبری انقلاب اشاره کردند، کسانی می‌آمدند و می‌گفتند که چرا در هسته‌ای پافشاری می‌کنید، هسته‌ای را کنار بگذارید تا مشکلات رفع شود. به نظرم منظور رهبری، آقای هاشمی بود.

خب همان افراد اگر زنده بودند در حال حاضر دوباره در پاسخ به وضعیت کنونی، همان مسیر را دنبال می‌کردند. چون این افراد قائل به ادغام ایران در نظم آمریکایی بودند. در واقعیت امر این افراد قائل به این هستند که باید تغییر رفتار بدهیم و مسیری را که امام(ره) در کشور شروع کرده بودند، کنار بگذاریم. انقلابی‌گری را کنار بگذاریم. این را هم عرض کنم این قابل اثبات است که اگر جمهوری اسلامی روی کار نمی‌آمد، اگر رژیم شاهنشاهی ادامه پیدا می‌کرد و آمریکا همچنان بر کشور مسلط بود، یا اگر نظام اسلامی مشی انقلابی نداشت، مردم ایران روی پیشرفت را هرگز نمی‌‌دیدند.

شاید به خاطر اینکه نفت داریم، کشور ما ساخته می‌شد، اما توسعه پیدا نمی‌کرد. من تمییزی قائلم بین توسعه(Development) و ساخته شدن(Construction). ! کشورهای حاشیه خلیج‌فارس را ببینید، آیا اینها توسعه‌یافته هستند؟ هرگز این به معنی توسعه‌یافتگی نیست، اینکه بیگانگان ساختمان‌های بلندمرتبه برای شما بسازند، اینکه بیایند برای شما جاده بسازند که ماشین‌های لوکس سوار شوید، اینها مصادیق توسعه نیستند. بعد از اینکه نفت تمام شود و شما پولی برای واردات نداشته باشید، دیگر حتی نمی‌توانید به ساکنین برج‌های بلند، غذا بدهید تا از گرسنگی تلف نشوند.

آمریکا چنین چیزی برای کشورهایی مثل ما می‌خواهد. استعمار را می‌خواهد، یعنی آبادانی ظاهری. یعنی من آبادت می‌کنم، ولی خودت نباید توان آباد کردن داشته باشی. حتی مسلحت می‌کنم، ولی خودت نباید سلاح بسازی. من اورانیوم غنی‌شده هم به شما می‌دهم، ولی خودت نباید بتوانی غنی‌سازی کنی. من جاده را برایت درست می‌کنم، ولی خودت نباید توانایی جاده درست کردن داشته باشی و نهایتا من در عرصه بین‌المللی حتی برای تو شان ایجاد می‌کنم، اما باید برده من باشی و به امر من، نشست و برخاست کنی.

آقای گرت پورتر در کتاب «بحران ساختگی» بحث خوبی را در ابتدای کتاب مطرح می‌کند، که هدف آمریکا از اعمال تحریم‌ها جلوگیری از پیشرفت فناوری‌ها در ایران بوده است، چراکه صنعت هسته‌ای، صنعتی است که سرریز فناوری در آن زیاد است و آمریکایی‌ها می‌گویند باید جلوی این سرریز فناوری به حوزه‌های دیگر را بگیریم.

این یک واقعیت است که می‌گویند ما برای شما می‌سازیم، توتال برای شما نفت می‌برد، کشتی‌ها را برای شما می‌سازند، قطارتان را برقی می‌کنند، نیروگاه خورشیدی می‌سازند؛ ما همه این کارها را برای شما انجام می‌دهیم...

منتها وقتی شما خودتان بتوانید بسازید، یعنی دارای قدرت شده‌اید! به نظرم توسعه یعنی توانمند ساختن(The ability to construct)، یعنی شما دارای قدرت می‌شوید و این موضوع یعنی بر هم زدن نظمی که در حال انتقال منابع و ثروت به صورت یکجانبه از کشورهای در حال توسعه و عقب مانده به سمت غرب است. قدرتمند شدن کشورهای اسلامی یعنی به هم خوردن رابطه یکجانبه بهره‌کشی و شیره‌کشی از این کشورها.

