توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 52035
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۳۲
چهـره به چهـره
حاج بهروز همتي
بهروز همتي از رجال مردان سياسي کرمانشاه است از ابتدا و آغاز انقلاب اسلامي تاکنون ايشان يکي از چهره هاي نوراني در عرصه خدمت به مردم بوده و مهم ترين خصيصه وي سکوت و صبر در مقابله با ترور شخصيت ها و شايعات مختلف بوده، حاج بهروز اينک هم در مسند و مکتب غدير و مهدويت شاخصه خدمت فرهنگي بدون حاشيه است. ايشان در کسوت هاي مختلف از ابتداي انقلاب بر منش و سلوک يک عنصر انقلابي باقي مانده و رفتار سياسي ايشان تعهد به آرمان ها انقلاب اسلامي است، ولايت انديشي و ولي محوري از خصوصيات ديگر اين نيروي صاحب نام و انقلابي است. وي در کسوت مديرکل آموزش وپرورش، شهردار، استاندار، و جايگاه هاي مختلف و در مسئوليت هاي کليدي نيز رويه اش بر محور و موضعيت حق طلبي ، عدم ويژه خواري، ساده زيستي تواضع، و تقابل بصيرتي و انديشمندانه با جريان هاي پيدا و پنهان ضد انقلاب و معاند بوده، البته منتقدين بر ايشان نقدهاي مختلفي روا مي دارند، اما قالب نقدها بر بهروز همتي، نقدهاي رفتار سياسي است و عدم انعطاف در قبال جريان هايي است که ماهيتاً روش ايشان را مبتني بر برخورد جزم گونه تعبير مي کنند، که البته ادعاي قرين به واقعيت نيست. بهروز همتي را تفسير تاريخ سياسي کرمانشاه مي دانيم و در چندين جلسه ايشان به بحث مي نشينيم، بي شک اين مطالب مي تواند مورد نقد، بحث و بررسي قرار گيرد از همه مخاطبان انتظار همفکري و تعامل در اين زمينه را داريم.
حاج بهروز همتي
به گزارش گروه سیاسی خط نیوز؛
قسمت اول
- در زمينه انقلاب اسلامي و ظهور و بروز آن در کرمانشاه اظهارات خود را بفرمائيد؟
انقلاب اسلامي در سال 1356، بعد از آن مقاله کذايي در روزنامه اطلاعات و با اعتراض حوزه هاي علميه به خصوص مدرسه فيضيه در 19 دي ماه سال 56 يک بروز جدي و علني پيدا کرد. براي اولين بار مردم مسلمان، معتقد، زجر کشيده به دنبال اعتراض علما و روحانيان و طلاب در حوزه علميه قم فرصتي يافتند تا به اعتراضات گسترده ي خود بر عليه نظام ستم شاهي بپردازند. آن چه که در 29 بهمن در تبريز انجام گرفت در سال 56 و آن چه که در فروردين سال 57 در يزد و برخي از شهرهاي مختلف کشور شکل گرفت اين جرات را به مردم کرمانشاه و مناطق غرب کشور هم داد که با تمام توان و قدرت وارد عرصه مبارزه با نظام ستم شاهي و تلاش براي برقراري نظام مقدس جمهوري اسلامي شوند. الحمدالله با همت شهيد بزرگوار استان شهيد شاخص ملي شهيد سيد محمد سعيد جعفري جامعه روحانيت در کرمانشاه شکل گرفت. با تشکيل جلسات هفتگي روزهاي پنج شنبه هر بار در منزل يکي از آقايان و تشريح مسائل اساسي کشور و اقداماتي که در تمام نقاط کشور صورت مي گرفت و از طرف شهيد سيد محمد سعيد جعفري منجر به صدور بيانيه، اعلاميه و هماهنگي روحانيت کرمانشاه با روحانيت کشور شد.
