توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 22004
جمعه ۳ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۱۶:۵۳
گذری بر زندگی شهید جعفری فرمانده نخستین عملیات نظامی انقلاب
چهارم آبان‌ماه سالگرد شهادت سردار شهید سیدمحمدسعید جعفری نخستین فرمانده شجاع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان کرمانشاه است که نخستین عملیات نظامی انقلاب اسلامی را در 28 اسفندماه سال 1357 با موفقیت کامل رهبری کرد.
گذری بر زندگی شهید جعفری فرمانده نخستین عملیات نظامی انقلاب
چهارم آبان ماه سال‌گرد شهادت سردار شهید سیدمحمدسعید جعفری نخستین فرمانده شجاع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان کرمانشاه است که خلاصه‌ای از زندگی‌نامه این شهید والامقام تقدیم مردم شهیدپرور و ولایت‌مدار استان کرمانشاه می‌شود:

شهید سیدمحمدسعید جعفری‌کرمانشاهی 12 بهمن‌ماه سال 1331 در قصرشیرین و در ایام تصدی پدرش بر گمرک خسروی به‌دنیا آمد. سلسله ایشان از سادات قدیمی و اصیل کرمانشاه بود و با چهل واسطه به امام حسن‌بن علی‌ابن‌ابیطالب (ع) می‌پیوست.

حفظ و قرائت قرآن کریم و آموزش احکام شرعی را از ایام دبستان در نزد مربی قرآن مرحوم میرزا علی‌اصغر بهمانی آغاز کرد. هوشمندی شهید جعفری از ایام کودکی منجر به اشتغال همزمان او در دروس کلاسیک تا اخذ دیپلم ریاضی و پذیرش دوره کارشناسی و آموزش‌های دینی و مذهبی تا بدان‌جا شد که از 16 سالگی رسماً در مساجد و جلسات دینی به سخنرانی می‌پرداخت.

از نوجوانی آموزش دروس حوزوی را در نزد روحانیت کرمانشاه آغاز کرد و از محضر اساتیدی همچون شهید محراب آیت‌الله عطاالله اشرفی‌اصفهانی و شهید آیت‌الله بهاءالدین کنگاوری (محمدی عراقی)، آیت‌الله مجتبی حاج‌آخوند، آخوند ملاعلی معصومی‌همدانی و نیز استاد علی‌مجتبی کرمانی تا آغاز دروس خارج، استفاده علمی کرد.

پشتکار، استعداد، نفوذ کلام و اعتماد به نفس، از وی شخصیتی اثرگذار بر مردم ساخته بود؛ شهید جعفری جوانی خوش‌سیما و خوش‌سیره بود. او به مبارزه و مناظره با مروجان مکاتب انحرافی، موسیونرهای مسیحی و مبلغات بهایی و گروه وحدت نوین جهانی که رهبری آن در کرمانشاه مستقر بود، پرداخت.

شاید نخستین فعالیت سیاسی او به پخش اعلامیه‌های امام (ره) در خرداد 42 و زمان کودکی برمی‌گردد. شهید سپهبد علی صیادشیرازی در سال 1350 با ایشان آشنا شد و این آشنایی را نقطه عطفی در تغییر مسیر زندگی خویش دانسته و گفته: ((آشنایی من با سعید آغاز آشنای من با مربیان دینی بود، سعید برای من همچون پلی بود به جهان معرفت و معنویت)).

شهید صیادشیرازی از موضع علنی وی در مخالفت با رژیم از همان زمان اظهار تعجب می‌کند. شهید جعفری همه‌جا در سخنرانی‌های خود از مبارزه و قیام سخن می‌گفت و از سال 1352 مورد گزارش هفتگی ساواک قرار گرفت.

از سال 1353 فعالیت‌های خود را در منطقه غرب گسترش داد و سخنرانی‌های متعدد در استان‌های ایلام، کردستان، همدان و تهران برگزار کرد. در همین سال ازدواج کرد و در سال 1354 صاحب فرزند شد و نام او را عبدالصالح نهاد.

فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی شهید جعفری همچنان ادامه داشت و منجر به تربیت شاگردان فراوانی شد که تا پایان عمر به شهید دلبستگی داشتند.

وی با همکاری علمای ذی‌نفوذ، بازاریان و ثروتمندان خیر کرمانشاه مجموعه‌ای را برای کمک‌رسانی به فقرا راه‌اندازی کرد که بعدها نام آن ‌را «شورای یاوری تهی‌دستان» گذاشتند.

در سال 1356 فاز نظامی فعالیت‌های خویش را آغاز کرد و هفت گروه مخفی برای فعالیت‌های تهاجمی و آموزش استفاده از تسلیحات نظامی تشکیل داد.

ارتباط وسیع وی با روحانیت کرمانشاه در سال 56 و جامعه روحانیت غرب کشور به ‌منظور تهیه طبع و انتشار اعلامیه‌های ضد شاه با نظارت و همراهی مرحوم آیت‌الله سیدمرتضی نجومی همراه شد و با اوج‌گیری خیزش ملت نقش اساسی در سازماندهی مراسم و تظاهرات و جلوگیری از انحراف حرکت و شعارها در منطقه ایفا کرد.

شبکه هفت‌گانه تهاجمی نیز اغلب مراکز فساد و مشروب‌فروشی‌ها را در منطقه به تعطیلی کشاند و رشد انقلاب در منطقه غرب، سیری شگرف پیدا کرد.

از این‌زمان استاد شهید در تعقیب ساواک قرار گرفت و در جریان فتنه سالار جاف و تعرض چماق‌داران او به مردم که با سکوت و حمایت ضمنی شهربانی در شهرهای مختلف غرب کشور توأم بود، به‌ تدارک تحصن بزرگی از علما و بزرگان منطقه در کرمانشاه پرداخت که در این ‌زمان دستگیر و زندانی شد، اما تحصن با موفقیت و برآمدن خواسته‌های متحصنان برگزار شد.

در زندان پیشنهاد بورس تحصیلی خارج از کشور را نپذیرفت و به‌ دلیل فعالیت مذهبی در دوران زندان زیرشکنجه قرار گرفت. دست به اعتصاب غذا زد، اما با آزادی زندانیان سیاسی استاد شهید نیز آزاد شد و به‌ محض آزادی با متشکل کردن شاگردان و جوانان مرتبط کمیته حفاظت شهری کرمانشاه را در اول آذرماه 1357 راه‌اندازی کرد.

شهر را به 14 منطقه حفاظتی تقسیم کرد و رادیو مسکو سقوط انتظامی کرمانشاه و تشکیل نخستین کمیته حفاظت شهری به ‌وسیله جوانان شهر را گزارش کرد.

به ‌دلیل عدم امکان آموزش مسلحانه و استفاده آشکار سلاح در ساعات حکومت نظامی، شهید جعفری پایگاهی مخفی در نیمه دوم آذرماه در ارتفاعات برف‌گیر (خورین) حدفاصل کرمانشاه-کامیاران راه‌اندازی کرد. نخستین آموزش متمرکز نظامی نیروهای انقلاب و هسته اولیه مجموعه‌ای که بعدها آن‌را سپاه پاسداران نامیدند، مشغول آموزش شدند.

نقش سرگرد علی‌داد همتی به ‌عنوان مسئول آموزش نیروها در این میان مورد توجه است. تعدادی از نیروهای آموزش‌دیده این دو مجموعه در نیمه دوم دی‌ماه سال 57 به‌ منظور کمک به حفاظت جان امام (ره) به تهران اعزام شدند.

با همراهی این گروه با سایر مرتبطان حلقه کرمانشاه در تهران تشکیل شد و پیش‌آهنگی خضرزنده را به پادگان آموزش نظامی تبدیل کرد و نیروهای پادگان‌های خورین و چغانرگس را در آنجا مستقر شدند و با عنوان (پاسداران انقلاب اسلامی) شروع به فعالیت کردند. این پادگان هم‌اکنون با نام آموزشگاه رزم مقدماتی رزم شهدا یکی از مهم‌ترین پادگان‌های آموزشی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کشور است.