سوال بعدی ما اینجاست که اگر اروپایی‌ها گفتند راجع به مسائل منطقه‌ای و موشک مذاکره کنیم، بر فرض محال دولت آقای روحانی این موضوع را پذیرفت، آیا اینها تحریم‌های آمریکا را در خاک خودشان اعمال نخواهند کرد؟

در سال 83 اینها یک سبد تشویقی به ما ارائه کردند و گفتند که در ازای تعلیق غنی‌سازی اورانیوم ما امتیازاتی به شما می‌دهیم از جمله عادی‌سازی پرونده ایران در شورای حکام و مثلا حمایت از پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی. یا بحث مشارکت دادن ایران در طرح خاورمیانه بزرگ را پیش کشیدند. دقت کنید، جزئیات این سبد تشویقی را که ارائه کردند یا به ضرر ایران بوده یا به نفع خودشان!

پیوستن به سازمان تجارت جهانی که متاسفانه در قانون برنامه ششم توسعه نیز بر خلاف سیاست‌های کلی نظام تصویب شده، یک سم مهلک برای اقتصاد ایران است. یا یک طرحی برای خاورمیانه بزرگ طراحی کرده بودند و می‌خواستند ایران را در آن مشارکت بدهند! با این وجود تقریبا به هیچ کدام از تعهدات‌شان که به نظرم مهم‌ترینش عادی‌سازی پرونده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بود عمل نکردند.

یک توافقنامه‌ای آن موقع در پاریس امضا کردند. ایران تعهدات خودش را به NPT مجددا اعلام کرد، قرار شد پروتکل الحاقی را داوطلبانه به اجرا درآورد و فعالیت‌های غنی‌سازی هسته‌ای خودش را معلق کند و... .

به هر حال تیم ایرانی هم یکسری تعهداتی دادند. اروپا هم در توافق پاریس متعهد شده بود برای توسعه روابط سیاسی، اقتصادی، امنیتی و تکنولوژی هسته‌ای با ایران تضمین‌های محکمی ارائه کند، ولی این ماجرا به‌قدری طولانی شد که اینها به تعهدات‌شان عمل نکردند.

در آخر وزیر خارجه آمریکا در 20 اسفند 83 اعلام کرد ایران باید به‌طور کامل از فعالیت‌های هسته‌ای خودش چشم‌پوشی کند تا آمریکا از مخالفت با درخواست ایران برای الحاق به سازمان تجارت جهانی دست بکشد و به صورت موردی اجازه فروش لوازم یدکی برای هواپیماهای غیرنظامی ایران را بدهد.

ببینید ما این مسیر را یک بار رفته‌ایم. آن موقعی که توانمندی‌های هسته‌ای را نداشتیم، یعنی در سال 83 امتیازاتی را که می‌خواستند به ما بدهند بسیار نازل بود. منتها در دوره اوباما در جریان مذاکرات برجام، ناگهان توانمندی هسته‌ای ایران که ارتقا پیدا کرد، باعث شد که در این دوره از مذاکرات متعهد شوند امتیازاتی را به ما بدهند که متاسفانه چون تضمین‌های لازم گرفته نشد و توافق گام به گام اجرا نشد، به آن امتیازات نیز دست نیافتیم. الان آن توانمند‌ی‌ها نیستند و تیم ایرانی دوباره می‌خواهد وارد یک مذاکره این‌چنینی شود که به نظر می‌رسد آغاز راهی که در سال‌های 82 و 83 دنبال شد و فرجامش هم مشخص است.

آقای روحانی در آن زمان نامه‌ای به آقای البرادعی می‌نویسند و می‌گوید که شما به تعهدات‌تان عمل نکردید و نهایتا ایران از تاسیسات هسته‌ای خود فک پلمب کرد.