مي توان ادعا کرد اولين تظاهرات رسمي در شب شهادت امام محمد باقر در اوائل سال 57 در مسجد حاج شيخ معتضدي شکل گرفت و اولين راهپيمايي مردم با قوت و قدرت بعد از نماز مغرب واعشاء و سخنراني شکل گرفت و الحمدالله توانستيم استان کرمانشاه و شهر کرمانشاه را در بين شهرهاي مختلف کشور به عنوان يک استان انقلابي مطرح کنيم و بعد از اين جريان با قدرت و قوت ادامه پيدا کرد، در دي ماه 57 به اوج خود رسيد و در دهم و دوازدهم در کاخ استانداري محل سکونت و استقرار پاليزبان به عنوان استاندار آن زمان و شهادت تعداد کثيري از بچه هاي کرمانشاه بنده ادعا مي کنم در همان سال 57 مردم کرمانشاه و جوانان غيور کرمانشاهي دين خود را نسبت به انقلاب و نسبت به امام و نسبت به شهداي گرانقدر انقلاب اسلامي در طي سال هاي 56 و 57 به معناي واقعي ادا کردند. بنابراين کرمانشاه به عنوان محور حرکت هاي انقلابي در غرب کشور از جمله پوشش دادن ايلام، همدان وکردستان، نقش بي بديع و ماندگار خود را الحمدالله به خوبي انجام داد و هدايت روحانيت با برنامه ريزي هاي شهيد سيد محمد سعيد جعفري از استان کرمانشاه يک استان شاخص انقلابي همراه با نظام و انقلاب به جامعه ايران معرفي کرد.
- مواردي که در مبارزات مردم کرمانشاه مطرح است روحانيت است نقاط ابهامي وجود دارد که برخي اعلاميه ها با امضاي برخي از علما نيست يا بعضي از اعلاميه ها صرفاً با امضاي بعضي افراد خاص است. شما صراحتاً بفرمائيد که نقش علما و کدام عالم در اين زمينه في الواقع سرنوشت ساز و در واقع ليدر موضوع بوده است؟
مي توان گفت، که همه حضرات علماي اعلام آن زمان در کرمانشاه تحقيقاً انقلاب را همراهي کردند از شهيد آيت اله اشرفي اصفهاني، شهيد بهاءالدين محمدي عراقي، آقاي شيخ محمد رضا کاظمي، آقا شيخ جواد خرمشاهي، آقا سيد مرتضي نجومي، حاج سيد مجتبي، حاج آقا محمد نجاتي، آقاياني که در آن زمان در کرمانشاه وجود داشتند مخصوصاً آقاي اعلامي، اين ها همراه آقاي زرندي حتي آقاي سيد موسي موسوي در ابتدا همگي با هم همراه بودند. تنها مرکزيت اين فعاليت ها به دليل نفوذ مردمي آيت اله آقا شيخ عبدل جليل جليلي بود که رژيم منحوس نظام پهلوي از ايشان حساب
مي برد به واسطه اين که در بين اقوام عوام کرد، منطقه به واسطه خودشان و پدرشان حضرت آيت اله عظمي آقا شيخ هادي جليلي يک نفوذ ويژه داشت. بنابراين رژيم با آيت اله جليلي خيلي درگير نمي شد. بنابراين محور اين فعاليت ها (فعاليت هاي انقلابي ) عمدتاً در منزل آيت اله شيخ عبدل جليل جليلي شکل مي گرفت و حتي در منزل ايشان ارتباط مستقيم تلفني با پاريس برقرار بود. اعلاميه هاي امام از پاريس توسط دفتر امام در آن جا و اطرافين امام خوانده مي شد ضبط مي شد و پياده مي شد تنها محل توزيع اعلاميه ها در زيرزمين آقا سيد مرتضي نجومي انجام مي گرفت. بنابراين اين دو بزرگوار در ابتدا در شکل دادن به اعلاميه ها، چاپ اعلاميه ها، و حتي با خط خوش حضرت آيت اله نجومي نوشته مي شد نقش بسزايي داشتند. در جلساتي که روزهاي پنجشنبه برگزار مي شد تقريباً همه آقايان حضور پيدا مي کردند.
