بیصدا مثل حلزون!
15 بهمن 1398 ساعت 10:24
«بیصدا حلزون» میتوانست فیلم خوبی باشد، اما دلیل خوب نبودن آن متن سادهانگارانهای است که بدون ملاحظات فنی نوشته شده است.
به گزارش خط نیوز: بهرنگ دزفولیزاده که سابقه عکاسی در سینما دارد با مضمون عکاسی و آتلیه اولین فیلم سینماییاش را ساخته است. فیلم «بیصدا حلزون» قصه لاغر و کمجانی دارد و فیلمسازش برای قصهگویی تلاشی نکرده و اگر چه ایده پدر و مادر ناشنوایی که بر سر شنوا شدن پسر کوچکشان اختلاف نظر دارند میتواند جدید و بکر باشد، اما این ایده در سطح مانده است و نمیتواند به سمت و سوی مشخص و هدفداری حرکت کند. اساساً با فیلمی طرف هستیم که انگار برای یک فیلم بلند سینمایی عناصر متعددی را کم دارد، به همین دلیل «بیصدا حلزون» کشش دراماتیکی که بتواند مخاطب را درگیر موضوع و روند قصه کند، ندارد. فیلمساز سعی کرده درباره یک موضوع خاص فیلم بسازد، اما خاص بودن این موضوع او را تحت تاثیر قرار داده است. با اینکه دزفولیزاده سعی داشته به دلیل احساسی بودن موضوع مخاطب را تحت تاثیر قرار بدهد ولی کم جان بودنِ موقعیتها باعث شده این فیلم به عنوان یک اثر بلند سینمایی جدی گرفته نشود. در «بیصدا حلزون» داستانکهای کوچک باعث میشود در بعضی از سکانسها به نتیجه ثمربخشی نائل نشویم، دلایل منطقی برای واکنش کاراکترها وجود ندارد، یک اتفاق مثل شکستن شیشه و پاک شدن هارد آنقدر کوچک و ناتوان است که فیلم نمیتواند جلو برود. قصه در حال درجا زدن است و نمیتواند مسیر خود را به درستی پیدا کند. فیلمساز بیشتر سرگرم آغاز فیلم و برگشت به عقب بوده و فراموش کرده میتوانست به اثرش بهای بیشتری بدهد یا لااقل میتوانست شخصیتهایش را کمی بهتر معرفی کند، اما فیلمساز فکر کرده میتواند از ناشنوایی یک کودک در راستای جریحهدار کردن احساسات مخاطب استفاده کند، برای همین تماشاگر نمیتواند درکی از روند فیلم داشته باشد. اینکه ساعد چرا به الهام بدون آنکه سعید بداند کمک میکند؟ یا چرا ساعد مهاجرت میکند و الهام را تنها میگذارد؟ و اساساً مهاجرت ساعد چه لزومی برای فیلم دارد؟ سؤالات بیجواب فیلم است. فیلمساز سعی کرده با پارامترهای فیلم کوتاه فیلمی بلند بسازد، اما نحوه شکلگیری موضوع و ارتباط موقعیتها به صورت سادهانگارانه صورت گرفته و در خوشبینانهترین حالت میتوانیم این فیلم را در حدِ یک تجربه بدانیم چراکه فیلمساز در تقابل با گرههای پیش آمده و کارکرد گرهها در پیشبرد خط روایی تلاشی برای جذابیت نمایشی و درک بحران از جانب مخاطب نکرده است. فیلم «بیصدا حلزون» منطبق بر یک خط عادی، اما بیهدف جلو میرود و مخاطب از اول فیلم میفهمد که در انتها مادر موفق میشود و کودکش شنواییاش را به دست میآورد، در این صورت فیلمساز باید با تمهیدات نوشتاری و البته ساختاری رنگ و بوی تازهای به فیلم میداد، اما انگار فیلمساز برای ادامه فیلمش از دقیقه ۲۰ دیگر اشتیاقی ندارد. فیلم «بیصدا حلزون» با یک گرهگشایی ساده ختمِ به خیر میشود و جالب است پلیس اتاقهای آتلیه را نمیگردد یا ساعد نسبت به ناپدید شدن برادرش شک نمیکند، قطعاً فیلمساز در ساخت اولین فیلمش تجربهای کافی نداشته است و حتی پایان فیلم نمیتواند برای تماشاگر حس خوبی داشته باشد و اگر فیلمساز فکر میکند توانسته در کنار زن فیلم یعنی الهام قرار بگیرد تا او بتواند پسرش را عمل کند و این یعنی دفاع از مادر، کاملاً در اشتباه است. بازی هانیه توسلی در این فیلم در نقش یک ناشنوا تنها نکته مثبت مهم فیلم محسوب میشود. منبع: روزنامه جوان
کد مطلب: 63747
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcguu93.ak9wt4prra.html