توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 60422
سه شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۵
تمدنی به بزرگي خانواده
ديرزماني است که غرب و الگوهاي رفتاري آنها بر جوامع مختلف سايه گسترانده و توسعه اقتصادي و اجتماعي اكثر آنها از جمله ايران، بر پايه فردگرايي و اصالت فردي در جوامع غربي در حال شکل گيري و پايه ريزي است؛ امري که آثار و تبعات بسياري داشته و به اذعان کارشناسان و صاحبنظران خانواده در کشور عامل بسياري از ناهنجاري ها و ناملايمات شخصي و اجتماعي بوده است. تا جايي که با ويژگي‌هاي الگوي خانواده‌گرايي يا خانواده محوري که از مباني ارزشي ديني و ملي ما محسوب مي شود، سازگار نبوده و ناخواسته درگير آثار منفي آن در جامعه شده ايم.
تمدنی به بزرگي خانواده
ديرزماني است که غرب و الگوهاي رفتاري آنها بر جوامع مختلف سايه گسترانده و توسعه اقتصادي و اجتماعي اكثر آنها از جمله ايران، بر پايه فردگرايي و اصالت فردي در جوامع غربي در حال شکل گيري و پايه ريزي است؛ امري که آثار و تبعات بسياري داشته و به اذعان کارشناسان و صاحبنظران خانواده در کشور عامل بسياري از ناهنجاري ها و ناملايمات شخصي و اجتماعي بوده است. تا جايي که با ويژگي‌هاي الگوي خانواده‌گرايي يا خانواده محوري که از مباني ارزشي ديني و ملي ما محسوب مي شود، سازگار نبوده و ناخواسته درگير آثار منفي آن در جامعه شده ايم.
«طاهره هميز»، عضو هيئت علمي دانشگاه فرهنگيان، استاد و مشاورخانواده و جوانان و نويسنده کتاب قرار در همين خصوص و بررسي آثار چنين امري و پاسخ به چرايي لزوم محوريت خانواده بر جامعه با توجه به ارزش هاي اسلامي به رسالت مي گويد: «متأسفانه نظام حاکمي که اکنون بر جامعه جهاني، فرمانروايي مي‌کند استکبار است که تمام نيروهاي افراد را به سمت و سوي مقاصد سودجويانه خود به کار مي‌گيرند و انسانها برده‌هاي زندگي زماني آنها مي‌شوند در صورتي که قرآن کريم از انسانهاي مستقلي صحبت مي‌کند که بايد بالنده باشند و به رشد برسند.»
از فردگرايي تا خانواده گرايي
به اعتقاد وي «زماني مي‌توانيم بگوييم خانواده محور اصلي جامعه است که تعريفي از خانواده بالنده ارائه دهيم و در ساخت چنين خانواده‌اي تلاش کنيم و واقعا بخواهيم چنين خانواده‌اي را بسازيم. در غير اين صورت اگر ما خانواده بالنده را تعريف نکنيم و انسانها در خانواده‌اي فرو پاشيده زندگي کنند هرگز نمي‌توانيم بگوييم که خانواده محور جامعه است بلکه افراد محور جامعه خواهند بود.»
بايد به اين نکته اذعان داشت که براي رشد و بالندگي يک جامعه نيازمند رشد و بالندگي خانواده در جامعه هستيم چرا که خانواده به عنوان يک نظام سازمان يافته کوچک مي تواند دغدغه مندي هاي بسياري را از يک سازمان کوچک به جامعه اصلي تسري بخشد.
به گفته هميز، خداوند در ادامه آية‌الکرسي مي‌فرمايد «والذين کفروا اوليائهم الطاغوت يخرجونهم من النور الي الظلمات» يعني کساني که خداوند را نمي‌پذيرند رهبران متعدد طاغوتي دارند که آنها را از رشد محروم مي‌کنند. اين استاد دانشگاه با اشاره به اين آيه قران تاکيد مي کند: «زماني خانواده محور جامعه قرار مي‌گيرد که خانواده، بالنده باشد و نقشه‌اي براي خانواده بالنده طراحي کنيم و در اين صورت قطعا نياز به ايجاد سازماني به نام سازمان خانواده داريم تا بتوانيم آموزش‌هاي لازم را ارائه دهيم و رشد چنين خانواده‌اي را اجرايي کنيم و مهمتر اينکه مردم هم چنين خانواده‌اي را بپذيرند.»