بعد از يک مدتي به هر حال به واسطه نفوذ عده اي از خناسه ها در بعضي از اين آقايان يک سري اختلافاتي به وجود آمد برخي از آقايان در برخي از جلسات حضور پيدا نمي کردند و بعضاً هم پنجشنبه ها براي اين که در جلسه حضور پيدا نکنند مسافرت رفتند. در مجموع اگر به اعلاميه هاي آن زمان دقت کرده باشيد امضاي شش نفر از آقايان تقريباً در اکثر اعلاميه ها دائم وجود داشته است (آقا شيخ عبدل جليل جليلي، آيت اله اشرفي اصفهاني، آقا شيخ عبدالهي، آقا سيد ميبدي، سيد جواد خرمشاهي و حاج آقا مجتبي حاج آخوند) غير از چند جلسه که ايشان در کرمانشاه حضور نداشت امضاي ايشان پاي همه اعلاميه ها هست. بقيه آقايان به دليل اختلافات و مسائلي که پيش تر اشاره شد مثل حضرت آيت اله زرندي يا حاج آقاي علامي معمولاً پاي برخي ازاعلاميه ها اسم ايشان نيست يا در جلسه حضور پيدا نمي کردند، يا در واقع مفاد اعلاميه و مفاد بيانيه را قبول نداشتند. آقاي سيد موسي موسوي بعد از يک مدتي صف خود را از صف کرمانشاه جمع کرد و در واقع با ايجاد يک مکتب الصادق در کرمانشاه به نوع ديگري از فعاليت هاي در راستاي انقلاب و امام پرداختند که با خط مشي کلي روحانيت کرمانشاه، خيلي سازگار نبود.
- شهيد جعفري يکي از نيروهايي بود که در تحرک بخشي حتي به روحانيت نقش داشتند در استان کرمانشاه، و نقش بسزايي داشتند، در تمام اين نقش ها هميشه بعد از نقش آقاي جعفري و روحانيت يک جريان يا يک گروهي مد نظر بود که به عنوان گروه شيت معروف بود. اولاً اين که ترجمه اين کلمه چه هست وسرنوشت اين گروه چه شد؟
آنچه که به عنوان گروه شيت اصطلاحاً شهرت پيدا کرد توسط عده اي ناجوانمردانه، مورد حجمه قرار گرفت، مربوط مي شود به تشکيل يک گروهي به عنوان (شوراي ياري تهي دستان) که مخفف اين سه کلمه مي شود شيت، منتها، شيت در لفظ کرمانشاهي به عنوان ديوانه و خل معني مي شود. هدف اصلي اين گروه در واقع جمع آوري کمک هاي مردمي به خصوص بازاري ها و توانمندان کرمانشاهي براي کمک به افراد تهي دست به صورت جدي مطرح بود، منتها اين گروه خيلي گسترش پيدا کرد و مشهور شد به گروه شيت. از زماني که انقلاب به ثمر نشست و جريانات ضد انقلاب در استان کرمانشاه با قوت فعال شدند به خصوص جريانات چپ و منافقين در کرمانشاه دفتر زدند امکانات وسيعي را به پا کردند، همين بچه هاي شوراي تهي دستان شروع کردند به مقابله و مبارزه با جريانات انحرافي و جناحين چپ مخالفين نظام انقلاب، نفاق، به همين دليل هم با عنوان شيت مورد حجمه قرار گرفت و در واقع با اين عنوان که شيت معني افراد خل و ديوانه محسوب مي شد، سعي کردند که چهره اين افراد را مخدوش کنند. معناي واقعي اين افراد هم ياور تهي دستان بودند و هم ياور انقلاب اسلامي ، بعد از شهادت آيت اله اشرفي اصفهاني در کرمانشاه براي مدت کوتاهي از طرف حضرت امام(ره) آيت اله جنتي به عنوان امام جمعه موقت کرمانشاه در واقع مستقر شدند. با مشورتي که با حاج آقا مجتبي حاج آخوند انجام داديم بنابراين شد که