«9دی» یک حرکت الهی، خودجوش و معجزهآسا بود/فتنه برای جلوگیری از پیشرفت علمی در ایران بود
6 دی 1396 ساعت 12:04
عضو شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی با بیان اینکه فتنه برای جلوگیری از پیشرفت علمی در ایران بود، گفت: دانشگاههای ما به صورت ساکت و بیسر و صدا در زمین غرب بازی میکنند.
به گزارش خط نیوز به نقل از خبرگزاری فارس- امین صبحی و قاسم عزیزی: زمستان طراوت روزهای واپسین بهار را به یغما برده و غم بر عاشقان سایه افکنده بود، عاشقانی که همین روزها و در عهد خردادشان، دل در کف گذاشته و به میدان آمده بودند؛ از آنسو اما جریان فتنه، آشوبی که از شکوه حضور عاشقان در دل دارند را به کوی و برزن میکشانند و دیوانهوارمیتازند. نبرد این جریان با فصلها ادامه دارد و تابستان فرامیرسد، همان فصلی که هنوز زخم 10 سال پیش جریان تزویر را بر تن دارد ولی کیست که نداند هجمه تَبر بر درخت تناور چه پایان محتومی خواهد داشت. پاییز میرسد؛ دیگر جانی برای تزویر و نفاق نمانده و یارای مقابله با حق نیست. نفاق محصور «اتحاد فصلها» شده است، اما تزویر در این خیال بود که گرمای جان بهار و تابستان در پاییز ادامه نمییابد. زمستان آخرین منزلگاه فتنهانگیزیهای نفاق است. نفاق و تزویر به خاطر شکستهای پیدرپی هنوز نمیدانند که خط قرمز عاشق، معشوق خویش است و کیست که نداند حسین بن علی (ع) بَندِ دل همه حسینیان است. «عهد دی» خط بطلانی بر تمام فتنهانگیزیهای 8 ماهه جریان فتنه بود و نشان داد که در دفاع از حریم «ولایت» گرمی و سردی ایام رنگ میبازد و هرم داغ واپسین روزهای بهار با باد سرد آغازین روزهای زمستان دست در دست هم حماسه میسرایند. نهم دیماه 88 نه یک روز بلکه یک سال است. یک سال که تمام حق بر تمام باطل پیروز شد؛ طلایهداران راه عشق این بار با عزمی راسختر از گذشته فریاد «جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ» را سر دادند و برای مبارزه با تبرهایی از جنس درخت، چهره غبار و فتنهانگیزی را از درودیوارها شستند و اینگونه بود که در بعدازظهری سرد خورشید دوباره طلوع کرد و 9 دی عَرق شرم را از ماجرای سقیفه زمانهمان زدود. مطمئن باشید که روز «نهم دیِ» هم در تاریخ ماند؛ نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در «سالگرد این حماسه»، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعدههای الهی تبیین شود. این سخنان امام سید علی خامنهای 10 روز پس از تجدیدعهد تاریخی فرزندان انقلاب در سال 88 گواه دست برتر گفتمان انقلاب اسلامی بود که در گذار از 8 ماه فتنه پیچیده، آخرین حلقه از اتفاقات تلخ و ناخوشایند یک انتخابات پرچالش با حمایت مردم از نظام جمهوری اسلامی به آخر خط رسید. آتش زدن پرچم، خیام و هیأتهای سیدالشهدا کار خود را کرد، این اقدام فرومایگان در خیابانهای تهران که از روز برگزاری انتخابات در 22 خرداد تا در فواصل مختلف روز قدس و روز سیزده آبان و روز تحلیف و ... انتخابات را بهانه هجمه بهنظام کرده بودند، یک نتیجه عجیب و فراتر از اراده انسانی در پی داشت و سیل حضور مردم ایران در روزهای هفتم، هشتم، نهم و دهم دیماه کار این جماعت را یکسره کرد و به تعبیر پیر انقلاب، پرچم راهنمای دیگران و روزی «متمایز» شد. حوزه احزاب خبرگزاری فارس در هشتمین سالگرد پاسداشت حماسه 9 دی با انتشار پرونده ویژهای تحت عنوان «عهد دی» در قالب