تشکيل سازمان براي نهادينه کردن برخي رفتارها
وقتي فردگرايي مطابق با الگوهاي غربي در جامعه حاکم باشد هنجارهاي رفتاري مورد نظر غربي ها هم به راحتي در جامعه نهادينه مي شود و مطابق با آنچه هميز نيز بدان اشاره مي کند يک زن ژاپني و يک زن مسلمان هم براساس همين سلطه بر فرد به سمت پوشيدن ساپورت به جاي کيمينوي ژاپني يا لباس پوشيده اسلامي متمايل مي شوند.
اين کارشناس در ادامه مي گويد:«آمريکا براي اينکه بتواند ساپورت را جهاني کند يک ساختمان ۱۵ طبقه در اختيار اين طرح گذاشت و تمام مليت‌ها و قوميت‌ها و کشورها و آداب و رسوم را بررسي کرد تا توانست ساپورت را جهاني کند و اکنون مشاهده مي‌کنيم زنان ژاپني که کيمينو مي‌پوشيدند اکنون ساپورت مي‌پوشند و در ايران و در ديگر کشورهاي اسلامي هم چنين اتفاقي افتاده است و علت اين است که استکبار براي اجرا شدن چنين طرحي فکر کرده و جامعه را به سمت فردگرايي سوق داده است.»
هميز نتيجه مي گيرد که براي رسيدن به محوريت خانواده در جامعه بايد يک سازمان داشته باشيم و به عبارتي يک مرکز تفکر نهاد خانواده تشکيل دهيم تا بتوانيم در کنار آن خانواده بالنده را تنظيم کنيم.
متأسفانه اين روزها شاهد جدايي اعضاي خانواده هستيم همان امري که غربي ها سال هاست براي رسيدن به آن تلاش مي کنند و همانطور که اين استاد دانشگاه نيز بر آن تاکيد دارد براي اينکه بتوانيم از اين آسيب جلوگيري کنيم نياز به يک ساز و کار بزرگ به اسم سازمان داريم. از طرفي قطعا خانواده‌اي محور جامعه قرار مي‌گيرد که مجموعه‌اي از خانواده هسته‌اي و گسترده باشد و اين مهم نياز به فکر و تدبير دارد.
سلطه تجمل گرايي نتيجه فرهنگ غربيعضو هيئت علمي دانشگاه فرهنگيان بر سلطه
تجمل گرايي نتيجه فرهنگ غربي به عنوان الگويي اشاره مي کند که نه تنها ضروري نيست بلکه در بيشتر موارد خود باعث از هم گسيخته شدن خانواده هسته اي و دوري از خانواده گسترده به عنوان الگوي مورد نظر اسلام در ثبات يک جامعه خواهد شد. وي ادامه مي دهد: «جهيزيه در گذشته خيلي مختصر بود و به همين علت هر بار که همسر وسيله جديدي را وارد خانه مي‌کرد فضاي صميمي در خانه ايجاد مي‌شد اما اکنون اندازه يک فروشگاه لوازم خانگي در خانه وسيله وجود دارد که حتي بسياري از آنها، قابل استفاده نيست؛ اکنون به اشتباه فکر مي‌کنند که زندگي آسان شده است اما اين نوع زندگي تجملاتي، عاطفه‌ها را کشته است بنابراين بايد براي ايجاد خانواده بالنده فکر کنيم.»
هميز مي گويد: «وقتي خانواده‌ هسته‌اي با تجارب پدربزرگ‌ها و مادربزرگ ها و فاميل خانواده گسترده همراه مي‌شود، مي‌تواند تمدن را شکل دهد چون تمام تجربيات قديمي تاريخ گذشته به فرزندان تازه به عرصه رسيده منتقل مي‌شود و اين تجربيات دست مايه‌ بسيار خوبي براي فرزندان مي‌شود که آينده خود را بسازند.»
