پايگاه خبری تحليلی خط نيوز 21 تير 1397 ساعت 11:36 http://khatnews.com/vdcdf50k.yt0xn6a22y.html -------------------------------------------------- عبدالرضا مصري نماينده مجلس شوراي اسلامي عنوان : نقدها بعد از مسئوليت افراد جاري مي شود -------------------------------------------------- متن : به گزارش خط نیوز- بحث طرح تحول و بحث درمان يکي از هزينه زا ترين بخش هاي مملکت هست. بسياري از کارشناسان اعتقاد دارند که ما در حوزه پيشگيري و بهداشت به شدت ضعيف عمل کرديم در مجلس چه کاري در حوزه بهداشت انجام شده يا قرار است انجام شود؟ منهاي آموزش که با آن سه بخش کاملاً منفک مي شود و به طريقي هم با هم مرتبط هستند يکي بحث پيشگيري است، يکي بحث درمان و ديگري بحث آموزش، قبل و اوايل انقلاب خيلي از پزشک هاي عمومي ما از هند، بنگلادش و پاکستان هم چنين کشورهايي ديگر تامين مي شدند که زبان مردم را بلد نبودند. شبکه بهداشت و درمان در آن زمان که خيلي شبکه گسترده اي هم نبود، بيشتر پزشکان عمومي هندي و بنگلادشي و پاکستاني نظام درمان ما را تامين مي کردند و به همين دليل براي کوچک ترين موضوعي در جراحي که تبديل به يک فرهنگ شده بود بيمار براي درمان به خارج از کشور سفر مي کرد و رسميت هم داشت. پزشکان حتي مردم را براي معالجه به کشورهايي مثل رژيم صهيونيستي تشويق مي کردند. امروز با افتخار مي توانيم بگوييم که نيروي انساني ما در بخش درمان در رتبه ممتاز قرار دارد و به ندرت مورد جراحي پيش مي آيد که در ايران قابل انجام نباشد البته در تمام زمينه هاي پزشکي عرض مي کنم. در بخش توزيع داروي کشور با وجود همه تحريم هاي بالاي 90 درصد اقلام دارويي را در کشور خودمان توليد مي کنيم، اين ها افتخارات بزرگي است که خوشبختانه ما امروز سطح آموزش پزشکي مان در سطح مطلوبي قرار گرفته که براي تربيت نسل آينده دست ما پر است. در بحث پيشگيري و بهداشت، چه بهداشت رواني و چه بهداشت کاري و چه بهداشت محيط، در امر پيشگيري خيلي موفق نبوده ايم. قبلاً با کمبودهاي فراواني در بهداشت درمان مواجه بوديم و نيازمند کشورهاي ديگر بوديم، هميشه به دنبال تامين آن بوديم، ولي توجه ما به بخش پيشگيري متاسفانه چشمگير نبوده، اقداماتي شده ولي نه در آن حد که بتواند اثرگذار باشد. در حال حاضر طي 20 سال گذشته روند بار مراجعه ما به پزشک مرتباً در حال افزايش است، موفقيت هاي زيادي در بخش پيشگيري نداشتيم، حالا پيشگيري مقوله اي نيست که وزارت بهداشت اگر ورود پيدا کند پس مساله حل مي شود. اين يک مساله عام است. پيشگيري شايد يک بحث فرا وزارتخانه اي است و بايد همه به آن اعتنا کنند. بخش پيشگيري داراي مشکل هست و در بخش بهداشت هم خود وزارت بهداشت در سال هاي گذشته نسبت به بهداشت کم لطف تر و کم توجه تر هست. - با توجه به افزايش برخي بيماري ها که يکي از عواملش را کالاي قاچاق مي دانند، چه طرح و برنامه اي براي مقابله داريد؟ متاسفانه ما با تغييراتي در تنوع نوع بيماري ها مواجه مي شويم که شايد يکي از اين بيماري ها برابر با صدبار مراجعه بيماري هاي قبلي هزينه داشته باشد به طور مثال به دليل بعضي از بيماري هاي ميکربي يا ويروسي در يک فصل چون بحث پيشگيري انجام نشده ممکن است با بيماران زيادي مواجه شويم يا به دليل مواجهه با بيماران تصادفي در اورژانس يا اتفاقات و سوانح به دلايل مختلف مثل جاده ها، کارگاه ها و ... متاسفانه انواع بيماري هاي مختلف در کشور در هر حال افزايش هست و اين نگران کننده است چون يک بيمار در اين بحث معادل صد بيمار در مقايسه با ساير بيماري ها هم هزينه بر باشد و هم اين که يک خانواده را درگير خود کند و فلج کند. از نظر بنده براي تمامي اين موارد قانون به اندازه کافي داريم. فکر مي کنيم براي هر کاري که انجام مي شود بايد يک قانون داشته باشيم. در صورتي که خيلي از اين موارد با يک