گفتوگوهای تفصیلی با کارشناسان، مسئولان و تحلیلگران سیاسی به بررسی ابعاد مختلف آفرینش حماسه 9 دی و چرایی مانایی آن در تاریخ انقلاب اسلامی پرداخته است که در ایام پاسداشت حماسه کمنظیر نهم دی تقدیم خوانندگان محترم میشود. در مورد به حاشیه کشاندن دانشگاه در ماجرای فتنه سال 88 از علم به سمت حاشیههای سیاست با رضا روستاآزاد عضو شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی به گفتوگو پرداختیم که وی نیز در این گفتوگو تأکید کرد که فتنه برای جلوگیری از پیشرفت علمی در ایران بود. وی در همین زمینه خاطرنشان کرد: در ایام فتنه «ساینس متریک » گزارشی را منتشر کرد که رشد علمی در ایران فوقالعاده سرسامآور و 11 برابر متوسط جهانی است. اینها که چنین صحبت هایی را مطرح میکردند هدفشان تعریف و تمجید در پیشروی علم ایران نبوده و نیست بلکه منظورشان این بود اگر میخواهید جلوی این ملت را بگیرد الان وقتش است چون اگر این رشد تداوم پیدا کند ایران به قدرتی دست مییابد که دیگر قابل کنترل و توقف نخواهد بود. روستا آزاد با تأکید بر اینکه دانشگاههای ما به صورت ساکت و بیسر و صدا در زمین غرب بازی میکنند، خاطرنشان کرد: فضای عمومی دانشگاه، فضای پرداخته شده و مدیریت شده با یک سند راهبردی در دنیای غرب است و حاصل این قضیه این است که اگر شما کار نکنید بلندگوی این دانشگاه بلندگوی غرب میشود نه بلندگوی جمهوری اسلامی. عضو شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی در همین باره گفت: فضای موجود در بین دانشجویان، اساتید و دانشگاه ما متأثر از فضای ملی نیست بله فضایی متأثر از مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی غرب است. به گزارش فارس، گفتوگوی خبرنگاران حوزه احزاب خبرگزاری فارس با رضا روستاآزاد عضو شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی به شرح زیر است: *راهبرد دانشگاههای ما از بدو تأسیس توسط غربیها تنظیم شده است/دانشگاههای ما به صورت ساکت و بیسر و صدا در زمین غرب بازی میکنند فارس: ما اگر به نوعی به فتنههای قبل از سال 88 مثلاً فتنه سال 78 بپردازیم میبینیم افرادی که به نوعی به کف خیابان آمدند از بدنه دانشجویان، دانشگاه و برخی از اساتید بودند. چرا دانشگاه به راحتی ابزار دست سیاسیون میشود؟ روستا آزاد: خاستگاه انقلاب دین بود و رهبر انقلاب یک روحانی است و یاران اصلی ایشان جمعی از روحانیت فعال همچون شهید بهشتی، شهید باهنر، مرحوم هاشمی بودند؛ بنابراین انقلاب در دنیای غیردینی یک سبقه دینی داشت آنهم در زمانی که فضای حاکم بر کل دنیا یک فضای سکولار و لائیک است و در چنین فضایی دانشگاهها یک بخش جدی و پیشبرنده در فضای حاکم بر دنیا محسوب میشود و تجربه دانشگاهداری در کشور ما منبعث از دنیای غرب است. ما اکنون حتی یک سند راهبردی برای دانشگاه تهران، شریف و دیگر دانشگاهها نداریم یعنی دانشگاههای معتبر بدون سند راهبردی تأسیس شده و به عبارتی دانشگاه قرار بود تربیت و تقویت نیروی انسانی باشد که صنایع و تکنولوژیهایی که از غرب وارد کشور میشود را اداره کند. به عنوان مثال در مورد دانشگاه شریف دکتر مجتهدی میگوید که شاه ما را خواست که دانشگاهی درست کنیم که خوب باشد؛ دکتر مجتهدی میخواهد با فکر خود دانشگاهی که از لحاظ علمی رتبه بالایی داشته باشد را راهاندازی کند. بنابراین خود آقای مجتهدی میگوید همان زمان که ما راهبرد