توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 52299
سه شنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۱۳
زندگی امام(ره) به روایت یک طلبه جوان/ نظر رهبر انقلاب درباره کتاب «در سایه آفتاب»
بعد از چاپ اول «در سایه آفتاب» مقام معظم رهبری فرمودند که من تمام کتاب شما را خواندم. نوشته شما علاوه بر روایت، درایت هم هست.
زندگی امام(ره) به روایت یک طلبه جوان/ نظر رهبر انقلاب درباره کتاب «در سایه آفتاب»
به گزارش خط نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران پویا، «در سایه آفتاب»، شامل یادداشت‌های حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان از زندگی امام خمینی(ره) با ویراست جدید از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شد. یادداشت‌های نویسنده پیش از این در ماهنامه و مجلات از جمله ماهنامه پاسدار اسلام منتشر و یا از سوی گروه‌های خودجوش فرهنگی به زبان‌های عربی و اردو ترجمه و به چاپ رسیده بود، اما در اثر حاضر تمامی این یادداشت‌ها تجمیع و با ویرایش جدید به چاپ رسیده است. بخشی از یادداشت‌های رحیمیان در لبنان و پاکستان با عنواینی چون «انوارالعروج» به چاپ رسیده و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است. به گفته نویسنده، رهبر معظم انقلاب نیز درباره این کتاب فرموده‌اند که من تمام کتاب شما را خواندم. نوشته شما علاوه بر روایت، درایت هم هست.

رحیمیان در «سایه آفتاب» تلاش دارد تا شمه‌ای از سیره و سلوک زندگی امام راحل(ره) در برهه‌های مختلف را به مخاطب معرفی کند. یادداشت‌های او از سال 42 آغاز شده و صرفاً محدود به وقایع تاریخی و برهه‌های مهم تاریخ انقلاب نمی‌شود، او تلاش دارد در مقام یک طلبه مشتاق و مرید امام(ره) شمه‌ای از شخصیت ایشان را روایت کند. نویسنده ابتدا به نحوه آشنایی‌اش با امام(ره) اشاره کرده و می‌نویسد: «

بعد از رحلت مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی در فروردین سال 1340 با ارشاد والد مکرّمم با نام حضرت امام (قدس‌سره) به عنوان شخصیّت برجسته‌ای که شایسته مرجعیّت و زعامت است آشنا شدم و در مهرماه سال 41 با عشق زیارت امام و برای تحصیل علوم دینی در حدود سیزده‌سالگی وارد قم شدم. کمتر روزی بود که از کوچه‌پس‌کوچه‌های «یخچال قاضی» عبور نکنم. آنجا دیار یار بود و حتی دیوارهای گلی‌اش برایم زیبا، دل‌انگیز و دوست‌داشتنی بود. در مدرسة فیضیّه ساکن بودم. گرچه در آنجا و صحن‌ها و حرم حضرت معصومه (سلام‌الله علیها) نماز جماعت‌های متعدد و باشکوه برپا بود، اما همه چیز و همه‌کس را به هنگام غروب، رها می‌کردم و تا یخچال قاضی به سر می‌دویدم تا پشت سر امام در منزلشان به نماز جماعت بایستم.

در آن زمان یکی از نشانه‌های برجستگی یک مجتهد یا یک مرجع در این بود که در مسجدی بزرگ و معروف یا نزدیک به حرم، نماز جماعتش برگزار شود و مأمومین بیشتری داشته باشد، اما حضرت امام درحالی‌که مجلس درسشان در مسجد «سلماسی» واقع در نزدیکی یخچال قاضی آکنده از درسخوان‌ترین طلّاب و فضلا بود، برای امامت جماعت هرگز در پی محراب و مسجد نبودند و فقط تعدادی انگشت‌شمار که به هنگام مغرب خود را به خانة محقرشان می‌رساندند، توفیق می‌یافتند که با امام، نماز جماعت بخوانند، و حقیر کوچک‌ترین آن‌ها بودم».