بخش‌هایی از این نامه را ببینید: «متاسفانه در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابه‌ازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قول‌های انجام‌نشده و درخواست‌های بیشتر روبه‌رو شد. قول‌های اکتبر ۲۰۰۳ [مهر۱۳۸۲] سه کشور اروپایی درباره همکاری هسته‌ای، امنیت منطقه‌ای و منع گسترش، هنوز حتی بررسی هم نشده‌اند. تعهد فوریه ۲۰۰۴ [بهمن۱۳۸۲] سه کشور اروپایی که به‌عنوان مابه ازای گسترش تعلیق به مونتاژ و تولید قطعات ارائه شده بود و بر مبنای آن سه کشور متعهد شده بودند «تلاش فعالانه به عمل آورند تا تلاش‌های ایران در اجلاس ژوئن ۲۰۰۴ [خرداد۱۳۸۳] شورای حکام شناسایی شده، به شکلی که شورا بعد از آن تنها بر مبنای گزارش مدیرکل، هرگاه و اگر براساس رویه عادی اجرای قرارداد پادمان و پروتکل الحاقی ضروری دانست، عمل کند» تحقق نیافت تا اینکه ایران در نوامبر ۲۰۰۴ [آذر۱۳۸۳] موافقت کرد تعلیق داوطلبانه خود را بیشتر گسترش دهد، به نحوی که تاسیسات تبدیل اورانیوم را که به وضوح توسط دبیرخانه آژانس به‌عنوان خارج از شمول هرگونه تعریف از «فعالیت‌های مربوط به غنی‌سازی» تعیین شده بود؛ دربر گیرد و سه کشور اروپایی/ اتحادیه اروپا هنوز به تعهد خود در موافقتنامه نوامبر ۲۰۰۴ [آذر۱۳۸۳] پاریس مبنی‌بر شناسایی «اجرای بدون تبعیض حقوق ایران براساس معاهده منع گسترش مطابق با تعهداتش براساس این معاهده» عمل نکرده‌اند.»

در حال حاضر هم داستان همان است. اگر به فرض محال شما شروع به مذاکره با اروپا در حوزه منطقه‌ای و موشک کنید، اینها هیچ‌کدام از وعده‌هایی که به ما می‌دهند، را عمل نخواهند کرد. پس تجربه سیاسی به ما می‌گوید که اروپایی‌ها قابل اطمینان نیستند، یعنی تجربه‌ سال‌های 82، 83 و 84 نشان می‌دهد که مسیر مذاکره با اروپا مسیری بی‌فایده است. باتوجه به رژیم تحریم‌ها این انتظار می‌رود که اروپاییان، تحریم‌های آمریکا را اعمال نکنند، انتظار بیهوده‌ای است. ممکن است یکی، دو شرکت اروپایی در ایران حضور داشته باشند، ولی به رژیم تحریم‌ها دست نخواهند زد. البته ببینید مساله ما این نیست که یکی، دو شرکت اروپایی در ایران بمانند. مساله این است که تحریم‌های آمریکا اجرا نشود. اگر اروپاییان تضمین کنند که تحریم‌های آمریکا را اجرا نخواهند کرد واقعا شر یک مزاحم در برجام کم شده است. اما آیا تضمین خواهند داد که تحریم‌های آمریکا را اجرا نکنند؟ من می‌گویم حتی اگر مذاکره‌ای را در حوزه‌هایی که آمریکا می‌خواست شروع کنیم، باز هم این کار را نخواهند کرد.

این که به صورت محدود رژیم تحریم‌ سر جایش بماند، ولی اروپا بگوید که نفت بیشتری از شما می‌خریم و خریدمان از شما متوقف نمی‌شود، یا سرمایه‌گذاری در توسعه میادین گازی شما را انجام می‌دهیم، یا حضور خودروسازان فرانسوی در ایران تداوم یابد، همه اینها در واقع به نفع خود اروپایی هاست. یعنی هم نفت ایران را می‌برند، هم خودروهایشان را در بازار ایران می‌فروشند و هم سرمایه‌گذاری برای افزایش تولید گاز ایران می‌کنند.

البته این سرمایه‌گذاری به این دلیل است که بعد از سال 2025 به گاز ایران نیاز مبرم پیدا خواهند کرد.

من در مقاله مفصلی این موضوع را بیان کردم. این موضوع را مفصل نوشته‌ام که ما می‌توانیم با تحریم صادرات گاز به اروپا به اینها فشار وادار کنیم که در قبال ایران راه خودشان را از آمریکا جدا کنند. چون از سال 2025 به بعد به‌شدت دچار مخاطره در حوزه امنیت انرژی می‌شوند.

اروپایی‌ها اعلام کرده‌اند ما حداقل باید 10 سال در صنعت گاز ایران سرمایه‌گذاری کنیم و تولید را افزایش دهیم تا بعد از سال 2025 که دچار مشکل می‌شویم بتوانیم نیاز خودمان را برآورده کنیم. در مرکز مطالعات انرژی آکسفورد بررسی کردند که اروپا باید سرمایه‌گذاری کند و تولید گاز ایران را افزایش دهد تا هم بتواند مصرف و نیاز داخلی را جواب دهد و هم به اروپا صادر کند. یعنی اگر مشوق‌هایی هم در حوزه خاص انرژی بدهند، برای منافع خودشان تلاش می‌کنند.