نداشتیم یک جمع 10 الی 20 نفره از سفارت آمریکا آمدند که مرا ببینند و من تعجب کردم و ناراحت شدم و من به آنها گفتم که من وقت ندارم. اما آمریکاییها میگویند که ما با آقای مجتهدی کاری نداریم میخواهیم دانشگاه را ببینیم. به عبارتی سال اول از تأسیس دانشگاه شریف گذشته تولیت خود شخص شاه است و دکتر مجتهدی نایب تولیت و 10 الی 20 نفر از کارشناسان به دانشگاه شریف میآیند. در محوطه دانشگاه این هیأت آمریکایی گشتی میزنند و بعد میروند. چند مدت پس از این اتفاق خود آقای مجتهدی تعریف میکند که یکی از دوستان از واشنگتن با من تماس گرفت که میگویند شما تغییر کردهاید اما من تکذیب کردم اما او اصرار داشت که شما تغییر کردهاید چرا که پروفسور رضا از آمریکا به ایران میآید تا جای تو را بگیرد که مجتهدی میگوید بله یک هفته پس از این تماس تلفنی پروفسور رضا از آمریکا آمد و حکم خلع ما را دادند و ایشان جای ما نشست و من تعجب کردم که چرا باید من برکنار میشدم در حالی که یکساله و با دست خالی چنین پروژه بزرگی را رقم زده بودم. و به جای تقدیر و تشکر مرا برکنار میکنند و شخص دیگری را میگمارند. شما وقتی همه اینها را کنار هم میگذارید چه برداشتی دارید؟ از همین رو میتوان دریافت ما راهبرد مشخصی برای دانشگاههایمان نداریم و غربیها از همان ابتدا برای ما راهبرد تعیین میکردند. راهبرد غربیها این است که بهترین استعدادهای کشور را تربیت و جذب کرده و به خارج از ایران بفرستند، سپس دو مسیر وجود دارد یا اینکه این استعدادهای آموزش دیده در غرب میمانند و چرخ دانش و فناوری آنجا را میگردانند و یا اینکه با یک تأثیر فرهنگی غربزده به ایران برمیگردند و بلندگوی غربیها در سرزمین خودشان میشوند. نظریه «ژان پل سارتر» نیز مطابق با همین دیدگاه است او میگوید که جوانهای با استعداد جهان سوم را جذب میکنیم تعلیم میدهیم و بعد تبدیل به بلندگوی خود کرده و به کشورشان باز میگردانیم. بنده از اول دوره دکترا در خارج از کشور بودم، و در آن زمان جنگ سردی بین چین و آمریکا رقم خورده بود و آمریکاییها صراحت میگفتند که اگر میخواهیم چین را تغییر دهیم باید شرایطی فراهم کنیم تا دانشجویان این کشور در آمریکا و غرب تحصیل کنند و به کشورشان بازگردند تا منشأ اثر شوند. امروز دانشگاههای ما به صورت ساکت و بیسر و صدا در زمین غرب بازی میکنند. فضای موجود در بین دانشجویان، اساتید و دانشگاه ما متأثر از فضای ملی نیست بله فضایی متأثر از مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی غرب است. انقلاب اسلامی خودباوری، انگیزههای ملی و خدمت به مردم را مطرح کرد و توسعه داد اما از این ناراحتیم که در جبهه مقابل اتاق فرماندهی، کنترل و هیأت اندیشهورز وجود دارد اما در جبهه انقلاب اسلامی قاعدتاً باید شورای عالی انقلاب فرهنگی کار میکرد و برای همین تأسیس شده است اما عملکرد چشمگیری را شاهد نبودیم. در نوروز 59 وقتی حضرت امام سخنرانی فرمودند که امسال باید فعالیتهایی صورت بگیرد که آرامش به کشور بازگردد و درگیریها خاتمه یابد در همین دانشگاه شریف پوستری بزرگ حاوی پیام ضدانقلاب در اوایل سال جدید برافراشته شد. من دانشجوی ورودی 58 دانشگاه شریف هستم و به خاطر دارم که شهید سلطانی وقتی این را دید طاقت نیاورد و این پوستر را کند. همان موقع عکس ایشان را انداختند و پوسترهای جدید درست کردند و نوشتند حمله فالانژها به فضای