توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 29299
جمعه ۲۸ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۴۷
درباره خاطرات آیه الله مصباح یزدی
ناصرایمانی
درباره خاطرات آیه الله مصباح یزدی
اخیراً خاطره ای از جناب آیت الله مصباح یزدی در سایت رسمی ایشان در خصوص حوادث قبل از انقلاب منتشر شده است. ایشان فرمودند که در دوران مبارزات ستم شاهی، مرحوم شهید قدوسی با ایشان تماس گرفتند و در خواست ملاقاتی را نموده بودند که در این رابطه آقای هاشمی رفسنجانی و مقام معظم رهبری برای صرف صبحانه به منزل ایشان رفتند. در این ملاقات آقای هاشمی اصرار داشتند که مجاهدین خلق (منافقین) یک سازمان مبارز و اسلامی است و لازم است که آقای مصباح هم با آنان همکاری نمایند. ایشان اضافه کرده است که آقای هاشمی حتی همکاری با مارکیست ها در سرنگونی رژیم پهلوی را بلا اشکال می دانستند. اما آقای مصباح بدلیل اینکه حجتی برای کمک به منافقین نداشتند و آنها را اسلامی نمی دانستند، از موافقت با پیشنهاد آقای هاشمی خودداری نمودند. آقای مصباح یزدی البته در این خاطره تاکید نمودند که مقام معظم رهبری از ابتدا تا انتهای جلسه کاملاً ساکت بوده و هیچ کلامی به زبان نیاوردند.

پیرامون نقل این قبیل خاطره‌ها، ذکر چند نکته ضروری است:
۱. ذکر خاطرات تاریخی بدون توجه به زمینه‌های شکل دهنده به حوادث منجر به سوء برداشت خواهد شد. مثلا در همین خاطره اگر خوانندگان ندانند که مجاهدین خلق که بعدا به حق منافقین نامیده شدند، چه سیر تاریخی را گذراندند، که اغلب افراد امروز چنین هستند، این خاطره را در ظرف زمانی فعلی ادراک می کنند و ممکن است این نتیجه غلط را بگیرند که آقای هاشمی رفسنجانی نه تنها با ملحدین (مارکسیست ها) بلکه با منافقین که به تعبیر قرآن بدتر از کفارند، همکاری میکرد و تلاش داشت آبروی روحانیت را برای آنان خرج کند. در حالی که بسیاری ار مبارزان تا سال ۱۳۵۴ که رسوایی قتل و سوزاندن اعضای معترض به انحرافات سازمان، مانند آنچه بر سر شهید مهندس شریف واقفی آوردند یا از نفاقشان بی خبر بودند یا هنوز به جذب عناصر صادق سازمان و نجاتشان امیدوار مانده بودند. بنا بر خاطرات زندانیان سیاسی قلیلی از مبارزان در زندانهای رژیم شاه پیش از از آن تاریخ متوجه انحرافات و نفاق آنان شده بودند؛ مانند مرحوم عسگراولادی، مرحوم آیه الله فاکر، احمد توکلی(نماینده تهران)، محمد رجبی دوانی(رئیس کتابخانه مجلس) و حسین طارمی(از مسئولان بیت رهبری). در اول کار حتی در سطح مراجع تقلید ازآنان دفاع شد. مثلا حضرت آیه الله العظی محلاتی در عید فطر سال ۱۳۵۰ در نماز عید، در مسجد مولای شیراز به دستگیری سران سازمان به شدت و صراحت اعتراض کرد و کار به تظاهرات محدودی کشید که اولین بازداشت آقای محمود فرشیدی(وزیر اسبق آموزش و پرورش) در همین تظاهرات اتفاق افتاد ولی بعدها وی دعوت مجاهدین را رد کرد.