جالب این است که در همان گزارش مرکز مطالعات انرژی آکسفورد آمده است: «از آنجا که صرفه اقتصادی تزریق گاز به میادین نفتی برای استفاده‌های بعدی و سرمایه‌گذاری روی تولیدات پتروشیمی چندین برابر خام فروشی است، لذا پروژه واردات گاز از ایران یک شرط مهم نیز دارد و آن اینکه «جریان سیاسی مخالف صادرات روی کار نباشد.»

مقام معظم رهبری حرف دقیقی دارند و می‌فرمایند مساله اینها با ما هسته‌ای و موشکی و حضور ما در منطقه هم نیست، چراکه اگر تا پایان جمهوری اسلامی هم عقب بروید اینها جلو خواهند آمد. تا اینکه جمهوری اسلامی را تبدیل به نظام بی‌خاصیتی کنند که قالب دارد اما محتوا ندارد. ما به جز جمهوری اسلامی ایران بازهم جمهوری‌های اسلامی دیگری هم در دنیا داریم. منتها همان که آقا فرمودند: «غربی‌ها می‌خواهند وجهه انقلابی را از جمهوری اسلامی بگیرند و تمامش کنند.» آیا اگر ما عقب بنشینیم، دست از سر ما برمی‌دارند؟ مگر در هسته‌ای که عقب نشستیم، دست از سر ما برداشتند؟ در زمینه موشکی هم عقب بنشینیم دست از سر ما برنخواهند داشت.

واقعا الان کمترین انتظار از دولت آقای روحانی این است که بیاید و به صراحت به ملت بگوید که درباره آمریکا اشتباه کردیم. بگویند که آمریکا دشمن است و با دشمن نمی‌‌توان بازی برد-برد انجام داد. به ملت بگویند که اعتماد ما به آمریکا اشتباه بود. بگویند که فهمیدیم مساله آمریکا با ما هسته‌ای نبوده است. اما متاسفانه مدام در حال تقلیل‌دادن مسائلی به این اهمیت، به منازعات سیاسی داخلی هستند. من یک‌بار در جلسه‌ای به آقای حسام الدین آشنا گفتم که من از طرف بچه‌های انقلابی به شما ضمانت می‌دهم که در ریل انقلاب حرکت کنید، ما با همه توان از شما حمایت خواهیم کرد... مسئولیت‌ها و مناصب مال شما!

امروز که اهداف آمریکا الحمدلله برای خیلی‌ها روشن شده، دوست دارم به نقل قولی از توسیدید درباره مساله قدرت در نظام بین‌الملل اشاره کنم.

آقای توسیدید از مورخان شهیر یونانی است که آقای دکتر کریم مجتهدی یکبار می‌گفت که آثار ایشان ذهن فلاسفه بعد از خودش را، توسیدیدی شکل داده است. یعنی بعدی‌ها مفهوم قدرت را از توسیدید وام گرفته‌اند.

در بخشی از کتاب به نام تاریخ جنگ پلوپونزی که روایت جنگ‌های آتن و اسپارت در 500 سال قبل از میلاد مسیح است؛ بخشی از کتاب اسپارتی‌ها، آتنی‌ها را تهدید می‌کنند که اگر فلان مطالبات ما را برآورده نکنید، با شما وارد جنگ خواهیم شد. پریکلس، رهبر آتن، مردم را جمع می‌کند و یک سخنرانی تاریخی ارائه می‌کند که شاید تبیین دقیقی از ماهیت نظام بین‌الملل باشد که پس از گذشت بیش از ۲۵۰۰ سال، همچنان اعتبار خود را حفظ کرده است. پریکلس در این سخنرانی خود خطاب به مردم آتن می‌گوید: «اسپارتیان بیشتر مایل بوده‌اند دعاوی را با جنگ حل‌وفصل کنند. اکنون نیز به‌عنوان حکمران و سرور نه به‌عنوان هم‌ردیف و برابر تظاهر می‌کنند و به ما فرمان می‌دهند که از پوتیدا دست برداریم(از عراق و سوریه و یمن دست بردارید) و به آیی‌ژینا استقلال دهیم و از تصمیمی که درباره مگارا گرفته شده است چشم بپوشیم (موشک را بی‌خیال شوید)، هیچ یک از شما خیال نکنید که اگر ما از تصمیم خود درباره مگارا صرف‌نظر نکنیم موضوعی به این کوچکی سبب بروز جنگ می‌شود و اگر از تصمیم خویش چشم بپوشیم جنگ متوقف می‌شود، اگر برای این موضوع در برابر آنها پافشاری نکنید به تصور اینکه از ترس تسلیم شده‌اید بی‌درنگ موضوع مهم‌تری را عنوان خواهند کرد، ولی اگر دست رد بر سینه آنان بگذارید، نشان خواهید داد که با شما باید همچون هم‌قطار و مساوی خود رفتار کنند و هر ادعایی که قدرتی خارج از حق و قانون را در پی داشته باشد جز قصد برده ساختن معنی دیگری نخواهد داشت. من از اشتباهات خودمان بیشتر از قصد سوء دشمن بیمناکم. »

