توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 54402
يکشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۰
( فصل تسويه)/ ما مقصريم
معتقديم در شورا را بايد گل گرفت
معتقديم در شورا را بايد گل گرفت
ما مقصريم - ما مقصريم آقاي وزير . آقاي استاندار، آقا ما بد انتخاب كرديم، ما اشتباه كرديم، هركس خربزه مي خوره پاي لرزش هم بايد بشينه، وقتي مسئله دمكراسي شد وقتي آرا تعيين كننده است وقتي باندهاي قدرت و ثروت ميانداري مي كنند، وقتي هنرپيشه و خواننده و فوتباليست براي مردم تعيين تكليف مي كنند وقتي سلبريتي ها، امدادگر مي شوند وقتي شخصيت مرجع، بجاي انسان هاي سوخته و ساخته جايگزينش، مي شود ( فلان خواننده) و يا فلان بازيگر دست هزارم كه دنيا را در ( سگ خانگي اش)
مي بيند ويا فلان ( هنرپيشه) و يا بازيگر و خواننده كه فرق غرب كشور و ، شرق آن را نمي داند. وقتي افرادي به عنوان هنرمند بخودشان اجازه مي دهند در امور كشور پرچمدار شوند، و در و ديوار پر مي شود از بنرهاي هدايت شده، و ( ماشاء الله) گفتن و هورا كشيدن كاذب نتيجه اش در مملكت مي شود مجلسي كه موگريني و عكس هاي آنچناني غايت مي شود، طرح هاي مهم در مجلس بلوكه مي شود، سئوال از رئيس جمهور از 5 تا سئوال چهارتاش راي نمياره و بعد هم ارز مي شود 15 هزار تومان و رئيس دولت به ريش همه مي خنده و آقاي سيف را به مشاورت خود مي خواند، وقتي متأثر مي شويم از خواننده، و بازيگر، فوتباليست ، عمه قمر، وقس عليهذا، بايد شوراي شهر بابل از ليست اميد بيرون بيايد و، حتماً بايد ارز بشود پانزده ، بيست و سي هزار تومان و البته بلاتشابه وقتي شوراي شهر ما مي رود به سمت غير تخصصي و غيره كه به استاد شهرسازي و نخبه سياسي رأي نمي دهيم و رأي به سبد افرادي ريخته مي شود كه بازيگران خوبي هستند و افكار عمومي به فريب مي رود. حتماً بجاي دعوا و درگيري بايد به سمت درگيري مسلحانه پيش برويم و يا گوشه اي از شورا بشود ( دعا خانه براي شفا) ، يه بخش هم ( پهلوان خانه و زورخانه) يه بخش هم ( براي خوانندگي و بازيگري) و نتيجه اين مي شود كه افراد مختلف با گرايش هاي مختلف و غير تخصصي ، شورا با گود زورخانه مبادله مي نمايند(مبادله با افتخار).
اين داستان هاست كه ليست اميد مي شود برنده شوراي شهر بابل و بعد تقسيم غنائم، و شورا مي شود محل زد و بندهاي پنهان و رانت خواري هاي پنهان تر، آن وقت مردم فراموش مي شوند ، مي شود چاله ميدان، گود زورخانه، بعد هم بازيگر يا خواننده اي درجه منهاي 1000 براي مردم تصميم مي گيرد، ( آنوقت
مي گوئيم اين شهر از دست رفت).
وقتي شهرداري مي شود عامل اصلي ضد ارزش و به رنگ بندي لباس خانم ها براي زيبايي شهر متوسل مي شود، وقتي دردهاي بي درمان را به نظام نسبت مي دهيم و غافليم كه خود (رأي) داده ايم و نمي دانيم خود كرده راتدبير نيست. فصل تسويه شروع مي شود آن وقت يادمان مي رود به ما به اين وضعيت تأسف بار (رأي) داده ايم ، ما رأي داده ايم ، ( رأي فروشي) كرده ايم، بعد اگر دولت شد اين دولت و شورايي شد آن شوراي دسته گل آب داده، و يا بروجردي ها رفتند درب شورا را جوش كردند و اسفا و تأسف
مي خوريم بايد بريم گلفروشي صدها هزار شاخه گُل بخريم و در شوراي شهر را گُل بگريم، و يا اين كه چند كاميون خاك درجه 1 و كاه عالي از نوع خوراك چهارپايان تهيه كنيم و در شورايي كه با اهداف نظام، انقلاب و مردم همخواني ندارد گِل بگيريم، لطفاً آن هايي كه موافق گُل باران كردن در شوراها عدد (1) موافق گِل گرفتن عدد (2) موافق جوشكاري عدد(3)
هر سه مورد درست است چهار را به سامانه شورا بفرستند تا اين انتخاب هم به روش دمكراسي انجام بشه و فقط اين يكي را كم داشتيم كه شوراي شهر بشود (‌چاله ميدان) ، يكي يقه بدرد، يكي هم ( ديه)‌ را گردن بگيرد و دستور قتل و خونريزي صادر كند، جالب اين كه كسي كه ميدان داراست و براي قتل و كشتار ژست مي گيرد، كاش كارنامه و شناسنامه اش را ببينيم.
كه ايها المردم عزيز خودمان مقصريم، اگر دلار سر به آسمان بزند، اگر از توي ليست اميد، شوراي شهر بابل سر برآرد ، اگر شوراي شهر آن بشود آن كه شد بجاي سرزنش ديگران خود را مقصر بدانيم اين رأي من و شماست كه نام و نان و مقام شده. ارزان فروشي كرديم، اينجاست كه پاي لرز خربزه بايد ايستاد، گله نكنيد: خود كرده را تدبير نيست.
من و شما وقتي براي منافع مردم و خودمان و مملكت با احساس وارد مي شويم حتماً بايد با ندامت خارج بشويم ، درد بزرگي است كه كار را با دست خود به عناصر غيرحرفه اي واگذار مي كنيم و آرزو و اميد واهي داريم البته آب رفته به جوي باز نمي گردد.
Share/Save/Bookmark