در کنار یادداشت‌هایی که به حوادث تعیین‌کننده تاریخی مانند کاپیتولاسیون پرداخته می‌شود، یادداشت‌هایی نیز وجود دارد که به کشش و اشتیاق مردم به شخصیت امام(ره) چه پیش از پیروزی انقلاب و چه پس از آن اشاره دارد؛ این بخش که بعد اجتماعی یادداشت‌های اوست، بسیار خواندنی و دارای مطالبی است که شاید برای بسیاری از مخاطبان امروز تازگی داشته باشد.

به عنوان نمونه نویسنده به چاپ کارت تبریک به مناسبت نوروز سال 1343 اشاره کرد که برای نخستین‌بار با تصویری از امام(ره) به صورت مخفیانه در صدها هزار نسخه توسط مبارزان انقلابی در سراسر کشور توزیع شده است. او در این‌باره می‌نویسد: در این کارت تبریک دو مضمون جالب به کار رفته بود: یکی استفاده از آیه: «رَبِّ السِّجْنُ أحبُّ إلیّ ممّایَدْعُونَنِی إلیه» به تناسب زندانی بودن حضرت امام و تشابه با حضرت یوسف در این زمینه و دیگری این بیت شعر:

بُوَد آن روز بر ما عید مطلق
که در جنبش درآید پرچم حق!

که دلیل انتخاب این بیت شعر و حتی اینکه از کجا آن را پیدا کردم و علت تداعی آن، برایم نامعلوم و ناشناخته ماند تا حدود پانزده سال بعد، که انقلاب به پیروزی رسید و در یوم‌الله و عید واقعی بیست و دوم بهمن 1357 که پرچم حق به اهتزاز درآمد تازه تنبیه و تنبّهی شد که:

«ما رَمیْتَ إذْ رَمَیْتَ وَلکنَّ اللهَّ رَمَی»

در سال بعد نیز یعنی نوروز سال 1344 که حضرت امام به ترکیه تبعید شده بودند، کارت تبریک دیگری را تهیه کردم که آیات متناسب با حضرت امام و تبعید ایشان و قضیه کاپیتولاسیون را همراه با اشعاری که زبان حال علاقه‌مندان و عاشقان مهجور بود در آن گنجانده بودم.

از آنجا که در این سال امکان چاپ تقویم با عکس حضرت امام نبود، متن تقویمی را که تصویر آن ملاحظه خواهد شد، همراه با عکس حضرت امام، خطاطی کردم و در یکی از عکاسی‌های قم تکثیر و سپس توزیع گردید.

عکس دیگری را در همان سال همراه با زیرنویس عربی و انگلیسی که متن آن را مرحوم آیت‌الله ربانی شیرازی جهت توزیع در مکه مکرمه فراهم کرده بود، خطاطی کردم و در مراسم حج تکثیر و توزیع گردید و ظاهراً این اولین عکسی بود که از امام در راستای تبلیغ نهضت اسلامی در کنگره بزرگ حج، توزیع شد.

هرچند بیان این بخش از مطالب از آن جهت که ربطی به اینجانب دارند، برایم ناپسند بود اما از آن جهت که مشتمل بر گوشهای هرچند ناچیز از جریانات نهضت است ناگزیر از طرح آنها شدم و به هرحال بنده بعد از چند بار دستگیری کوتاهمدت، سرانجام در تابستان سال 1344 تحت تعقیب شدید قرار گرفتم و بعد از مدتی اختفاء در قم و تهران و اصفهان، مخفیانه به عراق گریختم و توفیق سال‌ها مجاورت در عتبات عالیات و زندگی در خدمت حضرت امام، در نجف اشرف، نصیبم شد و بیگمان این سعادت و توفیق که تا لحظه رحلت حضرت امام ادامه یافت، جایزه و تفضلی بود از سوی خدای منّان، در همین دنیا و در امتداد همان هدایت‌ها و الطاف الهی در زمان کودکی و نوجوانی».

انتشارات سوره مهر کتاب «در سایه آفتاب» را با ویرایشی جدید روانه بازار کتاب کرده است.
Share/Save/Bookmark