توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 30498
پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۰۰
در سالروز شهادت سید مصطفی خمینی؛
رفتار امام خمینی (ره) در واکنش به شهادت فرزندش/ روایت همسر شهید مصطفی خمینی از شهادت او
پيكر آيت‌الله مصطفي خميني را در آب فرات غسل دادند و پس از تشييع در ايوان طلاي مرقد حضرت امير(ع) دفن کردند. نقل است كه حضرت امام پس از شهادت وي به همسرشان فرمودند: ...
رفتار امام خمینی (ره) در واکنش به شهادت فرزندش/ روایت همسر شهید مصطفی خمینی از شهادت او
به گزارش خبرگزاری خط نیوز ، روز اول آبان سالگرد شهادت آيت الله حاج سيد مصطفي خميني اولين فرزند امام خميني (ره) است. شهيد مصطفي خميني‌ در ۲۱ آذر ۱۳۰۹ ه‍ ش در محله الونديه شهرستان قم متولد شد. به مناسبت نام پدربزرگ پدري‌اش "شهيد سيدمصطفي موسوي" او را نيز "مصطفي" ناميدند. سيد مصطفي ديرتر از كودكان ديگر زبان باز كرد، به‌گونه‌اي كه تا چهار سالگي فقط چند كلمه را مي‌توانست بگويد؛ اما او را به مكتب‌خانه‌اي در نزديكي منزلشان گذاشتند. اين کار تأثير زیادي در حرف زدن وي بر جاي گذاشت و نگراني اطرافيانش برطرف شد.

سید مصطفی تا پنجم ابتدايي در دبستان «باقريه‌» و «سنايي‌» قم به تحصيل پرداخت‌. از چهارده سالگي نیز به تحصيل مقدمات علوم و معارف ديني روی آورد. او داراي نبوغ و هوش سرشاري بود و بدين جهت به سرعت از همرديفان خود پيشي گرفت‌. در هفده سالگي‌، پس از پايان دوره مقدمات حوزه معمم شد خانم فريده مصطفوي‌، خواهر ايشان در اين مورد مي‌گويد: «... به ياد دارم در روزي كه ايشان ملبس شد، حضرت امام در يك مجلس مهماني‌، عده‌اي از دوستان را براي ناهار دعوت كردند تا ايشان تشويق شود و با تشريفات خاصي عمامه بر سر ايشان گذاشتند. اين براي ما يك خاطره جالبي بود كه مي‌ديديم‌، او با شادي و خوشحالي زيادي با لباس جديد از مهمانها پذيرايي مي‌كند.». حاج آقا مصطفي پس از تلاش فراوان در ۲۷ سالگي به درجه اجتهاد نائل آمد، اجازه اجتهاد او از طرف امام خميني (ره‌) بود.

حاج آقا مصطفي در سال ۱۳۳۵ شمسي با خانم معصومه حائري دختر آية‌الله حاج شيخ مرتضي حائري يزدي ازدواج نمود. خانم خديجه ثقفي همسر امام خميني (ره‌) درباره چگونگي اين ازدواج مي‌گويد: «يك وقت شايع شد كه با آقا مرتضي حائري وصلت كرده‌ايم‌، به‌طوري كه مصطفي مي‌گويد: وقتي آقاي حائري از صحن حرم بيرون مي‌آيد، رفقا مي‌گويند كه پدر زنت آمد. اين شايعه به گوش آقا رسيده بود و يك شب آقا از من پرسيد كه دختر آقاي حائري را ديده‌اي‌؟ من هم كمي توضيح دادم‌. آقا گفت‌: چطور است اين دروغ را راست كنيم‌؟ گفتم كه هر طوري صلاح مي‌دانيد. فردا صبح هم آقا پيغام فرستاده بود و ظهر، آنها جواب داده بودند و باز آقا پيغام داده بود كه همان شب بروند براي صحبت‌؛ بعد به ما خبر دادند كه مردها رفته‌اند و ما زنها هم بعداً رفتيم و قرار عقد گذاشته شد».

سید مصطفی از همان روزهای نخستین فعالیت‌های سیاسی پدرش بر ضد حکومت پهلوی، در کنار او به فعالیت سیاسی پرداخت و در پیشبرد حرکت اسلامی نقش بسزایی داشت. امام خمینی در روز ۴ آبان ۱۳۴۳ علیه لایحه کاپیتولاسیون و انقلاب سفید سخنرانی کرد و چند روز بعد در ۱۳ آبان شبانه دستگیر و به ترکیه تبعید شد. پس از این ماجراها، ساواک سید مصطفی خمینی را دستگیر و به ترکیه تبعید کردند.

