مانيفست آتش به اختيار

( مـوريـانـه هـا)

9 آذر 1396 ساعت 12:58


امروز بيش از هر زمان ديگر احساس مي شود كه تحت زعامت ولايت امر و با حضور مردم به ويژه خوبان ، فرهيختگان و نيروهاي دلسوز نظام تحولي بنيادين و خانه تكاني جدي مورد نياز است. فرمان آتش به اختيار ابتدا و آغاز حركت نويي است كه بايد بساماندهي و سازماندهي برسد. به نظر مي رسد برخي (ناهنجاري ها) دردل قوا ديگر قابل تحمل نيست و همه بايد با اعتصام به حبل متين الهي يعني ولايت و امامت چنگ زده و از رهنمودها و پيام هاي معظم له، از بيراهه روي ها، جلوگيري شود، تمامي قوا در مسير اين تحول بايد قرار گيرند. بحث مهم و استراتژيك نظام اين است كه گلوگاه‌هاي تشخيص صلاحيت ها در قوا دچار، مصلحت و اقتضا شده و اين اقتضا و مصلحت موجبات موريانه اي شدن نفوذ و در يك كلام موجبات برخي ناهنجاري ها شده كه مقبول جامعه اسلامي ما نمي باشد. حادثه تلخ زلزله مرگبار غرب درس عبرت‌هاي فراواني را در برداشت و يكي از اين عبرت ها عدم اعتماد عمومي به دولت بود. نگارنده شاهد بود كه حاملان كمك حاضر نبودند وقانع نمي شدند كه كمك‌هاي خود را به ارگان هاي حمايتي تحويل دهند، اين يعني سلب اعتماد مردم كه ريشه در عملكرد ناصواب دولت داشته و دارد و از ابتداي انقلاب تاكنون اين روند بي سابقه است. نگارنده كه شبانه روز در مسير موكب‌ها و كمك هاي زلزله زدگان حضور داشتم، در موكب‌ها اعتماد وافر مردم به مردم، و در مطلب زلزله عدم اعتماد به سيستم ها را شاهد بودم. برخي از مطالب كمك كنندگان و امدادهاي مردمي گرچه تأسف آور بود ولي از موج عدم اعتماد حكايت داشت و جالب اين بود كه نتيجه اين عدم اعتماد در مورد آسيب ديدگان كمك‌هاي مردمي موجب آن شد كه برخي نابساماني در توزيع و سوء‌استفاده هايي رخ دهد كه در اين مقوله نمي گنجدُ، ولي قابل ارزش گذاري و تدبر است و بايد به روي اين موضوع چاره انديشي شود. حادثه غرب كشور نشان داد كه دولت فعلي و با تفكر اين دولت نمي توان حكومت كرد. گرچه بالاترين آراي مردم در كشوربه آقاي روحاني متعلق به همين مردم بود. از اين مقال درگذريم، عملكرد رئيس دولت هم در منطقه جاي بحث و فحص دارد جايي كه صدها نفر كشته شده و هزاران خانه ويران شده، رئيس جمهورش از سان روف ماشين ضدگلوله‌اش پايين نيايد و يعني فاصله وحشتناك بين مردم و حاكم جامعه اسلامي ، اين تحليل نيست مردم را مي گفتند كه من گله هاي تند را به ادب و آداب سخن گويي، آراسته ام . در سال هاي اخير، شاهد يك اقتضا بيني و مصلحت انديشي كلان در حوزه نظام هستيم، كه در برخي از موارد عملكرد پارادوكسي و ملفوف و فاقد جوابگويي است، و جز نيروهاي مسلح خصوصاً سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كه روي ريل ولايت و انقلاب بدون كجراهه روي پيش مي رود، مابقي قوا در بزنگاه هاي سياسي دچار نوعي سياست زدگي ، ارادت سالاري و فراتر از آن در نظر نگرفتن وظايف و شاكله شاخص انقلاب پيش مي روند، قضيه فتنه يكي از اين امتحانات بود، متأسفانه بعد از خط قرمز ولايت در امر فتنه كما اين كه دست هايي وجود دارد كه فتنه گران را شناسايي و در مناسب و موقعيت هاي حساس قرار دهد و كلام آقاي نظام و انقلاب در فرافكني و باندبازي هاي دروني به (مّر) آن عمل نمي شود. ( حفره) ايجاد شده در اين موضوع كجاست؟! چرا آقاي مطهري با تمام مواضع ضد رهبري و به نفع فتنه هم تأييد صلاحيت مي شود و هم از مجلس ( ارتقاء‌)‌ مي گيرد و چرا در همين موضع و موضوع شوراي محترم نگهبان به اقتضا و مصلحت تن مي دهد چرا و چراهاي فراوان ديگري در اين حوزه را شوراي محترم نگهبان تاكنون جواب نداده است. چرا شوراي نگهبان خطوط سرخ تشريحي ولايت را قبل از ديگران نسخ كرده؟! چه اقتضاء‌ و مصلحتي وجود دارد كه فلان شخص از خط عبور مي كند برايش چراغ سبز است ولي ديگران بدون خطاي موجه و قانوني حذف مي شوند، رويكردي را سراغ ندارم. چرا بايد فلان كانديدا كه به اذعان خودش پوششي است و فقط براي كناره گيري به نفع كانديداي ديگري به ميدان آمده در انتخابات مهمي مثل رياست جمهوري تأييد صلاحيت شود. علي رغم اين ها تفكر انقلاب اسلامي با رهبري و ولايت انديشي مرزهاي