توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 57469
سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۲۹
نکته مغفول مصاحبه‌های آقای رفیق دوست؛
این اعتراف وزیر سپاه علیه هاشمی را جدی بگیرید!
موضوع حساس پذیرش قطعنامه یا به تعبیر امام «جام زهر» که همیشه نام هاشمی به عنوان یکی از بانیان آن مطرح می شود، بعد از گذشت چند دهه هنوز تازگی دارد.
این اعتراف وزیر سپاه علیه هاشمی را جدی بگیرید!
به گزارش خط نیوز به نقل از جهان نيوز: محسن رفیق دوست، وزیر سپاه در دوران دفاع مقدس در گفتگوی اخیرش با خبرگزاری ایسنا گفته است: «آقای هاشمی رفسنجانی می‌خواست جنگ را تمام کند و به همین دلیل در ابتدا من را از لجستیک جنگ کنار گذاشت. ایشان حدود چهار پنج ماه قبل از پایان جنگ من را صدا کرد و گفت جنگ‌افروز اصلی تو هستی؛ تو کنار برو تا دولت کار خود را انجام دهد. ایشان سپس ستاد جنگ را در دولت تشکیل داد و مهندس موسوی را رئیس، آقای بهزاد نبوی را معاون لجستیک و آقای مسعود روغنی زنجانی را معاون مالی و آقای خاتمی را معاون تبلیغات این ستاد قرار داد؛ این ستاد از آقای رضایی درباره زمان پایان جنگ سوال می‌کند و نتیجه این پرسش نیز نامه‌ای می‌شود که آقای رضایی می‌نویسند. موارد ذکر شده در آن نامه در سه چهار سال قابل تهیه بود و اگر می‌خواستیم که آنها را تهیه کنیم جنگ به دهه ۷۰ هم کشیده می‌شد، اما ما می‌توانستیم پیروز جنگ باشیم، با این وجود بنا بر این بود که جنگ را تمام کنند».

چند ماه پیش و در ایام سالگرد پذیرش قطعنامه 598، رفیق دوست همین اظهارات را در گفتگو با خبرگزاری آنا مطرح کرده بود: «هم مرحوم هاشمی طرفدار این بود که زودتر آتش‌بس شود و زمانی مرا صدا کرد و به من گفت که جنگ‌افروز اصلی تو هستی و اگر تو نباشی جنگ تمام می‌شود. تو در وزارتخانه سپاه باش و به جنگ کاری نداشته باش! ایشان حتی به بنده گفت که دولت شعار جنگ می‌دهد اما در خدمت جنگ دخالت نیست و به همین خاطر می‌خواهم توپ را در زمین دولت بیندازم. به همین خاطر ستادی تشکیل داد که میرحسین موسوی رئیس ستاد، آقای بهزاد نبوی معاونت لجستیک و آقای خاتمی معاونت تبلیغات جنگ شوند. در اصل ستادی از اعضای دولت برای جنگ تشکیل داد که بعد از مدتی هم آتش‌بس صورت گرفت». در مصاحبه های پیش تر رفیق دوست و حتی در زمان حیات مرحوم هاشمی هم او این نقل قول مهم از هاشمی را بیان کرده بود.

جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيده ام
به مناسبت پذیرش قطعنامه 598 و نیز فرارسیدن سالگرد کشتار خونین مکه، در آن مقطع زمانی امام خمینی پیام مفصل و مبسوطی خطاب به ملت ایران صادر کردند که گزیده هایی از آن پیام در ادامه آمده است:

«و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتا مسئله بسيار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصا براى من بود، اين است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراى آن مى ديدم، ولى به واسطه حوادث و عواملى كه از ذكر آن فعلا خوددارى مى كنم، و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور، كه من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم، و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانم. و خدا مى داند كه اگر نبود انگيزه اى كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قربانى شود، هرگز راضى به اين عمل نمى بودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود. اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالى گردن نهيم... بدا به حال من كه هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيده ام، و در برابر عظمت و فداكارى اين ملت بزرگ احساس شرمسارى مى كنم... من باز مى گويم كه قبول اين مسئله براى من از زهر كشنده تر است، ولى راضى به رضاى خدايم و براى رضايت او اين جرعه را نوشيدم... نكته اى كه تذكر آن لازم است اين است كه در قبول اين قطعنامه فقط مسئولين كشور ايران به اتكاى خود تصميم گرفته اند. و كسى و كشورى در اين امر مداخله نداشته است... تصميم امروز فقط براى تشخيص مصلحت بود و تنها به اميد رحمت و رضاى او از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرويى داشته ام با خدا معامله كرده‌ام... »

استفاده امام از تعابیر و مفاهیمی نظیر «جام زهرآلود، از زهر کشنده تر، تغییر مواضع به خاطر مصلحت، وجود حوادثی که از ذکر آن خودداری می کنند و در آینده روش خواهد شد، نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور، عدم رضایت» به خوبی عمق نارضایتی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی از پذیرش قطعنامه 598 را مشخص می کند.