وي با مصداقي از انتقال فرهنگ از خانواده وتغيير گسترده در جامعه به زندگي حضرت امام (ره) اشاره کرده و
مي گويد:« وقتي پدر امام خميني(ره) توسط جبار روزگار به شهادت رسيد و مادر حضرت امام (ره) براي اينکه بتواند قاتل شوهرش را قصاص کند مرتب به دادگاهها مراجعه مي‌کرده و عمه امام (ره) هم همينطور کمک مي‌کردند و اين خاطرات براي امام گفته شد، ايشان‌با طاغوت زمان آشنا شدند و همراه با رشد ديني و فکري، استکبارستيزي از همان بدو زندگي به واسطه خانواده گسترده به ايشان منتقل شد و بعدا يک رهبر جهاني مبارز با استکبار جهاني شد.»
وحشت غرب از خانواده بالنده
بايد به اين نکته اذعان داشت که تلاش غربي ها براي آنکه فردگرايي را در جوامع مختلف نهادينه کنند درست به همان امري اشاره دارد که کارشناسان نيز بر آن تاکيد مي کنند يعني چنگ انداختن به الگوي بالنده و نظامندي که مي تواند حکومت ها را تغيير دهد و اين همان چيزي است که غرب از آن وحشت دارد لذا تمام هستي و تلاش خود را به کار مي بندد تا فرد را به جاي خانواده بنشاند و البته در اين مسير تا حدود بسياري نيز موفق بوده است.
هميز عنوان مي کند:« منظور مقام معظم رهبري براي تمدن سازي نيز همين است چرا که اسلام همه چيز را براي ساخت يک تمدن بالنده دارد اما چه کساني بايد امضاء کنند و مجريان اين تمدن چه کساني هستند؟ پاسخ همان خانواده است.»
عضو هيئت علمي دانشگاه فرهنگيان ابراز مي کند: «طبق آمارهايي که در ايران ارائه شده است طلاق در سه سال اول زندگي خيلي بالا است و علت اين است که ما نتوانستيم بحرانهاي اين مقطع از زندگي را حل يا قدرت حل بحران‌ها را به آنها آموزش دهيم.»
وي با اشاره به مشکل ديگري يعني فرزند کمتر که در ابتدا در نتيجه افکار و القائات غربي شکل گرفت اما با عدم نظارت بر بخش ها مختلف در جامعه نهادينه شد
مي‌گويد: « امروز هيچ کس از نظر رفتاري تعداد زياد فرزندان را قبول نمي‌کند و تنها گفتاري باور دارند که جمعيت ما رو به کاهش است و خطرات سياسي و اجتماعي زيادي براي ما دارد اما نبايد اين نکته را ناديده گرفت که ما هم مهارت داشتن فرزندان متعدد را آموزش نداديم.»
هميز ادامه مي دهد:«امروز قيمت لباس يک پسر بچه دو ساله، سه برابر قيمت لباس يک مرد بزرگسال است! چه کسي به اين معضل نظارت مي‌کند؟! از طرفي پدر و مادرها مجبورند هزينه کنند چون فرزند بزرگ مي‌شود و مرتب نياز به لباس جديد دارد و قيمت خريد لوازم استراحت و رشد بچه‌ها و يا مخارج قبل و پس از زايمان و غيره معضل امروز ماست و باعث شده خانواده بگويد همين يک بچه کافي است.» به اعتقاد وي اگر يک سازمان براي خانواده داشته باشيم، اين سازمان تمام اين بحران‌ها را بررسي مي‌کند و از بين مي‌برد و در صورت رفع اين مشکلات است که مي‌توانيم از خانواده بالنده به جامعه بالنده برسيم.
براي محوريت خانواده در جامعه چه کرده ايم؟
با اين حال اينکه غرب تلاش بسياري براي نهادينه کردن فرد گرايي به جاي خانواده گرايي در جوامع مختلف کرده است. امري که خود غربي ها نيز بدان معترفند و نيازي به اثبات و ارائه ادله ندارد اما آيا جوامع مختلف من جمله کشور خودمان تلاشي براي خنثي سازي آن انجام داده است؟ مي گوييم خانواده بايد محور جامعه باشد چرا که اگر از فرد به نظام خانواده برسيم و مطابق تحليل هاي هميز با عنوان کارشناس اين امر از خانواده به خانواده گسترده اي برسيم که مي تواند به جاي تسري مشکلات به جامعه خود محور حل مشکلات باشد به خودي خود ناهنجاري ها، بزهکاري ها، طلاق ها و آسيب هاي اجتماعي و حتي اقتصادي و سياسي هم رو به کاستي خواهند رفت يعني همان چيزي که غرب نمي خواهد چرا که با حل اين موارد جوامع از خوددرگيري به مقابله با افکار استعماري آنها مي رسند.