آزاداندیشی؛ شهید سلطانی در بالای دانشگاه اطلاعیهای پخش کرد و تحلیلی از فضای فعلی دانشگاه به دانشجویان ارائه داد و عاقبت شهید شد. فضای عمومی دانشگاه، فضای پرداخته شده و مدیریت شده با سند راهبردی در دنیای غرب است و حاصل این قضیه هم این میشود که اگر شما اقدامی نکنید این دانشگاه بلندگوی غرب میشود نه بلندگوی جمهوری اسلامی؛ متأسفانه کار شورای عالی انقلاب فرهنگی به تأیید اساتید برای رؤسای دانشگاهها تقلیل یافته است البته اقداماتی نیز درباره سند نویسی انجام شده اما چه کسی این سند را اجرا میکند؟ بنابراین دو جبهه وجود دارد؛ جبهه جمهوری اسلامی در مقابل یک اتاق فرماندهی منظم و جدی قراگرفته است. عدهای هم که در جبهه انقلاب کار میکنند آتش به اختیار هستند و امور با ظرفیتهای شخصیتی و منطقهای افراد صورت میگیرد و سیستماتیک نیست، بنابراین از دانشگاهها انتظار دارید در چنین فضایی چگونه عمل کنند. وزارت علوم که درگیر بوروکراسی است و اگر یک نامه بخواهد از این طبقه به آن طبقه برود دو ماه طول میکشد به عبارتی اصلا وزارت علومی وجود ندارد چون دانشگاهها بودجههای خود را مستقل میگیرند. وقتی شما پول را مستقیما از سازمان برنامه و بودجه گرفتید خودتان برنامه خودتان را میریزید. دانشگاهها نیز خیلی نگاهی به وزارت علوم ندارند و به نظر میرسد وزارت علوم دور از فضای دانشگاهها قرار دارد و منزوی است. *مملکت باید در حوزههای مختلف متولی داشته باشد فارس: اکنون باید چه کار کنیم تا دانشگاهها به سمت سیاستزدگی سوق پیدا نکند؟ روستا آزاد: ماموریت نخست دانشگاهها ایجاد فضای علم و فناوری است؛ برنامههایی نظیر سیاست به عنوان فوق برنامه محسوب میشوند اما وقتی دانشگاهها در حوزه اصلی خود درگیر صورتگرایی، مدرکزدگی، بیهویتی و پوچی شده است در ماموریتهای ثانوی نیز نمیتواند موفق عمل کند. شما میگویید سیاست؛ من میگویم کارآفرینی، تکنولوژی، فناوری که از بدیهیات دانشگاهها است نیز بر زمین مانده است. کار مهمی که باید صورت گیرد این است که مملکت باید در حوزههای مختلف متولی داشته باشد. ما امروز فقط آتش به اختیار کار میکنیم. یک شخصی باید در امور صاحب موضوع باشد اولین کاری که مملکت احتیاج دارد حاکمیت و بحران حکمیت است. یعنی نیازمند گاورمنت (Government) و مدیریت هستیم. و درحال حاضر گاورمنت کشور دارای مشکل است. ما در جنگی هستیم که جبهه مقابل در مسائل مدنیت جدید جلوتر است. بنابراین وقتی شما میخواهید اردوگاه طرف مقابل را به هم بریزید نفوذی میدهید و این نفوذی در حوزههای سیاسی، فرهنگی، علمی و اقتصادی فعال میشود و مأموریتشان این است که اجازه شکلگیری هنجارها را ندهند. در اوج قضیه وقتی شما نفوذی سیاسی اجتماعی میدهید که حزب تشکیل داده و کاندیدا معرفی میکند و به عنوان یک جریان فکری به میدان میآید میبینید که سرانگشت جبهه مقابل به شکل یک جبهه خودی کاملاً سازمانیافته و رسمی فعالیت میکنند که در این مواقع نیازمند هوشیاری مردم هستیم چرا که بصیرت و ولایت مردم تعیین کننده خواهد بود مردم اگر از رهبری خود اطاعت داشته باشند حتی اگر برشی از جامعه در جهت خلاف حرکت جمعی منسجم شود، تمامیت مردم از این حرکت پشتیبانی نخواهند کرد. اما اگر در این قضیه مردم به هر دلیلی این کار را نکنند کار مشکل میشود. همه قضیه به بصیرت مردم ختم نمیشود بلکه به خودیها نیز مربوط میشود که آیا آنها کار خود را به درستی انجام میدهند یا خیر اگر آنها در کار خود ضعف داشته باشند و در خط خودمحوری حرکت کنند فرقی نمیکند طرف مقابل چه کسی باشد چرا که زمین خوردن ما حتمی است. *ایجاد نفوذ در حوزه دینی در بیت شریعتمداری و منتظری/همکاری مهاجرانی با MI6 انگلیس فارس: آقای دکتر شما به بحث نفوذ اشاره کردید اگر بخواهید تعریفی از بحث براندازی و نفوذ از بعد از پیروزی انقلاب مطرح کنید، چه مواردی است؟ روستا آزاد: در جریان بنیصدر و در اوایل انقلاب در یک برههای همه شعار میدادند «بنیصدر، صددرصد» و آقای بنیصدر با رأی خیلی بالایی رئیس جمهور شد؛ قبل از اینکه بنیصدر به ایران بیاید در فرانسه سردبیری مجلهای را برعهده داشت که شعارها و محتوای فرهنگی آن مجله مشخص بود. یکی از بچههای حزبالله آن مجلهها را آورده بود و دست به دست میچرخید. شعارهای آن مجله ملیگرایی محض بود و صحبتی از دین نبود چه برسد به ولایت فقیه؛ باز نهضت آزادیهای صحبتی از ملی مذهبی میکرد اما بنیصدر اعتقادی به مذهب نداشت بنابراین بنیصدر در این سیستم نفوذ میکند. البته در جامعهای که تبعیت امت از ولایت صددرصد نیست امام امت ناچار به طمانینه کند تا شکاف اجتماعی شکل نگیرد.اگر آن زمان امام علیه بنیصدر حرفی میزد بیشتر مردم پشت بنیصدر بودند اما امام صبر کرد تا مردم کمی وضعیت را لمس کنند. اما همین مردم وقتی مجلس بنیصدر را از رئیس جمهوری خلع کرد همراهی کردند. ما به خاطر بنیصدر هزینههای زیادی دادیم. امام فرمانده کل قوا را به رئیس جمهور تفویض کرده بودند اما ایشان معکوس عمل میکرد. مردم میخواستند با رژیم بعثی مقابله کنند اما بنیصدر اجازه توزیع سلاح را نمیداد؛ بنابراین مردم خودشان اسلحهخانهها را تصاحب کردند. بنیصدر میگفت که ما باید به روش نیاکانمان یعنی اشکانیان صبر کنیم که دشمن به بیابانهای مرکزی بیاید و سپس مقابله کنیم. این همان اتفاقی است که در جنگهای صدر اسلام رخ میداد. در یکی از جنگها پیامبر پرچم را به ابوبکر، عمر و عثمان داد اما کاری از پیش نبردند و وقتی پرچم را به علی داد ایشان سیستم نظامی کفار را متلاشی کرد. یعنی پیغمبر تواناییهای علی را بالاتر از کسانی میدانست که در آینده فتنهای را ایجاد کردند اما این مردم هستند که باید بصیرت داشته باشند چرا که به زور نمیتوان به مردم چیزی را دیکته کرد. بنیصدر با جریان اصیل همچون شهید بهشتی به مقابله پرداخت وایشان را مورد تخریب قرار داد به گونهای که وقتی مرحوم آیتالله طالقانی فوت کرد شعار ساختند که «بهشتی،بهشتی طالقانی را تو کشتی» جریان نفوذ خود را صاحبخانه میکند و بعد صاحبخانه را از خانه بیرون میاندازد. در کربلا همین اتفاق افتاد و به اهل بیت سیدالشهدا خارجی میگفتند. وقتی حادثه طبس رخ و شهید منتظر قائم و به لاشه تجهیزات نظامی دشمن سرکشی کرد که شاید مدارکی پیدا کند، نیروی هوایی ما محل حادثه طبس را بمباران کرد تا باقیمانده این حادثه نیز از بین برود و شهید منتظر قائم نیز در آن بمباران شهید میشود. فرماندهی نیروی هوایی ما برای از بین بردن اسناد آمریکاییها محل حادثه طبس را بمباران میکند و این مصداق نفوذ در نیروی هوایی ما بود. آقای مهاجرانی اکنون کجاست؟ آقای مهاجرانی مگر وزیر ارشاد دولت اصلاحات نبود پس در آموزش MI6 انگلیس چه کار میکرد یا آقای عبدالکریم سروش که زمانی همه کاره شورای عالی انقلاب فرهنگی بود و اکنون در انگلستان به سر میبرد و همه اینها مصادیق نفوذ است. برای من جالب است که همین چند هفته پیش از پسر خاوری به عنوان یک سرمایهگذار و فعال تجاری کانادا معرفی و تقدیر شد. پول مملکت ما را به کانادا برده و در آنجا سرمایهگذاری کردند. من یک هفته قبل از اینکه آقای خاوری از ایران برود او را دیدم و در مورد حرکتی در خصوص انسجام بانکها صحبت کردیم. سعی داشتیم یک نظم منسجم نوین بانکداری ایجاد کنیم. من به آقای خاوری گفتم که نماینده شما به جای اینکه کمک کند تا این کار ملی انجام شود مدام کارشکنی میکند و آقای خاوری به من نگاهی انداخت و لبخند زد و حتی من را تحویل هم نگرفت. من آن زمان که رئیس دانشگاه شریف بودم از این برخورد آقای خاوری تعجب کردم و این نمونهای از نفوذ در حوزه اقتصادی است. مثال بارز نفوذ در حوزه دینی آقایان شریعتمداری و منتظری هستند. جریان نفوذ به بیت آقای منتظری ورود کرد و آن قضیه مهدی هاشمی صورت گرفت. امام (ره) همواره تأکید داشت «الله الله من بیوتکم». یعنی مراقب بیتهای خود باشید. جریان نفوذ سعی میکند همه جا حتی بیتهای مراجع هم نفوذ کند. و امروز در اجتماع، اقتصاد و سیاست ما در حال نفوذ کردن هستند. *نفوذ در سران فتنه قابل کتمان نیست فارس: به نظر شما در جریان فتنه 88 چقدر وجود نفوذ برای پیش بردن این فتنه مؤثر واقع شد؟ روستا آزاد: نفوذ در بین سران فتنه قابل کتمان نیست اما جامعه فقط دارای یک برش نیست بلکه در هر موضوعی دارای توضیح و دارای برشهای مختلفی است و وقتی امام نهضت انقلاب اسلامی را راه انداختند بیشتر برشهای جامعه به آن پیوستند چرا که هر برشی دارای خرده گفتمانی است و وقتی با همدیگر ائتلاف میکنند یک گفتمان و جریان اجتماعی میشوند. در فتنه سال 88 برخی از همکارانم در دانشگاه شریف میگفتند که ما به آمریکا سفر کردهایم و در آنجا تأکید داشتند که باید از میرحسین موسوی حمایت شود. این اساتید میگفتند برای ما جالب بود چرا که غربیهایی که همواره بر تحریم انتخابات اصرار میکردند امروز بر مشارکت همه بر پای صندوقهای رأی تأکید داشتند بنابراین معلوم بود که چه خبر است. خبرنگار از آقای میرحسین موسوی در سال 88 پرسیده بود که شما میخواهید با رهبری چه کنید و فکر میکنید بتوانید مشی که میخواهید را دنبال کنید که میرحسین پاسخ میدهد: «رهبری وقتی انبوه مردم را در خیابان پشتسر من ببینند کوتاه میآیند». جریان ضد انقلاب میرحسین موسوی را محور مقابله با نظام میدانست و پشت سر وی نیز قرار گرفت. خداوند مرحوم آیتالله هاشمی را رحمت کند اما ایشان هم در این قضیه بیتقصیر نبودند. چرا که مشهود بود که آقای هاشمی از آقای میرحسین موسوی حمایت میکند. فتنه سال 88 ما را به سمتی برد که سلطنتطلبها و مخالفین به این نتیجه رسیدند که اگر میخواهند با متن انقلاب بجنگند باید از میرحسین موسوی حمایت کنند. مقام معظم رهبری همواره تأکید داشتند مراقب باشید اینهایی که پشتسر شما در خیابانها سینه میزنند همه طرفدار شما نیستند و میان آنها سلطنتطلبها و منافقین نیز حضور دارند که البته بعدها مریم رجوی اعتراف کرد که چطور در جریان فتنه 88 شعارها را به سمت براندازی تغییر دادند. مقام معظم رهبری همواره به سران فتنه تأکید داشتند که اگر بحث شما تقلب است صندوقهای رأی را بازشماری میکنیم. اما خودشان امروز یکی پس از دیگری مثل آقای حجاریان تأکید دارند که تقلبی در کار نبوده است و به قول خودشان اصل