انقلابیهای مجازی!
30 تير 1399 ساعت 11:50
در یک دهه اخیر با گسترش و توسعه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، توئیتر و اینستاگرام شاهد بروز نوعی خاص از روحیه و عمل اعتراضی در میان کاربران ایرانی هستیم . واکنشهای اعتراضی کاربران به اخباری مثل دستگیری سلاطین مفسد اقتصادی یا حوادث خاصی نظیر قتلهای ناموسی و احکام قضایی و ... که در کانون توجهات رسانهای قرار میگیرند تا اتفاقاتی نظیر هجوم اعتراضی کاربران به صفحات شخصی برخی چهرههای سرشناس از جمله مصادیق شکلگیری نوع جدید از اعتراض در فضای اجتماعی هستند که در سالهای اخیر به دفعات تکرار شدهاند. بطور مثال پس از پایان رقابت تیم ملی فوتبال ایران و آرژانتین در مسابقات جام جهانی 2014 هزاران نفر کاربر ایرانی به صفحه شخصی یکی از بازیکنان سرشناس تیم رقیب که زننده گل برتری این تیم بود با پیامهای تند و انتقادی هجوم آوردند و که موجب آزاردگی این فرد شد. این اتفاق در آستانه دیدار دو تیم فوتبال ایران و پرتغال در جام جهانی 2018 نیز رخ داد؛ این بار هم علیه بازیکن سرشناس تیم رقیب. رفتار مشابهای در صفحه شخصی دختر رئیس جمهور سابق و فعلی ایالات متحده نیز از سوی کاربران ایرانی اتفاق افتاد که خبر ساز شد. اگرچه این حرکتها سازمان یافته و با برنامه قبلی نبودهاند اما نشان از ایجاد نوع جدیدی از فرهنگ اعتراض در جامعه ایرانی دارد. اعتراضاتی که فارغ از جهت گیریهای سیاسی به رویهای مرسوم بدل شده و بسیاری در شبکههای اجتماعی اعتراض و مطالبات خود در مسائل سیاسی و اجتماعی را بروز میدهند بطوری که برخی از این اعتراضها به پویشهای گستردهای در فضای مجازی تبدیل شدهاند که در موارد بسیاری فضای حقیقی را متاثر، و مسولان را به واکنش وا داشتند. بطور مثال پس از انتصاب کامبیز مهدی زاده، داماد رئیس جمهور روحانی، به سمت معاونت وزیر صنعت در آذر ماه سال 1397 ، اعتراضها در فضای مجازی به قدری بود که منجر به استعفای این فرد شد. یا اعتراضهایی که در فضای مجازی نسبت به ساخت شهرک اشرافی باستی هیلز لواسان صورت گرفت منجر به ورود قوه قضائیه به این موضوع و رسیدگی به فسادهای صورت گرفته در این پروژه شد. موارد متعددی از جریانهای اعتراضی در فضای مجازی وجود دارد که از ظهور سبکی جدید در اعتراضات اجتماعی خبر میدهند؛ اعتراضاتی که به مثابه شمشیر دو لبه عمل میکنند، گاه موجب گشایشهای مثبت می شوند و گاه حاصلی جز اخلال در نظام فکری افکار عمومی جامعه ندارند. در فضای کنونی جامعه ایران همزمان با رشد و توسعه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و خلاء وجود احزاب سیاسی کارآمد، اصناف قوی و پویا، از مرجعیت افتادن گروههای نخبگی اصیل و بیاعتمادی به رسانههای شناسنامهدار رسمی که میتوانند صدای سلیقههای مختلف سیاسی و گروههای اجتماعی باشند و پیگیر مطالبات مردم، افراد به شکل مجرد و خودجوش فرصتی برای ابراز عقیده و بیان نظرات خود یافتهاند که البته امکان ناشناس ماندن در فضای مجازی این فرصت را برای افراد فراهم آورده تا بیآنکه هویت آنها آشکار شود هرگونه که میخواهند، به تشخیص خود در موارد مختلف موضع گیری کنند. به سخن دیگر در فضای بیسامان و رهای مجازی باتوجه به نا امیدی از مراجع رسمی مثل احزاب،اصناف،گروههای نخبگی و رسانههای رسمی، که در سطور باالا به آن اشاره شد، هر فرد به یک حزب یا صنف تبدیل شده است که خود را صاحب رسانه میداند؛ بی آنکه وارد خیابان و عرصه عمومی بشود در منزل خود روی مبل یا میز کار یا حتی صندلی اداره و اتوبوس مینشیند و با یک توئیت یا اظهارنظر در شبکههای اجتماعی خود را کنشگر سیاسی میپندارد و حس انقلابیگری خود را تخلیه میکند. بطور خاص اگر گذرتان به توئیتر افتاده باشد حتما با فضای تاکسی گونه آن روبه رو خواهید شد که چگونه دایی جان ناپلونها هستههای پیدا و پنهان سیاست را می شکافند. در چنین شرایطی سیاست زدگی امری گریز ناپذیر بنظر میرسد از همین رو افراد بدون داشتن صلاحیت و آگاهی لازم در شبکههای مجازی که آن را رسانه و تریبیون آزاد خود می پندارند در هر موضوعی ورود و اعلام نظر میکنند که عموما هم بنابه دلایل ذکر شده به خشونت کلامی منجر میشود و این اعتراضها فقط در حد گفتار و نوشتار باقی میماند بیآنکه حاصلی ایجاد شود. البته بطور خاص منظور آن بخش از اعتراضات مجازی است که رویکرد وندالیستی ، کور و ساختار شکنانه دارند. در مجموع ممکن است برخی از این اتفاق استقبال کنند و آن را نشانه پویایی اجتماعی بدانند و تلقی مشارکت مدنی و اجتماعی از این گونه فعالیتها داشته باشند اما به واقع مشارکت مدنی و اجتماعی تعریف دیگری دارد و اجتماعی زیستن به مثابه کنشگر سیاسی بودن نیست. ضمن اینکه به گفتههابرماس« مشارکت فی نفسه امر ارزشمندی نیست بلکه ارزش آن بستگی به شرایطی دارد که در آن صورت میگیرد!» اگر در انقلابهای کلاسیک افراد تحت رهبری و ایدئولوژی واحد دست به اعتراض میزدند، در جامعه کنونی معترضین در خانههای خود مینشینند و به اعتراض به شکل مجازی بسنده میکنند و شخصا پیگیر مطالباتی میشوند که نهادهای مدنی و سیاسی مثل احزاب و اصناف باید به شکل رسمی و از کانالهای مشخص پیگیری کنند. همانگونه که گفته شد شاید در مواقعی موثر نیز واقع شود اما بنظر می رسد بیشتر شبیه به اعتراضات خیابانی بی سامان و بی برنامه و بدون مدیریت قبلی هست که هر آن ممکن است به اغتشاش و آشوب کشیده شود. اعتراض مجازی نیز به مرور وجاهت و لزوم اصناف و احزاب را کمرنگ می کند و این رویه اشتباه به یک فرهنگ و سنت تبدیل می شود و نوعی خودمختاری را باخود به همراه خواهد داشت مضاف بر اینکه روحیه انقلابی گری و اعتراضی را به روحیه تیر از پشت انداختن و سنگی را ول کردن و فرار کردن تبدیل می کند. محمدصادق کلبادی
کد مطلب: 64802
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcj8oem.uqexyzsffu.html