خیلی جالب است، ماهیت نظام بین‌الملل همین است. اروپا و آمریکا به دنبال سلطه هستند. شما اگر در مسیر سلطه جلویش مقاومت کنید، عقب می‌نشیند. اگر عقب بروید، جلوتر می‌‌آید. چراکه در هسته‌ای دیدیم و تجربه کردیم که اگر عقب رفتیم در حال حاضر جلوتر آمده‌اند. من واقعا آمدن ترامپ و این بازی‌ها را کنار می‌گذارم و می‌گویم از این صحنه کمی فاصله بگیریم و به کل تصویر نگاهی بیندازیم، اینها ما را تحریم و تهدید کردند، برنامه‌ هسته‌ای ما را گرفتند. در حال حاضر دوباره تحریم و تهدید شروع شده که برنامه موشکی و نفوذ منطقه‌ای ما را بگیرند. اینها تمام شد، پرونده‌های دیگری را به جریان می‌اندازند. بعد از این نوبت به پرونده حقوق بشر می‌رسد و از ما می‌خواهند اجرای قوانین اسلامی در حوزه حقوق بشر را متوقف کنیم و کم‌کم دموکراسی را مطرح می‌کنند و می‌گویند شورای نگهبان‌تان را حذف کنید، اگر کشور کامل در اختیار آنها باشد دیگر به ما کاری ندارند.

اگر کوتاه بیاییم یکی‌یکی به نوبت همین کار را خواهند کرد. مساله‌‌ای را پیش می‌برند و تهدید می‌کنند. الان می‌بینید که از قبل از دولت آقای روحانی تحریم بودیم، برنامه هسته‌ای هم داشتیم. پنج سال بعد از دولت آقای روحانی هم هنوز تحریم هستیم، برنامه‌ هسته‌ای هم نداریم. اگر این روش ادامه پیدا کند، سه سال بعد هم موشک نداریم و هم تحریم خواهیم شد.

خب ببینید در این فاصله‌ای که شما می‌گویید فرصت‌هایی هم برای کشور ایجاد شد، به عبارتی قدری مردم و کشور نفس کشیدند! شما ملاک‌تان برای نفس کشیدن بعد از برجام چیست؟

شبکه الجزیره چند شب پیش از من دعوت کرده بود و رفتم صحبت کردم. سوال را این‌طوری شروع کردند که گزینه‌های ایران برای تصمیم آمریکا در مقابل اقتصادش چیست؟ گفتم واقعیت راجع به برجام این است که همان‌طور که رئیس‌کل بانک مرکزی ایران گفت دستاورد ایران از برجام تقریبا هیچ بوده است، مهم‌ترین تحریم‌هایی که باید برداشته می‌شد، تحریم‌های مالی بود که برداشته نشد و تحریم‌های جدیدی هم اعمال شد. بنابراین ما می‌توانیم مدعی باشیم که اقتصاد ایران در چند سال گذشته با تحریم‌ها و بدون مزایای برجام در اقتصاد زندگی کرده است.

فروش نفت‌مان بالا رفته است، اما اولا قیمت نفت به دلیل حضور ایران در بازار نفت کاهش پیدا کرده است. این را در پرانتز عرض کنم که امروز برخی کارشناسان بازار نفت به درستی می‌گویند که اگر فروش نفت ایران کاهش پیدا کند قیمت آن بالا خواهد رفت.