شهيد سيد جمال الدين حائري زاده براي اداي توضيحاتي خدمت آقاي جنتي برسيم و حاج آقا مجتبي را واسطه قرار داديم و تماس گرفتند و از ايشان وقتي گرفته شد و بنده و شهيد سيد جمال حائري زاده خدمت ايشان رسيديم، از در که وارد شديم در يک اتاق 4*3 پشت ميز کوتاهي نشسته بودند. بعداز سلام و عرض ادب تعارف کردندو نشستيم و از قبل برنامه ريزي شده بود که چه صحبت هايي گفته شود، با اين عنوان شروع کرديم که حاج آقا جنتي بنده همتي و ايشان سيد جمال حائري زاده موسوم به سران حزب شيت هستيم، ايشان تا اين کلمه را به زبان آورديم خيلي سريع آيفون زدند به اتاق محافظين و گفتند که بيايد کمتر ازچند ثانيه يه شخص هيکلي و درشت در چارچوب در قرار گرفت و نشست. شروع به توضيح مسائل مربوط به استان و معرفي افرادي که اصطلاحاً آن ها را شيت خطاب مي کردند که چه کساني بودند و چه کارهايي انجام دادند کرديم که بچه هاي انقلاب هستند و پيش مرگ هاي امام هستند و اگر جايي لازم باشد از انقلاب دفاع شود اين ها سينه سپر مي کنند کما اين که فقيه هم نيستند ممکن است دچار خطا و اشتباه هم بشوند. اما مسيرشان، سير درستي است. حال اگر تو اين مسير مرتکب خطا هم بشوند. بعيد نيست، اما اصل بر اين است که نيتشان خيانت است و خدمت به نظام و انقلاب مي باشد. تبعيت محض از محضر امام (ره).
بعد در آخر گفتم ببينيد حاج آقاي ذهنيت ها را چقدر خراب کردند شما ما را نمي شناسيد از حزب شيت هم چيزي نمي دانيد و نشنيده ايد ولي به محضي که معرفي کرديم که موسوم به سران حزب شيت هستيم شما آقا محمد را صدا زديد، اين ذهنيتي است که در مسئولين ما هم درست کرده اند. آقاي جنتي خيلي سريع به ايشان گفتند که بيرون بروند و رفتند و ما را بغل کرد و سر ما را بوسيد ند و گفتند که در نماز جمعه جبران خواهم کرد و در نماز فردا به خوبي مسئله را تسريح کردند که يک عده جوان مومن و انقلابي را به عنوان شيت مورد حجمه قرار مي دهند که بررسي کرده اند که اين ها بچه هاي انقلابند و ... و تقريباً بعد از آن حجمه گسترده عليه اين جريان به خاک فرو رفت.
- حاج آقا شما چه نقشي داشتيد در مرکزيت اين مجموعه؟
بنده ابتدا به ساکن هيچ نقشي نداشتم، چرا که زماني که گروه تشکيل شد بنده در تردد به کردستان بودم و بيشتر در اونجا بودم البته هفته اي يکي دو بار در کرمانشاه بودم و در جريان تشکيل گروه حضور داشتم منتها بعد از شهادت شهيد سيد محمد سعيد جعفري خيلي از دوستان انتظار داشتند که يکي از نقش هاي کوچک سيد محمد سعيد جعفري را در کرمانشاه ايفا کنيم و در واقع به جاي شهيد جعفري يه عده بنده را مسئول اين گروه مي دانستند.
پس به صلاح نبوده و حتي که ما با شما مرتبط بوديم به ما هم بگويند حزب شيت، از عوامل بوديد. عيب ندارد اين که بد نيست بگذاريد بگويند که شما شيت انقلاب هستيد، ديوانه ي امام هستيد ما ديوانه ي خون مطهر شهدا هستيم. چون شيت در لفظ کرمانشاهي مي شود همان ديوانه در لفظ فارسي به ياران ائمه اطهار هم هميشه تهمت هايي زدند.