نظام نشانه بود. آنها میخواستند با یک دروغ از قبل برنامهریزی شده اصل نظام را نشانه بگیرند. اما نظام جمهوری اسلامی به همت خداوند، امام زمان و مقام معظم رهبری پابرجا است. جریان اصلاح طلب، ملیمذهبیها، منافقین، جریان دستنشاندگان غرب و فریبخوردگان داخلی در بحث فتنه سال 88 فعال بودند اما بعد از اینکه فتنه خوابید فریبخوردهها آرام شدند و آرام آرام به میدان آمدند و آنهایی که در لوای آنها پنهان شده بودند کنار کشیدند و از فتنهگران سال 88 اقلیتی اندک و محدود باقی ماند. *9 دی یک حرکت الهی، خودجوش و معجزهآسا بود فارس: آقای دکتر لطفاً بفرمایید بسترهای نهایی 9 دی چگونه شکل گرفت؟ روستا آزاد: متن اصلی انقلاب شامل جریان حزبالله و برشهایی از جامعه هستند و این قشر از زمان طاغوت پایمردانه در میدان بوده و خواهد بود البته برخی از اینها ممکن است به خاطر ناملایمتیها و گرفتاریها گلایهمند باشند در جریان فتنه سال 88 نیز مردم متدین نخست به دلیل این دلخوریها سکوت کردند اما وقتی فتنهگران در روز عاشورا به مقدسات توهین کرد ساکت ننشستند و به میدان آمدند بنابراین کار به جایی رسید که حتی آنهایی که کمی تردید داشتند دریافتند که هرچقدر مقام معظم رهبری به فتنهگران برای بازگشت زمان میدهد آنها جریتر میشوند،به خودشان آمدند چراکه اگر غافل و ساکت میماند اصل نظام و انقلاب در یک دو قطبی ناجور اجتماعی و سیاسی قرار گرفته و از دست میرفت و در این نقطه بود که مردم آتش به اختیار و بدون سازماندهی خاص به صحنه آمدند و یک حرکت سازماندهی شده نبود بنابراین 9 دی حرکتی بود که به جریان انحرافی و فتنه نهیبی زد و دو مرتبه آفتاب از پشت ابر بیرون آمد. 9 دی یک حرکت الهی، خودجوش و معجزهآسا بود. *فتنه برای جلوگیری از پیشرفت علمی در ایران بود فارس: جناب آقای دکتر فتنه خسارتهای زیادی در عرصههای مختلف به نظام وارد کرد اما این فتنه به لحاظ روابط و تعامل علمی بین ایران و دیگر کشورها چه خسارتهایی را به بار آورد؟ یعنی چه خسارتهایی را به روابط علمی تحمیل کرد؟ روستا آزاد: در ایام فتنه ساینس متریک گزارشی را منتشر کرد که رشد علمی در ایران فوقالعاده سرسامآور و 11 برابر متوسط جهانی است. اینها که چنین صحبت هایی را مطرح میکردند هدفشان تعریف و تمجید در پیشروی علم ایران نبوده و نیست بلکه منظورشان این بود اگر میخواهید جلوی این ملت را بگیرد الان وقتش است چون اگر این رشد تداوم پیدا کند ایران به قدرتی دست مییابد که دیگر قابل کنترل و توقف نخواهد بود. بنابراین فتنه سال 88 به عبارتی برای جلوگیری از پیشرفت علمی ایران بود. آنها با یک برنامه بناداشتند بین کانون علم و نظام فاصله بیندازند و رمز این فاصله انداختن نیز ایجاد یک فتنه اجتماعی بود. یکی از دلایل مهم ایجاد فتنه ایجاد شکاف میان نسل جوان به خصوص دانشگاهیان با نظام بود. این شکاف باعث شد بخش قابل توجهی از دانشجویان نسبت به اصل نظام دچار شک، شبهه و بیاعتماد شوند. به همین دلیل این شکافی که قبلاً وجود داشت بیشتر شد که البته بخشی از آن در این دوران ترمیم شد اما همچنان رگههای بدبینی وجود دارد که باید با تدوین برنامههایی آنها را ترمیم کرد. فارس: آقای روستاآزاد از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، ممنون و سپاسگذاریم.
کد مطلب: 48897
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcfecdj.w6dc1agiiw.html