من قائل به این هستم به جای اینکه معطل شویم، خریداران نفت ما، خریدشان را در طول یک شیب ملایم کاهش دهند تا ظرفیت‌های تولید فعال شوند و کاهش صادرات نفت ایران را جبران کنند، خودمان صادرات نفت را به یک میلیون بشکه (یعنی همان مقدار پس از اعمال تحریم‌های سابق) برسانیم، تا شوکی به بازار وارد کنیم و قیمت نفت دفعتا افزایش پیدا کند. ما که نفت را نمی‌فروشیم از شر ماده بدبو خلاص شویم ما می‌خواهیم درآمد بیشتری را کسب کنیم. وقتی می‌توانیم قیمت را بالا ببریم و نفت کمتری بفروشیم، چرا این کار را نکنیم. خب پس در این ایام برجام، نفت بیشتری را می‌فروختیم ولی درآمد کمتری نصیب ایران می‌شد. ثانیا، دسترسی به درآمدهای نفتی ما هم محدود بود و تقریبا نسبت به قبل از برجام تفاوتی نکرده بود.

واردات ما در سال 92 چقدر بوده است؟ در سال 92 مگر ما تحریم نبودیم؟ واردات تقریبا 50 میلیارد و 818 میلیون دلار بوده است، منابع مالی واردات نیز همچنان از محل درآمدهای نفتی تامین می‌شد. پس ما واردات‌مان متوقف نشده بود، هزینه کرد درآمدهای نفتی ما متوقف نشده بود، بلکه محدودیت برای آن داشتیم. بعد از برجام هم همین محدودیت هنوز سرجایش بود. بعد از برجام هم هنوز نفت صادر می‌کنیم، به قول آقای روحانی یا با گونی پولش را باید بیاوریم، یا اینکه در همان کشوری که خریدار نفت ماست، هزینه‌اش کنیم. بنابراین تفاوتی نکرده است. بنابراین اگر تحریم‌های آمریکا برگردد، وضعیت به همان نحو خواهد بود. واردات را انجام می‌دهیم؛ منتها آن‌گونه که می‌خواهیم دسترسی به پول‌های نفتی نداریم. بنابراین بعد از برجام این موضوع تفاوتی نکرده است.

یک نکته دیگر این است که خسارت برجام برای اقتصاد ایران چه بوده است؟ چند روز پیش در روزنامه شما هم چاپ شده بود که ما با 20 کشور تراز منفی 80 درصدی بعد از برجام داشتیم. یعنی شما بعد از برجام درهای واردات را باز کردید و بازار ایران را در اختیار شرکت‌های غربی قرار دادید.

در استراتژی اروپا بعد از برجام در رابطه با ایران به صراحت آمده بود ایران یک بازار نوظهور است و باید تصرفش کنیم. خاطرم هست یک فروشنده کالاهای لوکس فرانسوی به مجله اکونومیست گفته بود ایران یک سرزمین جدید است که باید فتحش کرد.

بازار یک ظرفیت محدود دارد. به‌طور مثال وقتی ما یک خریدار پرتقال داریم و یک تولید‌کننده پرتقال هم در داخل کشور داریم، این خرید و فروش در محیطی به نام بازار انجام می‌شود. شما فرض کنید در این بازار یک پرتقال دیگر هم اضافه شود، پس دو فروشنده پرتقال (‌دو تولید‌کننده پرتقال داریم)، ولی در مقابل یک مصرف‌کننده داریم. در این شرایط یکی از این دو باید ورشکسته و دچار رکود شوند، چون بازار ظرفیتش محدود است؛ خریدار محدود و تقاضا محدود است. شما وقتی عرضه را از ناحیه خارجی به بازار وارد می‌کنید، عرضه داخلی را بیچاره می‌کنید.

این بلا بعد از برجام بر سر اقتصاد ما وارد شد. وقتی یک پروژه توسط یک شرکت داخلی می‌تواند انجام شود، ولی آن را به کشور خارجی واگذار می‌کنیم، شرکت داخلی دچار ورشکستگی می‌شود.