- جناب همتي ياد شهدا نيستيد، يکي از شهداي مظلوم کردستان برادر شما هستند کمتر گفتيد و شايد اصولاً نگفتيد، ولي دوستان که ديدند شهادت ايشان شهادت سخت و جنايت فجيعي مي دانستند؟ چرا؟
ما هم چنان اگر به جاي يک شهيد ده شهيد هم تقديم انقلاب مي کرديم خود را هنوز بدهکار مي دانيم به انقلاب اسلامي و هيچ وقت طلبکار نيستيم. اما مهم ترين مسئله اين است که در سال58 به پيشنهاد شهيد سيد محمد سعيد جعفري بعد از تعطيلي دانشگاه ها که در انقلاب فرهنگي آن زمان دانشجو بوديم ما تمام دانشجوهاي انقلابي و مسلمان را بعد از دوره انقلاب فرهنگي در کرمانشاه جمع کرديم تحت نهضت اسلامي دانشجويان غرب کشور، مي توانيم ادعا کنيم اولين تشکل اسلامي بعد از انقلاب شخصيت اسلامي دانشجويان غرب کشور بود که خيلي ها از دوستان دانشجو مثل سردار اثباتي، بهروز و احمد زارعي اصغر نصرتي بهزاد خود ما علي رضا شهبازي، شهيد فريدون تعريف، دکتر ناصري و منصور مظفري، و علي نجومي، اين ها همه جمع شدند تشکلي به نام دانشجويان غرب کشور تاسيس شد. و بنده مسئوليت آن را بر عهده داشتم ضمن اين که در تمام شهرهاي مناطق غرب کشور شامل ايلام، کردستان و کرمانشاه تعدادي از دانشجوها را مستقر کرديم و در واقع به فعاليت فرهنگي و تبليغي براي تبيين انديشه هاي امام و رهبري پرداختيم. منتها باسپاه مرکز هم ارتباط برقرار کرديم، امکاناتي را از طريق سپاه مرکزي مي گرفتيم و در اين مناطق توزيع مي کرديم . آقا بهزاد اخوي بنده هم به همراه تعدادي از دانشجوها در ديواندره مستقر کرديم. معمولاً ماهي يک بار براي گزارش به تهران از ايلام و کرمانشاه و قروه، سنندج، بيجار و ديواندره را نهايتاً به سمت زنجان و تهران و بعد برگشتن هم به همين ترتيب، بهزاد به عنوان مسئول تشريفات برديم منتها به دليل اين که اونجا تجمعي از نيروهاي خوب منطقه را سازماندهي کرده بودند دوستان از جمله شهيد امير محمدي و بقيه شايد قوي ترين تشکل فرهنگي در ديواندره شکل گرفته بود و خيلي از دوستان هر کدام يک مسئوليت بر عهده داشتند.
در کنار آن چه که ما به ايشان محول کرده بوديم. بهزاد در ابتدا مسئول جهاد سازندگي بود با حفظ سمت بعد بخشدار شدند و بقيه دوستان هم همينطور، همان سال 61 به همراه شهيد محمدي به يک بهانه اي کشانده مي شوند به منطقه اي در شمال شرق ديواندره که منبع آب بود و همان جا به اسارت ضد انقلاب در مي آيند. شهيد محمدي که اهل سنت بودند را به شهادت رساندند و بهزاد را با خود بردند که بعد از 4 ساعت تمام منطقه را بررسي کرديم که شايد بتوانيم اثري پيدا کنيم، هنگام برگشتن از ديواندره نرسيده به کامياران بيسيم زده بودند به پاسگاه ژاندارمري کامياران که ماشين را متوقف کنند که بگويند برگردين، برگشتيم جنازه را در يکي از تپه هاي اطراف ديواندره در يک چاله پيدا کرديم. با وضعيت بسيار فجيعي ايشان را زنده زنده سوزانده بودند با سيگار بدن ايشان را و با چاقو تکه هايي از بدن ايشان را بريده بودند. گلو، دست ها و در آخر سه گلوله به قفسه سينه و قلب شليک کرده بودند و اين دين کوچکي بود که آن موقع به انقلاب ادا کرديم.