دستورالعمل ساده قابل پيگيري است و مي شود کنترل کرد. به طور مثال در واردات خيلي از اقلام نظارت دقيقي که سازمان غذا و دارو همراه با گمرک ايران و بخش نيروي انتظامي بايد داشته باشد، صورت نمي گيرد گاهي مي بينيد، يک تعدادي مامور نيروي انتظامي، دو تا نيرو از وزارت بهداشت وارد ناصر خسرو مي شوند، با انبوهي از انواع مختلف داروهاي تاريخ گذشته و مسموم، مواد غذايي، آرايشي بهداشتي اقدام مي کنند و بعد دوباره تعطيل مي شود و تا دو سال ديگر پيگيري نمي شود. خب اينجا قانون که نگفته است 2 سال يک بار پيگيري شود، قانون اختيار داده که نظارت کنند، ولي چون دقيق نيست بنابراين چاره ساز هم نيست. - يکي از وظايفي که براي نمايندگان در نظر گرفته شده است، بحث نظارت هست اين که مي فرماييد دستگاه نظارتي به اين وظيفه به شکل مناسب عمل نکردند، خب شايد مردم به خاطر اهميت موضوع که واقعاً با جان مردم هست انتظار داشته باشند، مجلس و نمايندگان به عنوان نماينده مردم در بحث نظارت در اين حوزه بيشتر وارد شوند، شما چه صحبتي داريد؟ نظارت مجلس را قانون تعريف کرده، نظارت به اين معني نيست که به طور مثال نماينده مي تواند در ميدان آزادي کرمانشاه داخل مغازه ها را بگردد و نظارت کند و حق دخالت در امور اجرايي کشور را ندارد، بعد نظارتي نماينده که قانون به آن اجازه مي دهد، سه تا مساله است. نماينده حق دارد موضوعي را که ديد، تذکر دهند. مي تواند از وزير بهداشت سئوال کند و نهايتاً وزير در مجلس توضيح مي دهد چه نماينده قانع شود يا نشود. ديگر مساله استيضاح است. غير از اين سه تا ابزار چيز ديگري در اختيار نماينده نيست و اين سه ابزار به اين معنا نيست که مي تواند تمام تخلفات اجرا و کم کاري ها يا کاستي هاي حوزه اجرا را پوشش دهد. بايد ديد مشکل قانوني داريم؟ يا قانوني براي انجام اين کارها نداريم که هر روز اين مشکلات بيشتر مي شود يا مشکل اجرا داريم؟ ما در بالا مشکل نداريم، چون اختيارات تمام اين واردات آن چه که با تغذيه مردم سر و کار دارد، چه بهداشتي آرايشي و چه خوراکي اين ها به وزارت بهداشت به عنوان متولي امر سلامت داده شده است يعني بدون مجوز سازمان غذا و دارو واردات اين اقلام ممنوع است. اگر به صورت قاچاق وارد مي شود، قاعدتاً متوليان امر قاچاق بايد از اين مساله جلوگيري کنند، مثل بقيه موارد که در کشور، به طور مثال مي گوييم بين 15 تا 25 ميليارد دلار قاچاق وارد مي شود. قانون مبارزه با قاچاق هم تصويب شده است، يعني قانون را محکمتر کرديم و دست مديران باز شد ولي متاسفانه به دليل عدم نظارت درست متوليان امر و سيستمي نکردن مراحل مشکلاتي را به همراه دارد، که متاسفانه ثبت سفارش هايي که انجام مي شود، کالايي که اظهار مي شود و وارد گمرک مي شود، الزاماً کالايي نيست که از گمرک ما خارج مي شود، يعني يک پروفورم يا ثبت سفارش ها وجود دارد، آن ها درست است ولي در واقع آن چيزي که از گمرک خارج مي شود متاسفانه آن نيست. مخصوصاً در بخش لوازم آراشي و بهداشتي که به صورت سنگين قاچاق صورت مي گيرد. حتي آن چه که به صورت رسمي وارد مي شود به صورت دقيق نظارتي صورت نمي گيرد. از نظر قانون کمبودي نداريم، چون قانون خود باعث کاهش و يا افزايش امري نمي شود، آن کسي که مي خواهد قانون را اجرا کند، هر چقدر توجه بيشتري به قانون داشته باشد، موفقيتش در انجام اين کار بيشتر است. به طور مثال بستن کمربند ايمني يک قانون بود ولي پليس بابت نبستن کمربند کسي را جريمه نمي کرد، بعدها طبق آمار و اعداد و ارقام که در تصادفات ،عمده ضربه هاي مغزي و مشکلات به دليل نبستن کمربند بود بعد از يک مدت سختگيري و جريمه هايي که در نظر گرفته مي شد امروز براي مردم تبديل به فرهنگ شد. نظام اداري ما حدود 3 ميليون نفر است و 270 نماينده براي کل کشور داريم. حالا به طور مثال حوزه وزارت بهداشت حدود 540 هزار نفر در بخش دولتي شاغل دارد. غير از کلينيک ها و مطب ها و... فرض بر اين که با آن ها حدود يک ميليون شوند. براي همين تعداد چند نفر نماينده داريم؟ کميسيون بهداشت و درمان را داريم و 23 نفر نماينده. متاسفانه ايجاد سيستم در دستگاه هاي دولتي ضعيف عمل شده است. يک سيستم نظارتي داريم که بتوان فهميد کي کارش را درست انجام داده يا نه؟ از وزير سئوال مي شود يا قانع مي شود يا نمي شود، خيلي اتفاق خاصي نمي افتد به طول مثال سه نفر وزير را مي خواستند استيضاح کنند که اصلاً استيضاحي صورت نگرفت در نهايت آن نماينده هايي هم که سئوال کننده بودند مغضوب مي شوند و طرد شدند. - مباحثي که مطرح هست، بحث ورشکستگي تامين اجتماعي است در کنار آن مطالبي که مرتبط هستند با جامعه پزشکي و سلامت مطالبات معوق جامعه پزشکي که مطالبات سنگيني شده و درپرداخت آن تاخير بسياري شده اين سئوال به وجود مي آيد که چطور از يک طرف ورشکستگي هست و از طرفي اين همه معوقات و تاخير وجود دارد؟ معوقات فقط در مورد تامين اجتماعي نيست. سنگيني اين هم بر دوش بيمه سلامت هم است. براي سازمان تامين و نهادهاي بيمه اي ديگر هم که مرتبط هستند وجود دارد منتها چرخه هاي اين ها متفاوت است به طور مثال سازمان بيمه سلامت خيلي بدهي بيشتري دارد و زمان پرداخت آن خيلي بيشتر از تامين اجتماعي بوده است، اما دولت آمده در مقاطع مختلف در لايحه بودجه خود براي بيمه سلامت سرمايه قرار داده است. حتي براي بيمه سلامت اوراق مشارکت فروخته شده است. يعني مملکت را بدهکار کرديم، پول نداشتيم، اوراق را فروختيم و بعد 20 درصد هم سود بايدپرداخت شود و به بيمه سلامت داده شده که پرداخت کنند. حالا اين که اين بدهي اصلاً چرا ايجاد شده است؟ قبلاً خوش حساب ترين بيمه، تامين اجتماعي بود و نهايتاً فاصله پرداخت 3 ماه بود که يک ماه ارائه صورت حساب يک ماه بررسي و بعد پرداخت مي شد. سرانه بيمه از مردم گرفته شد، در اين سال ها هيچ تغييري نکرد. تامين اجتماعي همان 27 درصد خود را بابت بازنشستگي و از کار افتادگي و ... مي گيرد. تعرفه هاي پزشکي با سرانه حق بيمه سازگاري داشتند، لذا تامين اجتماعي حق بيمه ها را مي گرفت بعد از يک مدتي پرداخت مي کرد. يک دفعه تعرفه ها 200 تا 250 درصد افزايش پيدا کرد. تامين اجتماعي که حدود 6/5 تا 8 هزار ميليارد تومان هزينه درمان پرداخت مي کرد يک مرتبه بعد از تغيير تحول تبديل به 16 ميليارد تومان شد براي تامين اين منابع دولت فکر خاصي نکرده بود. دولت متاسفانه افزايس تعرفه بيمه ها را اعلام کرد. قانون مي گويد اول تامين منابع بعد ايجاد تعهد. کدام منابع براي تحول سلامت در نظر گرفته شده بود؟ وقتي تعرفه ها سه برابر مي شود بايد سرانه ها هم سه برابر مي شد که تعرفه ها را جواب دهد اين اتفاق متاسفانه در کشور ما نيفتاده است. در مورد بيمه سلامت کارکنان دولت، يک ضريب هايي را در قانون سال بعد آورند. سرانه کارکنان دولت را افزايش دادند، آن هم به اين خاطر که خود دولت پرداخت مي کند. اما براي جامعه کارگري که 40 ميليون تحت پوشش بيمه هستند، هيچ دولتي قبل و بعد از انقلاب يک ريال به تامين اجتماعي بودجه نداده است. اين يک سمت موضوع است. بخش ديگر عمده بدهي طلب تامين اجتماعي از دولت است. شايد حدود 35 هزار ميليارد تومان دولت به تامين اجتماعي بدهکار است و پرداخت نمي کند. غير از اين توزيع دارويي تامين اجتماعي است که طلب از بيمارستان هاي دولتي دارند و پرداخت نمي کنند و طرح راکد مانده است. اما دولت براي بيمه سلامت از بودجه مملکت تامين مي کند ولي براي تامين اجتماعي اين کار را انجام نمي دهد. نه تنها تامين نمي کند، بدهي خود شرا هم به تامين اجتماعي پرداخت نمي کند. در طول تاريخ در دو سه سال گذشته بعد از انجام طرح تحول، تامين اجتماعي براي پرداخت هاي جاري خود از بانک 8000 ميليارد تا 10000 ميليارد تومان وام با بهره سنگين از بانک رفاه مي گيرد و چون بانک رفاه از خط عبور کرده و چنين وامي را پرداخت کرده، توسط بانک مرکزي 34 درصد جريمه مي شود. به زودي تامين اجتماعي با اين سياست ها که اعمال شده به طور جدي دچار مشکل خواهد شد. - راهکار شما چيست؟ راهکار اين است اگر پول نداريم اين همه توسعه که در بخش اجرايي، ساختماني، دکوراسيون مراکز درماني و ... مي شود از کجا مي آيد؟ عموماً آراسته کردن ظاهر بيمارستان ها و درمانگاه ها سرمايه خيلي زيادي را صرف خود کرده است. به طور مثال يک سري امکانات پاراکلينيک براي بيمارستان ها در نظر گرفته شده است. با ورود اين امکانات توجه به درمان القايي و خدمات پاراکلينيکي غير ضرور بيشتر شد چون مستقيماً با درآمد بيمارستان ارتباط دارد. از طرفي ديگر بخشنامه جديد آمد که بيمه سلامت حق ندارد در ماه بيشتر از يک ميليارد بيمه بفرستند. بنابراين بنا به تشخيص اگر شخصي يک مقداري از نظر مالي مشکل کمتري داشته باشد هدايت مي شود به بخش خصوصي، يعني بعد از اين همه هزينه کردن در بخش سلامت، بيماران را به سمت بخش خصوصي سوق مي دهند، البته چاره اي هم نيست. در قانون برنامه پنجم چند قانون داريم: 1- سيستم ارجاع، پزشک خانواده، نظام ارجاع 2- تهيه گايدلاين 3- پزشکان تمام وقت جغرافيايي حق نداشتند در بخش خصوصي کار کنند. 4- پرونده الکترونيک سلام. در نهايت هيچ کدام از اين تکاليف انجام نشده است. نه سيستم پزشکي خانواده، نه سيستم ارجاع، نه تهيه گايدلاين ها و... اين وظايف که در قانون برنامه پنجم گفته شد انجام نشد، کارهايي که هيچ کدام مبناي قانوني نداشت جايگزين شد. - در مورد رضايت مقام معظم رهبري در مورد بحث طرح تحول تعاريف و تدابيري که ايشان داشتند، مي فرمايند علي رغم اين که يک جاهايي قانون را رعايت نکرده باشيم و اسناد بالا دستي رعايت نشده باشد، رهبري راضي هستند از اين قضيه نظر شما چيست؟ بنده در هيچ مقطعي نه در زمان حضرت امام و نه در طول عمر با برکت مقام معظم رهبري، يک جا نديدم چه امام و چه رهبري، از زير پا گذاشتن قانون خوشحال شوند و رضايت داشته باشند. به اين بحث ها هم هيچ اعتقادي ندارم. حالا ممکن است گزارش هايي داده شود طبيعتاً اثراتي هم دارد، اما واقعيت ها را بايد بپذيريم همه براي اين مملکت هستيم، اگر آباد باشد همه هستيم، اگر خداي ناکرده مشکلي پيش بيايد دود آن به چشم همه ما مي رود. متاسفانه روال اين هست تا زماني که شخصي سرکار هست و سمتي دارد چه وزير بادش، چه نماينده باشد و .... سلامت و صلوات مي فرستند، همين که کنار مي رود شروع مي کنند به تخريب کردن اين فرد. نقدها هميشه بعد از مسئوليت افراد جاري مي شود و اين يکي از بزرگترين مشکلات در کشور هست. به طور مثال يک برنامه به نام نقد هست، آقاي دکتر پزشکيان و بنده دعوت مي شديم. تمام عناصر از مجري، تهيه کننده و ... را تغيير دادند و يکي از شروط هم اين بود که ما را به اين برنامه دعوت نکنند که صداي نقدي نيايد بنده اگر صحبتي مي کنيم و ايرادي و نقدي هست، بر کار و نحوه آن هست خداي ناکرده با شخص مشکلي ندارم. مطمئن باشيد همين که جناب وزير بهداشت از اين کار بيرون آمدند، شروع مي شود به انتقاد عليه طرح تحول و از زمين و آسمان ايشان را محکوم مي کنند. بنده امروز حرفم را مي زنم. - يکي از مشکلاتي که از سال 91 درگير آن هستيم، بحث تحريم ها بوده که حوزه دارو و تجهيزات را متاسف کرده و آسيب هاي زيادي وارد نموده. شرايط فعلي هم ظاهراً از چند ماه قبل يک شبيه سازي مثل سال 91 اتفاق مي افتد، به طور مثال در چند هفته گذشته کمبود داروي مهمي مثل وارفارين را داشتيم. نظر شما در اين رابطه چه هست؟ هيچ وقت حتي در تحريم مشکل جدي در مورد واردات دارو و مواد اوليه در سخت ترين تحريم ها هم نداشتيم، اما هم زمان با اعلام اين که فلان دارو در سطح کشور کمياب هست، همين داروي در فلان کشور همسايه به وفور به فروش مي رسد. چه اتفاقي مي افتد؟ وقتي يارانه پرداخت مي شود براي بحث دارويي بعد مقايسه که مي شود ثبت سفارش نسبت به مدت مشابه دو برابر شده است. با اين حال در بازار هم پيدا نمي شود. چون هميشه تهيه دارو جزو اولويت ها بوده دارو با دلار دولتي توسط شرکت دارو وارد مي شود، و متاسفانه ملاک حواله هاي صادره از شرکت هاست يعني مقدار مصرف در اختيار نيست. شرکت اعلام مي کند که اين ميزان توزيع شده و بر اساس توضيح مي پذيريم و دوباره تاييد مي شود که دارو وارد کند. بعد که بررسي مي شود، داروهايي که در شبکه توزيع اين شرکت بوده، فلان دارو و فلان دارو و ... در همين کردستان عراق، در خود عراق، افغانستان به وفور هست. نکته اينجاست که وقتي دارو اينجا به قيمت ارز دولتي خريداري مي شود، به آن کشور با نرخ دلار قيمت روز به فروش مي رسد. در واقع قاچاق معکوس اتفاق مي افتد، اين مساله را خود دولت و وزارتخانه تاييد مي کند، اين تنها در مورد دارو نيست، هر جايي که فاصله ارز دولتي و آن چه که در بازار هست، بيشتر شود، بيشتر مورد سوء استفاده قرار مي گيرد. ارز را پرداخت مي کنيم که به مردم خدمت برسد، ولي اين خدمات به مردم ما نمي رسد و راه آن کنترل از راه مصرف هست نه از راه توزيع. اگر يک دارويي5 ميليون بابتش يارانه پرداخت مي کنيم و يک ميليون تومان به دست مصرف کننده مي خواهيم برسد، يک شبکه مصرف بايد در نظر گرفته شود که مصرف کنترل شود که ديگر اين مسائل پيش نخواهد آمد. بيماراني داريم که فقير هستند، پزشک دارو براي فرزندش تجويز کرده، اين دارو در بازار به قيمت خوبي خريداري مي شود، از سلامت فرزندش مي گذرد و دارو خود را مي فروشد، هدف تامين بقيه زندگي اين فرد نبوده، هدف درمان کودک بوده که متاسفانه اين اتفاق نمي افتد. بنده زماني که وزير بودم، يارانه براي بعضي از داروها پرداخت مي شد، ليست را بايد شرکت ها به وزارت بهداشت ارائه مي کردند و تاييد مي کردند و به ما تحويل مي دادند 60 ميليارد تومان در يک مرحله به شرکت پرداخت شد، مرحله دوم مجدد ليست ها ارائه شد، بعد از کنترل و بررسي متوجه شديم که ليست تقريباً همان ليست قبلي است که پرداخت شده است. اين کار تخلف بود، نامه به وزير وقت زده شده که اين ليست هايي که به ما براي تهيه يارانه ارائه شده براي فلان شرکت ها و فلان داروها که تکراري است قبلاً اين پرداخت شده و بعد از اين همه مدت تا حال حاضر نه پولي پرداخت شده و نه کسي پيگيري کرد و متوجه شدند که کنترل مي شود. - بعضي ها اعتقاد دارند که بحث کمبود که در حوزه دارو و تجهيزات پزشکي القا مي شود، بحث اين است که به نظام فشار بيايد، بابت برجام 1، برجام 2و3 مسايل منطقه اي و غيره نظر شما در اين باره چيست؟ بنده به اطمينان کامل اعلام مي کنم به هيچ عنوان جمهوري اسلامي و با هيچ تصوري تسليم هيچ جام و برجامي نخواهد شد و کل افرادي که بازار را آشفته کردند، روي هم رفته 100 هزار نفر نمي شوند و ما هفتاد و نه ميليون و نهصد هزار نفر را فداي آن افراد نخواهيم کرد و ملت ما انشاءالله از اين تحريم ها سربلند بيرون مي آيند. - وضعيت کلي بحث بهداشت و درمان را در کرمانشاه چگونه مي بينيد؟ - وضعيت ما نه در سطح ايده آل است، ونه در سطح ضعيف، از نظر جمع، شاخص ها را که کنار هم قرار دهيم وضعيت بهداشت و درمان کرمانشاه متوسط به بالا ارزيابي مي شود. ما در سه بخش آموزش، بهداشت، و درمان اگر ارزيابي کنيم، وضعيت آموزش با وجود اساتيد مجربي که در دانشگاه داريم وضعيت متوسط به بالا مي باشد از نظر امکانات درماني باز هم وضعيت متوسط به بالا است، فقط بحث پراکندگي ها را داريم که بعضاً امکانات درماني در يک جاي خاص متراکم شده و به طور مثال اگر شهري فاصله اش با مرکز استان حدوداً 50 کيلومتر باشد و مردم بتوانند براي انجام کارهايي مثل جراحي، به بيمارستان ها