خروج سرمایه توسط تراز منفی تجاری و ورود شرکت‌های بیگانه در ایران، خیلی سنگین بوده است. به‌طور مثال شما پروژه‌ای را به یک شرکت آلمانی واگذار کرده‌ای، در صورتی که شرکت داخلی هم در مناقصه و مزایده شرکت کرده است ولی این کار به شرکت آلمانی سپرده شده، خب طبیعی است که بعد از این اقدام شرکت ایرانی ورشکست شده و با بیکاری مواجه می‌شود.

علاوه‌بر این، شرکت خارجی در اینجا پروژه را اجرا می‌کند و حتی اگر از شما در قبال این کار، ریال هم دریافت کند، دلار از کشور خارج می‌کند. این مساله باعث کسری حساب سرمایه می‌شود. بعد از برجام در دو سال گذشته، ما بیش از 30 میلیارد دلار کسری حساب سرمایه داشتیم. یعنی 30 میلیارد دلار بیش از اینکه سرمایه وارد کشور شود از کشور خارج شده است؛ ترازی که قبل از برجام مثبت بوده است. یکی از دلایل گرانی ارز و فشار اقتصادی به کشور همین موضوع است.

بدهی کوتاه‌مدت ما سال 92، بالغ بر 777 میلیون دلار بوده است، اما در سال 95، حدود 3 میلیارد و 300 میلیون دلار شده است. بدهی کل ما در سال 92، شش میلیارد و 600 بوده، در 9 ماهه 96، به 9 میلیارد و 800 رسیده است که پیش‌بینی می‌شود این رقم به بیش از 12 میلیارد دلار در 12 ماهه 95 برسد. یعنی ما پس از برجام هم بیش از گذشته بدهکار شده‌ایم، هم تراز حساب سرمایه ما منفی شده و سرمایه کلانی از کشور خارج شده است.

من فکر می‌کنم پایان برجام، ایران از رکود خارج خواهد کرد. اگر جلوی این حضور بی‌رویه شرکت‌های خارجی در بازار ایران و قاچاق را بگیریم، ما ظرفیت‌های تولیدی کمی نداریم. در حوزه لوازم مصرفی خیلی ظرفیت تولید داریم اما با واردات بی‌رویه و قاچاق این ظرفیت دچار آسیب‌زدگی می‌شود. بعد از برجام این آسیب‌ چندین برابر شد؛ بنابراین از خروجی نهایی از برجام آسیب نخواهیم دید.

به موضوع اول برگردیم، شاخص توافق خوب با اروپا چیست؟

شاخص توافق خوب این است که اروپا اعلام کند به تحریم‌های آمریکا بی‌اعتنایی خواهد کرد. به تحریم‌هایی که آمریکا در برجام راجع ‌به آنها تعهد داده بی‌اعتنایی خواهد کرد.

از آن طرف دیگر ما امتیازی دیگری ندهیم؟

نه امتیازی ندهیم. امتیاز دیگری دادن؛ یعنی در پازل آمریکا بازی کردن. وارد مذاکره در حوزه‌های دیگر با اروپا شدن یعنی همان چیزی که آمریکا می‌خواهد. پس یک توافق خوب و مشخصا ادامه برجام خوب با اروپا چیست؟ این است که اروپا بیانیه‌ای را صادر کند و بگوید این تحریم‌هایی که آمریکا برمی‌گرداند، ما به هیچ یک از آنها اعتنایی نخواهیم کرد. آیا این کار را می‌کند؟ اگر اروپا این کار را کند خیلی خوب است و ما می‌گوییم آمریکا منزوی شد.

از قول ما چاپ کنید که اگر اروپا، بدون درخواست امتیازات فرابرجامی از ایران اعلام کند که تحریم‌های آمریکا را اجرا نخواهد کرد، این به معنای منزوی شدن آمریکاست و این مساله یک دستاورد و توافق خوب برای دولت آقای روحانی است.