هميز با تاکيد بر لزوم وجود سازماني به نام سازمان خانواده مي گويد: «سازمان خانواده بررسي مي‌کند که آدمها در دوره‌ها و مکان‌هاي مختلف و زمان‌هاي مختلف احتياج به چه آموزش‌هايي دارند و چگونه بايد به اين بالندگي‌ها برسند.» وي مي افزايد: «البته قرآن کريم تمام اين زوايا را براي ما بررسي و بيان کرده در قرآن در خصوص خانواده‌هايي که بعضي از اعضاي آنها فوت کردند و يا بعضي از اقوام يا پدر و مادر به سن بالايي ر‌سيدند که مراقبت‌هاي ويژه نياز دارند صحبت شده و حتي خانواده‌هايي که دچار بحران طلاق ‌شدند در قرآن به صورت مفصل صحبت شده است اما متأسفانه اين مباحث در جامعه ارائه نشده است و مردم خبر ندارند.»
اين کارشناس و مشاور خانواده با تاکيد بر لزوم
فرهنگ سازي هاي کارا مانند همان بستن کمربند ايمني در ماشين که به علت دادن آگاهي به مردم و نظرسنجي از آنها امروز امري عادي شده است، عنوان مي کند: « اين فرهنگ را با کمک مردم نهادينه کرديم آيا نمي‌توانيم براي ايجاد يک خانواده بالنده در سطح وسيع کار کنيم؟! قطعا مي‌توانيم منتها به يک سازمان خانواده نياز داريم و درست است که بودجه‌ايي به بودجه سالانه دولت اضافه مي‌شود اما واقعا نياز جامعه اسلامي ماست.»
وي ادامه مي دهد: «سازمان خانواده بايد خيلي سنجيده و پخته طراحي شود که هدر رفتن زمان در آن نداشته باشيم و مانند اين سازماني که براي مشاوره طراحي کردند نباشد که منجر به افزايش طلاق‌ها شد و فردي که در ايجاد اين سازمان دخيل بود گفته بود اگر بخواهم توبه کنم، توبه‌ام بيشتر براي همين خواهد بود چون هدف ما از ايجاد سازمان مشاوره عميق تر کردن پيوندها بود اما طلاق‌ها را افزايش داده است.»
بازشناسي فرصت هاي خانواده در عصر جديد
هميز مي گويد: « بايد در تدارک و ساخت و تلطيف سازمان خيلي مدبرانه وارد شويم تا بتوانيم خانواده بالنده‌ را با همان مؤلفه‌هاي مختلفي که در اسلام تعريف شده بسازيم و جامعه‌مان را رشد دهيم و به اميد خدا به تمدن جهاني برسيم.»
مطابق با آنچه گفته شد و چرايي محوريت خانواده در جامعه و پاسخ هايي براي چگونگي اين مهم، بايد اذعان داشت که اگر خانواده بخواهد در جامعه نقش محوري خويش را ايفا كند، بايد فرصت‌ها و ويژگي‌هاي طبيعي و ذاتيش در عصر جديد بازشناسي شود. اما شاهديم که نظام خانواده به عنوان يک نظام انسان ساز و حلال مشکلات ازابعاد کوچک و تسري آن به جامعه در مطالعات اجتماعي مغفول مانده و نگاه به خانواده و اهميت آن مقهور اهميت فرد بيرون از خانواده شده است. بدين‌ترتيب «جامعه» و «فرد» از فرصت‌ها و امتيازات سازمان خانواده بسيار كم بهره‌مند شده‌اند.
برخي کارشناسان هم مي گويند براي اينکه خانواده در جامعه ايران نقش محوري خود را به دست آورد، مي بايست خانواده به صورت يك سازمان و نقش زنان در برنامه‌ريزي‌ها مورد توجه كامل قرار بگيرد از طرفي خانواده محور توسعه اجتماعي و اقتصادي بوده و از همه مهمتر به مثابه چارچوبي براي حل مسائل اجتماعي مورد نظر واقع شود. اگر اين مهم حل شود مي توان به طور قطع به اين سوال که چرا و چگونه خانواده محور جامعه باشد؟ پاسخ هاي صريح و قاطع داد.
رسالت
Share/Save/Bookmark