جغرافيايي را توسط فرزندان غيورش و رهبر آزاده و توانمند و مدبرش طي مي كند و دست تواناي فرزندان ولايت در نيروهاي مسلح و در بين مردم با اقتدار مقابل ابر قدرت ها مي ايستد. موريانه اي شدن اعتماد عمومي مردم به دليل سوء‌استفاده هاي ميلياردي وابستگان دولتي‌ها از يك سو و قوميت سالاري ، در حال پيش روي است. مطلب مذكور دو دليل عمده دارد، اول گلوگاه هاي انقلاب اُحد گونه شده است و دوم اين كه عبرت‌هاي عاشورا را به نسيان سياسي سپرده مي شود و مطالب جانبخش و حيات افزاي انقلاب علي رغم تأكيد موكد ولايت در رگ و وريد نظام جاري نمي شود. اين معضل كوچكي نيست ، مردم به نداي رهبر لبيك مي گويند اما از بدنه دولت و اجرا بشدت گله مندند. فرمان آتش به اختيار رهبر معظم انقلاب تام است قوا نمي شناسد، قوه قضائيه بداند و مي‌داند يقيناً قضات آن كه بخش عمده‌اي از آنان نيروهاي متدين، ولي شناس و آگاه بوده، ولي حتماً در بين آنان ممكن است نيروهاي وجود داشته باشد كه اين شاخصه را ندارند و يا اينكه سند مصونيت به نام آن‌ها زده نشده است. فرمان آتش به اختيار بايد مورد بررسي قرار گيرد، و اصولاً ستادي براي اين امر مهم ايجاد شود اين ستاد، با رويه قانوني موارد نقض و نقص امهات انقلاب را جمع آوري، آناليز، بررسي و نهايتاً به نتيجه برساند، نبايد و شايسته نيست اين امر مهم كه مي تواند به اصلاح كلي بينجامد و به شعار زدگي دچار و با سليقه زدگي متوقف شود. در ساير قوا هم همين مشكل به صورديگر وجود دارد، برخي نمايندگان راه يافته به مجلس را از مجلس ششم تاكنون فاقد صلاحيت ذاتي و عرضي مي دانيم و اين درد بزرگ را به كجا بايد گفت. درس تلخ از زهر برجام و نايب رئيسي آقاي مطهري و سلفي حقارت را نمي توان از ذهن مردم زدود، البته نمايندگان دلسوز و ولايتي و مومن نيز به وفور وجود دارد ولي علف هاي هرز مجلس ششم و نفوذ جزايري ها و حضور برخي چهره ها در اين مجلس موجه نيست. و درد كشنده اقتضا، مصلحت، ارادت سالاري را چگونه بايد از چهره قوه مقننه بايد زدود و نقش قدرت و ثروت در انتخابات مجلس بايد توسط همين ديدگاه آتش به اختيار درمان شود. نگارنده قبلاً هم بكرات اعلام داشته، نهاد امنيتي و اطلاعاتي كشور و نهاد رسانه ملي بايد و يقيناً در يد رهبري بوده و كليه اختيارات و حتي اعتبارات آن بايد در حوزه هاي مختلف مستقل باشد و مستقل عمل كند اگر اين دو نهاد عظيم مستقل و زير نظر ولايت امر باشند. و استقلال عمل داشته هرگز دچار نوسان هاي سياسي نشده و اگر همين دو نهاد بتواند استقلال منطقي و معقول داشته باشد از بسياري از انحرافات بطور قطع جلوگيري خواهد شد. و اما دولت، دولت تدبيرواميد يكي از دولت هايي است كه بشدت به اعتماد مردم لطمه وارد نموده از وابستگان روساي دولت تا بحث اختلاس ها و فراتر از آن عملكرد برجام و وعده هاي انتخاباتي ، وقايع پيش رو در زلزله غرب كشور تكانه‌هاي آن اعتماد مردم را هم فرو ريخته چنانكه مردم حتي حاضر نيستند كمك هاي خود را به دست دولت بسپارند. اين عارضه ناميمون و خطر آفرين بايد قابل بحث و در اتاق‌هاي فكر براي آن چاره انديشي شود. سياسي نمودن موضوعات كشور از زلزله گرفته تا مسائل ديگر، ناتواني ها، و نابساماني‌‌ها به عاليترين حد اين ماتريس رسيده است، لذا بايد زعماي قوم براي ناپاسخگويي و ضربه زدن و ضربه خوردن اعتماد مردم چاره انديشي كنند. راه برون رفت از اين بحران هاي ساختگي اولاً اتكا به بازوي توانمند نظام يعني ولايت و رهبري و از سوي ديگر اعتماد آفريني با روش آتش به اختيار است، بايد كژي ها، معامله گري ها، اقتضائات غير موثر و مصالح و مصلحت هاي غير انقلابي توسط نيروهاي انقلابي شناخته و در عين حال با سرپنجه تدبير حل و فصل شود اين نياز مبرم امروز انقلاب است. اين مهم به علمداري ولايت و ولايت مردان بسيجي و فرزندان فرهيخته نظام صورت مي پذيرد، موريانه اي شدن عمادهاي و عمارها اين مقوله و مقال آسيب شناسي كلي در بخش هاي مختلف نظام و انقلاب بايد آسيب شناسي شود انقلاب را دريابيم.


کد مطلب: 48415

آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcbsaba.rhbw8piuur.html

خط نيوز
  http://khatnews.com