در ابتدای پیروزی با همکاری و قضاوت حضرات آیات عبدالجلیل جلیلی، شهید بهاءالدین کنگاوری (محمدی عراقی) و عبدالخالق عبداللهی، دادگاهی اسلامی برای اجرای حدود و اعمال تعزیرات شرعی تشکیل دادند که هسته اولیه گزارش از نیروهای آموزش‌دیده در پادگان‌های خورین و چغانرگس و خضرزنده ارائه و امعان نظر امام (ره) برای تجهیز تسلیحاتی این نیروها و راه‌اندازی یک نیروی نظامی مستقل و توجه بیشتر مسئولان به مسائل کردستان را تقاضا کرد که منجر به ارجاع ایشان به آیت‌الله حسن لاهوتی شد و شهید سپهبد ولی‌الله قرنی از سوی امام (ره) سفر کرد.

با تشدید درگیری‌ها در کردستان و سقوط منطقه شهری سنندج و محاصره پادگان آن به‌وسیله گروهک‌ها، تسلیحات گسترده این پادگان در شُرف تصرف گروهک‌های معاند با نظام قرار گرفت. شهید سپهبد قرنی با ارائه اختیارات تام به شهید جعفری در نیروهای نظامی منطقه غرب ورود نیروهای آموزش‌دیده را به عرصه دفاع طلب کرد.

شهید جعفری با استقرار در هوانیروز کرمانشاه و هماهنگی عملیات هوایی از پادگان نوژه، عملیات سنندج را آغاز کرد. با خاموش کردن آتش نیروهای مهاجم به پادگان و هلی‌برد نیروهای آموزش‌دیده پادگان خضر زنده به درون پادگان در محاصره سنندج، نخستین عملیات نظامی انقلاب اسلامی را در 28 اسفندماه سال 1357 با موفقیت کامل رهبری کرد.

در این عملیات پرخطر نظامی با به شهادت رسیدن نخستین شهیدان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهید امیر شاه‌رضایی و امیر و حسین اشک‌تلخ، پادگان سنندج از تصرف گروهک‌ها خارج شد.

در فروردین 58 پس از آزادی و تأمین سنندج شهید جعفری، نیروهای مبارز سنندج را همراه با گروه میثم به ‌سمت مهاباد گسیل داد تا به ‌صورت مردمی در شهر وارد و در پایگاه‌هایی مستقر شوند و متصرفان شهر و پادگان مهاباد را به‌ عقب برانند. این نیروها به ‌مدت چند ماه تا رسیدن به هدف مورد نظر در مهاباد مستقر و در دو گروه فرهنگی و نظامی مشغول به فعالیت شدند. پراکندگی نیروهای ضدانقلاب و عناصر وابسته به پالیزبان و ... در شهرستان‌های (کرند و گهواره) نیز در آن‌ زمان منجر به عدم امنیت در منطقه شد.

ارتباط نزدیک شهید جعفری با بزرگان قومی آن مناطق و طرح واگذاری تأمین منطقه به آنان، اغتشاشات بلندمدت را بدون درگیری و مداخله نظامی خاتمه داد.

در اوایل مرداد 58 با سقوط پایگاه سپاه در مریوان به دست گروهک‌ها و قتل‌عام خانواده پاسداران منطقه، شهید جعفری با تقویت سران محلی مدافع انقلاب و ایجاد حرکت از روستا به شهر این نیروها (طرح و مدیریت یکی از نزدیکان شهید) منجر به محاصره شهر و قطع ارتباط گروهک‌ها با نیروهای خارج شد.

با ورود شهید دکتر مصطفی چمران به منطقه به نمایندگی از دولت و مذاکره ایشان با شهید جعفری با سران گروهک‌ها نیروهای مهاجم مریوان را به‌سمت پاوه ترک کرد.

