کد مطلب: 58524
سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۱
گزارش شرق از درماندگی خاتمی و عبور اصلاحطلبان از او/ هیچ پاسخی به مردم نداریم
بايد به مردم بگويند به چه روش و نه به چه شخصي رأي بدهند تا در آن صورت اصلاحطلبان كه خود را از همراهان خاتمي ميدانند، در شرايطي كه ديگر نتوانستهاند «تكراركردنها» را از زبان خاتمي بشنوند، از او عبور نكنند
به گزارش خط نیوز به نقل از جهان نيوز: روزنامه اصلاح طلب شرق، طی گزارشی به انفعال و درماندگی بی سابقه اصلاح طلبان و شخص رئیس دولت اصلاحات پرداخته است.
به گزارش جهان نيوز، شرق نوشته است: ديدار اخير فراكسيون اميد با محمد خاتمي حواشي و نتايج جالبي به همراه داشت. رئيس دولت اصلاحات در آن ديدار صريحا گفته است كه «دیگر خیلی سخت است به مردم بگوییم در انتخابات شرکت کنید». اين سخن شايد به مذاق برخي از اصلاحطلباني كه در سالهاي اخير هدف اصلاحات را صرفا پيروزي انتخاباتي ميدانند، خوش نيايد؛ شاهد مثال اين مدعا اظهاراتي است كه بهتازگی تعدادي از اصلاحطلبان مبني بر برائت از دولت روحاني اظهار ميكنند. بيترديد سخن خاتمي وحي منزل نيست و ميتوان بخشهايي از آن را پذيرفت و با بخشهاي ديگر آن مخالف بود اما اين سخن كه نميتوان به پرسش مردم مبني بر اينكه بعد از اين سالها چه اصلاحاتي رخ داده است، قابل تأمل به نظر ميرسد. اين سخن دو وجه دارد؛ نخست آنكه اصلاحطلبان نميتوانند و نبايد از پذيرش حمايت خود از روحاني سر باز بزنند و ديگر آنكه اصلاحات اكنون پايگاه روزگار گذشته را ندارد؛ با اينحال، تعدادي از شخصيتهاي اصلاحطلب همچنان اصرار دارند كه تنها راه برونرفت از مشكلات، اعتماد به اصلاحات است و براي تبيين اين موضوع نيز از همان مفهوم تكراري دوگانهسازي جناحي استفاده ميكنند.
این روزنامه می افزاید: مشكل ديگر اين است كه اصلاحطلبان از يكسو به واعظي انتقاد ميكنند كه چرا ميگويد دولت روحاني نتيجه ائتلاف اصلاحطلبان است و از سوي ديگر، وقتي بحث حضور مردم در انتخابات آتي ميشود، براي جلوگيري از تضعيف سبد رأي خود مشكلات موجود در دولت را بيارتباط به حمايت اصلاحطلبان ميدانند؛ اين در حالي است كه همه ميدانند سبد رأي روحاني برآمده از پايگاه اجتماعي اصلاحات بود و اگر حمايت همهجانبه نيروهاي اصلاحطلب در كار نبود، شايد توفيق پيروزي نصيب روحاني نميشد و به همين دليل است كه خاتمي گفته است در مواجهه با پرسش مردم مبني بر اينكه چه اصلاحي رخ داده است، نميتوان پاسخ داد. حتي ميتوان پا را فراتر از اين موضوع نهاد و به سخن محمدرضا خاتمي در سال 96 اشاره كرد. او در پاسخ روزنامه «اعتماد» مبني بر اينكه چه تضمینی برای همراهی دولت دوم روحانی و اصلاحطلبان وجود دارد، گفته بود: «تضمین این مسئله، خود ما هستیم». او ادامه داده بود: «اگر روحانی ابقا نشود، وضعیت کشور از دوران احمدینژاد هم بدتر خواهد شد». اما محمدرضا خاتمي نگفته بود كه براي بهتر يا بدترشدن وضعيت نسبت به دوران فاجعهبار احمدينژاد چه سازوكاري وجود دارد.