در ۱۳ مهر ۱۳۴۴ سید مصطفی و امام خمینی از ترکیه به عراق برده شدند و در نجف ساکن شده و با هم شروع به تدریس کردند. مصطفی در عراق نیز از مبارزه دست نکشید و به دنبال اوج‌گیری نهضت رهایی‌بخش فلسطین، تلاش کرد روحانیون خارج از کشور به پایگاه‌های فلسطین بروند و در آن جا دوره ببینند، وی حتی خود تحت آموزش‌های نظامی قرار گرفت. فعالیت‌های سید مصطفی سبب شد که در ۲۱ خرداد ۱۳۴۸ رئیس جمهور وقت عراق، احمد حسن البکر، او را تهدید به برخورد کند.

سید مصطفی خمینی در ۱ آبان ۱۳۵۶ در ۴۷ سالگی درگذشت. روحيه انقلابي سید مصطفی مشوق بسياري از مبارزان براي فراگيري فنون نظامي و چريكي بود. بيشتر اين فعاليت‌ها نمي‌توانست از نظر جاسوسان رژيم شاه به دور باشد. به همين دليل اگر هم درگذشت اين روحاني مبارز را رويدادي طبيعي بدانيم، شخصيت مبارزاتي او انعكاسي جز شهادت، آن هم به دست رژيم شاه در اذهان مردم متبادر نمي‌كرد. هر چند خاطرات به جاي مانده از آن زمان نيز دلالت بر شهادت ايشان دارد.

حجت‌‌الاسلام سيد محمود دعايي درباره روز شهادت سید مصطفی مي‌گويد: «متأسفانه در بيمارستان پزشك كشيك پس از معاينات اوليه تشخيص داد ايشان از دنيا رفته‌اند. با علائمي كه روي پوست بدن وجود داشت مشخص بود كه مرگ طبيعي نبوده و ناشي از يك مسموميت است».

خانم معصومه حائري يزدي، همسر شهيد حاج‌آقا مصطفي نيز در اين باره مي‌گويد: «همان شب كه حاج آقا مصطفي اين طور شد، قرار بود كه ساعت ۱۲ به منزل ما ميهمان بيايد. من سخت مريض بودم. آقاي دعايي كه همسايه ما بود برايم دكتر آورد. از طرف ديگر، آقا مصطفي شب‌ها مطالعه داشتند. آن شب ايشان گفته بود اگر ميهمان آمد، من در را باز مي‌كنم، شما بخوابيد. ما ديگر نفهميديم كه ميهمانان چه موقع آمدند و كي رفتند و چه شد. صبح زود وقتي براي ايشان صبحانه مي‌برند مي‌بينند آقا مصطفي نشسته ولي سرش به پايين خم شده است. فوراً رفتم بالا. ديدم دستهاي آقا مصطفي بنفش است و تكه‌هاي بنفش را روي سينه‌اش هم ديدم. آقا مصطفي را بلافاصله به بيمارستان انتقال داديم. وقتي خواستند از جسد او كالبد شكافي كنند، امام اجازه اين كار را نداد و فرمودند عده‌اي بي‌گناه دستگير مي‌شوند و دستگيري اينها ديگر براي ما آقا مصطفي نمي‌شود. از طرف دولت بعث عراق نيز از اعلام نظر پزشكان جلوگيري شد و نگذاشتند پزشكان نظر خود را اعلام كنند. چون صد در صد مسموميت بود، حتي پزشكان را تهديد كردند».

پيكر آيت‌الله مصطفي خميني را ساعت ۱۰ صبح از نجف به كربلا بردند و در آب فرات غسل دادند و پس از تشييع با شكوهي در ايوان طلاي مرقد حضرت امير(ع) دفن نمودند. نقل است كه حضرت امام پس از شهادت وي به همسر بزرگوارشان فرمودند: «امانتي خداوند متعال به ما داده بود و اينك از ما گرفت. من صبر مي‌كنم، شما هم صبر كنيد و صبرتان هم براي خدا باشد».

فرداي شهادت آيت‌الله مصطفي خميني حوزه‌هاي علميه نجف در عراق، و قم و تهران تعطيل شد و علماي طراز اول ايران با برگزاري مجالس ختم، ياد و نام اين روحاني مبارز را گرامي داشتند. با نگاه به اسناد به جاي مانده از ساواك روشن مي‌شود كه مسؤولين اين سازمان امنيتي به هيچ‌ وجه پيش‌بيني برپايي مجالس ختم و بزرگداشت اين شهيد را آن هم با حجمي كه در سند‌هاي اين كتاب آمده، نمي‌كردند. به همين جهت مديريت اداره كل سوم (پرويز ثابتي) با صدور دستور‌العملي به مراكز ساواك در شهر‌هاي مختلف از آنان مي‌خواهد كه مراقب برپايي مجالس ختم آيت‌الله سيد مصطفي خميني باشند و اگر تمجيدي از حضرت امام خميني(ره) شد از برگزاري مجالس جلوگيري كنند. گستره اين مجالس در سراسر كشور به نحوي بود كه مي‌توان گفت فضاي سياسي كشور در اين برهه از زمان تحت تأثير مستقيم اين حادثه و بيشترين دلمشغولي نيرو‌هاي امنيتي و انتظامي رژيم شاه متوجه اين امر بوده است.





Share/Save/Bookmark