حضور این نیروهای غیرمتعهد در پاوه و بروز برخی رفتارهای زننده آن‌ها مردم مسلمان پاوه را به واکنش واداشت و منجر به تحصن اعتراض‌آمیز مردم در فرمانداری شهر شد. متقابلاً هواداران گروهک‌ها نیز تحصنی را به‌ منظور اعمال فشار بر دولت در قوری‌قلعه ترتیب دادند.

در آن فضای متشنج شهید جعفری در اقدامی شجاعانه با همراهی علمایی همچون شهید اشرفی، کاظمی و خرم‌شاهی در جمع مردم متحصن در فرمانداری پاوه حضور یافت و با سخنرانی و اعلام حمایت از متحصنان، خطر مذاکره با سران گروهک‌ها را در قوری‌قلعه به‌ جان خرید و موضع مردم پاوه را تثبیت و سعی در ختم غائله کرد.

پیروزی مذاکرات به‌ نفع مردم پاوه و ورود شهید چمران به این شهر منجر به خشم معاندان و محاصره و حمله مسلحانه پاوه شد. شهید جعفری در دو مرحله، تسلیحات و نیروهای جان برکفی را به فرماندهی شهید ابوالحسن یاری کامیاران را در اوج ناامیدی‌ها با تقدیم کمتر از 12 شهید آزاد کرد.

از دیگر اقدامات شهید جعفری، گرفتن امان‌نامه از امام (ره) برای برخی از افرادی بود که از زمان طاغوت با جرایم کوچک به عراق گریخته بودند. این طرح منجر به بازگشت این آوارگان به کشور و رفع یک‌دست ناهنجاری‌های اجتماعی در منطقه و نیز همراهی بسیاری از آنان با انقلاب در مقاطع بعدی، به‌ویژه در مجموعه «پیش‌مرگان کرد مسلمان» شد. شهید جعفری در مسیر تألیف قلوب طوایف محلی تعدادی از افراد ذی‌نفوذ و نیازمند منطقه را نیز مورد حمایت مالی نظام قرار داد.

شهید جعفری همزمان در عرصه سیاسی مبارزه وسیعی را علیه گروهک‌های التقاطی و منافقین و سایر گروهک‌های مارکسیستی سامان داد. قدرت مناظره وی در این مسیر بسیار مؤثر و نزدیکی‌اش با جامعه روحانیت کرمانشاه بسیار راه‌گشا بود.

شهید جعفری با برگزاری دروس تفسیر قرآن کریم، نهج‌البلاغه و سخنرانی در مساجد و برگزاری جلسات هفتگی مسجد معتضدی و دعای کمیل مسجد بروجردی و افشاگری در مورد ماهیت بنی‌صدر، ارتباط با نیروهای مومن انقلابی و حزب‌اللهی استان کرمانشاه و تدارک تأسیس نهضت اسلامی دانشجویان غرب کشور به‌ عنوان نخستین اتحادیه دانشجویی و نامزدی در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی در پاوه، نقش بی‌بدیلی در عرصه‌های سیاسی و فرهنگی منطقه ایفا کرد.

در دوره اول انتخابات مجلس شورای اسلامی کرمانشاه با نفوذ و تقلب سازمان مجاهدین خلق در فرمانداری کرمانشاه دو نفر از منافقین را به مرحله دوم انتخابات معرفی کردند که شهید جعفری با دعوت از مردم به تحصن در فرمانداری از ورود آن‌ها به مجلس جلوگیری به‌ عمل آورد.

برگزاری مراسم دیدار حزب‌الله و روحانیت کرمانشاه با امام (ره) و دیدار امام جمعه وقت سنندج و جمعی از برادران اهل سنت و دیدار طایفه اهل حق با امام (ره) و دیدار برای اخذ امان‌نامه‌ها و ملاقات در مسئله کردستان و تشکیل نیروی نظامی از مهم‌ترین دیدارهای این شهید با امام (ره) است.