اما چرا اعتراف رفیق دوست مهم است؟
محسن رفیق دوست در عالم سیاست متعلق به راست سنتی و به نوعی از مریدان مرحوم آیت الله هاشمی شناخته می شود. شاید همین گزاره ارادت ویژه رفیق دوست به هاشمی پاسخ خوبی برای جنجال این روزها یعنی لکسوس سواری و دفاع از حقوق 19 میلیونی باشد، چرا که در قاموس این طیف، این نوع زندگی نه تنها عیب محسوب نمی شود که نوعی افتخارآمیز هم هست. اما آن چیز که مهم تر و البته واجب تر است که بدان پرداخته شود این است که قطعا نمی توان از کنار اعترافات صریح مرید پروپاقرص آیت الله هاشمی علیه او به راحتی گذشت. خصوصا آنکه پس از درگذشت مرحوم هاشمی این حرف ظاهرا بیشتر تکرار می شود. حال آنکه رفیق دوست این اظهارات را با چه نیتی بیان کرده و می کند هم مبهم است. موضوع حساس پذیرش قطعنامه یا به تعبیر امام «جام زهر» که همیشه نام هاشمی به عنوان یکی از بانیان آن مطرح می شود، بعد از گذشت چند دهه هنوز تازگی دارد و پایان حیات مبارک امام، در کمتر از یکسال بعد از پذیرش قطعنامه بر حساسیت آن افزود چرا که فرصت برای بیان آنچه که امام از بیان آن خودداری کردند، مهیا نشد.

رفیق دوست، پایان جنگ و یا به عبارت بهتر نوشاندن جام زهر را کار سیاسیون آن روزهای کشور می داند. وزیر سپاه دوران جنگ از روحیه مسئولان دولتی وقت اینگونه روایت می کند: «در آن زمان دولتی‌ها به طور مرتب اصرار می‌کردند که جنگ چه زمانی تمام می‌شود؟ و نظامی‌ها هم می‌گفتند اگر امکانات بیشتری به ما بدهید جنگ تمام می‌شود. اراده دولتی‌ها به تمام کردن جنگ بود ولی اراده نظامی‌ها و سپاه پاسداران به خاتمه جنگ نبود بلکه معتقد بود تمام کردن جنگ به زمان معین دو سه ساله نیاز دارد ولی چون سیاسیون به دنبال اتمام جنگ بودند از سپاه پاسداران که محور جنگ بود خواستند احتیاجات را بنویسند و سپاه هم لیستی در اختیار دولتی‌ها قرار داد و آنها هم لیست را خدمت امام خمینی(ره) بردند و گفتند که به این امکانات نیاز داریم ولی نمی‌توانیم آنها را تهیه کنیم! و در آن مقطع، امام هم قطعنامه 598 را قبول کردند».

این اعتراف تاریخی رفیق دوست به نقش سیاسیون در پایان جنگ و آنکه هاشمی می خواست جنگ را تمام کند و از این روحیه بی رغبتی دولتی ها برای پایان جنگ نهایت سوءاستفاده را کرد، بسیار مهم و راهگشاست. تقابل صددرصدی هاشمی با نگاه صریح امام و تلاش برای القای نظرش با درخواست انفعال از وزرات سپاه به عنوان مسئول تامین تجهیزات و یا مهره چینی عامدانه مسئولان دولتی بی رغبت و بیگانه با جنگ، چگونه قابل توجیه و تفسیر است؟ خصوصا آنکه این رفتارهای مشکوک هاشمی به هنگامی صورت می گیرد که وی از سیاسیون مورد اعتماد امام بود که این اعتماد به مسئولان سیاسی و دلسوزی آنها حتی در پیام صادرشده به مناسبت پذیرش قطعنامه ذکر شده بود.

این موضوع وقتی جالب تر می شود که پس از گذشت چند دهه از پذیرش قطعنامه، اصراری وجود دارد که هاشمی جانشین فرمانده کل قوا در زمان جنگ، به عنوان سردار صلح شناخته شود و نه سردار جنگ و حتی خاطراتی از آمادگی هاشمی برای فداکاری برای محکومیت در پذیرش قطعنامه هم نقل می شود! از مجموع سخنان رفیق دوست هم اینگونه فهم می شود که او هم می خواهد بگوید که تحمیل پذیرش قطعنامه چون زهر که امروز برخی به آن افتخار می کنند با مدیریت مرحوم هاشمی صورت گرفت.

در هر حال، هرچند پیش تر هم موارد ناخوشایند دیگری از تلاش های خاص در آن مقطع زمانی نقل شده است اما شاید این موضوع از همان مواردی باشد که امام در پیام تاریخی شان به آن اشاره کردند: «من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراى آن مى ديدم، ولى به واسطه حوادث و عواملى كه از ذكر آن فعلا خوددارى مى كنم، و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد».
Share/Save/Bookmark