مراجعه کنند، اگر يک بيمارستان 100 تختخوابي در آن شهر وجود داشته باشد، قطعاً ضريب اشغال تخت ها پايين است. حال اگر همين بيمارستان در استان باشد که فاصله بين شهر و مرکز استان حدوداً 400 کيليومتر باشد، قطعاً ضريب اشغال تخت بالاتر است و خيلي وقت ها امکانات در اختيار افراد نيست که براي انجام چنين اموري اين مسافت را طي کنند. با توجه به فاصله دورترين نقاط در استان و برخورداري از جاده هاي خوب، تمايل مردم براي انجام امور تخصصي به مرکز استان بيشتر هست. چون مرکز استان مرکزيت دارد و فاصله شهرستان ها خيلي زياد نيست و از طرفي تمرکز در شهر کرمانشاه از نظر خدمات پزشکي و علاقه مندي خود متقاضيان و مراجعين نسبت به انجام چنين اموري در مراکر بزرگتر بيشتر هست، قاعدتاً تمرکز امکانات در مرکز استان بيشتر است. در کل ، استان از نظر امکانات پزشکي و دسترس و تجهيزات و خدمات پاراکلينيک در حد بالايي است. - يکي از مشکلاتي که مردم دارند بحث بيمارستان هاي فرسوده کرمانشاه است. متاسفانه فضاي مناسبي براي بستري موجود نيست و انتظار مردم اين است که اين خدمات بهتر شود، در اين خصوص چه صحبتي داريد؟ فيزيک بيمارستان، به طور مثال اين بيمارستان فرسوده است، چون ديوارهايش آجري يا قديمي است وقتي ما به يک بيمارستان در اروپا مراجعه مي کنيم که قدمت آن به 100 سال پيش بر مي گردد. مي بينيم بيمارستان تحليل پيدا نکرده است، در واقع آجري بودن بيمارستان به معناي ناکارآمدي خدمات نيست. اين امر تبديل به يک امر رواني شده که از بيمارستان انتظار يک هتل را داريم و بايد يک تفکيکي بين خدماتي که ارائه مي شود و فيزيک محيط قائل شويم. البته گاه يک تخت نو و با امکانات به روز با يک تخت رنگ و رو رفته و قديمي از نظر رواني در روحيه بيمار خيلي تاثيرگذار است اما هميشه ظاهر و فيزيک محيط دليل بر برتر بودن پرسنل و متخصصين نيست. کما اين که در حال حاضر به پزشکاني مراجعه مي کنيد که مطب آنان مطب قديمي و معمولي است ولي مراجعه کننده زيادي دارند که به خاطر خود پزشک و حاذق بودن اوست. بعد از طرح تحول تغييرات عمده اي در ظاهر بيمارستان ها ايجاد شد. خيلي جاها تخريب و مجدداً ساخته شد و خدمات پاراکلينيکي و امکانات بسيار زيادي در مراکز درماني دولتي ايجاد گرديد. به طور مثال قبلاً چند تا MRI در بيمارستان ها داشتيم، البته بنده تاييد نمي کنم که هر بيمارستان يک MRI داشته باشد که خدمات القايي ايجاد شود و هزينه مردم بالا برود هر چند آنجايي که ضروري است حتماً بايد خدمات ارائه شود اما در مواردي، جاهايي که تمام امکانات مانند سي تي اسکن، MRI ، آنژيو و... در دسترس هست پزشکي وقتي مي بيند امکانات هست، چنين خدماتي را هم براي مريض در نظر مي گيرد. خوشبختانه خدمات پاراکلينيکي به زودي در مراکزي که بيشتر مراجعه داريم تمرکز پيدا کرده است. اخيراً هم براي بيمارستان امام رضا(ع) بهترين و به روز ترين دستگاه MRI خريداري شده و به آن جا افزوده شده است. در همين زمينه در نظر داشته باشيد که قبلاً براي کودکان جاي خاصي را نداشتيم اما امروز خوشبختانه بيمارستان دکتر محمد کرمانشاهي يک محل اميدي است براي خدماتي که جهت کودکان ارائه مي شود. در حال حاضر بهترين جراحي هاي چشم در بيمارستان امام خميني (ره) صورت مي گيرد. در گذشته به خاطر يک جراحي کوچک بيماران به تهران مراجعه مي کردند که خوشبختانه در حال حاضر در بيمارستان هاي استان به خوبي اين عمل هاي جراحي انجام مي شود. البته اگر امکانات باشد، بايد به فکر به روز کردن دکوراسيون بيمارستان ها، اتاق عمل، آي سي يو، سي سي يو و... هم باشيم در کل وضعيت استان ما در حوزه سلامت و امکانات وضعيت نامناسبي در کشور نيست. - از جمله مسايلي که جامعه پزشکي با آن مواجه است، اين است که مراجعه بيمار از استان هاي مختلف و حتي خارج از کشور فراوان است صحبت کادر پزشکي اين است که تخصيص امکاناتي که به کرمانشاه داده مي شود پذيراي اين حجم مراجعه کننده نيست. نظر شما در اين مورد چيست؟ اين که حضور بيماران خارج از استان يک امتياز با سابقه تاريخي است که البته در حال کاهش است. اما اين مطلب يک امتياز است که به آن توريسم درماني مي گوييم. هر کس که وارد استان شود هزينه خواهد کرد و به سود مردم است. اين که ما چقدر هنر داشته باشيم. از اين فرصت استفاده کنيم و منابعي که در اختيار داريم را به درستي هدايت کنيم به سمت و سوي کارهاي اصلي بحث جداگانه است. اما در خصوص فشار به کادر درمان مثلاً بيمارستان امام رضا(ع) چه ضريب اشغال تختش 100 درصد باشد، چه پنجاه درصد، از نظر کادر بيمارستان و هزينه هاي جاري تفاوتي ندارد. به هر حال بايد سه شيفت پرستار داشته باشيم، امکانات داشته باشيم، اتاق عمل آماده داشته باشيم و.... حال اگر جايي پذيرش 95 تا 100 درصدي شود، به اين معني است که پول بيشتر وارد اين مرکز مي شود، چون بقيه خدمات ثابت هست. اگر مريض نباشد فقط هزينه مي کنيم، ولي وقتي درآمد ايجاد مي شود، اينجا بايد بتوانيم از محل درآمدهاي خوبي که جذب شده بخشي را برگردانيم به چرخه تجديد امکاناتي که در اختيار داريم. به نظر بنده يک مقداري در مورد اقتصاد سلامت بيشتر فعاليت کنيم. اقتصاد امر جدايي از پزشکي است، خود به صورت يک هنر با زمينه دانش است و يک علم که بايد به علم پزشکي کمک کند همان طور که شما شاهد هستيد وزير سابق اقتصاد، امروز مشاور اقتصادي وزير بهداشت و درمان کشور است، که کار بسيار پسنديده اي مي باشد. ما بايد تلاش کنيم. البته نه به معناي اين که از خدمات کشوري استفاده نکنيم، به طور مثال دانشگاه ها به صورت هيات امنايي اداره مي شود و پولي که دريافت مي شود، در اختيار خود دانشگاه است، حتي اعتباري که در نظر گرفته مي شود در اختيار خود هيات امناست. هيات امنا بايد يک مقداري از اين روش هاي اقتصادي، بهره گيري کند. اين که ما هر چه خواستيم هزينه بکنيم و فکر کنيم مشکلي ايجاد مي شود، يا اگر امکاناتي هم بايد داده بشود را تهران بدهد، انتظار خيلي دوري است و به اين شکل به نقطه ايده آل نمي رسيم، چون يکي از بهترين درآمدها صرفه جويي هاي منطقي و درست است. شاخص بهره وري ما متاسفانه در استان پايين است، چون بهره وري يعني ميزان کارايي نيروي انساني در زمان مشخص. يعني يک شخص در 8 ساعت چه ميزان بهره وري دارد. به طور آن چه من دريافته ام اين است که در کرمانشاه بيشتر هزينه مي کنيم و ميزان بهره وري کمتري داريم. مساله بعد اين است که بايد از بخش هاي استان حمايت کنيم. حمايت از نيروهايي که در استان در حال فعاليت مخلصانه هستند و کم حاشيه کردن خدمت براي مديران وظيفه همه ي ماست. به طور مثال يک نفر به رياست دانشگاه علوم پزشکي برگزيده شده به نام دکتر مرادي، ابتدا اول بايد بپذيريم که ايشان گذشت کرده اند و قبول مسئوليت نمودند و سپس به کمک او بشتابيم. ايشان مي توانستند زندگي راحت تري داشته باشند و به دور از استرس مديريت مطالبه گر هم باشند. به نظر من وقتي مسئوليتي را چنين شخصي بر عهده مي گيرند، بايد همه بياييم ببينيم چه کمکي مي توانيم به ايشان کنيم که بار کاريشان را کم نماييم. در اين شرايط فکر مدير بازتر مي شود و به دنبال امکانات بيشتري مي رود. اگر به دکتر مرادي، که به عنوان يک نعمت در استان کرمانشاه هستند، کمک کنيم وضعيت استان بهبود مي يابد. اگرمديران ما تحت حمايت عام مردم مخصوصاً نيروهاي متکي به آن دستگاه قرار بگيرند و فکر کنيم چه کمکي مي توانيم به ايشان کنيم که بار کاريشان را کم نماييم، موجب مي شود فکر مديربازتر شود و به دنبال امکانات بيشتري برود. به طور مثال اگر به رئيس فعلي دانشگاه کمک کنيم، اگر جامعه پزشکي، پرستاري و ... و تمام خواسته هاي خود را بر سر ايشان نريزند، مشکل کم مي شود. قطعاً ايشان