ارتباط شهید با مجلس اعلای شیعیان لبنان و سفر عبدالامیر قبلان به کرمانشاه و نیز ارتباط با حزب‌الدعوه‌الاسلامیه عراق و علامه سیدمرتضی عسگری از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و همکاری با حزب اسلامی رعد افغانستان پس از پیروزی و صدور نشریه عاشورا در افغانستان از دیگر اقدامات فرهنگی شهید است.

شهید جعفری یک ‌سال پیش از آغاز جنگ تحمیلی با نگاشتن نامه‌ای تحرکات جبهه عراق و خطر حمله قریب‌الوقع آنان ‌را به رئیس جمهور وقت بنی‌صدر گوشزد کرد، هر چند با بی‌توجهی روبه‌رو شد.

پیرو این روشنگری‌ها، نیروهای مردمی کرمانشاه در آذرماه سال 58 کنسولگری عراق را که مشغول نقشه‌برداری و جمع‌آوری اطلاعات از منطقه بود را تصرف کردند و اسنادی را نیز در اختیار آن شهید قرار دادند.

شهید جعفری در مصاحبه خویش با روزنامه اطلاعات در اسفندماه سال 58 بار دیگر بر خطر حمله عراق تصریح و از تابستان 59 دو مجموعه را به مسئولیت شهیدان امیر سالمی و داوود رضوانی در مرزهای خسروی و گیلانغرب مستقر کرد تا آخرین تحرکات دشمن را به ‌صورت روزانه به وی گزارش بدهند.

متأسفانه با هجوم عراق به ایران دو گروه که در نزدیک‌ترین خط مرزی ایران با عراق مستقر بودند با مقاومت محدودی متلاشی و دو فرمانده غیور آن به شهادت رسیدند.

شهید جعفری با سخنرانی‌های متعدد در کرمانشاه به ‌دعوت عمومی و بسیج نیروهای مردمی به جهاد اهتمام کرد و با جمعی از یاران و شاگردان جان برکف خویش به‌ عنوان نخستین گروه پیشتاز در مبارزه و جهاد به جبهه دشمنان در حال پیشروی شتافت و در حالی‌که دشمن از سرپل‌ذهاب گذشته بود، با آنان روبه‌رو شدند.

راهبرد سردار شهید و همرزمان او در این نبرد نابرابر اجرای عملیات چریکی و وارد کردن ضربات متعدد بر پایگاه‌ها و مراکز نظامی دشمن در طول شب به‌ منظور افزایش خسارت و تلفات مهاجمان و عدم امکان پیش‌روی و زمین‌گیری ماشین جنگی دشمن بود.

یک‌ماه مقاومت سرسختانه این گروه اندک که با حمایت هوانیروز کرمانشاه و رشادت‌های شهیدان علی‌اکبر شیرودی و احمد کشوری و یحیی شمشادیان پشتیبانی می‌شد، منجر به زمین‌گیر شدن نیروهای متجاوز عراق در دشت ذهاب و تخلیه و عقب‌نشینی آنها از منطقه شهری سرپل‌ذهاب و انتقال جبهه مقاومت ایران به ارتفاعات «قراویز» در غرب سرپل‌ذهاب شد. در تمام این‌ مدت در شب‌ها نهج‌البلاغه شهید در خط مقدم نیز ادامه یافت، او پاسدار توأم جبهه‌های جنگ و فرهنگ بود.

عاقبت در چهارم آبان‌ماه سال 1359 در شب خجسته عید غدیر ولایت مرتضوی در خط مقدم جنگ و ارتفاعات «قراویز» اجداد پاک و شهید خویش تأسی کرده، پس از عمری کوتاه، اما پربرکت در حال سجده جان به جان آفرین تسلیم کرد.

علمای کرمانشاه بر پیکر او نماز مکرر خواندند و مردم کرمانشاه باشکوه‌ترین تشییع را در خاطره این شهر برای او برپا کردند.

روحش شاد و یادش گرامی...
Share/Save/Bookmark