در ادامه این گزارش درباره درماندگی جریان اصلاح طلب آمده است: در حقيقت اصلاحطلبان چه در سال 92، چه در سال 96 و چه در دوران كنوني به يك سياست نخنما يعني ايجاد ترس از وضعيت بدتر تمسك ميجويند. نايبرئيس مجلس ششم در سال 96 گفت كه ما يعني اصلاحطلبان دولت روحاني را تضمين ميكنيم براي تبيين اين گزاره مردم را از بازگشت به دوران احمدينژاد ترساند يا آنكه چند روز پيش محمدرضا تابش در پاسخ به اين پرسش كه آيا ذكر اين موضوع كه بخشي از حاكميت مانع اصلاحطلبان هستند، تكراري نشده است و قدرت اقناعكنندگي آن براي جامعه كم نشده است، گفت: «این موانع واقعی هستند. مسئله تأسفبار این نیست که اصلاحطلبان همچنان این بحث تکراری را مطرح میکنند. تأسفبار این است که مخاطب این بحث از نتیجه عینی این رویکرد که بارها در شکلهای مختلفی دیده، درس نمیگیرد و سیاستش را تغییر نمیدهد. از این واضحتر نمیتوانیم هشدار دهیم که ناامیدی از اصلاحطلبان یعنی بازکردن میدان برای اپوزیسیون برانداز؛ چه بهواسطه گرایش پیداکردن بخشی از جامعه به آن سمت و چه بهواسطه منفعلشدن بخش عظیمتری از مردم در این نزاع سیاسی».ديدگاه تابش، اين موضوع را به مخاطب القا ميكند كه يا اصلاحات يا هيچ. صحت اين موضوع قابل بررسي است اما حتي اگر چنين نيز باشد، بايد مشخص شود كه دقيقا معيارهاي اصلاحات چيست؟ اصلاحطلبان با رقيب خود يعني اصولگرايان در مقام عمل چه تفاوتهايي دارند؟ و دقيقا قرار است چهكار بكنند كه رقيب سنتي آنها قادر به انجامش نيست؟
این روزنامه اصلاح طلب در پایان نیز تصریح می کند: شايد در اين ميان فردي مانند علي شكوريراد منطقيتر سخن گفته باشد. او در گفتوگو با روزنامه «ايران»، درباره ميزان مسئوليت اصلاحطلبان گفت: «اینکه حسابمان را جدا کنیم نه میشود و نه فایدهای دارد. مردم این را از ما به این راحتی نمیپذیرند. بعضیها میگویند شما از دولت حمایت کردید و سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان پای این دولت سوخت. من میگویم سرمایه اجتماعی را بالاخره آدم خرج میکند. یک جا هم ممکن است بسوزد. ولی راه احیای آن سرمایه اجتماعی این نیست که ما عقبگرد کنیم زیرا شعار ما این است که به عقب باز نمیگردیم». در واقع همانطور كه شكوريراد ميگويد، سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان خرج روحاني شد و شايد تنها راه باقيمانده براي احياي اصلاحات، اعتنا به اين سرمايه اجتماعي باشد و قطعا نميتوان با تكرار يك گزاره واحد به نام شركت در انتخابات به نيازهاي مردم پاسخگو بود. اگر اصلاحطلبان نهفقط براي ميل به كسب صندليهاي قدرت، بلكه براي احياي اصلاحات تلاش ميكنند، بايد به مردم بگويند به چه روش و نه به چه شخصي رأي بدهند تا در آن صورت اصلاحطلبان كه خود را از همراهان خاتمي ميدانند، در شرايطي كه ديگر نتوانستهاند «تكراركردنها» را از زبان خاتمي بشنوند، از او عبور نكنند زيرا ديده شده است كه عبورهاي سياسي چندان منفعتي به بار نياروده است.