نمي توانند تمام خواسته ها را جوابگو باشند و اگر ما اين را فهميديم ديگر اين گونه نمي شود که کسي به دليل عدم دريافت پاسخ مثبت به درخواستش، از فردا شروع کند بر عليه ايشان صحبت کردن. در نهايت مي بينيم که چون خواسته هاي شخصي اجابت نشده، و امکان برآورده کردن آن ها نيست و شروع به تخريب مدير مي کنيم. خواهش مي کنم يک بار امتحان کنيم. يک نفر که مسئول شد بدون انتظار ببينيم از هزار تن باري که ايشان مي خواهند بردارند چه مقداري را ما مي توانيم برداريم، حتي يک کيلو، بعدها متوجه مي شويم که چقدر کمک کرديم به کارآمدي آن مدير در آن بخش و مردم چقد از خدمات راضي خواهند شد. - در خصوص بحث زلزله، عملکرد نهادهاي متولي سلامت در استان را چگونه ارزيابي مي کنيد؟ انصافاً دانشگاه علوم پزشکي کرمانشاه و اورژانس کرمانشاه در مساله زلزله کرمانشاه درخشيدند. يعني ما شايد خيلي کمتر از نرم هاي استاندارد جهان توانستيم در سريع ترين وقت ممکن به مصدومين زلزله برسيم. مسئولين بيمارستان ها و پرسنل بيمارستان هاي استان انصافاً تلاش آنان قابل تقدير است گرچه مجبور بوديم تخت خالي داشته باشيم، اما امروز ما خوشبختانه داغ اين را به دل نداريم که مصدومي به دليل نبود خدمات چه خدمات امداد و چه خدمات پزشکي خداي ناکرده از دنيا رفته باشد. بنده به نوبه خودم از عزيزاني که در بهداشت و درمان چه در اورژانس چه در هوانيروز و چه در بيمارستان هاي کرمانشاه در زمان زلزله خدمت کردند، کمال تشکر را دارم. اين مساله ايست که شايد 100 سال يک بار هم اتفاق نيفتد که جايي محک بخورد، ولي دنشگاه علوم پزشکي کرمانشاه محک خورد و سربلند از بحران زلزله بيرون آمد علي رغم اين که حتي دو تا از بيمارستان هاي اسلام آباد غرب و سرپل ذهاب قابل خدمات رساني نبودند، اما بهترين خدمت را در مجموع ارائه کردند. - در صورتي که مطلبي ناگفته مانده است بفرماييد؟ صحبت آخر بنده اين است که يک مقداري در مورد آموزش عمومي بايد سرمايه گذاري بيشتري شود آگاهي رساني در مسئله آموزش خيلي مقوله ي مهمي است به طورمثال دربحث زاد و ولد، تازه ترين آمار اين است که آمار کودکان نارس در استان کرمانشاه بالاست. استان ما، اصفهان، سيستان و بلوچستان رتبه هاي نخست تولد نوزادان زودرس را دارند که زودتر از 37هفته متولد شده اند. استان هايي که شاخص آن ها پايين است و کمترين تولد نوزادان نارس را داشته اند، شامل خراسان، لرستان و کردستان مي شود. اين شاخص نشان مي دهد رابطه مستقيمي بين سرانه درآمد و تولد نوزادان نارس نيست. چون اگر اين بود به طور مثال بايد کمترين آمار در تهران مي بود و فرض کنيم که يک شهري مثل لرستان که سطح درآمد پايين تر دارند بايد بدترين آمار را مي داشتند که اين طور نيست. اين آمار سبک زندگي غلط را نشان مي دهد که به ميزان اطلاعات، سلامت در خانواده مرتبط است. اگر سواد سلامت در استان بالا برود اين وضعيت رخ نمي دهد. بچه اي که زودتر به دنيا مي آيد بايد در NICU بستري شود و هزينه خيلي زياد بايد صرف او شود به طوري که NICU در مراکز خصوصي بالاي 5 ميليون تومان هزينه است و NICU بعضي جاها بين 2 تا 5 ميليون تومان براي يک شب هزينه دريافت مي کنند. اگر يک مقداري به خانواده ها کمک و آموزش بيشتري بدهيم، قطعاً اين مسائل کاسته مي شود. آمار اين موضوع اين گونه است که در کرمانشاه 9/74، در لرستان 5/99 ، اصفهان 9/15، مي باشد يعني از هر 100 کودک در کرمانشاه 9 کودک زودتر از موعد به دنيا مي آيند البته عدد خيلي متفاوت نيست، اما با کمي آموزش اين شاخص که فاصله اش هم زياد نيست کاهش پيدا مي کند. خواهشم اين است که نسبت به مراقبت از کودک وآموزش مادر و والدين آموزش ها گسترده شود، اين آموزش ها سعي ما بر اين است که در سطح بالاتري قرار گيرد. خانه هاي بهداشتي که در محله ها تشکيل شده است واقعاً کار بسياري ارزشمندي است.