- حاج آقا همتي مبحث کرمانشاه بعد از سال 61 بعد از قضيه حضرت آيت اله اشرفي اصفهاني جايگاه و پايگاهي شد براي دو جريان کشور البته هم جريان گرم و هم جريان که به خط 3 مشهود بود ودر استان هر آن چه که پيش آمد و تقابل اين دو گروه موجب شد استان نتواند راه پيشرفت را درست طي کند و زير بناهاي توسعه را درست انجام دهد. و اين که بعد از جنگ دفاع مقدس بر اين مسائل افزود. شما احساس مي کنيد تقابل اين دو جريان در استان غير از آن هايي که اهل معامله نبودند به کجا کشيد چه سودي براي استان داشت؟ استان را ارتقا داد عقب راند يا در مسير توسعه قرار داد. از مسير توسعه حذف کرد به جريان هاي حزبي داخلي منجر شد، چه شد که الان بعد از سال هاي که خط دفاع مقدس و خط مبارزه با نفاق، خط مبارزه با انتقاد بوده عملاً در توسعه مشکل دارد، در بيکاري، در فقر، مشکل دارد به
عنوان يک فرزند اين استان که استاندار، مديرکل بوديد و مسئوليت هاي مختلفي داشتيد لطفاً توضيح دهيد که پس از جريان درگيري ها به کجا مي خواهد بينجامد؟
استان هايي مثل استان کرمانشاه ازچند ناحيه مورد بي مهري قرار گرفتند، در 31 شهريور سال 59، جنگ از همين استان شروع شد. در همين استان با عمليات مرصاد خاتمه پيدا کرد. ما هشت سال کامل در گير جنگ بوديم به عنوان يک استان خط مقدم، شايد ضرورت ايجاب مي کرد سرمايه گذاري که صورت بگيرد بيشتر در مناطق مرکزي ، شمال و جنوب ، شرق باشد، مناطق غرب کشور که درگير جنگ بود نه مورد بي مهري مسئولين بلکه بنا به ضرورت نبايد در آن جا سرمايه گذاري جدي صورت مي گرفت. اما
مهم اين است نه تنها سرمايه گذاري صورت نگرفت بلکه خيلي از زيرساخت هايي که از قبل وجود داشت بر اساس بمباران هاي دشمن در جنگ عمدتاً از بين رفت در واقع به صورت عقب ماندگي نسبت به
استان هاي ديگر ايجاد شد اول اين که عدم سرمايه گذاري، دوم در واقع از بين رفتن زير ساخت هاي که از قبل در استان وجود داشت متنها يک عامل مشترک در همه استان هاي کشور وجود داشت که شدت و ضعف داشت که در استان کرمانشاه، اصفهان قوي بود و بعضي استان هاي ديگر اما در برخي استان هاي ديگر خيلي محل اشکال نبود.
اختلاف ديدگاه و نحوه نگاه نسبت به انقلاب نسبت به امام و روحانيت در واقع يک مسئله اساسي بود. بنده فکر مي کنم که مسئله نفوذ که هنوز از قبلش داريم لطمه مي بينيم از همان اوائل انقلاب شکل گرفت، در استان کرمانشاه جرياني که در مقابل خط حزب اله قرار گرفت. جرياني بود که اگر نه به صورت مستقيم اما غيرمستقيم به جريان نفاق وابسته بود و حمايت مي شد. شما دفتر هماهنگي هاي رياست جمهوري اسلامي، اصطلاحاً دفتر بني صدر آن زمان که آقاي (م) آن را اداره مي کردند محل نشر اعلاميه هاي منافقين هم به حساب مي آمد. بعد از اين که دفتر به تصرف نيروهاي حزب اله درآمد و عمد امکانات موجود دفتر به قم و تحويل کتابخانه حضرت آيت اله مرعشي نجفي شد آن چه که باقي ماند باقيمانده، اعلاميه هايي بود که در همان مرکز تکثير مي شد. در دفاع از جريان نفاق بر عليه جريان حزب اله در کرمانشاه يا در کل کشور هيچ گاه خطا نکرد، قطعاً در يک مسير پرتلاطم سخت انسان گاهي ممکن است پايش هم بلغزد. مشکل اينجاست که يک شناسه کامل از استان در اختيار هيچ کس نيست که چه توانمندي هايي داريم، کجاها را بايد پوشش دهيم کجاها را بايد بيشتر توجه کرد اين ها مسائلي است که منجر به عقب ماندگي ما شده به همين دليل جز بيکارترين استان کشور محسوب مي شويم.