ما چه کار باید بکنیم؟

چند کار را باید در کشور انجام دهیم، از یک طرف دولت، نیازمند واردات برای تامین بودجه است؛ یعنی نفت را می‌فروشد، ال‌سی باز می‌کند تا واردات انجام شود. چون اگر نفت را بفروشد و همه را پول چاپ و خرج کند که تورم وحشتناک ایجاد می‌شود. نفت را می‌فروشد با پولش واردات انجام می‌دهد تا بودجه را تامین کند. این واردات بازار تولیدکننده‌های ایرانی را محدود می‌کند و به آنها آسیب می‌زند. یعنی یک دور باطلی ایجاد می‌کند که از یک طرف برای تامین بودجه وابسته به واردات هستید؛ از طرف دیگر واردات، به تولیدات داخلی آسیب می‌زند و وقتی تولید داخلی آسیب ببیند، تولید ثروت در کشور آسیب می‌بیند. در دوره‌های تحریم واقعا خیلی از ظرفیت‌های تولیدی کشور فعال شد. الان که می‌بینید پالایشگاه فاز دوم خلیج‌فارس بهره‌برداری می‌شود و ما را از واردات بنزین بی‌نیاز می‌کند، اینها دستاورد دوره تحریم است. اگر خاطرتان باشد اولین جایی که غربی‌ها زدند، واردات بنزین بود. ما تلاش کردیم و موفق شدیم که در زمینه بنزین از واردات مستقل شویم. ما می‌توانیم در اکثر حوزه‌های مصرفی از واردات مستقل شویم و با مدیریت منابع حاصل از صادرات غیرنفتی که کم هم نیست، به واردات کالاهای سرمایه‌ای برای تقویت تولید بپردازیم.

با این شرایط دولت درآمدش را چه کار کند؟

درآمد نفتی دولت در بودجه 97 حدود 101 هزار میلیارد است، یعنی باید نفت بفروشد و تبدیل به ریال کند و مصرف کند. براساس گزارش مشاور اقتصادی رئیس‌جمهور، دهک ثروتمند جامعه ایران با اینکه 28 درصد از هزینه‌های کل را دارد، فقط 3 درصد مالیات می‌دهد. در همان گزارش آمده است که از این دهک در انگلیس 40 درصد و در دانمارک 50 درصد مالیات گرفته می‌شود. در صورتی که از این دهک ثروتمند ایرانی فقط 30 درصد مالیات گرفته شود، معادل حدود 47 هزار میلیارد تومان خواهد بود. یعنی معادل نصف درآمد نفتی، از محل اخذ مالیات از طبقه ثروتمند، درآمد خواهیم داشت.

باید بگوییم که ما متاسفانه مالیات را از آنجایی که باید دریافت کنیم، نمی‌گیریم و مالیات را از آنجایی که نباید بگیریم، می‌گیریم. قانون مالیات بر ارزش افزوده که توصیه صندوق بین‌المللی پول بود و متاسفانه در دولت آقای احمدی‌نژاد اجرا شد، فشار زیادی به تولید‌کنندگان ما وارد می‌کند. خیلی جالب است آمریکایی‌ها به تولیدکننده‌های‌شان معافیت‌ها و یارانه‌های سنگین می‌دهند، ولی کشور ما تولید‌کننده‌ها را با مشکلاتی فراوانی روبه‌رو می‌کند. چند آمار جالب راجع به حمایت آمریکا از تولید داخلی به شما بدهم. آمریکا نه‌تنها امتیازات ویژه مالیاتی از جمله معافیت‌های 100 درصدی به تولیدکنندگان برای پیشبرد سیاست صنعتی خود می‌دهد، بلکه یارانه‌های مستقیم نیز به تولید‌کنندگان می‌پردازند. 5 شرکت بوئینگ(13. 17 میلیارد دلار)، آلکوآ(5. 63 میلیارد دلار)، اینتل(3. 86 میلیارد دلار)، جنرال موتورز(3. 49 میلیارد دلار) و فورد (2. 52 میلیارد دلار) بیشترین دریافت‌کننده این یارانه‌ها بوده‌اند. مجموع یارانه‌های دریافتی 965 شرکت اصلی آمریکا از سال 2000 تا 2013 حدود 110 میلیارد دلار بوده است.

عرض من این است که اقتصاد ایران نیاز به برجام ندارد، نیاز به مدیریت دارد. نیاز به یک برنامه توسعه انقلابی و سیاست صنعتی دارد. کشور کره با اتخاذ سیاست صنعتی و سیاست‌های حمایتی، در 40 سال پیشرفت کرد. ما نسبت به روزی که کره طی کردن این مسیر را آغاز کرد، بسیار جلوتریم. لذا من معتقدم با یک سیاست صحیح صنعتی، می‌توان در نصف مدت و بلکه کمتر، این مسیر پیشرفت را پیمود.
Share/Save/Bookmark