۲. با توجه به دستگیری آقای هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۵۲ معلوم است که آن ملاقات مربوط به همان اوایل ماجراست و ایشان پس از رسوایی نفاق، در زندان علیه آنان موضع داشت. این نحوه خاطره گویی که به سوء برداشت نسبت به وضع حال بزرگان نهضت منجر میشود مفید به حال انقلاب و اسلام نیست درست مثل این است که کسی با ذکر خاطراتی از عدم فعالیت سیاسی آیه الله مصباح یزدی، باعث شود نقش دفاع فکری ایشان از حریم اعتقادات اسلامی و انقلاب اسلامی در دو دهه اخیر به درستی ارزشگزاری نگردد.

۳. پیامبر فرمودند: الامور مرهونه باوقاتها، همه کارها در گرو وقت خویش است. این نحوه خاطره گویی منفک از زمان، عیوب دیگری هم دارد. فرض ما در این مقاله بر این است که تمامی آنچه آقای مصباح بیان فرمودند ، کاملا قرین صحت است و ایشان هیچ نکته ای را بدلیل فراموشی از قلم نیانداخته اند . تازه ابهامات جدیدی برای شنونده یا خواننده در باره شخصیتهای محترم دیگری پیش میاید. مثلا در همین خاطره: آیا شهید قدوسی که وقت ملاقات را ترتیب دادند و مقام رهبری که همراه آقای هاشمی بودند، از محتوای صحبت های آقای هاشمی اطلاع داشته اند یا خیر . علی القاعده باید از کلیات صحبت های آقای هاشمی اطلاع می داشتند در غیر اینصورت از آقای هاشمی می خواستند که به تنهائی به ملاقات آقای مصباح بروند. لذا بطور طبیعی می باید این دو بزرگوار نیز موافق مواضع آقای هاشمی بوده و یا حداقل مخالف نبوده باشند. این نکته را میتوان از طریق دیگر نیز متوجه شد و آن سکوت حضرت آیت الله خامنه ای در طول این ملاقات است. علی القاعده اگر مقام رهبری با صحبت های آقای هاشمی (به این گونه ای که آقای مصباح نقل کردند) مخالفت داشتند، در طول ملاقات آنرا بیان می کردند نه اینکه با سکوت خود آنرا تائید ضمنی نمایند .آقای مصباح فرمودند که آقای هاشمی همکاری با مارکیست ها را هم جایز می دانستند! حضرت امام، آقای هاشمی را خیلی خوب میشناختند. اگر سابقه هاشمی این بود، آن همه حمایت امام از ایشان و حمایت رهبری چرا وجود داشته است؟

۴. تاریخ انقلاب اسلامی و فداکاری های ملت ایران به رهبری روحانیت از جمله بزرگان نامبرده شده در این مقاله ساخته شده است، گرچه نقش‌ها بیش وکم بوده است. ذکر خاطرات به نحوی که پیشگامان را شخصیت¬هایی مذبذب و یا فریب خورده ویا ناآگاه و کسان دیگری را اهل حجت و بصیرت نشان دهد قدری غیرمنصفانه است. خاطره نقل شده از آقای مصباح یزدی، به گونه ای است که ناخواسته چنین القاء میکند که ایشان چنان تیز بینی سیاسی داشتند که کسانی از روحانییت مبارز قبل از انقلاب از قبیل آقای قدوسی و هاشمی رفسنجانی و حضرت آیت الله خامنه ای، آن هوشیاری لازمه را نداشتند. روشن است که این قبیل تلقی ها به نفع روحانیت نیست. متاسفانه شرایط این سالها و این دوران بگونه ای شده است که تاریخ مبارزات درخشان قبل از انقلاب و انقلابیون زجر کشیده آن به سادگی مورد هجمه و تهتک قرار می گیرد و تأسف بارتر اینکه دوستان انقلاب در مقابل آن سکوت می کنند! بر همه روشن است که امثال نویسنده و سایت الف با برخی مواضع فعلی آقای هاشمی رفسنجانی، به جد مخالف اند ولی این نباید بهانه ای برای مخدوش کردن چهره درخشان مبارزات این ملت شود و تاریخ تحریف شده ارائه گردد. از بزرگان دقت و احتیاط بیشتر انتظار است.
Share/Save/Bookmark