- امروز مي بينيم شهيد سيد محمد سعيد جعفري را به
عنوان شهيد پيشتاز شهيد شاخص مي شناسند که همه فعاليت هاي جريان هدايت و رهبري بوده به طور کلي ياران شهيد جعفري آن هايي که با آرمان هاي شهيد جعفري هماهنگ بودند امروز چه کاري بايد انجام دهند؟
شهيد جعفري براي ايشان حفظ نظام جمهوري انقلاب اسلامي مهم بود و اولويت اول بود و جمله امام را که فرمودند امروز حفظ جمهوري اسلامي از حفظ نفس مقدس امام زمان واجب تر است به خاطر اين که اگر امام زمان هم بيايند براي ايجاد يک جمهوري جهاني اسلامي مي آيد. بارها فرمودند اگر اين انقلاب سيلي بخورد اسلام سيلي مي خورد. يعني دقيقاً اساس بر اين است که انقلاب بايد حفظ شود شهيد جعفري بنا به اين مسئله با يک
آينده نگري با يک پيشتازي در يک تفکر و دقت به عمق جريانات و مسائل مي توانست به خوبي تشخيص دهد که الان بايد چه اقدامي صورت گيرد اين که حضرت آقا فرمودند شهيد جعفري عنصر پيشتازند خوب مي فهميد و به موقع عمل مي کرد ايشان بعد از 22 بهمن پيروزي انقلاب اسلامي روز 23 بهمن سريع دستور مراقبت از کردستان را دادند، جريانات معاند نظام با انقلاب اسلامي از ناحيه استکبار از کردستان سردر خواهد آورد و همين طور هم شد. بيشترين همت را عليه منافقين در کرمانشاه به کاربرد شايد يکي از دلايل عمده مخالفت اصطلاحاً چپ با شهيد جعفري همين بود ايشان معتقد بودند که بايد با جناح نفاق برخورد جدي شود.
شهيد جعفري مومن بودند عمق را مي ديدند تمام مراحل همت را بر عليه مبارزه با نفاق گذاشتند.
در واقع شهيد جعفري جريان شناس واقف شناس پيشتاز بودند به تعبير امام بنابراين کساني که خود را رفيق شهيد جعفري مي دانند بايد بدانند که هدف ما تقويت همه جانبه نظام مقدس جمهوري اسلامي و رهبري و حرکت
در مسير آن چه که مقام معظم رهبري مي فرمايند است که با قوت به شما مي گويم: (انقلاب اسلامي يکي آزمون هاي بزرگ آخر زماني است) اصلاً انقلاب اسلامي آمده است براي جدا کردن جريان ايمان و نفاق و زمينه سازي براي ظهور حضرت مهدي (عج) انقلاب اسلامي بزرگ ترين آزمون ولايت پذيري ست. هر کس اين جا مطيع امر ولي امر باشد در زمان ظهور هم مطيع امر در واقع امروز آزمون پس مي دهيم.
هر کسي تقوي الهي پيشه کند خدا خروج از مشکلات را به او ياد مي دهد. به تعبير حضرت علي(ع) اگر هر کس تقوي الهي پيشه کند او را از فتنه ها خارج مي کنيم مسئولين در فتنه هاي آخر زمان درگير شده اند مشکل اينجاست که مسئولين به فرمان حضرت آقا توجه ندارند. ايشان با نور خدا مي بينند.
Share/Save/Bookmark